خانه > گوی سیاست > انتخابات ایران > روانکاوی انتخابات و معضل اپوزیسیون | |||
روانکاوی انتخابات و معضل اپوزیسیونداریوش برادریگفتمان سیاسی ایران در حال یک تحول بنیادین است. از درون بحران سیاسی دو سده اخیر و به ویژه سه دهه اخیر ایران، اکنون شاهد رشد هر چه بیشتر یک گفتمان سیاسی مدرن در فرهنگ ایران هستیم. با توجه به انتخاب اخیر و برخورد اپوزیسیون میتوان این تحول جدید را در سه بخش طبقهبندی و آسیبشناسی کرد: ۱. همانطور که در کتاب جدیدم «از بحران مدرنیت تا رقص عاشقان و عارفان زمینی» تشریح کردهام، شخصیت هر انسان ایرانی و هر پدیده فرهنگی و سیاسی ایرانی نقطه تلاقی سنت /مدرنیت و حامل بحران مدرنیت است. از این رو نیز در همه عرصهها ما شاهد تلاش برای عبور از این بحران و یافتن جوابی به آن به شیوههای مختلف هستیم. ما جامعه مدنی، دولت مدرن، قانون اساسی مدرن داریم اما همه این حالات هنوز گرفتار حالات سنتی و هراسهای سنتی، ساختارهای غیر دمکراتیک هستند و گرفتار بحران مدرنیت. در این معنا تفاوت آقای احمدینژاد و یا محسن رضایی با اپوزیسیون، تفاوت انسان سنتی با انسان مدرن نیست بلکه تفاوت دو تلاش مختلف برای جذب و هضم مدرنیت و تلفیق آن با خواستهای سنتی و ویژگیهای فرهنگی خویش است. تفاوت تنها میان تلفیق شکننده و بحرانزا و تلفیقهای بهتر و سالمتر است. زیرا همه ما جزیی از این گفتمان مدرن و در حال عبور از این بحران هستیم. ۲. ازینرو مهمترین خصلت این تحول سیاسی، رشد اهمیت و قدرت مداوم مباحث مدرن در تحولات سیاسی امروز ایران است. اگر امروزه همه کاندیداهای انتخاباتی از کروبی تا موسوی تا احمدینژاد و رضایی به شیوه خویش و در حد توان خویش به مباحثی مثل حقوق شهروندی، حقوق بشر، عدالت اقتصادی میپردازند و یا آقای کروبی حتی در مناظره تلویزیونی از شورای انتصابی انتقاد میکند، یا خواهان رفع تبعیض از اقلیتهای قومی یا مذهبی مثل بهاییان و تحول در قانون اساسی است، این علائم نشاندهنده این تحول بنیادین و اجتنابناپذیر است. زیرا هر بحرانی جواب میخواهد و سیستم مدرن ایرانی میخواهد هر چه بیشتر به ساختار و شکل خویش و روایات مدرن خویش دست یابد. ۳. حالت مهم و تحول عمیق درونی گفتمان سیاسی ایران را میتوان به ویژه در عبور هر چه بیشتر از «تفکر ایدئولوژیک و جنگ خیر /شری با دشمن» سابق به سوی «جدل مدرن رقیبان سیاسی» مشاهده کرد. امروزه هم درون اپوزیسیون و هم درون کشور، این گرایش به رقابت و جدل مدرن و عبور از نگاه گذشته و مالامال از خشم و بدگمانی در حال رشد است. جو رعب و وحشت درون کشور شکسته شده است و جامعه مدنی و جنبشهای سکولار چون جنبش زنان و جوانان در حال رشد است. حتی حاکمیت نیز هر چه بیشتر از حاکمیت ایدئولوژیک به یک حاکمیت سیاسی/ اقتصادی تبدیل شده است که خواهان حفظ حاکمیت و قدرت خویش است و متوجه نیازش