خانه > خبر اول > ایران > میرحسین موسوی نامزد انتخابات شد | |||
میرحسین موسوی نامزد انتخابات شدمیرحسین موسوی با صدور بیانیهای خود را نامزد انتخابات ریاست جمهوری دهم ایران کرد. این بیانیه امروز سهشنبه از سوی برخی وبسایتهای انتخاباتی وی منتشر شده است. موسوی چهارمین نفر پس از مهدی کروبی، محمد خاتمی و اکبر اعلمی (نماینده سابق) است که آمادگی خود برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آینده ایران را به طور رسمی اعلام میکند. اکبر اعلمی نماینده سابق تبریز در مجلس که در انتخابات اخیر از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شده است نیز امروز در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد که نامزد انتخابات ریاست جمهوری شده است. براساس قوانین جمهوری اسلامی، نامزدها در صورتی که صلاحیتشان از سوی شورای نگهبان تائید شود، میتوانند در انتخابات شرکت کنند. آقای موسوی در بیانیه خود از هوادارانش خواسته است که از انتشار تصاویر و پوسترهای انتخاباتی به نفع وی خودداری کنند. در این بیانیه همچنین خطاب به هوادارن آقای موسوی آمده است که «به هیچوجه از امکانات و اموال عمومی، چه به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم، در امور انتخاباتی استفاده نکنند.» میرحسین موسوی که به عنوان فردی نزدیک با آیتالله خمینی شناخته میشود، طی سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ پست نخست وزیری ایران را بر عهده داشت. با این حال وی دو دهه است که به نحو قابل توجهی از سیاستهای اجرایی کناره گرفته است. اصلاحطلبان ایرانی پیشتر علاقهمند بودند آقای موسوی به عنوان یک شخصیت میانهروی محبوب که به واسطه نزدیکی با آقای خمینی همچنان از مشروعیت بالایی برخوردار است، در انتخابات ریاست جمهوری نهم در سال ۱۳۸۴ شرکت کند. با این حال وی به دلایلی که هرگز فاش نشد از شرکت در انتخابات خودداری کرد و محمود احمدینژاد با شکست اکبر هاشمی رفسنجانی به قدرت رسید. موسوی چپگرا با حمایت آقای خمینی توانست کشور را در جنگ با عراق و انزوای بینالمللی حفظ کند. میرحسین موسوی هم اکنون رئیس فرهنگستان هنر است.
در همین رابطه: • خاتمی: «یا من میآیم یا میرحسین موسوی» |
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
بسیار خوب، نمایش انتخاباتی حکومت اسلامی با آمدن یکی دیگر از بازیکنان قدیمی و فسیل آن به میدان در حال کامل شدن است، تنها به چند تن دیگر که قطعاً صلاحیت آنها توسط نگهبانان این حکومت رد خواهد شد نیاز است که این نمایش از هیجان بیشتری برخوردار باشد و تماشاگران بیشتری را به خود جذب کند!
-- Binandeh ، Mar 10, 2009بیننده،
امیدواریم آمدن ایشان کمک به روند اصلاحات نماید گرچه بعضی میخواهند ازاین واقعه شکافی درروند اصلاحات ایجادنمایندوبایدتوجه داشت آنچه مانع روند اصلاحات است وجود ولایت مطلقه است.واگرآمدن ومشروعبت دادن به چنین نظامی باشد خیانت به ملت ایران است .
-- ملکی ، Mar 10, 2009به اعتقاد من خزانه ی پر مملکت کمک کرد تا ایران در جنگ با عراق تا آن زمان دوام بیاورد نه تجربه ی آقای موسوی. سیستم مصیبت وار کپنی و کارت بسیج یادگاری همان دوران است دیگر. به هر حال «شب دراز است». معلوم خواهد شد که قابلیتهای ایشان تا کجاست.
