تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

نوری‌زاد: وزارت اطلاعات، «هیولایی» رفتار می‌کند

محمد نوری‌زاد، نویسنده و فیلمساز ایرانی که در زندان به سر می‌برد، مأموران وزارت اطلاعات را به رفتارهای «هیولایی» در برابر خود و دیگر زندانیان سیاسی متهم کرد.

نوری‌زاد که به اتهام «تبلیغ علیه نظام و توهین به مقامات» به سه سال و نیم زندان و ۵۰ ضربه شلاق محکوم شده از ٢٧ مردادماه گذشته در زندان اوین به سر می‌برد.


مخالفان دولت می‌گویند که قوه قضائیه ایران تحت نفوذ وزارت اطلاعات قرار دارد

به گزارش تارنمای شخصی نوری‌زاد، این فیلمساز به تازگی متهم شده که به مأموران وزارت اطلاعات ایران «توهین» کرده است.

وزارت اطلاعات ایران، سازمان امنیتی این کشور است که زیر نظر دولت فعالیت می‌کند اما انتخاب وزیر آن با مشورت آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ایران انجام می‌شود.

بنا بر این گزارش، نوری‌زاد روز شنبه ١٥ آبان جاری پس از آنکه از زندان به دادسرا منتقل شده، در پاسخ به اتهام تازه‌ای که علیه‌اش وارد شده، گفته است: «مأموران وزارت اطلاعات در روزهای بازداشت، هم مرا کتک زده‌اند و هم به ناموس و خانواده‌ام فحش داده‌اند.»

نوری‌زاد: سایه مخوف مأموران وزارت اطلاعات، یک قاضی بخت برگشته را مرعوب خود می‌سازد

به گفته این فیلمساز، این رفتار «هیولایی» مأموران وزارت اطلاعات، علیه مصطفی تاجزاده، عبدالله مومنی،حمزه کرمی، محمدرضا رجبی و برخی دیگر از زندانیان سیاسی نیز به کار گرفته شده است. در تارنمای شخصی نوری‌زاد همچنین آمده است: «کله بعضی را در کاسه مستراح فرو برده‌اند.»

پس از برگزاری انتخابات جنجالی ریاست‌جمهوری ایران در سال ١٣٨٨، ده‌ها تن از اعضای احزاب اصلاح‌طلب، زنان، روزنامه‌نگاران و شهروندان معترض بازداشت شدند.

مخالفان دولت می‌گویند که در جریان بازجویی برخی از فعالان سیاسی، بازجویان سر آن‌ها را در توالت فرو کرده‌اند. حمزه کرمی از مدیران دانشگاه آزاد اسلامی و عبدالله مومنی عضو شورای مرکزی سازمان دانش‌آموختگان ایران دو زندانی سیاسی در این کشور هستند که در نامه‌هایی جداگانه، به استفاده بازجویان از این «شکنجه» علیه خود اشاره کرده‌اند.

مقامات قوه قضائیه ایران تاکنون پاسخ روشنی درباره گفته‌های این زندانیان سیاسی نداده‌اند.

نوری‌زاد همچنین در ادامه یادداشت‌اش که در تارنمای شخصی‌اش منتشر شده، نوشته که قاضی در جلسه محاکمه‌اش، اعلام کرده که «جرمش ثابت شده است.»

وی افزوده است: ‌«اوضاع قضاوت در این ملک، به کجا انجامیده است که سایه مخوف مأموران وزارت اطلاعات، یک قاضی بخت برگشته را چنان مرعوب خود می‌سازد که با چشمان بسته به اجابت دستورالعمل آنان شتاب می‌کند.»

حسن روحانی، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام روز گذشته در نشست تخصصی «امنیت قضایی» که در تهران برگزار شد، گفت: ‌«هرچند برای دیوان عالی کشور و بازرسی کل کشور در درون قوه قضاییه حق نظارت در نظر گرفته شده است ولی باید نهادی از بیرون قوه نیز بر آن نظارت داشته باشد.»

این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود که «در هیچ شرایطی قاضی نباید تحت فشار سیاسی قرار گیرد.»

میرحسین موسوی و مهدی کروبی از رهبران مخالف دولت ایران می‌گویند که قوه قضائیه این کشور «تحت نفوذ نهادهای امنیتی» قرار دارد و مستقل نیست.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

رفتار پاسداران و شکنجه گران از سال 60 همین بود. شکنجه گران به شکنجه تعزیر می گفتند و معتقد بودند با شکنجه کردن زندانی به او کمک می کنند تا گناهانش پاک شود و به بهشت برود. سال 67 هم که خمینی اکثر زندانیان سیاسی را بدار آویخت. حالا تازه جناب نوری زاده از خواب بیدار شده است.