به رأی مردم و جامعه مدنی است. ازین رو میبینیم که چگونه «مبارزات ایدئولوژیک انتخاباتی سابق» امروزه به یک «شوی انتخاباتی مدرن» همراه با تناقضات خاص ایرانی و بحرانزای خویش تحول یافته است. مناظرههای تلویزیونی چون مناظره «آقای احمدینژاد و آقای موسوی» یا مناظره « آقای کروبی و آقای احمدینژاد» به جدل و بحث همگانی در باب حقوق شهروندی، شیوه مناظره مدرن، تفاوت عرصه خصوصی و عمومی و بحث در باب فساد اقتصادی و غیره تحول مییابد. همه کاندیداها به شیوه خویش و با کمک فیلمهای انتخاباتی خویش سعی در جلب نظرات عمومی میکنند و در این کار از شیوههای رقیبان غربی خویش نیز استفاده میکنند. همانطور که آقای کروبی از جمله آقای اوباما «ما میتوانیم» در فیلم تبلیغاتیش استفاده میکند یا آقای موسوی رنگ سبز را به عنوان رنگ خویش انتخاب میکند تا پیوندی میان اسلام، مدرنیت، محیط زیست در ذهن رأیدهندگان ایجاد کند. یا همه کاندیداها با همسرانشان روی صحنه انتخابات حاضر میشوند. مناظرات تلویزیونی میان این کاندیداها و بحث شدید انتخاباتی درون اینترنت، در روزنامهها و درون جامعه نمادی دیگری از این تحول درونی و رشد هر چه بیشتر یک گفتمان نو و مدرن است. حتی تلویزیونهای مهم خارج از کشور، مثل تلویزیون «صدای آمریکا» و یا تلویزیون جدید «بیبیسی»، با ایجاد برنامههای متنوع انتخاباتی و مناظره تلویزیونی، به رشد هر چه بیشتر این گذار و تحول و به رشد هر چه بیشتر این «شوی مدرن و جذاب انتخاباتی» کمک میرسانند. این تحول گفتمانی و عبور از تفکر ایدئولوژیک و خیر /شری سابق مهمترین و بنیادیترین تحول فرهنگی و سیاسی جامعه ماست که بایستی هر چه بیشتر تحکیم و رشد یابد تا امکان حضور هر چه بیشتر نیروهای مختلف در تحولات سیاسی و انتخاباتی فراهم گردد و جلوی پسرویهای محافظهکارانه گرفته شود.
معضل اپوزیسیون و جنبش سکولار جنش سکولار و اپوزیسیون بایستی در واقع بیش از هر چیز حامل و بازیگر این تحول مهم باشد، اما با تمامی تأثیرات مثبت این جنبش بر این تحول مهم، باز هم این جنبش دچار برخی تناقضات قدیمی است که مانع تحول او به یک بازیگر نوین و قوی بازی سیاسی مدرن ایرانی میگردد. این تناقضات به طور عمده به شرح ذیلاند: ۱. جنبش سکولار هنوز هم تا حدودی گرفتار یک نگاه دوآلیستی و خیر/ شری است و گاه انتخابات را به اسم انتصابات تحریم میکند و گاه در آن شرکت میکند تا بهاصطلاح میان بد و بدتر یکی را انتخاب کند. در حالیکه برای یک نیروی مدرن تحریم و یا شرکت تنها دو شیوه مبارزه مدرن است تا به اهداف استراتژیک و تاکتیکی خویش، یعنی رشد گفتمان مدرن و تحقق خواستهای مدرن، دست یابد و این نیروی مدرن گرفتار بازی سنتی «یا این و یا آن» نیست بلکه هم گاه به شیوه «هم این و هم آن» حرکت میکند و هم از فردای انتخابات با رقیب پیروز شده، وارد ارتباطی نو، انتقادی