خانه > گوی سیاست > انتخابات ایران > «هیچکس نمیتواند از حوادث دهه ۶۰ دفاع کند» | |||
«هیچکس نمیتواند از حوادث دهه ۶۰ دفاع کند»نیک آهنگ کوثرورود محسن رضایی، فرماندهی اسبق سپاه پاسداران، به رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری، بازی را تا حدی برای بعضی از تحلیلگران، پیچیدهتر کرد. اما برخی معتقدند که رضایی نمیتواند نمایندهی اصولگرایان باشد و در عین حال، انتظار نمیرود تغییر زیادی در ترکیب آرا بهوجود بیاورد. با ثبتنام نامزدها، باید بهانتظار نشست و دید که کدامیک از ایشان، از سوی شورای نگهبان، تایید خواهد شد. با وجود این، انتظار میرود افرادی چون کروبی، احمدینژاد، موسوی و محسن رضایی، از صافی این شورا عبور کنند. مرور بیانیهها و سخنرانیهای اخیر نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری نشان میدهد که توجه این گروه بیش از پیش، جلب طبقهی متوسط شده است و تلاش آنان بر این استوار است که آرای این طبقه را جذب کنند. در همین زمینه با مسعود سفیری، تحلیلگر و روزنامهنگار ساکن کالیفرنیا، گفتگو کردهام.
فکر میکنم، جناح اصولگرا هنوز به نتیجهی نهایی و قطعی نرسیده است و آقای محسن رضایی دارد یک بازی تکی و انفرادی را انجام میدهد و کاندیدای نهایی جناح اصولگرا هم نخواهد بود. حضور او، به نفع کسی هم نیست، چون رأی در سبد آقای رضایی نیست. نه از طرف اصولگراها و نه از طرف اصلاحطلبها. اصولا، آقای محسن رضایی در افکار عمومی، چهرهی موجه و قابل قبولی، حتی در بین یاران خود، در زمان فرماندهی سپاه پاسداران در طول جنگ هم نیست. ایشان خود را به عنوان یک مدیر موفق نشناسانده است. با توجه به سخنرانیها، بیانیهها و حتی نامهنگاریهای انجام شده در روزهای اخیر توسط کاندیداها، به نظر شما تمرکز اصلی این افراد روی چه بخشی از جامعه و روی چه طبقاتی خواهد بود؟ همهی کاندیداها، علیرغم این که فکر میکنند در جاهای مشخصی رأی دارند، اما میدانند رأی نهایی و تعیین کنندهی آنها، رأی طبقهی متوسط شهری است که بسیار هم حجیم است. بهنظر میرسد که این طبقه، هنوز از خواب بیدار نشده است. آنچه که این روزها در کشور ما دارد اتفاق میافتد، اتفاق بسیار میمون و مبارکی است. اما فکر نمیکنم، هیچکدام از جناحهای سیاسی موفق شوند رأی طبقهی متوسط را بهدست بیاورند. به دلیل این که، آنچه که بعد از حوادث کوی دانشگاه و آنچه که در سال ۸۴ اتفاق افتاد و آنچه که این روزها در کشور ما دارد اتفاق میافتد، نشان میدهد طبقهی متوسط تصمیم گرفته با یک «نه» تاریخی، حضور خود را اثبات کند. یعنی، به نظر شما، ممکن است اکثریت خاموش، بازهم در این انتخابات، تمایل به خاموشی داشته باشد؟ من اعتقاد دارم، ما با یک اکثریت خاموش در این انتخابات مواجه خواهیم بود. علیرغم این که این اکثریت خاموش، هزینهی بسیار سنگینی را در بخش آزادی بیان و حتی مسایل اقتصادی، دارد میپردازد. اما دیگر امیدهای خود را از دست داده است. مگر این که کسی وارد میدان میشد که میتوانست این امیدها را نمایندگی کند. اما در چهرهی هیچ کدام از این کاندیداها، این امیدها دیده نمیشود و نمیتوانند این مطالبات را نمایندگی کنند.
