تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

خودارضایی: از باورهای فرهنگی تا نگرش‌های علمی

مژگان کاهن، روان‌شناس
Mojgankahen44@yahoo.fr

ساختار روانی و اجتماعی پیچیده‌ی انسان در تمام ابعاد زندگی او، تأثیراتی بنیادین دارد. رفتارهای جنسی ما نیز تحت تأثیر عواملی گوناگون از جمله باورها، عوامل تربیتی، محدودیت‌های اجتماعی و غیره هستند. این عوامل هر چند می‌توانند تأثیرات و تحولات مثبتی را در منش‌های جنسی ما به وجود بیاورند. ولی هم‌زمان به نوعی این قدرت را نیز دارند که با سرکوب‌های شدید این نوع نیاز‌ها، در سلامت و بهداشت روانی انسان خدشه وارد کنند.

خوشبختانه ما در عصری زندگی می‌کنیم که پیشرفت علوم در زمینه‌های گوناگون مثل پزشکی، علوم اجتماعی و روان‌شناسی، روشن‌گری‌هایی در ارتباط با انسان، نیاز‌ها و کارکرد‌های روانی و فیزیولوژیک او در اختیارمان گذاشته است. به گونه‌ای که بسان روزگاران گذشته، ناچار نیستیم برای درک پدیده‌ها به باور‌های پدرانمان اکتفا کنیم.

خودارضایی، یک نمونه از رفتار‌های بشری است که قرن‌ها در فرهنگ‌های گوناگون به عنوان پدیده‌ای شنیع نگریسته شده و تنها پیشرفت‌های علمی دهه‌های اخیر است که تحولی اساسی در تصویر‌ی که از خودارضایی وجود داشته، به وجود آورده است.

من به عنوان یک روان‌شناس فارسی‌زبان، در طی چند سال اخیر به ضرورت پرداختن به این موضوع برای ایرانی‌ها پی برده‌ام. زیرا نامه‌های متعددی از هم‌وطنان عزیز و خصوصاً جوان‌ها دریافت می‌کنم که همگی دال بر تصورات اشتباه و غیرعلمی است که از خودارضایی در جامعه‌ی ما وجود دارد. تصوراتی که تأثیراتی روحی زیادی باقی می‌گذارند.

متاسفانه بسیاری از سایت‌ها و وبلاگ‌هایی که به زبان فارسی وجود دارند، بر ترویج واستحکام این اطلاعات بی‌پایه، دامن می‌زنند. آن‌ها از خودارضایی به عنوان رفتاری که پیامد‌های روحی و جسمی جبران‌ناپذیر به همراه می‌آورد، یاد می‌کنند. جالب این است که برای اثبات ادعاهای خود، کوچک‌ترین دلیل علمی ارائه نمی‌دهند. یا اگر می‌دهند، بدون ذکر مرجعی معتبر و علمی است.

من در اینجا مناسب دیدم که بحثم را با نگاهی کوتاه به نگرشی که در گذشته در کشورهای غربی از خودارضایی وجود داشته است، آغاز کنم. زیرا شباهت‌های زیادی بین این تصورات با باورهایی که در ذهنیت برخی هم‌وطنانمان در مورد خودارضایی وجود دارد، مشاهده می‌کنم. باشد که آشنایی با این باورها و تحولاتی که با پیشرفت علم در آن‌ها ایجاد شده، بتواند خوانندگان فارسی‌زبان ما را در این زمینه آگاهی بیشتری بخشد.

بخش اول:
خودارضایی و پزشکان غرب، در قرون گذشته

نکته‌ای که در رابطه با خودارضایی در تاریخ غرب باید گفت این است که در متون پزشکی قبل از قرن هفدهم، خیلی کم در این ارتباط صحبت می‌شود. این طور بر می‌آید که پزشکان در این ارتباط بیشترسکوت می‌کردند.

در برخی از نوشته‌ها که از آن زمان به جا مانده است، از آن به عنوان پدیده‌ای مفید یاد شده است. از جمله گالین۱ که معتقد بود نگه داشتن منی و خارج نکردن آن، می‌تواند برای سلامتی مضر باشد. به عقیده‌ی او بشر باید از طریق رابطه با همسرش یا از طریق خودارضایی سعی در آزاد کردن اسپرم‌هایش بکند.

در قرن شانزدهم حتی مشاهده می‌کنیم که بعضی از پزشکان خودارضایی را توصیه می‌کردند. از جمله یک آناتومیست ایتالیایی به نام فالوپ۲ از اهمیت آموزش خودارضایی به جوان‌ها یاد می‌کند.

از قرن هفدهم به بعد، مشاهده می‌کنیم که در بسیاری متون خودارضایی به شدت محکوم و از آن به عنوان عامل بسیاری از بیماری‌های جسمی و روحی یاد می‌شود. تنها تحولات علمی دهه‌های اخیر است که به این تصورات غلط پایان داده است.

بسیاری از محققین معتقدند که انتشار کتابی به نام «اونانیا» در سال ۱۷۱۵ تأثیر بسزایی در رواج افکار منفی که در چند قرن گذشته نسبت به خودارضایی وجود داشته، گذاشته است۳.

در این کتاب نویسنده عنوان می‌کند که ضررهای ناشی ازخودارضایی، تمام جسم و روح فرد را فرا می‌گیرد و او را به سوی مرگ سوق می‌دهد. از این دوره به بعد می‌بینیم که پزشکان تا چند قرن خودارضایی را به عنوان عامل بسیاری از بیماری‌ها تصور می‌کردند. از بیماری‌های عصبی گرفته تا بیماری‌های جنسی مثل سیفلیس و سرطان و کری و ضعف چشم! و بدین گونه وحشت زیادی در جوان‌ها و نوجوانانی که دست به این کار می‌زدند، ایجاد می‌کردند.

پزشک دیگری به نام تیسو۴ (۱۷۲۸) که تأثیر زیادی در نظریات پزشکان زمان خود داشت، معتقد بود که منی، نقش اساسی در عملکرد اساسی ارگانیسم به عهده دارد و به هدر دادن آن، می‌تواند باعث ضعیف شدن بدن و ایجاد بیماری شود. او نیز مثل بسیاری از پزشکان هم‌عصرش بر این باور بود که این مایع ارزشمند را تنها زمانی باید استفاده کرد که شانسی برای تولید مثل وجود داشته باشد.

فهرست بیماری‌هایی که به خودارضایی نسبت می‌دادند، بسیار طولانی است: اختلالات مغزی و عصبی، دیوانگی، جنون، اختلالات استخوانی مثل راشیتیسم، اختلالات سیستم تنفسی نظیر سل، اختلالات قلبی و عروقی، گوارشی و غیره.

دکتر بورژ تا آنجا پیش می‌رود که چنین می‌گوید: «تعداد آدم‌هایی که این عمل زشت به کشتن داده است، از آدم‌هایی که در اثر جنگ و اپیدمی کشته شده‌اند، بسیار بیشتر است.»

دکتر دیگری به نام« دوبای » از او هم فراتر می‌رود و مدعی می‌شود که خودارضایی نه تنها خود انسان بلکه نسل بشر را نیز منهدم خواهد کرد۵.

این عقاید در قرن نوزدهم هم بسیار جاری بود. والینگ (۱۹۰۴) عواقب زیر را برای خودارضایی عنوان کرده بود: «از دست دادن حافظه، حواس‌پرتی، بی‌تفاوتی به رابطه‌ی جنسی...»

او از قول یک پزشک آلمانی این طور نقل قول می‌کند: «کسی که خودارضایی می‌کند، به تدریج قابلیت‌های اخلاقی خود را از دست می‌دهد و ظاهری احمق و زنانه پیدا می‌کند. همیشه غمگین و دست و پا چلفتی است و از هر گونه فعالیت ذهنی بیزار می‌شود... در ضمن در حضور دیگران مضطرب است۶

در حقیقت اشکال اساسی علم فیزیولوژی در آن قرون ذهنی و نظری بودنش است که دلیل آن نیز این بوده که ابزار شناخت علمی به مفهوم مدرن آن، هنوز وجود نداشته است. به تعبیر «امیل گی ینو۷» این‌ها تئوری‌هایی کودکانه بیش نبوده‌اند که بسیار تحت تأثیر باورهای اخلاقی آن زمان قرار داشته‌اند.

در آن دوره کسانی که خودارضایی می‌کردند، برای جامعه خطرناک محسوب می‌شدند. «شانون» (۱۹۱۳) تا آنجا پیش می‌رود که می‌گوید حتی زوج‌هایی نیز که ارگان جنسی یکدیگر را لمس می‌کنند، نتایج و عواقب جسمی و روحی وخیمی در انتظارشان است و زندگی‌شان تباه می‌شود.

این نگرش منفی در ارتباط با خودارضایی، عواقب زیادی با خود در بر داشت. زیرا این پزشکان در جهت پیش‌گیری و درمان آن راه‌هایی نیز پیشنهاد می‌کردند که هیچ ارتباطی با شغل ایشان نداشته است.

از روش‌هایی که این پزشکان برای مبارزه با خودارضایی جوانان و نوجوانان ارائه می‌دادند، می‌توان از حبس کردن دست‌ها در کیسه به هنگام خواب و یا بستن حلقه‌ای آهنی به آلت پسران برای جلوگیری از خودارضایی و نعوظ در خواب نام برد.

این حلقه‌ها دارای تیغه‌های تیزی بودند که چنان چه در خواب به نوجوان حالت تحریک جنسی دست می‌داد، تماس پوست آلت با تیغه‌های حلقه او را از حالت نعوظ خارج می‌کرد.

یا طبق پیشنهاد «وتوری» در هنگام خواب طنابی را از یک سر به آلت و از سر دیگر به گردن فرد وصل می‌کردند؛ به طوری که در هنگام تحریک جنسی، فشار طناب به آلت به قدری دردآور باشد که نعوظ خاتمه پیدا کند۸.

یکی از مشغولیات ذهنی عمده‌ی پزشکان قرن ۱۹ این بود که چگونه اشتهای سیری‌ناپذیر جنسی زن را خاموش کنند. «دکتر فیو» در سال ۱۸۸۰ در مورد میل جنسی زن این طور توضیح می‌دهد:

«مردها باید کاملاً مواظب باشند که تا می‌توانند از بیدار شدن امیال جنسی زن جلوگیری کنند و مراقب باشند که در هنگام انجام عمل جنسی، کاری انجام ندهند که این لذت‌های شدید در زن بیدار شود.