-- بدون نام ، Mar 10, 2009و خامنه ای گفت : تو برو! و موسوی آمد! و خامنه ای گفته است احمدی نژاد بس است و باید موسوی رییس گماشتگان من شود و می شود! اما آیا مردم تا کی صبر خواهند کرد؟ برترکانید این بغض را! ای مردم!
-- بدون نام ، Mar 10, 2009آقای موسوی در بیانیه خود از هوادارانش خواسته است که از انتشار تصاویر و پوسترهای انتخاباتی به نفع وی خودداری کنند ولی خود در زیر تصویری عظیم از یک مرده قرار گر فته است. اگر این نشانه بارزی از تناقض گویی و عوام فریبی نیست پس چه بنامیمش؟؟
-- بدون نام ، Mar 10, 2009عرضه دارین بیانیه اعلمی رو بزنین
-- سهراب ، Mar 10, 2009به هرحال صبر می کنیم ببینیم برنامه های این آقا چه هست. ولی به نظر من یا این جماعت حس کرده اند جنگ در راه است، یا کفگیر خزانه ی مملکت به ته دیگ خورده که او را جلو انداخته اند!
-- ندا ، Mar 10, 2009خدا هم پیش از این به ابراهیم گفته بود: تو برو! و او رفته بود، دوباره گفته بود، موسی تو برو! و او رفته بود، به عیسی گفته بود: تو برو و عیسی رفته بود. و محمد اما چند سالی را به بزرگ کردن عایشه کوچولو صرف کرده بود تا بیاید و جهان را پر از اسلامیات ناب خودش کند و...
-- بدون نام ، Mar 10, 2009و حالا خامنه ای به خاتمی گفته بود برو و رفته بود، به احمدی نژاد و حالا موسوی!
از كانديد شدن ايشان بسيار خوشحال شدم، منتظر كناره گيرى هوشمندانه ايشان در آخرين لحظات باشيد.
-- امير ، Mar 10, 2009اين متن براي يكي از جامعه شناسان مطرح كشور ارسال شده است و از راديو زمانه درخواست مي كنم آن را منتشر كند. بنده هم نظرم اين است كه كار و زمان احمدي نژاد تمام شده است و نوبت به موسوي رسيده. بيانيه موسوي نشان مي دهد او در قامت يك اصولگرا در صحنه ظاهر شده است.
-- سروش فرهنگ ، Mar 11, 2009لطفا متن اين يادداشت را كه براي اولين بار علني منتشر مي شود بخوانيد:
با سلام؛ در فاصله نسبتا کوتاهی که تا انتخابات مانده خواستم تحلیلم را خدمت تان عرض کنم. در تابستان 87 خواستار آن شدم که نوری بر بستر یک جنبش اجتماعی به عنوان تنها کاندید اصلاح طلبان بیاید و گزینه همه؛ یا او یا هیچ کس (عدم مشارکت) باشد و آن را در صورتی ممکن می دانستم که خاتمی قطعا و همان موقع اعلام کند که نمی آید. رای کروبی هم در مقابل نوری – با فرض ذکر شده - برایم اهمیت نداشت و می خواستم که تحول خواهان از اصلاح طلبان جدا شوند ( با این فرض که در صورت راه افتادن یک جنبش به رهبری نوری؛ اصلاح طلبان در پی تحول خواهان خواهند دوید) و حساب اعتماد ملی از اصلاح طلبان جدا شود تا اگر شرایطی پیش آمد که در غیاب نوری؛ کروبی تنها کاندید میانه رو در مقابل احمدی نژاد بود؛ دولت کروبی دولت اصلاحات نباشد. مشروح نظراتم در چند نامه ای که با عنوان \"پیشنهاد راههایی برای شکست احمدی نژاد\" منتشر شد به همراه پاسخ هایی که آقای سحرخیز دادند؛ آمده است و شما هم کم و بیش مطلعید و نیازی به تکرار نیست.