و دوستانه میگردد و در تحول سیاسی مشارکت دارد. حتی اگر امروزه به خاطر حالات دیکتاتورمنشی درون کشور و نیز بدبینی شدید میان درون و برون از کشور، حق حضور در فضای سیاسی درون کشور را ندارد. او قادر به حرکت پارادکس مدرن «حرکت در چهارچوب قانون و برای تحول قانون» است. این مشکل اساسی اپوزیسیون باعث میشود که این جنبش بیشتر یک جنبش موقعیتی و موقتی باشد و به ویژه در لحظات انتخابات حضور خویش را نشان دهد. ۲. از این خطای اولیه خطاهای بعدی جنبش سرچشمه میگیرند. این خطاها گرفتاری در «تحریم رادیکال و یا امید به یک ناجی اصلاحطلب بدون تحولات بنیادین» از سوی دیگر است. یا این جنبش مرتب اسیر بحث خطای «مشروعیت بخشیدن یا نبخشیدن»، «توهم ایجاد کردن و یا ایجاد نکردن» است و متوجه نیست که حاکمیت کنونی و واقعیت سیاسی ایرانی دارای مشروعیت حقیقی و حقوقی خویش است و اصولاً چنین بحثی نشان میدهد که هنوز اپوزیسیون در خفا خویش را عاری از هر گونه خطا میبیند و متوجه تأثیر مشترک خویش در همه تحولات سیاسی و حتی فاجعههای سیاسی تا به امروز نیست. نقد سیاسی مدرن یک چیز است و بحث اخلاقی و نفی اخلاقی رقیب یک چیز دیگر. ما امروز درون جنبش سکولار نیز شاهد عبور از این خطاها هستیم. یک نمونه آن حرکت «مطالبهمحوری» برخی از جنبش زنان است که به عنوان یک شیوه مدرن دارای قدرت و ضعف مدرن نیز هست. یا شاهد تحلیلهای خوب سیاسی و دقیق از علائم این گفتمان مدرن و لزوم عبور از این خطاها نیز هستیم. اما بخش اعظم جنبش سکولار یا اپوزیسیون هنوز درگیر این است که آیا در انتخابات شرکت بکند یا نکند و اسیر شکلی از خطاهای بالاست. یا برای مثال آقای نگهدار، در کنار نظرات خوب و دقیقشان، در پی شکست احمدینژاد است. در حالی که موضوع رشد این گفتمان مدرن به شیوههای مختلف است، حتی اگر آقای احمدینژاد دوباره انتخاب شود. او نیز تحت تأثیر این تحول گفتمانی قرار دارد، چه بخواهد یا نخواهد حتی فیلسوف خوب ما آقای نیکفر نیز به گونهای به دام این خطا میافتد و هشدار اخلاقی میدهد که اگر جنبش سکولار به علت ضعف کنونیاش به ناچار بایستی میان بد و بدتر انتخاب کند، پس از یاد نبرد که بد را انتخاب کرده است. در حالیکه اصولاً وجود پدیدهای چون کروبی و غیره ناشی از رشد این گفتمان مدرن و سکولار است و معضل جنبش سکولار عدم آشنایی بهتر با بازی مدرن سیاسی و استفاده از امکانات همراه با نقد مدرن قدرتها و ضعفهای هر کاندیدا است. سازمان اکثریت نیز میخواهد هم در انتخابات فعلاً «شرکت نکند» و هم «تحریم» نکند و این عمل متناقض نیز نمادی دیگر از هراسهای سنتی یک سازمان چپ مدرن است که میترسد از یک طرف به او، با شرکت کردن، اتهام «ایجاد مشروعیت و توهم» بزنند و اگر تحریم کند، اتهام «غیر مدرن» بودن بخورد. پس عملاً حرکتی نمیکند و سخن میگوید بدون آنکه حرفی زده باشد.