نباید فراموش کرد که همه‌ی زن‌های نجیب هم به طور بالقوه این شهوات بی‌حد را در خود نهفته دارند و این وظیفه‌ی همسر است که مواظب باشد تا با «نوازش‌های خطرناک» این لذایذ را بیدار نکند.۹»

پزشکان دیگر برای مهار کردن این امیال، راه‌های دیگری نیز پیشنهاد می‌کردند از جمله: آموزش زن در منفعل بودن، خجالتی و بی‌دست و پا بودن، استفاده از کمربندهای عفت که آلت تناسلی زن را در خود محبوس می‌کرد. زیرا به عقیده‌ی آن‌ها، زن خوب و نجیب زنی بود که از هرگونه میل جنسی عاری باشد.

پزشکی به نام دکتر« گرین» که عضو آکادمی پزشکان نیز بود، برای مبارزه با خودارضایی دختران، در مواردی که کنترل و تنبیه‌های دیگر کارساز نبود، سوزاندن دهانه‌ی واژن برا ا آهنی که از داغی سرخ شده بود، تجویز می‌کرد و توصیه می‌کرد این کار را تا زمانی که انقباضات کلیتوریس و واژن متوقف نشده است، ادامه دهند. اگر تمام این راه‌ها اثر نمی‌کرد اقدام به بریدن کلیتوریس می‌کردند۱۰.

یک متخصص امور تربیتی در بلژیک، نیمکتی ارائه داده بود که وقتی شاگرد مدرسه‌ها روی آن می‌نشستند، دو پایشان از هم با فاصله قرار می‌گرفت. بدین ترتیب از تماس و مالش دو پای دانش‌آموز با هم که می‌توانست ایجادکننده تحریک جنسی باشد، جلوگیری می‌کردند۱۱.

یا توصیه می‌شد بچه‌ها را از یک سری بازی‌ها منع کنند. مثلاً دخترها را از«اسب چوبی متحرک» سوار شدن و پسر‌ها را از سر خوردن روی میله‌ی راه پله‌ها۱۲.

با پیشرفت علم پزشکی و سایر حوزه‌های علمی در قرن اخیر، اثبات رابطه میان خودارضایی و بیماری‌های مختلف، دشوارتر شد. از عوامل مهم تردید در باور‌هایی که در زمینه‌ی استمنا وجود داشت کار تحقیقی وسیع و پردامنه‌ی فردی به نام کینزی (۱۹۴۸) بود.

کینزی و گروهش، با افراد بسیار زیادی در زمینه‌ی زندگی جنسی‌شان مصاحبه کردند. یکی از نتایج بدست آمده این بود که در آمریکای آن زمان، ٪۹۶ افراد، ارضای جنسی با خودارضایی را تجربه کرده بودند۱۳.

این تحول در دیدگاه‌ها تا جایی می‌رسد که در فرهنگ پزشکی لاروس منتشرشده در سال ۱۹۷۲ این طور می‌خوانیم: «خودارضایی چنان در بین آدم‌ها (چه نوجوان، چه شخص بالغ) معمول است که نمی‌توان آن را بیماری تلقی کرد۱۴

در حالی که در فرهنگ لاروس متعلق به قرن نوزدهم عنوان شده بود که کسانی که خودارضایی می‌کنند، تمام قدرت‌های فکری و بدنی خود را از دست می‌دهند و مبتلا به انواع و اقسام بیماری‌ها می‌شوند۱۵.

در این سیر تحول، همان طور که در بخش بعدی خواهیم دید، علم سکسولوژی در سال‌های اخیر به جایی رسیده است که از خودارضایی، به عنوان ابزاری برای درمان کسانی که مشکلات جنسی دارند، بهره می‌جوید.

نباید فراموش کرد که این تحولات نسبتاً جدید است و بی‌تردید نتیجه‌ی دگرگونی‌ها و پیشرفت‌های جوامع غربی در ابعاد گوناگون علمی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است.

در بخش دوم این مقاله، به بررسی باور‌هایی که در بین ما ایرانی‌ها رایج است می‌پردازیم و سپس دیدگاه‌های جدید علمی را عنوان خواهیم کرد.

***

بخش دوم:
باور‌های ما ایرانی‌ها از خودارضایی و دیدگاه‌های علمی

من در پایان‌نامه‌ی دانشگاهی‌ام۱۶ که موضوع آن «تأثیر فرهنگ و مهاجرت در باورهای ما از مسائل جنسی» است، بخشی را به مسئله‌ی خودارضایی اختصاص دادم. (این رساله که کاری آماری است به مقایسه‌ی سه گروه ایرانی‌های ایران، بلژیکی‌ها و ایرانی‌های مقیم بلژیک اختصاص دارد.)

فکر می‌کنم ذکر خلاصه‌ای از نتایج آماری این بخش از رساله مفید باشد:

اكثریت قریب به اتفاق افراد گروه «ایرانیان ایران» خودارضایی را به شدت یك «انحراف اخلاقی» قلمداد می‏كنند. (٪۸۹ زنان و ٪۷۰ مردان) در صورتی كه گروه «بلژیكی‏‌ها» به ندرت با چنین نظری موافق هستند. (٪۴.۷)

در مورد «ایرانیان بلژیك» باید گفت كه در بین دو گروه دیگر قرار دارند. یعنی هر چند تعداد كسانی كه در این گروه خودارضایی را انحرافی اخلاقی می‏دانند به مراتب كم‌تر از «ایرانیان ایران» است ولی باز به میزان «بلژیكی‏ها» نمی‏رسد (تفاوت «ایرانیان بلژیك» با دو گروه دیگر معنی‌دار است.)

مسأله‏ای كه در مورد «ایرانیان ایران» در ارتباط با جواب به این سؤال نظر ما را به خود جلب كرد این است كه اعتقاد و یا عدم اعتقاد مذهبی هیچ تأثیری روی نوع جواب این افراد نداشته است. نكته‏ای كه نشان می‏دهد كه این مسأله بیشتر جنبه‏ی فرهنگی دارد تا دینی.

بیشتر از نیمی از افراد گروه «ایرانیان ایران» خودارضایی را برای سلامت روح و روان مضر می‏دانند (٪۵۴ زنان و ٪۶۰ مردان) در حالی كه این مسأله در بین «بلژیكی‌ها» (٪۱۰ مردان و ٪۵ زنان) و «ایرانی‏های بلژیك» (٪۲۵ مردان و ٪۵ زنان) به مراتب كم‌تر مشاهده می‏شود.
(نمودار ۱)




نمودار 1: آیا خودارضایی برای جسم و روان مضر است؟



نكته‏ای كه در مورد گروه زنان ایرانی مقیم بلژیك قابل توجه است، درصد تقریبا بالای جواب «نمی‏دانم» به این سؤال است. (٪۵۲) ( نمودار ۲)


نمودار2: آیا خودارضایی برای جسم و روان مضر است؟

در این باره می‏توان دو فرض متفاوت ارائه داد: از یك سو می‏توان چنین نتیجه گرفت كه زنان ایرانی بلژیک، باورهای فرهنگ ایران در این مورد را ترك كرده‏اند؛ ولی هنوز باورهای جامعه‏ی جدید را نپذیرفته‏اند.

از سوی دیگر همچنین می‏توان فرض كرد که این زنان، به عدم اطلاع كافی خود در این زمینه‏ پی برده‌اند. زیرا داده‏های فرهنگی در مورد مسأله‌ای که به حوزه‏ی پزشكی و علمی مربوط می‏شود را كافی نمی‏دانند.

تفاوت‌هایی كه بین ایرانی‌ها و بلژیكی‌ها مشاهده می‌کنیم، حاصل این است كه محیط فرهنگی در حوزه وسیعی از زندگی انسان عمل می‌كند و در حقیقت رابط بین انسان و واقعیت است.

انعکاس باورهای ما ایرانیان در اینترنت:
سایت‌ها و وب لاگ‌های ایرانی نمونه‌های خوبی از این باور‌های منفی و غلط از خودارضایی هستند. بسیاری از افراد، اینترنت را یک ابزار اطلاع‌رسانی مدرن تلقی می‌کنند و برای یافتن پاسخ به سؤالاتشان از آن استفاده می‌کنند.

ولی با کمال تاسف مشاهده می‌کنیم که موتور‌های جستجو در بر گیرنده‌ی مطالبی نیز هستند که به هیچ وجه سندیت علمی ندارند. بخشی از مطالب فارسی که در سایت‌ها و وبلاگ‌های ایرانی در مورد خودارضایی مشاهده می‌کنیم، نوشته‌هایی هستند که من آن‌ها را«شبه‌علمی» می‌خوانم. در این مقالات نویسنده با استفاده از لغات و اصطلاحات علمی و نام بیماری‌ها اغلب بدون ذکر هیچ مرجعی برای گفتارش، سعی در اثبات عقاید خود دارد.

در اینجا به عنوان نمونه، به بررسی یکی از این مقالات می‌پردازم:

در مقاله‌ای به نام «خودارضایی و جوانان» خودارضایی به عنوان «انحراف» و در جایی دیگر به به عنوان « بیماری» تلقی می‌شود و عوارض بی‌شماری را به آن نسبت می‌دهد. عوارضی مثل خستگی ضعف چشم، اضطراب، ضعف حافظه و ..

نویسنده‌ی این مطلب به دو سایت انگلیسی‌زبان رجوع می‌دهد. در حقیقت یکی از این سایت‌ها (herballove) سایتی تبلیغاتی است که در آن محصولات گیاهی برای بالا بردن توانایی جنسی می‌فروشند و خود این محصولات نیز به لحاظ علمی تأیید شده نیستند.

باید گفت استفاده از نام یک سایت انگلیسی در جهت این است که خواننده‌ی ایرانی راحت‌تر صحت حرف‌های نویسنده را بپذیرد. گذاشتن معادل انگلیسی بعضی واژه‌ها نیز در همین جهت است.

در این مطلب با اتکا به گفته‌های این سایت تبلیغاتی، نویسنده سعی دارد با ادبیاتی «شبه‌علمی» مضر بودن خودارضایی را به اثبات برساند. این گفتمان هیچ نقطه‌ی مشترکی با آن چه در دانشگاه‌های معتبر جهان عنوان می‌شود، ندارد.

در جای دیگر، نویسنده این مقاله برای اثبات این که خودارضایی مولد بیماری‌های روحی است، به جای رجوع به منابع معتبر روان‌شناسی، از سایتی که متعلق به یک فرقه‌ی مذهبی است، فاکت می‌آورد.

بالاخره ما در این مقاله به نام یک پزشک (که البته نویسنده به اشتباه فکر کرده است که روان‌شناس است!) برمی‌خوریم که معتقد است خودارضایی بیماری است و باید ترک شود. ولی اشکال بزرگ این استناد این است که این جناب ویکتور پوشه نظراتش به ۸۰ سال پیش بر می‌گردد.

همان طور که دیدیم علم پزشکی از ۸۰ سال پیش تا کنون تغییرات عمده‌ای کرده است و نقطه نظرهای کنونی، با دیدگاه‌هایی که پزشکان در آن زمان در ارتباط با خودارضایی داشتند، تفاوت‌های زیادی دارد.

متأسفانه نه در این مقاله، نه در مقالات مشابه فارسی که در اینترنت مشاهده می‌کنیم و سعی در نفی خودارضایی دارند، هیچ استدلال و یا مرجع درست علمی مشاهده نمی‌کنیم. با این حال باید گفت که خوشبختانه شمار مطالب علمی‌تر در این زمینه در سایت‌های فارسی در حال افزایش است.

در اینجا بهتر دیدم به پرسش‌های متداولی که در ذهن بسیاری از ما در مورد خودارضایی وجود دارد، با استفاده از نظرات جدید علمی پاسخ گویم. زیرا معتقدم عدم آگاهی صحیح در این زمینه می‌تواند مولد عوارض گوناگون روحی چون اضطراب و افسردگی شود.

آیا خودارضایی باعث بیماری‌های جسمی و جنسی می‌شود؟
همان طور که قبلاً هم بیان کردم، تحقیقات متعدد آماری که در این زمینه انجام شده نشان می‌دهد که اکثریت قریب به اتفاق انسان‌ها این عمل را انجام می‌دهند و اگر این فرضیه‌های قرن هجدهم صحت داشت، درصد افرادی که مبتلا به بیماری‌های کوری و کری و غیره بودند، بسیار بیش از این‌ها بود.

دانشمندان قرن حاضر، نه تنها هیچ رابطه‌ای بین بیماری‌های جسمی و خودارضایی پیدا نکرده‌اند، بلکه آخرین تحقیقات مرکز اپیدمیولوژی سرطان در استرالیا، نشان داده است که خودارضایی باعث کاهش ریسک ابتلا به سرطان پروستات می‌شود.

گراهام ژیل یکی از از مسئولین این تحقیق عنوان می‌کند که انزال مداوم، مانع جمع شدن اسپرم در کانال‌های پروستات می‌شود. او یادآور می‌شود طبق آن چه پژوهش‌ها نشان داده‌اند، ماندن زیاد اسپرم در کانال‌های پروستات، می‌تواند یکی از فاکتورهای سرطان‌زا باشد۱۷.

یکی دیگر از نکاتی که در بعضی سایت‌های ایرانی مشاهده می‌کنیم این تصور است که خودارضایی باعث انزال زودرس می‌شود. در صورتی که به گفته‌ی روان‌شناسان و سکسولوگ‌ها، خودارضایی را می‌توان نوعی «خودآموز‌ی جنسی» تلقی کرد.

یکی از تکنیک‌هایی که در سکس‌درمانی برای مبارزه با انزال زودرس پیشنهاد می‌شود، سعی در تحریک جنسی از طریق خودارضایی است. در حقیقت در این روش به فرد توصیه می‌شود که در لحظه‌ی نزدیک شدن انزال، موقتاً خودارضایی را متوقف کند و بعد از چند لحظه که هیجان جنسی کاهش یافت، دوباره به این کار بپردازد. در حقیقت با این تمرین فرد یاد می‌گیرد که زمان نعوظ را طولانی‌تر کند.

به گفته‌ی دکتر«میشل سر۱۸» سکسولوگ فرانسوی، گاهی شاهد این می‌شویم که نوجوان یا جوانی که هنوز تجربه‌ی جنسی ندارد، خودارضایی را در جهت انزالی خیلی سریع انجام دهد که هدفش تنها کاهش سریع فشار جنسی است.

او عنوان می‌کند که زمانی که خودارضایی تنها با هدف انزالی شتاب‌زده باشد و فرد زمان کافی را برای لذت جنسی برای خود قائل نشود، ممکن است به این انزال سریع عادت کند و در روابط جنسی‌اش هم دچار انزال زودرس شود. در حالی که اگر خودارضایی بدون احساس گناه و در آرامش و با زمان کافی انجام شود، نه تنها باعث ایجاد مشکل انزال زودرس نمی‌شود، بلکه زمان نعوظ را نیز می‌تواند افزایش دهد.

خودارضایی و مشکلات روحی
یکی از تصورات غلطی که در مورد خودارضایی وجود دارد و انعکاس آن را در بخش‌های فارسی‌زبان اینترنت نیز می‌بینیم، این است که خودارضایی باعث انواع و اقسام بیماری‌های روحی، کم شدن ضریب هوش و غیره می‌شود.

این در صورتی است که روان‌شناسان و سکسولوگ‌ها، درست به عکس این موضوع دست یافته‌اند. آن‌ها معتقدند که خودارضایی نقش مهمی در سلامت روان افراد می‌تواند بازی کند. نکته‌ای که روان‌شناسان بر آن تأیید دارند، ضرورت دادن اطلاعات درست در این زمینه، خصوصاً به نوجوانان است.

در حقیقت تمام تصورات منفی و گناه‌آلودی که فرد در مورد خودارضایی دارد، می‌تواند مولد اضطراب و افسردگی و از دست دادن اعتماد به نفس باشد. زیرا هر بار که برای تسکین نیاز‌های جنسی‌اش به خودارضایی رو می‌آورد، تمام آن باور‌های نادرست در ذهنش بیدار می‌شود و حس از خود بیزاری را در او بیدار می‌کند.

احساس این که در حال ضربه زدن به جسم و روانش است، باعث می‌شود اضطرابی عمیق بر او چیره شود. در حالی که اطلاعات درست می‌تواند این تجربه را تبدیل به تجربه‌ای مثبت و بارور کند.

یکی از بزرگ‌ترین عملکرد‌های خودارضایی این است که به فرد کمک می‌کند بدن خود را بشناسد و کشف کند که چگونه می‌تواند تجربه‌ی لذت را از طریق بدنش به دست بیاورد. در حقیقت این تجربه درتحول رابطه‌ی جنسی فرد با زوجش نیز می‌تواند بسیار مؤثر باشد. زیرا او این توانایی را می‌یابد که طرف مقابل را به سمت نوازش‌ها و حرکاتی که برایش لذت‌آور هستند، هدایت کند.

طبق آن چه تجربه‌ی سکسولوگ‌ها به ما می‌آموزد، بسیاری از زنانی که دچار سردمزاجی و یا فقدان ارگاسم هستند، کسانی هستند که همیشه از خودارضایی امتناع کرده‌اند. به عقیده‌ی «ژرارد لولا۱۹» سکسولوگ فرانسوی، بین عدم آشنایی زن با بدنش و عدم توانایی لذت بردن او از رابطه‌ی جنسی، ارتباط مستقیم وجود دارد.

خصوصا در جوامع سنتی که به زن اغلب نقشی منفعل عطا شده است و اساسا لذت جنسی را پدیده‌ای مردانه تلقی کرده‌اند، تعداد بی‌شماری از زن‌ها هیچ گاه سعی در شناخت بدن خود به عنوان منشا کسب لذت نمی‌کنند.

اضافه بر آن شرایطی که اغلب این زن‌ها در آن اولین رابطه‌ی جنسی خود را تجربه می‌کنند، عدم آگاهی مرد در چگونگی برانگیختن و ارضای امیال جنسی زن و نیز ناآشنا بودن خود زن نسبت به امیال جنسی‌اش، در خیلی از موارد این تجربه را تبدیل به تجربه‌ای مشمئزکننده و دردناک می‌کند. به خاطر همین است که در سکس‌درمانی به زنانی که دچار سرد مزاجی و سایر مشکلات جنسی هستند، تمرین خودارضایی تجویز می‌شود.

در نوجوانان نیز این «آشنایی با بدن» یکی از مهم‌ترین عملکردهای خودارضایی است. زیرا زندگی جنسی نوجوان، از شناخت بدنش شروع می‌شود. کشف آلت جنسی به وسیله‌ی خودارضایی برای نوجوان احساسات متناقضی را به وجود می‌آورد.

احتمال این می‌رود که این تجربه‌ی «کشف خود» برای او با احساس شرم و گناه همراه باشد. البته باید گفت عامل این مسأله بیشتر فاکتورهای اجتماعی - فرهنگی هستند تا تحولات درونی او. این مسأله خصوصا برای دخترها صدق می‌کند. حتی در جامعه‌ی غرب نیز پسرها از دخترها خیلی راحت‌تر از خودارضایی سخن می‌گویند.

نقش دیگری که خودارضایی برای نوجوان دارد این است که به او اجازه می‌دهد تغییراتی را که در بدنش ایجاد می‌شود، بهتر بتواند کنترل کند. زیرا نباید فراموش کرد که خود این که بدن نوجوان در حال رشد و تغییر مداوم است، می‌تواند برای او مولد اضطراب‌های زیادی باشد. چرا که تمام تعریف‌هایی که از خود تا کنون داشته است، دگرگون می‌شوند.

بدین ترتیب خویش را با «خود دیگری» مواجه می‌بیند که به سختی برایش آشنا می‌نماید. حس‌هایی درش بیدار می‌شوند که برایش تازگی دارند. این که نوجوان بتواند این «بدن جدید» را به عنوان «منشاء لذت» تجربه کند و نه «مبداء گناه» به او اجازه می‌دهد که اعتماد به نفسی را در خودش گسترش دهد.

این اطمینان بیشتر به خود، به او یاری می‌دهد که در حوزه‌های دیگر زندگی با جرأت بیشتری خودش را تجربه کند.
نکته‌ی مهمی که باید به پدر و مادر‌ها تذکر داد، احترام به حریم خصوصی نوجوان است. زیرا که آن‌ها به این فضا برای رشد روانی‌شان احتیاج مبرم دارند.

در بعضی از سایت‌های ایرانی مشاهده کردم که خودارضایی را به عنوان عامل غرق شدن در اوهام و دور شدن از واقعیت ذکر می‌کنند. نکته‌ی مهمی که در اینجا لازم است تذکر دهیم این است که تخیلات جنسی را باید از« هذیان» و «توهم» که از عوارض بعضی بیماری‌های روحی است، متمایز کرد.

تخیلات جنسی در انسان امری طبیعی است که نقش آماده‌سازی او را برای رابطه‌ی جنسی و همین طور برآورده کردن یک سری از نیازهای دیگر، بر عهده دارد. متاسفانه در اینجا فرصت زیادی برای پرداختن به آن نداریم و برای همین به وقتی دیگر موکولش می‌کنیم.

سؤال دیگری که من در بین ایمیل‌هایی که دریافت می‌کنم به آن برخورد کرده‌ام، این است که آیا خودارضایی در کسانی که مجرد نیستند، غیرعادی و نشانی از بیماری جنسی فرد نیست؟

پاسخ من هر چند ممکن است تعجب یک عده را برانگیزد؛ اما باید عنوان کنم که در بعضی افراد، رابطه‌ی جنسی با فرد دیگر به هیچ وجه نفی‌کننده‌ی خودارضایی نیست. خودارضایی می‌تواند برای فرد جنبه‌های دیگری از لذت جنسی را به همراه بیاورد و در بعضی موارد و پریودها که نیاز جنسی طرفین با هم هماهنگ نیستند، می‌تواند به ارضای کامل‌تر نیازهای جنسی شخص کمک کند.

پرسش معمول دیگری که با آن مواجهیم این است که آیا هنجار خاصی برای دفعات خودارضایی وجود دارد؟ آیا خودارضایی می‌تواند تبدیل به یک اعتیاد شود؟

باید بگویم که فاکتورهای زیادی در کمیت خودارضایی دخالت دارند. از جمله سن، مجرد یا متأهل بودن، وضع روحی و...

در نوجوان‌ها و جوان‌ها، تعداد دفعات خودارضایی بیشتر است و این تصور غلط است که تکرار خودارضایی باعث اعتیاد به آن می‌شود. به گفته‌ی سکسولوگ‌ها اصطلاح «اعتیاد به خودارضایی» اشتباه است. باید گفت در افرادی که خودارضایی بارها و بارها در روز تکرار می‌شود، این نه نشان اعتیاد به آن، بلکه نشان این است که فرد از مشکل روحی دیگری رنج می‌برد که خودارضایی تنها نمودی از آن است.

مثال بارز آن افرادی است که مبتلا به بیماری «وسواس تکانه‌ای» (obsessive - compulsive disorer) هستند. این بیماری می‌تواند با نشانه‌های متفاوتی در فرد خود را به نمایش بگذارد. مثلاً در روز ده‌ها بار دستانش را بشوید و یا فکری مزاحم مدام به ذهنش هجوم بیاورد و یا بار‌ها در روز به خودارضایی دست زند.

راه درمان (بر خلاف تصورات موجود در بین ما ایرانیان) این نیست که فرد آلتش را با آب سرد بشوید یا از تنها بودن احتراز کند. به عبارتی دیگر سعی در کاهش دفعات خودارضایی، به هیچ وجه کمکی به درمان ناراحتی اصلی فرد که از جای دیگری نشات می‌گیرد، نمی‌کند.

در این موارد، به افراد توصیه می‌شود که به روان‌شناس مراجعه کنند. زیرا روان‌درمانی می‌تواند مشخص کند که خودارضایی در چنین حالتی اضطرابی اساسی‌تر را در خود پنهان کرده است.

شخص با عمیق‌تر شدن در مسائل درونی و محیطی و به یاری روان‌شناس، قادر خواهد بود تا ریشه‌های اصلی این اضطراب‌ها را کشف کند. در این صورت با تخفیف مشکلات روحی، خودارضایی مکرر نیز که تنها عارضه‌ای از این مشکل روحی هست، کاهش خواهد یافت.

ولی این موارد محدود هستند و همان طور که به تفصیل مسأله را بررسی کردیم، خودارضایی بخشی از زندگی جنسی اکثریت قریب به اتفاق انسان‌هاست.

در انتها لازم است بگویم برای درک بیشتر سکسوآلیته‌ی انسان، لازم است به ابعاد دیگر آن نیز پرداخته شود. پرداختن به این ابعاد را به مطالبی که در آینده خواهم نوشت موکول می‌کنم.

۱- Oeuvres anatomiques, physiologiques et medicales de GALIEN :ch . DAREMBERG ; Paris 1856
۲- J STENGERS , A VAN NEC, Histoire d’une grande peur,PUF BRUXELLES , 1984

۳- همان P 49

۴- D , DUCHE , Histore de l’onanisme,p 28 , PUF , 1994

۵- J STENGERS , A VAN NEC, Histoire d’une grande peur,P13,PUF BRUXELLES , 1984

۶- همان،p 67

۷- E.GUYENOT : Les sciences de la vie aux 17e et 18e siècles, L’idée d’évolution, Paris 1941, p161

۸- J STENGERS , A VAN NEC, Histoire d’une grande peur,,PUB, BRUXELLES , 1984, P 43

۹- Michel DE MONTAIGNE, Essais, Garnier.

۱۰- D , DUCHE , Histore de l’onanisme,p 28 , PUF , 1994 , P 51

۱۱- J STENGERS , A VAN NEC, Histoire d’une grande peur, PUB, BRUXELLES , 1984, P 25

۱۲- M . FRIDLAN, De l’education physiue de l’homme , PARIS 1815 , p412

۱۳- Kinsey , Sexual behavior in the human 1948

۱۴- J STENGERS , A VAN NEC, Histoire d’une grande peur,PUB , BRUXELLES , 1984,P179

۱۵- Grand dictionnaire universel du 19e siècle, t .X, Paris,1873, pp.1320-1322 .

۱۶- خلاصه ای از این کار تحقیقی در سایت گویا نیوز منتشر شده است

۱۷- British jornal of urologie international ,vol 91, p 211

۱۸- http://www.sexoconseil.com

۱۹- G.LELEU, Le traité des caresses, poche 2003

***

مرتبط:
ترک عادت موجب مرض است!؟
نقد بحث خود ارضایی
وضعیت جامعه‌ی ایران را بهتر درک کنیم
حفظ سنت بیمارگونه در قالب روشنگری جنسی

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

عالیه عالیه...ادامه بدین...

-- astm1834 ، Oct 25, 2007

جالب بود. اطلاعات وسيعي بود و خوب جوابي به بحث آقاي ناصري بود. تنها برام تعجب انگيز و سوال برانگيز بود که چرا به مقاله آقاي برادري اشاره اي نکرديد با اينکه او به مقاله شما اشاره کرد. فکر مي کنيد که مقاله اش خطاست و نگفتيد يا برعکس است و نگفتيد. کدومش درسته؟ فقط يک سواله که به ذهنم رسيد.

-- منوچهر ، Oct 25, 2007

مژگان عزیز
مطلب بسیار جالب و آموزنده ای بود.
دستت درد نکنه
من خیلی دلم میخواد که در رابطه با این مسائل که یک عمر برای ما تابو بوده ؛ صحبت بیشتری بشه تا بتونیم با خود و فرزندانمان بهتر برخورد کنیم و بهتر بشناسیم
خیلی خوشحالم که رادیو زمانه این امکان را برای متخصصین و روانشناسانی همچین مژگان کاهن ، دکتر کاظم زاده و داریوش برادری فراهم آورده تا مارا با آخرین دستاورهای علم روانشناسی و روانکاوی آشنا سازند. شناخت خود و مسائل مربوط به خود و برخورد صحیح با آن اولین گام در جهت رسیدن به جامعه ای سالم است.
باز هم از مژگان و زمانه ممنونم
اختر

-- اختر ، Oct 25, 2007

خیلی خوب بود. ای کاش, در همه ی زمینه ها کار به کاردان سپرده میشد ،که هر بی باک چالاکی دست به قلم نمیبرد ودیگران را به گمراهی...وهر کس در تخصص خود قلم میزد ،اگر ...

-- manouchehr ، Oct 25, 2007

خوب باشه...از لحاظ فرهنگي با اين مقاله تونستين ردش كنين...خوب كه چي؟ اسلام اين مساله رو به شدت رد مي كنه...و اسلام هم حرف هاش رو هوا نيست كه همين جوري بگيم اعتقاد عامه است...توجيه علمي حرفهاش بعدا ثابت شده...

-- شهاب ، Oct 25, 2007

مطالبی که در این مقاله بود کاملا صحیح است چون من خودم حدود 5 سال است که خود رضایی میکنم وحتی یک سرما خوردگی کوچک هم نمیگیرم و از نظر فکری و هوشی هم هیچ مشکلی ندارم چون امسال در رشته ی مکانیک در کنکور سراسری قبول شدم

-- الف.الف ، Oct 25, 2007

خانم کاهن،
احسنت به شما و البته صد باریکلا به رادیو زمانه برای ایجاد محیط انتشار چنین مقاله یا مقاله هایی از این دست. به گمانم شخصا گرفتار این " وسواس تکانه ای"هستم،البته نه تکرر در شستن دستها؛ بیشتر جنبه ی ذهنی داره. البته تشخیص روان پزشک بوده که نوع افکار " آبسسیو" هست، و خلاصه دست کم سه سالی هست که با شدت و گاها ضعف مریض بوده و هستم. اشاره ای که کردید واقعا معرکه بود و شخصا تا به حال در مطالبی به فارسی در این باره چیزی ندیده بودم . حقا که دستتون درد نکنه. لطفا ادامه بدید.
باز هم از رادیو زمانه سپاسگزارم. خدا خیرتون بده.

-- بالام ، Oct 25, 2007

با سلام
خیلی ممنونن.ن از مطالب با ارزشتون
اما چند سال پیش بود که در کتاب بهداشت خانواده خوندم که نوشته بود:
حضرت علی (ع) جوانی رو دیدن که داشت خودارضایی میکرد و وقتتی او را دیدن او را انچنان زدن که سرخ شد جوان و سپس برای او زن گرفتن که این کار رو دیگر نکند
من خودم فکر میکنم عمل بی ضرری نیست اما نمیشه گفت عمل زشتیه

-- ashkan ، Oct 26, 2007

خانم کاهن: من چند روز قبل بعد از نوشته انتقادی شما به مقاله اقای ناصری جوابی برای شما نوشته بودم که از درجش به خاطر اینکه رادیو زمانه زمانه پیامهای دیگرمرا سانسور می کند خود داری کردم. رفتار من مقابله به مثل بود که رادیو زمانه را بدین نحو بایکوت کنم. اما الان که شما باز هم دنباله آن نوشته ضد علمی تان را ادامه می دهید و از آنجائیکه مردم مخصوصا مردم ایران مفتون و شیفته آدمهای تحصیل کرده اند خواستم که آن پیام قبلی ام را درج کنم که احیانا آنهائیکه با دیدن مدارک دانشگاهی تان ممکن است که زمام عقل خودشان را از داست داده و گوسفند وار دنبال چوپان بروند خودشان مطالعه کرده و با طناب یه فرد ته چاه نروند. خواستم که مردم به بینند که چقدر نوشته های شما مسموم و خطر ناکنند. من امشب وقت ندارم ولی فردا شب فقط یکی دو صفحه ار کتاب Confusion of Tongues The Primacy of Sexuality in Freud, Ferenczi,& Laplanche نوشته روانکاوانان همشهری ات Philippe Van Haute and Tomas Geyskens را برایتان می نویسم که بدانید که چقدر در باره خطر های خود ارضایی و کلا سکشوالیتی معلومات ناکافی دارید. راستی من تحقیق های Dr. Graham Giles از استرالیا را که شما بهش ارجاع داده بودید را به انگلیسی خواندم . شما به تعداد کلمات may -- یعنی ممکن است--- در این مقاله ایشان اصلا توجهی نکرده اید. ایشان همه اش از کلمه " ممکن است " استفاده کرده اند برای اینکه در ازمایش هایی اینگونه نمی توان به یقین حرف زد. پاسخ اقای داریوش برادری هم که از قبل معلوم بود. ایشان شعار" هر چه داری بیرون بریز" را نشانه مدرنیت میدانند که قبلا هم نوشته بودم که من شخصا طالبان ملای عمر قرون وسطایی را به مدرنیت اقای داریوش برادری تر جیح میدهم. ایشان سایبر سکس را که بالاترین مرحله از خود بیگانگی که راهی بجز پیمودن مسیر سایکوسز ندارد را نشانه مدرنیت می دانند. فعلا شب شما و اقای برادری و دوستان خوش و اینهم آن پیام قبلی ام که چند روز قبل نوشته شده. همانطوریکه قول دادم فردا آن بخش راجع به ضرر های خود ارضایی را از همان کتاب کپی خواهم کرد.

خانم کاهن: من نوشته اقای ناصری را نخواندم برای اینکه میدانستم که فقط برای جلب مشتری نوشته شده اما این نوشته شما را خواندم و نوشته های قبلی تان را نیزدر سایت تان خوانده ام که متاسفانه خیلی وقت است که چیز تازه ای ننوشته اید. تقریبا با اسلوب تفکر شما اشنایی دارم و ان اینکه شما هم مثل اکثر تحصیل کرده های دانشگاه های غرب سکشوالیتی انسان را با جفت گیری حیوانات یکی میدانید و بخاطر آنهم به بیولو÷ی اهمیت بیشتری داده و تقریبا بخش روانی انسان را نادیده می گیرید در حالیکه انسان با حیوان فرق اساسی دارد و آن اینکه این زبانی که ماحرف می زنیم بدن مادی ما را حالت طبیعی جدا کرده و انسان موجودی است که بین بدن مادی و زبان اشارت همیشه در نوسانه و سکشوالیتی انسان بیش ار دیگر فانکشیون های بدن زیر سلطه این دنیای سمبولیک فرار گرفته و آن ماهیت صد در صد طبیغی خودش را از دست داده. شما در حیوانات هیستری و سایکوسوز و افسرده گی و صد ها انواع گو ناگون ناهمجاری های جسمی و روانی را مشاهده نمی کنید. حیوانات دارای غریزه جنسی می باشند که تماما توسط طبیعت طراحی و سیم کشی شده که مثل سایر پدیده های طبیعی سیکل داره و در فصل های بخصوصی در سال بطور ادواری تکرار میشه د رحالیکه در انسان همچو غریزه ای نیست بلکه ما از رانش جنسی حر ف می زنیم که بقول Jean Laplanche چیزی در مرز بین جسم مادی و دنیای اشارات( سمبولیک) قرار دازد و اصلا هم نه تنها ادواری و فصلی و سیکلی نیست بلکه که رابطه مستقیمی با سلامتی روحی انسان داره. در حیوانات عمل آمیزش طبیعی و بدون نقص پایان می یابه اما در هیج انسانی این آمیزش بدون نقص نیست برای اینکه لیبیدو و انر÷ی جنسی نا زمانیکه در مغز و روح آدمی جفت سیمبولیک اش را پیدا نکند نمی تواند کاملا تخلیه شود و بخاطر ساخت و ابزار های روان انسانی این جفت یابی به ندرت اتفاق می افتد. و بخاطر آنهم عشق و سکس مثل اب و روغن خیلی کم باهمدیگر می آمیزند. فقط کافی است که به آمار مردهایی که سکس با زشت ترین روسپی های خیابان را به سکس با زیباترین زنانشان ترجیح می دهند یه نگاهی بکنید.

پس شما هم با تنزل انسان به سطح یه حیوان دچار اشتباه شده و مثلا خود ارضایی را فقط بخاطر اینکه باعث تخلیه مکانیکی اسپرم می شود بی خطر می دانید. در اینکه بیش از 90 در صد مردها و 75 در صد زنان به خود ارضایی دست می زنند شکی نیست اما این دلیل سلامتی ایشان نمی باشد. کلا خود ارضایی افراطی مادر خیلی از ناهنحاری های روحی است. من در اینحا نمی خواهم عمیقا به انواع و اقسام این ناهنجاری ها بپردازم ولی فقط کافی است که شما بعد غیر و ضد اجتماعی این عمل را در نظر بکیرید که اگر همه طبق دستور محقق استرالیایی به خود ارضایی به پردازند چگونه بافت جامعه از هم خواهد پاشید.

میدانم که شما با روانکاوی فروید نمی توانید رابطه حسنه ای داشته باشید اما لطفا اندیشه هایش در باره خود ارضایی را هم بخوانید. Neurasthenia یه ناهنجاری روانی است ---که من متاسفانه فارسی اش را نمی دانم --- که بقول روانکاوان فرویدی علت اصلی اش همان زیاده روی در خود ارضایی است. شما وقتی که یه تحقیق دانشمندی را مطالعه می کنید باید به عارضه های جانبی اش هم توجه کنید مثل همه داروها که بجز فایده رسانی باعث ایجاد عوارض جانبی بعضا مهلک می باشند. من تعجب می کنم شما چطوری در آن محیط بل÷یک که دارای سابقه خیلی قوی در روانکاوی فرویدی دارد با اندیشه های استادانی مثل Paul Verhaeghe از دانشگاه Ghent و Philippe Van Haute and Tomas Geyskens از دانشگاه Nijmegen و Alphonse De Waelhens از Louvain اشنایی ندارید که در این موضوعات بهترین اثار را از خود بجای گذاشته

-- سهند ، Oct 26, 2007

مژگان جون مرسي خيال منو راحت كردي ! همين الان دارم ميرم حمام! جامعه به روانشناساني مثل شما افتخار مي كنه!
اين حرفها چيه !؟ گناه؟ ضرر! نه بابا! بزنين تا جونتون در بره! بالاخره بايد استفاده بشه ديگه! توليد ميشه تا مصرف بشه!

بهمن-تهران

-- بدون نام ، Oct 26, 2007

سلام و مرسي!
من با اين مقاله تا حدودي خيالم راحت شد ولي تورو خدا ميدونين با هر بار خود ارضايي چند ميليون كودك به سينك فاضلاب هدايت ميشن؟

اين يعني فاجعه!اينها مي تونستند يكي مثل من و تو باشند! من هميشه با اضطراب اونها رو از كف حموم مي شويم و به سرنوشت شومشون فكر مي كنم! اي خدا ! يعني من با اينها چه مي كنم!؟

فقط خيال منو از اين لحاظ راحت كنيد!

سروش-مونترال

-- بدون نام ، Oct 26, 2007

از راديو زمانه انتظارم بيش از اين است! ما همه مسلمانيم! و همانطور كه مي دانيد اسلام به شدت با اين عمل مخالف است ، پس اين افكار و تحليل هاي اماري و حتي به ظاهر علمي مورد قبول نيست! من هرگز با علم مخالف نيستم ! ولي چطور ما بايد اين استدلالها را بپذيريم؟ مگر نه اينست كه بسياري از احكام اسلامي به مرور ثابت شده است؟
الكل ، بي بندو باري جنسي ،ختنه و ....از هزار و چارصد سال پيش در اسلام بوده است ولي علم تازه به انها مي رسد .پس نبايد به اين سادگي اعتقادات را سست كرد و جوانان را به طرف اين مسايل هل داد! خوب البته كه شرايط هم مهياست! انگ خرافه زدن هم كه مد روز است و جوان بدون حامي به سمت جذابيت جنسي و انحرافات ان سوق مي يابد. حالا كه اين خانم ان مسايل را خرافات مي دانند كه البته بله بسياري از باورهاي غربيها كه گفتيد خرافه بوده ايا منافع اين عمل كدام است ؟ در اين مقاله كه ما حتي از زبان خود اين خانم هم اصول ثابت شده و صد در صدي نديديم .يكبار ديگر مقاله و دلايل علمي را بخوانيد! و ببينيد كه چيزي اثبات شده كه اينكار مفيد است ندارد! ولي در كل هدف سوق جوان انهم با زيركي به سمت استمنا و خود ارضاييست! متاسفانه اثر خيلي بدي بر جوان دارد و قبح و توجيح انرا در ذهنش مي شكند!

ترغيب به مسايل جنسي از طريق خود ارضايي مثل نشان دادن سراب به جاي نهر اب است ،ادم را خسته ،درمانده و مضطرب مي كند . عوض اين مسايل انحرافي مشكلات ازدواج را بررسي كنيد .

علي - ماهشهر

-- بدون نام ، Oct 26, 2007

این بحث ها، من را یاد ماجرایی در ترم دوم روانشناسی بالینی می اندازد، برای درس روش تحقیق در روانشناسی بالینی قرار بود موضوعی انتخاب، روش و جامعه آماری و بررسی های مقدماتی را انجام دهیم که احتمالا به پایان نامه هم گسترش می یافت، دختری از همکلاسی ها موضوع خود ارضایی را انتخاب کرده بود، استاد مربوطه که از استادان به نام این رشته بود به وی هشدار داده بود که این موضوع ممکن است خوشایند برخی از خانواده ها نباشد که وی بخواهد از طریق پرسشنامه به چگونگی آن دست یابد؛ اما این همکلاسی کم تجربه زیر بار نرفته بود، سه هفته بعد با ظاهری افسرده در کلاس گفت که با اعتراض شدید خانواده ای روبرو شده که چرا به دختر ما کارهای ناشایست یاد می دهی!، این موضوع فتح بابی شد برای بحث در زمینه مسائل فرهنگ وابسته در تحقیقات رفتاری، به نظرم بحثی که مژگان کاهن و ناصری نیز مطرح کرده اند کم و بیش به همین موضوع بازمی گردد، ضمن این که این موضوع (و سایر موضوعات مشابه) و چگونگی پرداختن به آن در ایران هنوز جای بحث و بررسی بسیاری دارد.

-- ا.ح ، Oct 26, 2007

من با یک روز تاخیر کپی چند صفحه از کتاب پائینی که در پیام قبلی ام قول داده بودم را برای دوستداران این بحث در اینجا درچ می کنم. علت علاقه من به این کتاب اینه که در این چهار صفحه با زبانی ساده به پنج مسئله مهم سکشوالیتی: 1 Neurasthenia ---که من به ضعف و خستگی اعصاب ترجمه اش می کنم--2: خطرات خود ارضایی افراطی 3: همجنس گرایی 4: مکانیزم عمل جنسی و فرقش با دیگر کارکرد های جسمانی 5: ریشه یابی اضطراب پاسخ های خیلی دقیق داده شده است. از آنجائیکه میدانم ایرانی هایی که به انترنت دسترسی دارند تقریبا همهشان انگلیسی بلدند من نخواستم که ترجمه اش کنم. ولی اگر درخواستی شد و من هم وقت کردم حتما میشه ترجمه اش را هم درج کرد.
به انهایی هم که احتمالا تئوری های فروید را کهنه شده فرض خواهند کرد باید بگویم که تقریبا از ده سال پیش دانشمندان علوم عصب و شناختی دو باره به فروید بر گشته و سعی در همگرایی تئوری های ایشان با دست آورهای علوم مدرن دارند. بطوریکه الان انستیتوی بین المللی روانکاوان و متخصصین علوم عصبی تشکیل شده که در جلسات سالیانه شان بیش از 800 نفر از نخبه گان هر دو رشته شرکن کی کنند و بقول Eric Kandel برنده جایزه نوبل در عصب شناسی تئوری های فروید دقیقترین اش در روانشناسی و کارکرد ذهن است.
From: Confusion of Tongues, The Primacy of Sexuality in Freud, Ferenczi, & Laplanche

By Philippe Van Haute and Tomas Geyskens

Other Press, 2004

Pages 4-10


NEURASTHENIA AND ANXIETY NEUROSIS


Neurasthenia was a well-known syndrome at the end of the nineteen-century. Its symptoms are vague physical complains, abnormal fatigue, depression, headaches and other physical pains, digestive troubles, and so forth. The American physician, George Beard, who introduced this syndrome, wrote two important works on it: one on general neurasthenia, American Nervousness (1881), and one on Sexual Neurasthenia (1884). In these works, Beard offers a detailed description of neurasthenia, but with regard to its etiology, his hypotheses remain vague and superficial. According to Beard all kind of behavior that exhausts the nervous system, such as drinking alcohol, smoking, coitus interruptus, or masturbation can cause neurasthenia. What all these etiological factors have in common is the fact that they are abuses of vital functions. But neurasthenia is also a sign of the times. Among its many possible causes, there is one that dominates all the others: civilization. The many excitations of modern life are too great a stress on the nervous system. Neurasthenia is the disease of modern times, of the American way of life. (Beard 1884)

In Sexual Neurasthenia, Beard isolated a specific form of neurasthenia, characterized by sexual exhaustion. The symptoms of sexual neurasthenia are impotence, involuntary ejaculations, spermatorrhea, and so on. According to Beard, sexual neurasthenia does not necessarily have a sexual etiology. It has the same complex etiology as general neurasthenia. Even fro Beard, however, there is something special about sexual neurasthenia that distinguishes it from all other kinds of neurasthenia. Because the general function and the intellectual functions are the most complex of all vital functions, they will be the first to be affected by nervous exhaustion. Sexual neurasthenia is the first symptom of a general neurasthenia. At the same time, however, sexuality can play a role in the etiology of neurasthenia. Excessive masturbation and involuntary ejaculation can be the effect, but also the cause. In 1890, the German physician, Alexander Peyer, stressed the importance of sexuality in the etiology of neurasthenia even more than Beard had done (Freud) Other contemporaries of Freud as well, such Lowenfeld (1891) and Krafft-Ebing (1895), considered sexual causes as predominant in the etiology of neurasthenia. Before Freud, masturbation, coitus interruptus, and sexual perversities were considered as possible causes of neurasthenia. The importance of sexuality as an etiological factor is not the discovery of Freud or Fliess. But Freud and Fliess developed a theory in which sexuality played an exclusive role in the etiology of neurasthenia. In ” Draft A,” Freud wrote to Fliess” neurasthenia can only be a sexual neurosis”. According to Freud, abuse of sexual function is not just a possible cause, but also the only determining cause of neurasthenia. Without abuse of the sexual function, there would be no neurasthenia. All of Beard’s possible causes can only provoke neurasthenia if and only if the sexual etiology is present:” Without sexual exhaustion, however, all these factors are incapable of generating neurasthenia: they bring about normal fatigue, normal sadness, normal physical weakness, but they only continue to give evidence of how much of these detrimental influences a normal person can tolerate” According to Freud, the main sexual noxa that leads to neurasthenia in man, is masturbation.” (3) The frequency of which runs completely parallel with the frequency of male neurasthenia”.

Neurasthenia can also be generated by coitus interruptus. These sexual noxae constitute the specific etiology of neurasthenia.

Freud is very determined about the sexual etiology, but he does not mention how these sexual causes generate neurasthenia. To understand his arguments for exclusive emphasis on sexuality, we must turn to another aspect of his study of neurasthenia: the isolation of anxiety as a separate syndrome. Freud’s confidence in his etiological formula is not derived from the study of neurasthenia in strict sense, but from his study of anxiety neurosis, a syndrome that Freud himself isolated from the broad domain of neurasthenia. He developed the idea that, when anxiety is predominant among the symptoms of neurasthenia, such an anxiety neurosis should be distinguished from neurasthenia as an independent syndrome. In his letters to Fliess (Draft B and E: “ How Anxiety Originates”) and in an article published in 1895,”On the Grounds for Detaching a Particular Syndrome from Neurasthenia under the Description’ Anxiety Neurosis” Freud developed a comprehensive theory about the etiology and the mechanism of anxiety neurosis. His reflection started from the fact that people who suffer from neurotic anxiety are frequently sexually abstinent. But what is the link between sexual abstinence and anxiety?
Abstinence leads to an accumulation of sexual tension. However, as such, this cannot explain the emergence of sexual anxiety. Abstinence can also lead to a heightening of sexual desire without generating anxiety. Accordingly, sexual abstinence alone is not a sufficient condition for anxiety neurosis. Freud is also troubled by another problem. People who are sexually anesthetic can fall victim to anxiety neurosis, although they have no sexual desire. (4)

Still, he holds onto his idea that anxiety is a consequence of accumulated sexual tension. Sexually anesthetic people do suffer from sexual tension, but this sexual tension is not experienced as such because it is a physical tension, not a psychic desire. It is exactly this alienation between physical tension and psychic desire that is at the basis of anxiety.


To understand Freud’s argument, we must first examine his conception of normal sexuality. Normally, physical sexual tension increases until it reaches the psyche, where it is bound to sexual representations. Only then is a sexual affect produced, which will motivate the search for a sexual object and the specific action of coitus and orgasm. By way of this specific action, the physical sexual tension is discharged. This “psychosomatic” conception of sexuality can solve Freud’s problems concerning anxiety. Abstinence from coitus is not enough to produce anxiety. When a sexual affect is produced, abstinence from the specific action of coitus and orgasm will only lead to a heightening of sexual desire. On the other hand, when the physical sexual tension cannot be bound to psychic sexual representations, it does not produce sexual affect. Then, physical sexual tension accumulates without reaching the psyche. This accumulated sexual tension, says Freud, is transformed into anxiety. Anxiety is the only discharge still left when physical tension is not elaborated by sexual representations into psychic desire or libido. This explains why people who are anesthetic can still suffer from a damming up of physical sexual tension, which is not experienced as sexual. This is exactly the cause of anxiety neurosis. Freud’s theory of how anxiety originates can also explain how it comes about that other categories of people fall victim to anxiety neurosis: virginal people, men who perform coitus interruptus, women whose sexual partners perform coitus interruptus without caring about the sexual satisfaction of these women, and so on. In all these cases, there is disequilibrium between physical sexual excitation and the psychic elaboration of it. This can be illustrated most clearly by the anxiety neurosis of puberty. According to Freud, “ the first encounter with the problem of sex” produces a physical reaction (erection, genital excitation” but this physical reaction cannot be sufficiently elaborated to produce sexual desire, because of a lack of sexual phantasy. This surplus of excitation over phantasy, then, is transformed into anxiety.

As we have seen, Freud did not explain the mechanism of neurasthenia. His main purpose was to differentiate anxiety neurosis from neurasthenia. It is clear from his theory of anxiety neurosis, however, how neurasthenia originates. Excessive masturbation leads to a decrease of physical sexual tension. Thus. There is a lack of physical energy to invest the psychic representations. This lack of energy explains the fatigue and irritability of neurasthenics.

This short excursion into the clinical problem of neurasthenia and anxiety neurosis elucidates Freud’s conception of sexuality between 1892-1895:

1. During this period, Freud conceives sexuality as a vital function aimed at the discharge of physical tension. With regards to the sexual aim and object, his idea of sexuality is in harmony with the traditional one: sexuality is directed toward coitus and orgasm.
2. Even within this rather simple conception of sexuality, Freud already stressed the importance of representation. Physical tension must become bound to sexual representation to become sexual desire or libido. When this happens, complete discharge is the normal destiny of sexuality. Freud’s later idea, that there is something in sexuality that goes against complete satisfaction, is absent here.(7)

3.In line with Freud’s later ideas about sexuality is the fact that he considers it as a vital function unlike the others. The gap between physical tension and psychic desire, which is the cornerstone of his theory of anxiety neurosis, is specific to sexuality. In the sphere of self-preservation (hunger (, there does not seem to be such a gap. The bond between physical tension and psychic representation is much closer in hunger than in sexuality. This peculiarity of sexuality justifies Freud’s idea that sexual noxae constitute the specific etiology of anxiety neurosis, because anxiety is the result of an alienation between a physical tension and its psychic elaboration. This emphasis on the specific nature of the sexual function is also the first indication of Freud’s later dualism between sexuality and self- preservation(8).

Note # 3: According to Freud. Neurasthenia in young women is rare: “ Normally, girls are sound and not neurasthenic.”

Note # 4:” Anxiety neurosis affects women who are anesthetic in coitus just as much as sensitive ones.” -Freud

Note 7: Later, Freud will deal with this problem again and again. In his reflection on forepleasure, narcissism, and primary masochism, he will try to conceptualize this enigmatic aspect, intrinsic to sexuality, which does not allow for complete satisfaction. But in the period 1892-1895, only abuses of the sexual function such as masturbation, sexual perversities, coitus interruptus, and so no stand in the way of complete satisfaction and total discharge.

Note # 8: In “ Repression”(1915), Freud stresses the fact that hunger unlike sexual representation, cannot be repressed.

-- سهند ، Oct 28, 2007

خانم کاهن: همانطوریکه قول داده بودم من دو روز قبل با صرف وقتم یه پیام 5 صفحه ای که کپی برداری از یه کتاب بود را در اینجا درچ کردم که متاسفانه بعد از 48 ساعت منتشر نشده است. من هم میدانستم که بخاطر طولانی بودنش شاید که برای پیامگیر مشکل ایحاد کند که در اینصورت می توانستند به نوعی بهش لینک دهند. البته من اصراری برای درجش ندارم و فقط خواستم گفته باشم که من به قولم وفا کردم. در این 5 صفحه به 5 مسئله اساسی سکشوالیتی از جمله خطرات و مضرات خود ارضایی بر خورد بنیادی شده بود.

-- سهند ، Oct 30, 2007

تمام نظرها خصوصاً نظر دوست عزیز آقای سهند و مقالات انگلیسی ایشان که شخص با معلوماتی می باشند و مقاله اصلی سرکار خانم دکتر مژگان کاهن را خواندم. مادر اینجانب پروفسور روانشناس بالینی است و من در مورد خود ارضایی با ایشان و 6 دکتر روانشناس بالینی غیر مذهبی دیگر صحبت کردم ( 2 دکتر در آمریکا و 4 دکتر در ایران ) تا در مورد بحث مغرضانه قضاوت نشود. چون متأسفانه بعضی از روانشناسان مذهبی بدون دلیل علمی این عمل را رد می کنند چون نظر دین اسلام است. و البته نظر روانشناسان بالینی در بیش از %90 موارد مشابه بود که خواهشمندم از دوستان که مطالعه کنند و به واقعیت پی ببرند:
نظرات فروید به طور کل مطرود نیستند اما اکثر نظرات او در مورد مسائل جنسی از لحاظ علمی رد شده و استدلالهای قویتر علمی جایگزین آن شده اند.
بیش از %80 اشخاص مجرد خصوصاً پسرها و آنهایی که شریک جنسی ندارند از دوران بعد از بلوغ به این کار روی می آورند و اگر این کار افراطی باشد تا حدودی علائم بدی دارد که آقای سهند اشاره نکردند که افراط یعنی چه؟من به شما می گویم. اگر شما روزی یک قالب کره بخورید چه می شود؟ اگر روزی 6 ساعت ورزش کنید تا لاغر شوید چه می شود؟ اگر شما هر روز گوشت قرمز زیاد مصرف کنید چه می شود؟ دقیقاً نه فقط در مورد خود ارضایی، بلکه در مورد سکس و بقیه امور زندگی وضع به همین منوال است. معمولاً افرادی که بیش از دو بار در طول هفته خود ارضایی می کنند به آن اعتیاد دارند و انجام آن بیش از 2 بار در طول هفته افراط است. البته این قانون نیست و هیچ جا نوشته نشده، اما چون انجام سکس متعادل برای آدمهای متأهل در هفته معمولاً 2 بار است این عدد 2 بار در هفته را روانشناسان پیشنهاد می کنند.اما برای افرادی که مجردند و شریک جنسی ندارند معمولاً انجام خود ارضایی هفته ای فقط یک بار یا هر 10 (ده) روز فقط یک بار توصیه می شود چون خود ارضایی بسیاری از جنبه های یک سکس کامل را ندارد. پس کلاً ماهی3 یا 4 بار و سالی36 یا 48 بار، که باز هم می گویم این اعداد وحی منزل نیستند و بر اساس شرایط انتخاب شده اند اما معیار جامعی هستند، و البته این مقدار متعادل اصلاً علائم بدی ندارد و اصلاً افراطی نیست و بسیار آرامش دهنده می باشد. حال اگر کسی روزانه این کار را بکند سالی 365 بار می شود که تقریباً 320 بار بیش از افرادی که این کار را متعادل انجام می دهند، می باشد و قطعاً ضرر دارد. این را هم بگویم که تمام روانشناسان بالینی به من می گفتند که هیچ مرجعی در دنیا اصولاً توصیه به خود ارضایی نمی کند بلکه توصیه به سکس سالم یا مطمئن(Safe Sex) می کند. حال نظر روانشناسان را در مورد ضررهای خود ارضایی افراطی بررسی می کنیم. باز هم تأکید می کنم خود ارضایی اگر افراطی نباشد ابداً ضرری ندارد و هر مقاله ای که گفته حتی اگر به مقدار متعادل خود ارضایی کنید فلان و بهمان می شوید، کاملاً مزخرف و چرند است و اصلاً باور نکنید. حال بهتر است علائم خود ارضایی افراطی را بررسی کنیم:
علائم روانی:
1- استرس روحی
2- احساس گناه و افسردگی
3- افکار جنسی بیش از حد و عدم تمرکز
4- پریشان حواسی و .............
علائم جسمی:
1- خستگی زیاد و ضعف زود رس
2- درد در قسمت پایین کمر
3- لاغر شدن به دلیل سوختن کالری زیاد در هنگام خود ارضایی
4- حساس شدن پوست آلت تناسلی و .........
این علائم در بعضی افراد ممکن است کمتر دیده شود یا اصلاً دیده نشود. و نکته دیگر آنکه اگر همین افراد به جای افراط به طور متعادل خود ارضایی کنند تمام این علائم در آنها در مدت بسیار کوتاهی از بین می رود.
در ضمن، مسائلی مانند: کوری، کری یا مرگ زود رس یا عقیم شدن یا.....از چرندیات محض هستند و آنها را باور نکنید. در مورد دوست عزیزم آقای سهند باید بگویم Could,May معنی ممکن با درجه احتمال قریب به یقین را می دهند و اون مقاله که شما از دکتر استرالیایی گفته اید منظور از May این است یعنی به معنی احتمال بسیار قوی، نه به معنی ممکن است، و البته برای اطلاع بیشتر شما might با معنی احتمال ضعیف می باشد و از همه قویتر could است که تقریباً صد در صد معنی می دهد. در ضمن یادم رفت بگویم همه روانشناسان گفتند که آدم متأهل یا کسی که شریک دائم جنسی دارد به هیچ وجه نباید عادت به خود ارضایی حتی متعادل داشته باشد در غیر این صورت باید به روانشناس مراجعه کند. در آخر به شما بگویم از تمام کسانی که می شناسم اشخاص بسیار زیادی که البته مجرد هستند به طور متعادل خود ارضایی می کنند و کاملاً سالم هستند و هیچگونه مشکل روحی و جسمی ندارند و انسانهای موفقی هستند. فراموش نکنید در تمام امور زندگی،هم افراط و هم تفریط انسان را به تباهی می کشاند. ارضا نشدن میل جنسی ضرر دارد، ارضای بیش از حد و افراطی آن هم قطعاًً ضرر دارد. همیشه در تمام امور ضروری زندگی و نیازهایتان متعادل باشید و بعد از خواندن هر نظر یا مقاله ای به جای رد یا قبول فوری آن، از کامپیوتر ارزشمندی که بین دو گوش شما قرار دارد استفاده کنید . با آرزوی بهترین ها برای شما دوستان عزیز

-- مانی ، Nov 6, 2007

در مورد نگرانی آقای سروش از مونترال که گفته اند من نگران آن کودکانی(اسپرمهایی) هستم که می توانستند مثل من و تو باشند باید بگویم که نگرانی شما دوست عزیز کاملاً بی مورد و البته کمی خنده دار است. چون شما وقتی با کاندوم سکس می کنید، در انتهای سکس کاندوم هم پر از کودکانی می شود که شما آنها را به سطل آشغال می اندازید یا اگر همسر شما یا پارتنر شما از قرص ضد حاملگی استفاده کند، این قرص تمام این کودکان را در رحم او نابود می کند. پس دوست عزیز تمام مردمی که در دنیا از روشهای جلوگیری از بارداری استفاده می کنند در حال نابودی این کودکان هستند و با توجه به اینکه زن و مرد متأهل سالی حدود 100 بار با هم سکس دارند حتماً شما پیشنهاد می کنید که 100 کودک به دنیا بیاورند تا هیچ کودکی به سینک فاضلاب هدایت نشود.دوست عزیز، بوجود آمدن من و شما هم تصادفی بوده ولی حالا که وجود داریم سعی کنیم از بودنمان نهایت استفاده را ببریم و قله های ترقی را در زندگی طی کنیم. افکار منفی را از زندگی دور کنید و بیشتر منطقی فکر کنید دوست عزیز. بهترین ها را برای شما آرزومندم

-- مانی ، Nov 6, 2007

سلام با تشکر از مطالب عالی شما ولی برای من ی سوال پیش اومده ایا خود ارضایی باعث از بین رفتن پرده ی بکارت میشه یا نه من هر 7یا5 روز یه بار خود ارضایی میکنم ولی بعد دچار عذاب وجدان وترس از دست دادن پرده بکارت میشم وکلی خودم رو نفرین میکنم البته من هیچ وقت دست توی التم نمی کنم ولی جایی خوندم که همین تحریکم باعث پارگی میشه می خواستم نظر شما را بپرسم که ایا این حرف درسته یا نه چون من واقعا گیج شدم نمیدونم باید چیکار کنم به این نیاز پاسخ بدم ویا اونو تو خودم سرکوب کنم با تشکر از شما

-- سودا ، Nov 12, 2007

سلام.کسی نیست مثل اینکه جوابی بدهد.خانم کاهن گرامی هر از چندگاهی لطفآ تشریف بیاورید و مطالبتان را نگاهی بیاندازید شاید کسی سوالی داشته باشد.
خانم سودای گرامی؛ از نظر پزشکی و جسمی تا هنگامی که دست یا هر وسیله ی دیگری را در آلت تناسلی خود فرو نبرید احتمال پارگی پرده بکارت بسیار کم است.همیشه دقت کافی را به این امر داشته باشید.
سپاس
هادی ناصری

-- هادی ناصری ، Nov 18, 2007

من در باره دختران چیزی نمی دانم اما خودم با تجربه ائی کامل درک کرده ام که پس از هر بار خود ارضائی دچار کمر درد و سوزش شدید چشم می شوم و اگر مدتی رابطه جنس با دختری را حفظ کردم و از خود ارضایی خود ممانعت کردم این مشکل بر طرف شده. اما این در مورد همه یکسان نیست چرا که من وقتی این مسئله را با بعضی از دوستانم در میان گذشاتن اظهار بی اطلاعی کردند و گفتند چنین چیزهائی برایمان رخ نمی دهد!

-- امیر ، Feb 21, 2008

سلام
من کاملا گیجم دیگه نمی دونم چی درسته چی غلط و کامپیوتر بین گوش هام هم دیگه نمی کشند به هر حال بعد از کلی تحقیق متوجه شده ام که به مقدار کمش، ضرری نداره. هم از شما و هم از مانی عزیز به خاطر مطلب بسیار بسیار خوبش تشکر می کنم و خوشحال میشم اگه به من هم سر بزنید http://khoderzai.blogfa.com

-- امیدوار ، Apr 6, 2008

bad tarin chiz momkene az vaba va saratan ham bad tare yeki az roya ham rishe kan kardane in mozove ye sari bezanid www.komak272.blogfa.com

-- mahdi ، Apr 22, 2008

متشکرم. چقدر خوبه که هموطن باسواد داشته باشیم. متشکرم.

-- mars ، Sep 12, 2008

من سوخته این کار زشتم .فقط همینو دارم برای جوونا بگم :" روزی نیاد که از دیدن خودمون توی آینه و نیایش با خدا خجالت بکشیم" مواظب این انحراف خطرناک باشیم

-- اشک خدا ، Dec 12, 2008

من در هر دو روز یه بار خود ارزایی دارم
ممنون از اینکه ما را به صورت صحیح و علمی راهنمایی کردین
به نظر من خود ارزایی بهتر از روابط نا مشروع هستش

-- میترا ، Jan 5, 2009

سلام
با تشکر.
من چند سالی میشه دچار زود انزالی هستم.شما راه چاررو چی میونید؟

-- kamran ، Jan 25, 2009

خانوم مژگان کاهن از خدا بترس.من خودم اهل اینکام 10ساله.الان که اینو مینویسم 4 روزه که ترک کردم.این دیگه بحث اخوند ماخوند وحکومت نیست بحث لجن مال شدن انسانیته.من تو سن 13-14 سالگی اولین بار اینکارو کردم در حالی که اسمشم نمیدونستم.اما الان ضرراشو با تمام وجودم حس میکنم این در حالیه که من معتاد حرفه ای نبودم.اصلا چرا اینهمه گفتم یه پیشنهاد خوب.شما که داری فرضیه میدی چرا فقط یه هفته و اونم فقط روزی یه بار این کارو نمیکنی تا معنی روزای حسرت ونا امیدی رو با تمام وجودت حس کنی.تا ببینی که مقابله با وسوسه خود ارضایی چقدر اسونه.یه توصیه به همه مخالفا وموافقا دارم . یه سری به وبلاگ یه ادمی که بعد از ده سال اعتیاد حرفه ای به خود ارضایی ترک کرده بزنید اون اسم خودشو اسیر گذاشته.اسم وبلاگش اینه:پایان یک شروع تلخ....اغاز یک شروع شیرین.شاید اشمشو کاملا صحیح ننوشتم اما اگه بگردین پیدا میکنین.

-- ایکس ، Feb 12, 2009

rooye bachedar shodan asar dare ya na?maghzam pookid baba akhar chi shod!?khoobe bade???ye ja khoondam ke rooye bachedar shodan tasir dare!yani momkene nashi! :O cheraaa???

-- .. ، Mar 16, 2009

من این سایت رو رفتم پایان یه شروع همون آقای اسیر! من الان گیج شدم! نفهمیدم کدوم درسته! اما از ضررهاش بیشتر از این بحث ها خوندم!

یه جا خوندم رو بچه دار شدن تولید مثل تاثیر داره کی میدونه دربارش؟؟

-- sara ، Mar 16, 2009

از شما بی نهایت سپاسگذارم به خاطر این اطلاعات ارزشمند

-- سوفیا ، Mar 17, 2009

ممنون از خانم ناصری که حداقل احساس گناه و بدبختی رو کمی در من تسکین داد

-- رضا ، Jun 18, 2009

بی ضرر بودن خودارضائی که یک مسئله بدیهی است، حودارضائی یک جور سکس هست دیگه ، مگه تا حالا کسی از سکس مریش شده که با خود ارضائی بشه؟!!

-- امیر ، Jan 24, 2010

vaghean moteasefam ke kasani vojud darand ke midunand in kar cheghadr dar Islam ghabih shemorde shode va hast, vali baz ham donbale adamhaye be estelah ba savade gharbi miran ke began ma ham gharbi hastim va hich kari ba Islam va Iran nadarim, fekr mikonan motemaden shodan.
Shoma faghat in maghlaro faghat az nazare chand ta adame secular va bi din neveshtid. Agar ba adamhaye ba Imani ke be har dalil khata kardan va in karo anjam dadan beporsid behetun migan ke in kar cheghadr javanebe ruhie badi darad.

-- بدون نام ، Jan 24, 2010

ضرر داره يا نداره که نشد حرف. بايد دليل اورد. شما علاوه بر اطلاع رساني يک کار اکادميک هم ياد داديد که چگونه بايد اظهار نظر کرد. پس متشکرم

-- خوشحال ، Jan 24, 2010

به عنوان يک معلم و يک فرد از جامعه ايراني داخل کشور از شما تشکر مي کنم و يقين داشته باشيد که مقاله شما کمک مفيدي خواهد بود براي افرادي که به علت نداشتن اطلاعات کافي هميشه در حال کشمکش بين عقايد اکتسابي و واقعيتهاي جسم و روح خود هستند

-- سعيد ، Jan 24, 2010

تحقیق ارزنده ایست. پیشنهاد می کنم یک فراخوان بدهید و کتاب هایی رو که در ایران این اباطیل غیرعلمی رو منتشر می کنند شناسایی و معرفی کنید. اکثر این کتاب ها خیلی قدیمی هستند اما هنوز به وفور تجدید چاپ می شوند و منبع اطلاعات (در واقع گمراهی) خیلی از مردم درباره ی مسائل جنیس هستند. نمونه ای که به ذهن دارم کتاب «پزشک خانواده»‌که معجونی است از احادیث ائمه ی شیعه و نظرات پزشکان زمان ناصرالدین شاه.

-- امید ، Jan 25, 2010

کاملا با نظرات سهند موافقم+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

-- یک ایرانی ، Jan 25, 2010

کاملا درست بود..من هم روانشناسی خوندم..استاد ما هم همینارو میگفت....از قبل هم باهاش موافق بودم..اما مقاله شما حرف همه رو کامل کرد..مرسی

-- Psy ، Jan 25, 2010

کاملا درست بود..من هم روانشناسی خوندم..استاد ما هم همینارو میگفت....از قبل هم باهاش موافق بودم..اما مقاله شما حرف همه رو کامل کرد..مرسی

-- Psy ، Jan 25, 2010

مقاله خیلی خوبی بود. تشکر

-- majid ، Jan 25, 2010

دکتر مژگان شما هم دلیل مستند علمی نیاورده اید ایا وقت نشده یا این که فکر می کنید دلیل علمی اورده اید

-- بدون نام ، Jan 25, 2010

روزگار غريبي است. هر كسي بيايد و طرحي نو در اندازد و مسأله اي را به چالش بكشد در آن زمينه روشنفكر مي شود. مثلاَ نويسنده ي اين مطلب (خانم كاهن) روشنفكر جنسي است. امروز اگر در جامعه ي ايران ناهنجاري هايي وجود دارد ريشه هايش و علت هايش تا حد زيادي مشخص است. اگر حاكميت در زمينه ي فرهنگي درست عمل ميكرد و جوانان را طوري مي ساخت كه با رسيدن به بلوغ جنسي، به بلوغ اقتصادي و عقلي هم برسند و ازدواج كنند ديگر كسي خودارضايي نمي كرد. ديگر بر كسي پوشيده نيست كه اين كار چه مضراتي دارد. پيشنهاد مي كنم يك نظرسنجي در اين زمينه ايجاد كنيد. با تشكر

-- ماكان ، Jan 25, 2010

هیچ خطری نداره اما اعتیاد بهش باعث کناره جویی از سکس می شه. شخصن لذتی که خودارضایی بهم میده بیشتر از سکس حقیقیه.
در طولانی مدت هم تاثیرات منفی رو جسم می زاره. اما من عاشق این کارم. .... !!!!!

-- خودارضاگر ، Jan 25, 2010

«به نظر من خود ارزایی بهتر از روابط نا مشروع هستش»
فکر کنم دلیل این طرز فکر هم به همون تابوی اجتماعی برمیگرده که وجود داره. به نظر نمیاد که رابطه‌ی جنسی از خودارضایی بدتر باشه حالا چه قبلش صیغه خونده بشه چه نشه.

-- هیرو ، Jan 25, 2010

ماکان نوشته : ( ... ديگر بر كسي پوشيده نيست كه اين كار چه مضراتي دارد. ) شرمنده ها ولی این همه اینجا ملت دارن زور میزنن بگن که مضرات یا فواید رو با بحث علمی و دلیل و تحقیق بیان کنید و صرفا فله ای و از روی احساسات مذهبی و فرهنگی حکم صادر نکنید باز شما دوست عزیز ببخشید فله ای میگی بر کسی پوشیده نیست که چه مضراتی داره !!! بر ما که پوشیده هست حالا اگر بر شما پوشیده نیست چرا دلایل و تحقیقاتتون رو ذکر نمیکنید تا ملت مستفیض بشن ؟ بسم الله این گوی و این میدان

-- خر دانا ، Jan 25, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)