خانه > گوی سیاست > انتخابات ایران > مشخصههای تبلیغات انتخاباتی در غرب | |||
مشخصههای تبلیغات انتخاباتی در غربمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comکمتر از یک هفته به برگزاری انتخابات دهمین دورهی ریاست جمهوری در ایران و تنها سه روز برای تبلیغات انتخاباتی، باقی مانده است. بسیاری از تحلیلگران سیاسی ویژگیهای خاصی برای این دوره از انتخابات قائل شدهاند و در همین رابطه، تفاوتهایی را در نوع برخورد کاندیداها، مردم و حتا حاکمیت، در این انتخابات شاهد هستیم. به میان آمدن شیوهی مناظرهی نامزدهای انتخاباتی با یکدیگر، برای اولین بار در ایران، شاید یکی از نمودهای این ویژگیها باشد. این مناظرهها و مجموعهی برخوردهای تبلیغاتی میان نامزدها، در این دور ابعادی یافته است که جامعه را در مورد رفتار صحیح یا نادرست تبلیغاتی و به نوعی، به قضاوت در این باره که تبلیغات انتخاباتی چه مشخصههایی باید داشته باشد، به قضاوت کشانده است. نکتهی مورد بحث، موضوع این برنامهی «روی خط زمانه» است و در این زمینه با صاحبنظرانی در اروپا و آمریکا، دربارهی فضای تبلیغات انتخاباتی در دمکراسیهای غربی گفت و گوهایی داشتهام. همین روزها در اروپا، انتخابات «پارلمان اروپا» در جریان است و یکشنبه، چهارمین روز برگزاری خود را میگذراند. نوزده کشور اروپایی، این روزها، دربارهی ترکیب ۷۳۶ کرسی در پارلمان اروپا، تصمیم میگیرند. برای گفت و گو در این زمینه، به خانم نوشابه امیری، روزنامهنگار در فرانسه و آقای مهرداد مشایخی، استاد دانشگاه و جامعهشناس در آمریکا، مراجعه کردهام.
خانم امیری در ارتباط با فضای تبلیغاتی در فرانسه میگوید: با توجه به اینکه الان در فرانسه هم انتخابات پارلمان اروپا جریان دارد، زمان خوبی برای طرح این مسأله است. اینجا هم همین تبلیغات در جریان است، هر شب میزگرد و مناظره برگزار میشود، عکس کاندیداها را در محلهای تعیین شدهی قانونی میتوان دید و به شکل بدون التهابی همان اتفاقها دارد میافتد. اما اینجا همه چیز تعریف خود را دارد. یعنی در قالب قانون و در چهارچوب دمکراسی تعریف میشوند. شب گذشته مناظرهای در تلویزیون میان نمایندگان احزاب فرانسه، از حزب آقای سارکوزی تا حزب سوسیالیست، حزب دمکرات، حزب فاشیست آقای لوپن و حزب چپ رادیکال، برگزار شد. مجری برنامه هم یک خانم که از روزنامهنگاران سرشناس فرانسه است، بود.
نمایندگان این احزاب با هم حرف میزدند، قاطی صحبتهای هم میشدند و توی حرف هم میپریدند، اما به هرحال، حرفها شنیده میشد و این خانم خیلی خوب کنترل میکرد. وقتی هم یکی از کاندیداها اعتراض کرد که وقتش کمتر بوده، خانم مجری برنامه، به یک تابلو اشاره کرد که بالای استودیو بود و در آن اسامی شرکت کنندگان در میزگرد و میزان دقایقی که هرکدام از حاضرین صحبت کرده بودند، ثبت شده بود. بحثی که جریان داشت، بحث بسیار تندی هم بود. چرا که آقای سارکوزی در دوران بسیار سخت اقتصادی در فرانسه، بر سر کار آمده و مورد انتقادات سیاسی خیلی جدی هم هست. اما با این حال، بحثها همچنان در چهارچوب قانون است. یعنی اگر چه به زبان سلیس فارسی، حاضرین در این جلسه، «پوست همدیگر را کندند»، ولی از حد قانونی فراتر نرفتند. اتهام مطرح نمیشود، اتهامی که نتوان ثابت کرد. به خاطر اینکه هر اتهامی که زده شود و بازی با حیثیت دیگران باشد، با آن برخورد قانونی میشود. اتفاقی که در کشور ما نمیافتد. از یک طرف که مردم به شیوهی مدنیتری تبلیغ میکنند، شخصی که رییس جمهور مملکت و مجری انتخابات است، قانون را زیرپا میگذارد. در روزنامهها و نشریات فرانسه، گاه انتقادات جدیای هم به شیوهی زندگی و رفتار شخصی آقای سارکوزی طرح شده است. آیا در تبلیغات انتخاباتی که ضد تبلیغات هم جریان دارد، هیجکدام از کاندیداها یا احزاب مخالف، سعی میکنند روی این نقاط ضعف شخصی که قبلاً مورد توجه روزنامهها و رسانههای خاصی بوده است، بروند یا اساساً نه؟ اتفاقاً، فرانسه از این نظر مورد خوبی است؛ انتخاباتی که به ریاست جمهوری آقای سارکوزی ختم شد، همزمان بود با اینکه ایشان از همسرش جدا شد، با یک خانم مانکن ازدواج کرد که پیش از این ازدواج، عکسهایش روی همهی سایتها بود. خانم سگولن رویال، رقیب انتخاباتی آقای سارکوزی، دو بار رابطهی زناشویی غیر رسمی و ثبت نشده داشت و چند فرزند از همسران مختلف دارد. یعنی تمام مواردی که برای تفکری مثل تفکر آقای احمدینژاد برای کوبیدن رقیب، کافی و خوب است، اینجا وجود داشت. اما به جز روزنامههای زرد و کسانی که در قالبهای دیگری به موضوع پرداختند که با آنها هم برخورد قانونی شد، از آنها شکایت شد و به دادگاه رفتند، در هیچکدام از مناظرات تلویزیونی بین رقبای مختلف، هرگز شنیده نشده که این موارد مطرح شود. به هر حال هر جامعهای نرمهای اخلاقی خود را دارد. اما مثالی که زدید، به این معناست که اساساً، معیارهای اخلاقی مورد قبول جامعه، در مورد کاندیداهای ریاست جمهوری عمل نمیکند؟ در اینجا یک سری مسایل اصلاً مورد بحث قرار نمیگیرد و زندگی خصوصی افراد در چهارچوب قانون محترم است. مطبوعات زرد، شایعات و این بحثها وجود دارد، اما اینها تأثیری در انتخاب افراد نمیگذارد. آنچه روی مخاطبین اثر میگذارد، برنامهی کاندیداها است و اینکه برای وضعیت موجود کشور چه راهحل و فرمولبندیای دارد. طرح مسایل اخلاقی و این گونه بحثها، اصولاً، کار نشریات زرد است.
فضای تبلیغات انتخاباتی در آمریکا چگونه است؟ مهرداد مشایخی، جامعهشناس در آمریکا میگوید: در انتخابات آمریکا، تبلیغات و کارزارهای انتخاباتی، از حدود یک سال پیش از انتخابات ریاست جمهوری، شکل میگیرد. در این کارزار، با تأکید روی شخصیت، گفتار و رفتار آن کاندیدای معین، از طریق به خصوص، تبلیغات تلویزیونی و تا حد کمتری رادیویی و روزنامهای، سعی میکنند بخشی از رأی دهندگان را متقاعد کنند که حریف نقطهضعفهایی دارد و به همین دلیل قابل اعتماد نیست. در آمریکا در چند دههی اخیر، امر فردی شدن تبلیغات بسیار قوی شده است. از نظر قانونی هم هیچ اشکالی نیست. یعنی قانون منع نمیکند که تبلیغات روی فرد متمرکز شود و یا حتا تبلیغات منفی باشد. منتها، عرف فرهنگ سیاسی آمریکا این را نمیپسندد و در افکار عمومی، مردم از فردی شدن و منفی شدن تبلیغات گلایه میکنند. در واقع، عرف میپسندد که مبنای تبلیغات برنامه باشد و بیشتر روی برنامهی خود کاندیدا تأکید شود تا زدن حریف. ولی ظاهراً، دو حزب اصلی آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که تمرکز روی نقاط ضعف حریف، میتواند کاربرد بهتری داشته باشد. البته، در انتخابات سال گذشته میان اوباما و مککین، تا حدودی از این امر کاسته شد و مسأله مقداری کنترل شد. حتا در تبلیغات درون حزبی، میان خانم کلینتون و آقای اوباما، به نظر میآمد که گاهی مسایل خیلی وارد حوزههای شخصی و فردی میشود… بهطور نسبی و در مقایسه با انتخابات دورههای پیشین و رقابتی که میان جورج بوش و سناتور جان کری در جریان بود، برخورد میان خانم کلینتون و اوباما، به مراتب مدنیتر بود و بالا و پایین داشت. یعنی در عین حال که گاهی به هم حمله میکردند، اما نشان میدادند که در یک کمپ هستند و جنبهی اتحاد و وحدت میان خود را به مردم نشان میدادند. تبلیغات منفی را باید میان جورج بوش و دو کاندیدایی که از حزب دمکرات رقیبش بودند، دید. آنجا این تبلیغات به مراتب سنگینتر بود. همچنین در انتخابات پارلمانی آمریکا، تبلیغات منفی هنوز بسیار رایج است. به نظر شما، آنچه این دور در ایران اتفاق افتاد، چه میزان با انتخابات آمریکا قابل مقایسه است؟ آیا تفاوتهای معین و احتمالاً، شباهتی با آنچه در آمریکا میگذرد، دارد؟ فکر میکنم، تنها شباهتی را که میتوان به حساب آورد، این است که در ایران هم به خاطر اینکه مسألهی تحزب توسعه نیافته است و حزب در فرهنگ سیاسی ما نقش زیادی بازی نمیکند، سیاست جنبهی فردی دارد و از این لحاظ به آمریکا شبیه است. چون در آمریکا هم حزب نسبت به اروپا، به مراتب نقش کمتری دارد. بنابراین، تبلیغات به میزان زیادی روی افراد صورت میگیرد. در ایران هم همینطور است. منتها بقیه، همه، متفاوت است. به خاطر اینکه در آمریکا، امری به نام قانون وجود دارد و اگر در تبلیغات مسألهای را تبلیغ کنند که از نظر قانونی بشود اثبات کرد که کاملاً کذب بوده، قابل تعقیب است. در ایران، از آنجایی که قانون نقش خیلی مهمی ندارد و بیشتر تحت تأثیر افراد قدرتمند درون دولت است، میشود خیلی راحتتر و بدون توجه به عواقب آن، افراد را کوبید یا دروغ گفت. در ارتباط با صحبتهای آقای احمدینژاد در مناظره با آقای موسوی که از افرادی مثل ناطق نوری و رفسنجانی نام برد، در ایران سر و صدایی به راه افتاده که این کار آقای احمدینژاد جنبهی قانونی نداشته و آقای ناطقنوری اعلام کرده که خواهان تعقیب قانونی مسأله است. البته، من بعید میدانم این مسایل به جایی برسد. چرا که ما هنوز با چهارچوب قانونی جدیای مواجه نیستیم که بتواند اینگونه رفتارها را کنترل کند. تفاوت دیگر این است که در آمریکا، معمولاً، این نقطه ضعفهای حریف را تا حدی فعالان حزبی و تیم مشاور در اختیار کاندیدا میگذارند. مقدار زیادی از این مسایل هم در اختیار وسایل ارتباط جمعی است و رسانههای گروهی نقش بسیار مهمی در برملا کردن احیاناً، نقاط ابهام و تاریک کارنامهی کاندیداها دارند. در ایران چون مطبوعات قدرت آنچنانی ندارند، به مقدار زیادی بیرون از این دایره قرار میگیرند. مگر اینکه روزنامهای باشد که ارتباط خیلی مستقیمی با یکی از کاندیداهای وابسته به حکومت دارد. این بخش از تبلیغات انتخاباتی در ایران را که در شکل مناظره ظاهر شده است و چند مناظرهی انجام شده را چگونه ارزیابی میکنید؟ به نظر من، فاصله هنوز زیاد است. البته میتوان گفت که توسعهی سیاسی و کارزار انتخاباتی در ایران، تازه دارد شروع میشود و اولین گامهای تاریخی خود را برمیدارد. بنابراین، از نظر تاریخی بسیار توسعه نیافته است. در ایران، آنچه بیشتر اهمیت دارد (مثل بقیهی چیزها) فرم، شکل، زیبا کردن صحنه، صحنهآرایی و مسایلی از این قبیل است. ولی در مورد محتوا، باید گفت که تا اینجا نکتهی درخشانی از نظر ارائهی برنامه، نصیب مردم نشده است. آنچه نصیب مردم شده، اطلاعاتی است که از طریق مطبوعات به دست نمیآورند و خوشحال هستند که کاندیداها نسبت به هم یکسری افشاگری کردهاند. این افشاگریها باعث شده که به خصوص تودهی مردمی که در شهرهای کوچک زندگی میکنند یا به اینترنت دسترسی ندارند، از مسایلی آگاه شوند. ولی از نظر محتوای برنامهای و اینکه نشان دهد یک کاندایدا چه برنامهای برای ادارهی مملکت دارد، دستآوردشان ضعیف بوده و نشان میدهد که ما هنوز در ابتدای راه هستیم.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
بد نبود گفته می شد که در امریکا کسی مثل رالف نیدر در مناظره ها راه داده نمی شود. حتی در میان خود دموکرات ها کسی مثل کوسینیچ را در مناظره راه ندادند. مناظره ها شدیدا محدود و کنترل شده هستند. باز گلی به جمال جمهوری اسلامی.
-- محمد ا ، Jun 8, 2009