اما اکنون در شرایطی که کروبی و خاتمی و موسوی به اسم اصلاح طلبان در صحنه اند و هر از چند گاهی صدایی از نوری به گوش می رسد؛ صحنه را این چنین می بینم:
موسوی صراحتا رهبری را محور وحدت ملت و پاسدار راستین ارزشهای واقعی انقلاب خوانده است ( موسوی نگفته آیا آزادی هم جزو ارزشهای انقلاب هست یا نه و اگر هست رهبری چگونه پاسدار آزادی محسوب می شود) و توانسته ظرف مدت کوتاهی مجوز روزنامه بگیرد. می توان فرض کرد که حاکمیت هدفش این است که رای اصلاح طلبان را با حضور موسوی هر چه بیشتر بشکند؛ اما من به نظرم می رسد موسوی ؛ فردی است با شباهت های قابل توجه به احمدی نژاد با این تفاوت که فرهیخته است؛ بهتر سخن می گوید ؛ اخلاقی تر است ؛از نظر مالی آدم سالمی است؛ به آن چه می گوید باور دارد و چهره اش هم مناسب تراست. این فرض را کاملا منتفی نمی دانم که نظام گوشه چشمی به موسوی داشته باشد تا اگر شرایطی شد که مهره احمدی نژاد سوخت؛ برای نجات و بقایش به موسوی رو کند.در همان سال 84 هم با خودم فکر می کردم که وقتی موسوی هست؛ چه نیازی به احمدی نژاد؟ با این فرض؛ در شرایطی که آشکارا بوی بحران های اجتماعی در راه به مشام می رسد؛ من تحول خواه برای روزی که مردم در خیابانها هستند نوری را می خواهم که پلی برای گذار از جمهوری اسلامی شود و نظام موسوی را می خواهد بلکه بتواند راهی برای ماندن پیدا کند.
خاتمی گفته:\" علاوه بر پاسداشت موفقیت و جایگاه رهبری حتما باید به دغدغههای ایشان نیز توجه داشته باشد\" و \"توسعه اقتصادی آری؛ توسعه سیاسی نه\". ( بی توجه به آن که توپ اقتصاد در زمین سیاست است) برای همین موضعی هم در مقابل رویدادهای اخیر نظیر ماجرای دانشگاه امیر کبیر ندارد. من دچار این توهم که جامعه به خاتمی \"به خاطر کارهایی که نکرده\" رای می دهد نیستم و سخنان موج سومی ها را در این خصوص جدی نمی گیرم .
تا اینجا مشخص است که موسوی و خاتمی به دنبال تشکیل دولت به اسم و از موضع اصلاحات نیستند.( هر چند که برخی طرفداران خاتمی در مورد او چنین وانمود می کنند که این طور نیست). اما کروبی بیش از آن دو خود را اصلاح طلب می بیند و سخنانی صریح تر می گوید و می نویسد. ( از جمله اعلام موضع در مورد تخریب حسینیه دراویش؛ نامه به فیروز آبادی و مراسم تدفین در دانشگاه امیر کبیر). او به تازگی کرباسچی را هم در کنار خود دارد تا بلکه بتواند رای بخشی از طبقه متوسط را هم به سبد رای خودش ( افرادی که به لحاظ معرفت و معیشت رای شان متعلق به او و یا احمدی نژاد است) بیفزاید. من خیلی به نتیجه بخش بودن این حرکت امیدوار نیستم. آرای کروبی حتی با وجود کرباسچی در کنارش تکان اساسی نخواهد خورد.