سخن نهایی: باری ما باید این تحول گفتمانی جدید را رشد و قوی سازیم و این تحول گفتمانی، به باور من، در لحظه کنونی هم شرکت در انتخابات و رأی دادن به آقای کروبی و یا موسوی را میطلبد و هم نقد یکایک قدرت و ضعفهای یکایک این کاندیداها و ساختار انتخابی و نیز نقشههای مدرن مختلف برای رشد این گفتمان در شرایط پیروزی هر کاندیدا را میطلبد. باری ما احتیاج به این بازیگران مدرن و نو، خردمند و خندان داریم که قادر به بازی پارادکس «حرکت در چهارچوب قانون و برای تحول قانون» هستند و بر بستر چالش و رواداری مدرن قادر به همراهی و رهبری جنبش مدنی، قادر به لابیگری و چرخشهای سیاسی مدرن هستند و به رقیب احترام میگذارند. ما احتیاج به این بازیگران نو، خندان و شرور در عرصه سیاست و فرهنگ داریم که بر بستر رواداری متقابل، به جدل و دیالوگ سیاسی و فرهنگی دست میزنند، موقعیتها را میشناسند و از آنها استفاده میکنند؛ از واقعیت موجود حرکت میکنند و همزمان تحول گفتمانی و واقعیت آینده و علائم آن را میبینند و به رشد آن، بر بستر بازی و امکانات موجود، کمک میرسانند. ما به این بازیگران خردمند و خندان نویی احتیاج داریم که این بازی خندان و مدرن را، بدون هیچگونه حرکت قهرآمیز، بدون هیچ تلاش مخفی برای بهاصطلاح «انقلاب مخملی»، بلکه بر بستر رواداری و چالش مدرن و به کمک تحول گفتمانی و ساختاری، به کمک بازی پارادکس و مدرن «حرکت در چهارچوب قانون و برای تحول قانون» انجام میدهند. باری موضوع این است و اگر به عمق این تحول گفتمانی بنگریم و آن را لمس کنیم، میبینیم که این بازیگران نو در راهاند و یکایک ما در خویش حضور او و تلاش او را برای دگردیسی به عنصر اساسی و محوری وجود خویش حس میکنیم. این بازیگران در راهاند. زیرا هر گفتمانی با خویش بازیگران و حاملان خویش را میزاید. پس به قول نیچه آن شویم که هستیم و به سان فرزندان و حاملان این گفتمان نو کاری کنیم که سرانجام جامعه و فرهنگ ما آن شود که هست. یعنی هر چه بیشتر به یک جامعه و فرهنگ و ساختار مدرن ایرانی تحول یابد، خالق روایات مدرن ایرانی در همه زمینهها و عرصهها باشد، زمینهساز شکوه دوباره ایران و ساختن پلهای شکسته و خالق «نظربازی» و دیالوگ بازیگوشانه، خندان و مدرن ایرانی در همه بازیهای سیاسی، عشقی و زندگی.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
به به! دست شما درد نکند. آدم یاد بعضی از فیلمهای Happyend می افتد که همه چیز به خوبی و خوشی به پایان میرسد. فقط کاش یک فایل موسیقی شاد بندری هم آخر مقاله بارگذاری میشد که جمعمان جمع شود!!!
-- تحلیلگر ، Jun 7, 2009ممنون آقای برادری. بهره بردم.
-- مانی ب ، Jun 7, 2009کاش روانپزشکی بتوان یافت که برای فردی که به صورت افراطی ردوغ می گوید، خیال پروری می کند، و توهم دیدن نادیدنی ها را دارد گواهی سلامت صادر کند.
-- علی ، Jun 8, 2009به نظرم آقای برادری در اعمال نظریات شان بر وقایع روز شتاب و بی دقتی به خرج داده اند. به نظر میاید که ایشان نه مناظره ها را دیده اند و نه فیلم های تبلیغاتی را. اینکه همه ی کاندیداها یک بازی مدرن را آگاه یا نا آگاه پذیرفته اند فرض صحیحی نیست. دو انگاری خیر و شر به نظرم هنوز گفتمان غالب بیشتر کاندیداها است. شعاری به عنوان ما می توانیم را هم من گمان نمی کنم به تقلید از اباما کسی انتخاب کرده باشد. البته شعار تغییر را کروبی انتخاب کرده است. حقوق شهروندی از جانب برخی کاندیداها اصلاً موضوعی اصلی تلقی نمی شود (به خصوص احمدی نژاد) و همچنان گفتمان مجد خدا در برابر مکر شیطان گفتمان احمدی نژاد است و یافتن دزد به چاشنی تنزه دینی محور مانور اوست. ......با احترام به آقای برادری، این مطلب شان را بر خلاف همیشه شتابزده و غیر ثاقب می بینم. منتظر نوشته های خوب ایشان باقی می مانم.
-- مهدی ، Jun 8, 2009نویسنده محترم،
محتوای نوشته شما سوال برانگیز است و ایجاد سوال وظیفه نویسنده، اما لطفا به ویرایش متن هم توجه کنید، چون موارد متعددی از اشتباهات دستوری در متن شما وجود دارد.
با تقدیم احترام
فروغ
-- بدون نام ، Jun 9, 2009فقط کروبی ... تغییر برای ایران
-- ایمان ، Jun 9, 2009