خانه > گوی سیاست > انتخابات ایران > واقعگرایی موسوی یا دغدغه حقوق بشر کروبی؟ | |||
واقعگرایی موسوی یا دغدغه حقوق بشر کروبی؟مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدر این برنامهی «روی خط زمانه» و در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری، با دو تن از اهالی مطبوعات در ایران، در مورد گزینههایشان برای ریاست جمهوری در انتخابات پیش رو، گفت و گو کردهام. آقای ایرج جمشیدی، دبیر سرویس سیاسی روزنامهی «اعتماد» که نامزد مورد نظرش آقای میرحسین موسوی است و آقای اکبر منتجبی، سردبیر بخش سیاسی روزنامهی «اعتماد ملی» که نامزد مورد نظرش، آقای مهدی کروبی است.
به این پرسش که آیا ویژگی خاصی در انتخابات پیش رو، نسبت به دورههای قبل، میبینید یا نه؟ آقای جمشیدی پاسخ میدهد: بعد از انصراف آقای خاتمی، شور و شوق انتخاباتیای که وجود داشت، تا حدی فروکش کرد. تمام تلاشهایی هم که میخواهد آن موج را دوباره برگرداند، هنوز به نتیجهی مطلوب نرسیده است. یکی از دلایل آن، همین انصراف آقای خاتمی است. یکی دیگر از دلایل آن هم این است که رسانههای فراگیر، نظیر صدا و سیما، خیلی سعی نمیکنند در کشور فضای انتخاباتی حاکم بشود. این نظر را از دیگر تحلیلگران سیاسی نیز شنیدهام. به نظر شما، چرا صدا و سیما، این سیاست را در پیش میگیرد؟ آنها خیلی تمایلی به اینکه فضای شدید انتخاباتی وجود داشته باشد، ندارند. شاید احساسشان این است که انتخاباتی شدن فضا و افزایش مشارکت، ممکن است به نفع کاندیدای اصلاحطلبان تمام شود. ظاهراً بر مبنای همین تحلیل، تمایل دارند انتخابات در فضایی حداقلی برگزار شود.
از آقای جمشیدی میپرسم که دلیل ترجیح آقای موسوی بر آقای کروبی، از جانب ایشان، چیست؟ کلاً، برمیگردد به روندی که در جریان اصلاحطلب طی شد. این روند هم از روند انتخابات دوم خرداد ۷۶ شروع شد و در طول ده دوازده سال گذشته، به نوعی اختلاف نظر بین طیفهای اصلاحطلبان به وجود آمده است. در یک دسته آقای کروبی قرار دارد و ایشان اعتقاداتی دارد که مورد قبول قاطبهی جبههی اصلاحطلب نیست. برنامههای آقای موسوی عملیتر است و به نظر من، حرفهایی که ایشان میزند، در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی، بیشتر قابلیت اجرایی دارد. آقای جمشیدی، در مورد عملی و غیر عملی بودن برنامه، برای مثال، وعدهی جمع کردن گشت ارشاد را که آقای موسوی داده است، به نظر شما قابل اجرا است؟ در حالی که گشت ارشاد زیر نظر نیروی انتظامی و این نیرو هم زیر نظر ولی فقیه است و جزو اختیارات رییس جمهور نیست؟ اولاً، این معمولاً تفویض میشود… اما مثلاً، به آقای خاتمی تفویض نشد. بله، به ایشان تفویض نشد. اما باید آن را به صورت استثنایی در نظر بگیریم. به نظر نمیرسد که با آقای میرحسین موسوی چنین برخوردی بخواهد صورت بگیرد. ضمن اینکه لابد ایشان بر اساس صحبتها و توافقهایی که داشته، این وعده را مطرح کرده است. یعنی اینطور نبوده که ایشان بدون هیچگونه پشتوانهای بخواهد چنین وعدهای را بدهد. به نظر من، این امر شدنی است. چون فضای افکار عمومی هم کاملاً، مخالف چنین وضعی است و طرح امنیت اجتماعی، به خصوص در بخشهایی که برخوردهای ناجوری با جوانان دختر و پسر میشود، بازتاب منفی داشته است. زمینهی عزل چنین وضعیتی موجود است. خیلیها میگویند، مواضع آقای کروبی رادیکالتر است و مطالبات اجتماعی بیشتری را طرح میکند. به عنوان مثال، ایشان مسألهی تغییر قانون اساسی را طرح میکند. مواضع رادیکالتر کنونی ایشان با عملکرد قبلیشان، خیلی شباهتی ندارد. ایشان قبلاً در برابر اقدامات نرمتری که قرار بود در مجلس ششم انجام شود، ایستادگی میکرد و اجازهی به جریان افتادن طرحها و لوایحی را که خیلی معتدلتر از شعار تغییر قانون اساسی بود، نمیداد. مثال شما، از این ایستادگی در برابر لوایح در مجلس ششم چیست؟ چون خلاف این هم مثال زده میشود؛ مثل ایستادگی ایشان در مورد آزاد شدن نمایندهی همدان از زندان؟ این مثالها به صورت مصداقی هستند. اگر به صورت مفهومی و جریانی در نظر بگیریم، به عنوان مثال، وقتی اصلاح قانون مطبوعات پیش آمد و قرار بود یک روند اصلاح شود، آقای کروبی طرح را از دستور کار خارج کرد. ولی آن حکم حکومتی بود. فکر میکنید آقای موسوی حکم حکومتی را نمیپذیرد؟ آن زمان، اصلاً بحث حکم حکومتی مطرح نبود. اگر به آن زمان و فضا برگردیم، متوجه خواهیم شد که خود آقای کروبی بود که این اصطلاح را باب کرد و بحث حکم حکومتی را پیش کشید. بعد از آن، به عنوان یک عرف در نظام سیاسی ایران، رایج شد. خُب، الان ما نوعی تناقض میبینیم. چطور کسی که اجازه نداد، اصلاح قانون مطبوعات در مجلس به جریان بیفتد، حالا میخواهد قانون اساسی را اصلاح کند. در دورهی مجلس، حتا قوانین عادی هم که میخواست اصلاح شود، اجازه داده نمیشد. یا وعدههای تقسیم پول و بحثهای سی و چهار هزار میلیارد تومان توزیع سهام و… شعاری بهنظر میرسد. اینکه آقای موسوی صراحتاً گفتند، با تغییر قانون اساسی مخالف هستند، به نظر شما با اصل تغییر مخالفت کردن درست است؟ به نظرم، واقعیتر است. یعنی میداند اگر حرفی بزند و نتواند آن را اجرایی کند، از همین الان نگوید، راحتتر است. مثلاً، آقای موسوی الان شعار تغییر قانون اساسی بدهد، معلوم است که فردا امکان اجرایی آن وجود ندارد. روی چه حسابی باید حرفی زده شود که امکان اجرایی ندارد.
آقای اکبر منتجبی در مورد تفاوتهای این دوره از انتخابات ریاست جمهوری با دورههای قبل از آن میگوید: ویژگی این شرایط این است که این دوره هم ناظر و هم مجری در یک جناح است و نگرانی به این خاطر است. هم دولت و هم شورای نگهبان، هر دو مکمل و پشتیبان همدیگر هستند. شاهد هستیم که دولت از شورای نگهبان حمایت میکند و شورای نگهبان از دولت. چندی پیش آقای جنتی صراحتاً از آقای احمدینژاد حمایت کرده بود که منجر به نامهی تندی شد که آقای کروبی خطاب به ایشان منتشر کرد و گفت: «شأن دبیر شورای نگهبان این نیست که در آستانهی انتخابات از رییس جمهوری که تمام قدرت و امکانات را در اختیار دارد و کاندیدای بالقوهی دورهی بعد ریاست جمهوری است، حمایت کند.» آقای منتجبی دلیل ترجیح آقای کروبی بر آقای موسوی را اینطور توضیح میدهد: به خاطر اینکه آقای کروبی در مسایل حقوق بشری و در راستای آزادی بیان، مطبوعات و زندانیان سیاسی و کلاً آنچه دغدغهی ذهنی ما روزنامهنگاران را تشکیل میدهد، شعارهای خود را روی این محورها استوار کرده است. نمیخواهم بگویم فقط شعار است، بلکه شعارهایی بوده که برخی از آنها از گذشته، عملیاتی شده و همچنان هم عملیاتی میشود. ایستادگی ایشان روی این مواضع، به نظرم، قابل ستایش بوده و میشود از ایشان حمایت کرد. آقای منتجبی، پیش از این با آقای جمشیدی که ترجیجشان آقای موسوی است، گفت و گو میکردم. ایشان در مورد آقای کروبی کاملاً عکس این را میگفتند و به حرکت ایشان در مجلس در مورد قانون مطبوعات اشاره میکردند. اگر اینطور باشد، یک نسخه از نامهای که اشاره میکنند برای مجلس آمده (حکم حکومتی) برای آقای بهزاد نبوی رفته بود. پس فکر نمیکنم این ملاک باشد. جدای از آن هم نمیدانم چرا دوستان این یک مورد را میگیرند و موارد دیگری را که وجود داشته، پیگیری نمیکنند. اگر اینطور باشد، آقای میرحسین موسوی هم خیلی صحبتها علیه اصلاحطلبان داشته یا مواضعی را از خود بروز داده که به نظرم، اصلاً، مواضع اصلاحطلبانه نبوده است. مثل همین صحبتهایی که داشتند، مبنی بر اینکه ما میتوانیم صندوقهای رأی را دست نیروهای بسیج بسپاریم. خُب، اگر آقای موسوی هیچ نگرانی نسبت به این داستان ندارد، با بیانیهای که با آقای کروبی منتشر کردند و با تشکیل کمیتهی صیانت از آرا در تضاد است. نکتهی دیگری که آقای جمشیدی در مورد ترجیح آقای موسوی بر آقای کروبی تأکید میکرد، این بود که ایشان برنامههای آقای کروبی را عملی نمیدید و برنامههای آقای موسوی را برای اجرا، واقعیتر ارزیابی میکرد. نظر شما چیست؟ فکر نمیکنم، شعارهایی که آقای کروبی داده است، چه در حوزهی دانشجویی که کمک به دانشجویان و حل مشکلات آنان باشد و چه در حوزهی اقتصادی، اولاً پیشروانه نباشد، دوماً اجرایی نباشد. نمونهی اخیر آن همین شعار اقتصادیای بوده که ایشان اعلام کرد که سهام شرکت نفت را به عرصهی عمومی میآورد، ملی میکند، به دست مردم میسپارد و سود سهام نفت را به مردم میدهد. یعنی ایشان همان طرحی را که دکتر مصدق بخشی از آن را اجرا کرد، تکمیل میکند. دکتر مصدق نفت را از بیگانگان گرفت و ملی کرد، ایشان میخواهد آن را مردمی کند. دکتر مسعود نیلی که یکی از مشاورین ارشد آقای خاتمی در حوزهی اقتصادی بود و یکی از کسانی بوده که برنامههای اقتصادی تمام این سالها را نوشته، آمد و تبیین کرد که این طرح شدنی است و جزء به جزء آن را روشن کرد. در ارتباط با برنامههای سیاسی هم همه میدانند که آقای کروبی هر شعاری را که داده پیگیری و عملی کرده است. حال با لابی، ریش سفیدی، پشت پرده هر مشکلی که بوده، حل کرده است. به این خاطر، میگویم شعارهایی که ایشان میدهد یا رفتاری که از خود بروز میدهد، نسبت به آقای مهندس موسوی، خیلی عملیاتیتر است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|