به نامهنگاریها و سخنان کاندیداها در این روزها برگردیم؛ به عنوان مثال، صحبتهای آقای محسن رضایی در مورد هولوکاست یا اشارهی آقای کروبی به احسان طبری، چه نقشی را میتواند در جلب آرای طبقهی متوسط و تحریک آنها به حضور بیشتر در انتخابات ریاست جمهوری، ایفا کند؟ بحث هولوکاست یا بحث کژراهی آقای احسان طبری از حزب توده، چه نفعی میتواند برای طبقهی حاشیهنشین داشته باشد؟ کاملا موضوع منتفی است. به همین دلیل فکر میکنم، آقای محسن رضایی چون خواسته است حرفی زده باشد و افکار خود را از آقای احمدینژاد تفکیک کند، این حرف را زده است، وگرنه، ترمیدور انقلاب در دورهی فرماندهی ایشان بر سپاه پاسداران که نقش بازوی نظامی وزارت اطلاعات را بازی میکرد، اتفاق افتاده و حوادث هولناکی که ایشان شاید باید در قبال تاریخ، پاسخگوی آنها باشد. در نامهنگاری میان آقای کروبی و آقای شریعتمداری، مسایل زیادی دارد رو میآید. این برخورد چه کمکی میتواند به مردم بکند؟ و نتایج مثبت آن چه میتواند باشد؟ تاثیر مثبت آن این است که از بخشی از تاریخ ناگفتهی انقلاب و این که در دههی شصت چه بر سر طبقهی متوسط و سازمانهای سیاسی آمد و منجر به فروپاشی آنان شد، سخن گفته میشود. هنوز هم ریسک فعالیت سیاسی در ایران بالا است. ما هنوز هم از فعالیت سیاسی میهراسیم. جمهوری اسلامی در دههی شصت، با حجم وسیعی از سرکوب خود، موفق شد این طبقه و فعالیتهای سیاسی را محدود کند. آنچه که اتفاق میافتد، این است که حکومت و فعالان سیاسی، دست خود و میزان نقششان در این حوادث را رو میکنند. آقای کروبی نمیتواند بگوید که در آن هنگام، صرفاً یک شنونده بوده. اتوریتهی آقای خمینی آنقدر بالا بوده که خود ایشان هم حرفی نمیزده و اینها را تایید میکرده است. اگر به تبلیغات بعضی از کاندیداها، بهخصوص آقای میرحسین موسوی، برگردیم، میبینیم که ستاد ایشان و خود ایشان، تمایل چندانی به باز کردن بسیاری از وقایع اتفاق افتاده در دههی شصت، ندارند. آیا توافقی نانوشته میان گروههای مختلف در این باره، وجود دارد؟ همهی جناحهای سیاسی بر این اتفاق نظر دارند که آنچه که در دههی شصت اتفاق افتاده، مسکوت گذاشته شود. به خاطر این که هیچکس نمیتواند از آن حوادث هولناک دفاع کند، دست خود را پاک کند و یا خود را مبرا بداند. با توجه به این که الان، ما رسانهی مستقل نداریم، در غیاب مطبوعات مستقل، مطبوعات شجاع و توانمند، چنین سوالهایی مطرح نمیشود. حتی بخشی از این تاریخ و حوادث تاریخی که بسیار خونین هم هست، برای بسیاری از کسانی که الان در کشور حضور دارند و قلم میزنند، هنوز یک سوال بسیار بسیار مطرح است. در عین حالی که نمیدانند این سوال را چگونه طرح کنند و در عین حالی که این، خط قرمز نظام هم هست. جزو مواردی است که برای نظام خط قرمز بوده است. حتی در زمان قتلهای زنجیرهای که بسیاری از مسایل افشا شد، چند حادثه افشا نشد، یکی هم حوادث دههی شصت است. این نشان میدهد که همهی جناحهای سیاسی حاکم بر کشور در مورد این قضیه به توافق رسیدهاند. نه آقای میرحسین موسوی و نه حتی آقای خاتمی و دیگران هم، هیچکدام، در مورد این مسایل صحبت نمیکنند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
از این دست مطالب است که لذت می برم.
-- سوسن جعفری ، May 7, 2009در دهه ی شصت ما باید تمام این مخالفان را به دریا میریختیم که امروز به روح امام بزرگوارمان توهین و زبان درازی نکنند. و الان هم اگر بفرمایند سر تمام این خائنان و فراریان را روی سینه اشان میگذاریم و اب از آب هم نمیگذاریم تکان بخورد.
-- امام دوست ، May 7, 2009سربازان گمنام امام زمان
نیک آهنگ جان با ان اعتقادات رادیکال و ضد اصلاحی ات به اندازه ی کافی فضا را آلوده می کنی، لااقل با دو تا آدم صحبت کن که دردی از این مملکت دوا کنند نه اینکه مثل خودت افکارشان هنوز گنجی وار در آغاز انقلاب فرانسه سیر کند.
-- آیدین ، May 8, 2009رفتار امثال شما با کاندیداها استصوابی تر است از شورای نگهبان. هنوز نفهمیده اید که اصلاحات یعنی چه. در شرایط کنونی چه کسی می تواند هم از کشتار 67 حرف بزند هم بتواند درون سیستم بماند و کار کند؟ طرح این سئولات از کاندیداها (که دانشجویان تندرو هم تحت تاثیر امثال شما می پرسند)بحای پرسش از برنامه هاشان حاکی از نفهمیدن شرایط و تن دادن به حضور دگرباره ی احمدی نژاد است، که ظاهرن اوضاع را بهتر از شما ها درک می کند و از آن بهره می برد
در مورد محسن رضایی باید گفت که یحتمل ایشان به پیشنهاد آقای هاشمی و به منظور سبک نمودن کفه ی احمدی نژاد پا به میدان گذاشته است.
-- عمادالدین ناجی ، May 9, 2009این فرضیه را میتوان با نگاهی به پشتیبانی دانشگاه آزاد از میر حسین موسوی استحکام بخشید.
در نتیجه جناب هاشمی آستین را بالا زده تا به هر نحو ممکن احمدی نژاد را بر زمین بکوبد.(البته باید توجه داشت که این فرضیات را زمانی باید بپذیریم که بر نمایشی بودن انتخابات خط بطلان کشیده باشیم)