نکته اساسی این جاست که ظاهرا هر سه کاندید نامبرده می خواهند بی قید و شرط در انتخابات شرکت کنند و هیچ تلاشی برای نفوذ در ستاد انتخابات وزارت کشور به چشم نمی خورد. مشخص نیست که چه راهکاری در نظر گرفته شده تا رای واقعی مردم از صندوق بیرون آید . با اطمینان قابل توجهی فکر می کنم که اگر همین امروز و یا در شرایطی مثل امروز انتخابات برگزار شود \"نتیجه اعلام شده اش\" پیروزی احمدی نژاد است با رای حدود 20 میلیون. بخشی از این 20 میلیون واقعا وجود دارد زیرا نزدیک به نیمی از شرکت کنندگان در انتخابات ( در مواقع عادی نظیر انتخابات دور قبل) در شهرستانها و روستاها هستند ( قریب به 35 درصد واجدین حق رای) که رای شان به اقتضای سطح معرفت و معیشت شان کم و بیش متعلق به حاکمیت است. بقیه آرا نیز با مجوز های شرعی موجود ساخته و پرداخته می شود. بر این اساس به باور من تنها راهی که می توان احمدی نژاد را شکست داد و مسئولیت همه وقایع پیش رو (بحران های در راه) را نیز به گردن حاکمیت انداخت و حل شان را از حاکمیت خواست آن است که از طرف اصلاح طلبان کاندیدی در صحنه نباشد و صراحتا با قالیباف اهل معامله؛ مذاکره شود و از او با شرایط حمایت شود ( و دلایل چنین حمایتی به روشنی برای هواداران توضیح داده شود) تا با فعال کردن شکاف های موجود در سپاه به عنوان حاکم بلامنازع کشور راه برون رفتی از مشکلات پدید آید. من چشم امیدم را به اختلاف های بر سر قدرت و ثروت بین سران سپاه دوخته ام و فکر می کنم که عدم معرفی کاندیدا از طرف اصلاح طلبان زمینه ای فراهم می کند که رقابت های داخلی پاسداران علنی شود و با علنی شدنش شدت یابد و از آنجا شاید امکانی فراهم گردد که زمین بازی عوض شود.تاکید می کنم که از نظر من در شرایط فعلی اگر کسی بتواند خروجی صندوق آرا را کنترل کند او تنها قالیباف است و بس. قدرتی در جامعه بر اثر حضور مردم فراهم نشده تا مبتنی بر آن بتوان انتخابات را به شیوه مناسب برگزار کرد و بر آن تا انتها نظارت نمود. به نظر هم نمی رسد در مدت باقی مانده شرایط از این لحاظ تغییر کند. حسن انتخاب قالیباف آن است که حاکمیت با قالیباف هم حاضر است با غرب سازش کند و خطر جنگ را از کشور دور کند. اما قریب به یقین با کسی مثل خاتمی هرگز.
حدس می زنم که شما نظرتان این است که کروبی و خاتمی هر دوبه نفع موسوی کنار بروند اما مایلم راه کار مورد نظرتان را برای کنترل خروجی صندوق آرا بدانم و از طرفی من چنین درایتی را در اصلاح طلبان نمی بینم که بتوانند به خاطر منافع جامعه از منافع فردی و حزبی خود گذر کنند. پیشاپیش سرنوشت محتومی را برای انتخابات آتی می اندیشم که ای کاش چنین نشود و اشتباه در ارزیابی من باشد.
نكته ديگر اين كه اواخر دي ماه در وبلاگم نوشتم:
-- سروش فرهنگ ، Mar 11, 2009موسوی کاندید مناسب سال ۸۸ نیست. او اگر در سال ۷۶ می آمد جایی می توانست داشته باشد. چون اساسا به نظر من موسوي رئيس جمهور پیش از اصلاحات است. مطرح کردن نام موسوی تنها به این خاطر است که برای میان سالان طبقه متوسط به پایین؛ جایگزینی برای احمدی نژاد ساخته شود. رای نسل جوان و تحول خواهان چه می شود؟
میر حسین موسوی همان احمدی نژاد جناح چپ است.
-- Arin ، Mar 11, 2009خوش آمد
-- مهران ، Mar 11, 2009در بهترین زمان آمد خوش آمد
صل علی محمد
-- Arash ، Mar 11, 2009کوپن با پیکان آمد !