-- سیاوش ، Nov 11, 2010

متاسفانه هر زمان که قرار شد، هر زمان که نزدیک شد که تمامی گروههای مخالف حکومت ضدبشری اسلام ناب محمد با هم ائتلاف کنند، از چپ و راست تا لیبرال و رادیکال ـ که همه ی اینها باید در تشکیل یک ملت شرکت داشته باشند ـ کمونیست نماها آمدند و گفتند که این اخ است چون لیبرال است، او کژ است چون مشروطه خواه است، آن دیگر نجس است چون بهایی ست و... اما راه نجات ایران یکی ست و آن جمع شدن دور محور پرچم ایران و تمامیت ارضی ایران و به رسمیت شناختن تمامی ادیان و تمامی مرامها و مسلکها. معلوم نیست چه نیرویی در این شاخ شکسته های وطنی چپ وجود دارد که به محض فراهم آمدن اولین امکانات نشستن دور یک میز آنها قهر می کنند و می روند و می نویسند که ا.ل تو بگو مرگ بر شاه تا بعد بنشینیم و با هم صحبت کنیم. همین عمل زشت را مجاهدین می کردند که « بگو مرگ بر خمینی تا بعد ببینیم » امروز ایران واقعا غم انگیز است در هیچ کجای جهان چنین کشوری با این در صد بزرگ ضد رژِم وجود ندارد که آن رژیم بتواند همچنان سرپا باشد. اما در ایران تشتت زده ی ما، در ایران بلازده ما، در ایران با هفت هزار سال سابقه ی تمدنی ما ملایان از قعر اعصار قرون همچون کرمهای عظیم سر برآوردند و تار و پود فرهنگ و تمدن و مادیت و معنویت ما را جویدند. من به عنوان یک انسان چپ گرای ایرانی از مواضع چپ ایران بشدت انتقاد می کنم و معتقدم که آنها پیوسته در هر کجا توانستند در گرد هم آمدن ایرانیان و تشکیل جبهه ی متحد ضد حکومت اسلام کارشکنی کردند. کسانی که خودشان را اصلاحطلب می دانند نیز باید بدانند که برای بیرون رفتن از این همه بلا راهی غیر از پیوستن به خواست تمامی اجزاء ملت وجود ندارد.
آنها باید بدانند که با ملت ایران طرفند و ملت ایران خوشبختانه افکار و اندیشه ها و و ادیان و مسلکها و اقوام، کششهای سیاسی و مکتبهای فلسفی گوناگون دارد و در هزار رنگش یک رنگ است : رنگ ایران. و نه رنگ من، نه رنگ تو.
متاسفانه چپ های سترون شده ی سالهای دهه ی پنجاه و تا دهه هشتاد و همه سر در بخور و تخدیر آن سالها دارند و حاضر نیستند واقعیت جامعه ی ایران را و تاریخیتش را بپذیرند. امروز همه ی آنچه از درون ایران بر می آید همه گی حکایت از آگاهی از اشتباه بزرگ انقلاب اسلامی ایران داردو از مهدی کروبی گرفته تا میرحسین موسوی و نوری زاده همه و همه حکایت از آن دارد که اینان در پی هماهنگی همه ی احاد ملتند و بدرستی دریافته اند که حکومت شاه با همه ی معایبش و با همه ی استبدادش با این هیولایان افعی و موذی قابل مقایسه نبوده و نیستند. آنها به همراهی با بیشتر از نود در صد مردم با اعمال خودشان خواهان اتحاد عظیم ملت ایر انند ـ با و در ـ تمامی رنگهایش. امروز در سراسر ایران هر روز صدها ملیون امرزش نثار روح رضا شاه و محمد رضا شاه و کوروش و خشایار شاه و داریوش و مصدق می شود و ملیون نفرین لعنت به روح و روان خمینی و بهشتی و مطهری و حتا امامان شیعه و پیامبر اسلام و قرآن دیگر مقدسات جاری می شود. یک چپ گرای واقعی در پی باز شناختن این تضادهای درونی این خواسته ها و نفرین ها و دعا هاست. اینهمه یعنی جامعه ی ایران امروز پیچیده است و راه حلش نیاز به باز شناختن همه ی گروههای سیاسی و اجتنماعی دینی دارد. چپهای ایران اولین پیش شرطشان این است که کسی از مشروطه خواهان سر میز گردشان نباشد. و این یعنی کنار زدن بخش بزرگی از ملت ایران، و این یعنی اولین اقدام ضد دموکراتیک. چندی پیش در فیلمی که روی یوتیوب دیدم چپی ها در یک کشور خارجی جوانانی را که در تظاهراتشان پرچم ایران با شیر خورشید آورده بودند را از بین خودشان بیرون کردند. آخر پرچم شیر و خورشید ایران مال همه ی ایرانیان است. شاید بتوان با باز کاوی این کردار بشیاری از معضلات را در این کالبد باز شناخت.
ممنوم از زمانه

-- شراوین از تهران ، Nov 12, 2010

حرف این آقای سیاوش اینست که اگر کسی جنایتی را ندید و «خوبش» برد، حق ندارد دیگر بیدار شود.
سیاوش جان، برای دیگران حق «بیدار شدن» قائل شو

-- علی ایرانی ، Nov 12, 2010

سیاوش جان نوریزاد بیدار شد تو کی بیدار میشی؟

-- زهرا ، Nov 13, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)