هر کسی حق دارد کاندیدا شود. ولی ما نیز حق داریم بدانیم طرف چه می گوید. بهترین معرف آقای میر حسین موسوی بیانیه انتخاباتی اوست. بیائید به جای مراجعه به آنچه بوده به آنچه هست بنگریم و متن بیانه او را باز خوانی کنیم:
من متن بیانیه را کپی پیست می کنم از همین سایت زمانه:
هدف ایشان از کاندیدا شدن:
" به امید ادای وظیفه قصد خویش را برای نامزد شدن در دورۀ دهم از انتخابات ریاست جمهوری اعلام مینمایم. "
" با هدف استقرار یک جامعه ارزشی
مبتنی بر آموزههای اسلام ناب محمدی (ص)
متکی بر اندیشههای حضرت امام خمینی
به شهدای جنگ نیز اشاره کرده است.
با فرض اینکه ایشان از نظر مالی و . . . انسان پاکی هستند( که فرض بعیدی هم نیست)، این فراز های بیانیه ایشان را باز خوانی کنیم:
1- ایشان به امید ادای وظیفه آمده اند و چه باک که در راه ادای وظیفه ایشان مملکتی و ملتی بر باد رود. هدف ادای وظیفه است. چرا که ایشان این موضوع را در سر خط برنامه و بیانه خود آورده اند. راستی خودمانیم در کدامیک از انتخابات دنیا ( نمی گویم دمکراسی های دنیا) رئیس جمهور به قصد ادای وظیفه می آید؟
2- ایشان هدف دومشان را استقرار« جامعه ارزشی » می دانند. همانگونه که آقای خاتمی «جامعه مدنی » می خواست. من ساده می پنداشتم « جامعه مدنی» همان Civil society است و آب و از لب و لوچه ام آویزان بود.
حالا ، آی هرای آی داد!!!! یکی بیاید به من کوته فکر با مفاهیم جامعه شناسی بگوید که « جامعه ارزشی » چیست؟ تا من ببینم که آیا می خواهمش یا نمی خواهمش!
3- «جامعه ارزشی »ایشان مبتنی بر « آموزههای اسلام ناب محمدی (ص) » خواهد بود. این کدام « آموزههای اسلام ناب محمدی (ص)» است؟ آیا همان آموزه های آقای طالقانی است؟ آیا آموزه های آقای بهشتی است؟ آـموزه های حنیف نژاد است؟ اسلام آقای مصباح یزدی است ؟ یا قرائت آقای کدیور است؟ نکند ایشان به قرائت آقای محمد مجتهد شبستری باور دارند؟ بنده که در طی بیست سال سکوت از ایشان چیزی در این مورد نشنیده ام.
4- همان «جامعه ارزشی » باید " متکی بر اندیشههای حضرت امام خمینی " نیز باشد. منظور کدام امام خمینی و کدام آموزه های اوست؟ آیا کتاب «ولایت فقیه » را می فرمایند ؟ منظورشان « تحریر الوسیله » است؟ سخنرانی های پاریس را می فرمایند؟ منمظورشان وصیت نامه ایشان است؟ " متکی بر اندیشههای حضرت امام خمینی " درست. ولی کدام امام خمینی؟؟!!!
5- آقای موسوی لطفا از شهیدان جنگ مایه نگذارید. ( خیلی سر پوشیده و محترمانه نوشتم )
6- ایشان در طی بیانه به ولایت فقیه اشاره ای نکرده اند و از رهبر نیز سخنی به میان نیاورده اند.
7- ایشان از کل قانون اساسی به اصول 43 و 44 اشاره نموده اند. این اشارات را به چه معنی می توان گرفت. اصول 43 و 44 قانون اساسی در مورد ساختار اقتصادی صحبت می کنند و با توجه به سطح قانون اساسی می بایست بسیار کلی باشند و هستند. حال جالب اینست که آقای رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد و اینک موسوی همه در پی اجرای اصل 44 قانون اساسی هستند.
من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم
-- از وراث مالک دوزخ ، Mar 11, 2009تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال