خانه > خبر اول > ایران > ممنوعیت سراسری ترحیم آیتالله منتظری | |||
ممنوعیت سراسری ترحیم آیتالله منتظریبه گفته مقامات انتظامی ایران، شورای عالی امنیت ملی برگزاری هرگونه جلسه یادبود برای آیتالله منتظری را در سراسر ایران بهجز قم و نجفآباد ممنوع اعلام کردهاست. پارلماننیوز، پایگاه خبری فراکسیون اصلاحطلب مجلس ایران، امروز پنجشنبه با درج این خبر نوشت این هشدار به صورت پارچهنوشتهای از سوی مسئولان انتظامی و امنیتی در مسجدی در کاشان نصب شدهاست.
به گفته پارلماننیوز در پی اعلام قبلی و پخش اطلاعیههای گسترده در سطح شهر کاشان، قرار بود چهارشنبهشب بعد از نماز مغرب و عشا مراسم بزرگداشتی از طرف حضرت حجتالاسلام مشکینی و مجمع روحانیون مبارز کاشان در مسجدالحسین این شهر برای آیتالله منتظری برگزار شود. بنا بر این خبر، مسئولان انتظامی با نصب این پارچهنوشته از برگزاری مراسم در مسجدالحسین کاشان نیز جلوگیری کردند. پایگاه خبری فراکسیون خط امام مجلس، همچنین در مورد دیگر ممنوعیتهای برگزاری جلسات ختم نوشت: مسئولان انتظامی با نصب این پارچهنوشته از برگزاری مراسم در مسجدالحسین کاشان نیز جلوگیری کردند
دیروز چهارشنبه قرار بود مراسم بزرگداشتی برای آقای منتظری از سوی آیتالله جلالالدین طاهری اصفهانی، امام جمعه سابق اصفهان در مسجد سید این شهر برگزار شود که این جلسه با برخورد خشونتبار پلیس با شرکتکنندگان مواجه شد. گزارشها از اصفهان حاکی است که از ساعتها پیش از شروع این مراسم، نیروهای پلیس، امنیتی و لباس شخصی، در اطراف این محل به طور گسترده تجمع کرده بودند و با افرادی که قصد شرکت در این مراسم را داشتند به شدت برخورد شدهاست. «استفاده پلیس از گاز اشکآور و استفاده نیروهای لباس شخصی از باتوم، زنجیر، سنگ و چماق، علیه عزاداران آیتالله منتظری و دستگیری بیش از ۵۰ نفر» از دیگر اقدامات سرکوب در روز چهارشنبه گزارش شدهاست. «انتشار خبر عدم برگزاری مراسم ختم دوشنبهشب در مسجد اعظم قم برای آیت الله منتظری، با خبر لغو مراسم سوم و هفتم این مرجع تقلید کامل شد»
پس از برگزاری مراسم تشییع و تدفین این مرجع تقلید شیعه نیز گروهی از لباس شخصیها با حمله به خانه او، پارچههای سیاه نصب شده و عکسهای وی را کنده و شیشههای بیت او را شکستند. حسینعلی منتظری از بالاترین مراجع تقلید شیعه و از مهمترین شارحان نظریه ولایت فقیه بود. انتقادهای وی به دولت محمود احمدینژاد و علیه سرکوب معترضان در ایران باعث خشم نیروهای دولتی نسبت به او و هوادارانش شدهاست. صدها هزار نفر روز دوشنبه برای مراسم ترحیم آیتالله منتظری به خیابانهای قم آمده و این مراسم را تبدیل به حرکتی اعتراضی علیه دولت ایران کردند. در همین رابطه: • درگیری پلیس با هواداران آیتالله منتظری در اصفهان |
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
اگر این نامه را نخوانده اید لطفا بخوانید! البته زحمت بکشید و خودتان را در جو آن سالها بگذارید!
نامه آیت الله العظمی منتظری به امام خمینی (ره) در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۶۸
تاریخ : ۲۹ آذر ۱۳۸۸ • شاخه : گزارش ها
نامه آیت الله العظمی به امام خمینی به مناسبت ایراد برخی اتهامات و شایعات در جراید و مطبوعات،مورخه ۶۸/۲/۱۸
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک آیت الله العظمی امام خمینی مدظله العالی
پس از سلام و تحیت و تبریک به مناسبت عید سعید فطر به عرض میرساند: نسبت به مسائل اخیر که در نوشتجات و سخنرانیها و جرائد تعقیب میشود بنا بر سکوت و محول نمودن امور به خدا داشتم، ولی چون ممکن است ابهاماتی وجود داشته باشد سکوت مطلق را روا ندیدم و امرم دائر بود بین نامه نوشتن به حضرتعالی یا خطاب به مردم که استخاره با قرآن شریف با اول مساعدت کرد لذا ناچار شدم مصدع شوم ; و هر چند برای حضرتعالی خواندن نامه من بسیار تلخ است ولی اجازه دهید نامه کسی که حدود چهل سال افتخار شاگردی و تعقیب اهداف حضرتعالی را داشته چند دقیقه وقت شما را اشغال کند:
۱ – من از همان اول مبارزات که به رهبری حضرتعالی شروع شد صادقانه همچون سربازی فداکار انجام وظیفه میکردم و در همه مراحل و سختیها خود و خانواده و فرزندانم استقامت کردیم، بر کسی هم منت ندارم که پاداش دهنده اعمال خداست .
و الان نیز اهداف انقلاب و پیاده شدن اسلام اصیل با گوشت و پوست من عجین است و یک قدم هم عقب نشینی نکرده ام و از مسیر انقلاب جدا نیستم منتها به قدر شرائط و امکانات ; و اگر در ضمن صحبتها میگفتم : “من در کنارم ” برای رفع مسئولیت در مقابل مراجعات و توقعات و انتظارات زیادی بود که قادر بر انجام آنها نبودم، و بسا بعضی از مراجعین را ذی حق هم میدانستم . چطور میشود من مخالف نظامی باشم که چهار سال است با تدریس ولایت فقیه در حوزه به نظر خودم پایه های علمی آن را محکم کرده ام ؟!
۲ – تعیین من به عنوان قائم مقام رهبری از همان ابتدا بر خلاف نظر و میل من بود و به مجلس خبرگان هم همان اول نوشتم، و به طور کلی من شخصا به پست و مقام علاقه نداشته و ندارم مگر اینکه وظیفه شرعی ایجاب کند. در نامه حضرت امیر(ع) به استاندار آذربایجان آمده است : “ان عملک لیس لک بطعمه و لکنه فی عنقک امانه ” ( نهج البلاغه، نامه ۵) و قهرا انسان عاقل حتی المقدور از تحمل امانت و مسئولیت سنگین گریزان است مگر اینکه ناچار باشد. چنانچه هیچ وقت آرزوی مرجعیت هم نداشته ام تا اینکه حساب کنم چه اقشاری به من میگروند یا نمی گروند. من اگر شرعا جائز بود از اجتماع و اجتماعات به طور کلی منزوی میشدم .
۳ – من حتی یک دقیقه با منافقین همکاری نداشته ام . برخوردهای تند ما با آنان در زندان و پس از انقلاب بر همه روشن است . اینان علاوه بر انحراف فکری و اخلاقی و نداشتن عواطف انسانی سرمایه های انقلاب و چهره های ارزنده آن و از جمله فرزند عزیز من را از ما گرفتند، و هزاران افراد بی گناه را به شهادت رساندند، و در جنگ تحمیلی با دشمنان ما همگام و همصدا شدند. با این وضع کدام انسان عاقل و متعهدی به آنان اعتماد میکند و حاضر است با آنان همکاری کند؟
راستی حضرتعالی تصور میکنید که من یا حتی افراد بیت من منافقین و یا لیبرالها را بر مسئولین فعلی نظام که نوعا از دوستان و همکاران صمیمی من هستند مقدم میدانیم، و اگر به بعضی از مسئولین اعتراض شود این به معنی مقدم داشتن منافقین و لیبرالها است ؟!
۴ – کانال اطلاعاتی من نه منافقین بودند و نه لیبرالها، من علاوه بر خواندن نامه های مختلف مردم و بولتن های خبری کشور هر روز با اقشار مختلف مردم از وزرا و نمایندگان مجلس و فرماندهان ارتش و سپاه و سایر ارگانها و ائمه جمعه شهرستانها و مردم عادی کشور ملاقات داشتم، و همه آنان اشکالات و شکایات را مطرح میکردند و به خیال خودشان از من چاره جوئی میکردند، آیا اینان همه نفوذی بودند؟! من با اینکه با دکتر پیمان هم زندانی بودم حدود چهار سال است ایشان را ندیده ام و از او و کارش هیچ خبر ندارم، آقای مهندس بازرگان حدود یک سال و نیم قبل یک مرتبه به منزل من آمده و ظاهرا آقایان صباغیان و توسلی با ایشان بودند، و آقای دکتر یزدی هم دو بار یا سه بار در ظرف چندین سال به منزل من آمده، و معمولا صحبتهای آقایان مربوط به محل حزب و روزنامه شان که توقیف است و برخوردهائی که با آنان میشده دور میزده است، و مرحوم دکتر سامی با اینکه در رژیم سابق هم به من و هم به بسیاری از طلاب و مبارزین خدمات شایانی کرد پس از زمان وزارتش در بهداری من اصلا او را ندیدم تا کشته شد، فقط یک مرتبه که کتک خورده بود در محل حزبشان به وسیله نامه از من استمداد کرده بود که من نه جواب دادم و نه کاری از من ساخته بود که برایش انجام دهم .
و معمولا آقایان طالب ملاقات، پس از چند مرتبه تلفن به مسئول ملاقات و دفع الوقت من بالاخره از قبل خود من وقتی به افراد داده میشد، بیت من نه در اختیار منافقین بوده است و نه اینکه لیبرالها آنجا صف کشیده بودند به نحوی که جای دیگران در آنجا نباشد چنانچه در سخنرانیها گفته شد. مسئول ملاقات که قبلا آقای امیری بود و فعلا آقای متقی است از خود من سئوال میکرد، افراد دیگر بیت در ملاقاتها هیچ نقشی نداشتند. البته نظر من به طور کلی در ملاقاتها نسبتا وسیع است و معتقد بودم انسان باید همیشه حرفها را از موافق و مخالف بشنود تا بهتر بتواند تصمیم بگیرد.
آیا خدا راضی است بیتی که همیشه در مسیر انقلاب قدم برمی داشته و در مسائل اسلامی و انقلابی ایران و لبنان و فلسطین و هندوستان و افغانستان و آفریقا و اروپا و امثال ذلک به نفع اسلام و انقلاب فعالیت داشته و اظهار نظر میکرده و اهداف انقلاب و مقام معظم رهبری را تعقیب میکرده و فرضا گاهی هم بر حسب احساس وظیفه و از روی دلسوزی اشکالاتی را هم تذکر میداده است و همیشه مورد حمله ضد انقلاب بوده یکدفعه به اتهام واهی نفوذ و نفوذیها مورد بی مهری واقع شود؟!
آیا شایعات بی اساس و یا بافته های سید مهدی که معلوم نیست در چه شرائطی و با چه انگیزه هائی این مقدار رطب و یابس به هم بافته صحیح است ملاک قضاوتها واقع شود؟!
و شاید او چون از ناحیه نظام ضربه خورد میخواسته است انتقام بگیرد و نیروهای فعال نظام را به یکدیگر بدبین کند -چنانچه شد- آیا درست است ما به بافته های او ترتیب اثر بدهیم ؟! اصلا در آن شرائط اعترافات آدم مورد اعتماد هم شرعا منشا اثر نیست تا چه رسد به اعترافات مثل او. حالا من در شناخت او اشتباه کرده بودم و ماهیت او برای من شناخته نبود – و کم لذلک من نظیر لیس هنا محل ذکرها- آیا آقایانی که او را شناخته اند و بر تناقض گوئیهای او واقفند صحیح است با بافته های او معامله وحی منزل کنند، در صورتی که اشاعه کذب هم حکم کذب دارد مخصوصا اگر موجب بدبینی ها و دشمنی ها گردد؟! و علی فرض الصدق ما کل ما یعلم یقال، ولا کل ما یقال یکتب فی الاوراق و یبث فی الافاق .
جاداشت آقایان به آیه شریفه : “ان جائکم فاسق بنبا فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین ” توجه میکردند. به علاوه چرا نامه های او به من و به برادرش را به ما نرساندند تا موجب شناخت و آگاهی ما گردد ولی در اختیار بعضی افراد دیگر قرار گرفته بود؟ ضمنا سید مهدی یک روز هم عضو دفتر و بیت من نبود، این مطلب را همه کسانی که در قم با دفتر و بیت من سر و کار دارند میدانند، او فقط از طرف من مسئول نهضتها بود و مرکز جدائی داشت، و وقتی که من فهمیدم روی او حساسیت هست به او پیغام دادم به بیت من رفت و آمد نکند، البته تا قبل از مصاحبه او از او دفاع میکردم ولی پس از مصاحبه او طی نامه ای به حضرتعالی از او کاملا تبری جستم و از موضع گیریهای حضرتعالی نسبت به او تشکر کردم که لابد حضرتعالی اجمالا به یاد دارید و صورت آن ضمیمه است . بالاخره شخص من پس از این حوادث نفس راحتی کشیدم، و در این ماه مبارک رمضان علاوه بر انجام وظائف عبادی ماه بیش از هر ماهی دیگر به کارهای علمی اشتغال داشتم و لذت هم بردم -خدا را شکر- و پدر من هم پس از شنیدن جریان خدا را شکر کرده بود که مسئولیت از من برداشته شده است . ولی آیا صحیح بود که با بزرگ کردن بافته ها و القائات برای رهبر معظم ذهنیتی درست کنند که موجب ناراحتی شدید ایشان گردد. و جلو فعالیتهای اسلامی من هم گرفته شود، و دشمنان اسلام و انقلاب در داخل و خارج خوشحال شوند و برای توده مردم هم مساله ایجاد کنند؟! من به سهم خود فرضا از غیبت ها و اهانتها بگذرم ولی از تهمت ها و اشاعه اکاذیب هرگز نمی گذرم . و چون معتقدیم روزی به گفته ها و نوشته ها و همه حسابها رسیدگی میشود برای شخص خودم هیچ ناراحت نیستم .
از باب مثال عرض میکنم : در نامه بعضی از آقایان آمده بود که دختر من در حضور من عکس حضرتعالی را پاره کرده است . به همه مقدسات عالم این امر دروغ محض است، حالا فرض میکنیم این امر راست باشد آیا پخش آن به قداست حضرتعالی هم لطمه نمی زند؟!
من طلبه فرضا مقصر باشم آیا باید به اسم دفاع از مقام معظم رهبری کاری کرد که مردم به فقه و روحانیت و به همه چیز بدبین شوند؟! یا مثلا آقای سید هادی قبل از ماه رمضان در اثر بحران از قم به قصد مشهد رفت ولی بعدا ترسیده بود و به مشهد نرفته بود تا اول ماه رمضان برای روزه ها به قم آمد و به منزل من هم رفت و آمد نداشت ولی دیدیم در بولتن مجلس به مشهد رفتن او را و چند سخنرانی هم از او نوشتند و یکی از مسئولین مشهد هم تایید کرده بود، و شاید در بولتن های دیگر هم نوشته باشند، این است سنخ اخبار و شایعات !!
فی روضه الکافی (ج ۸ ص ۱۴۷) بسنده عن ابی الحسن الاول (ع) قال : قلت له : جعلت فداک الرجل من اخوانی یبلغنی عنه الشی الذی اکرهه فاساله عن ذلک فینکر ذلک و قد اخبرنی عنه قوم ثقات ؟ فقال لی : یا محمد کذب سمعک و بصرک عن اخیک، فان شهد عندک خمسون قسامه و قال لک قولا فصدقه و کذبهم، لاتذیعن علیه شیئا تشینه به و تهدم مروته فتکون من الذین قال الله فی کتابه : “ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین آمنوا لهم عذاب الیم “، و فی اصول الکافی (ج ۲ ص ۳۵۵) بسند صحیح عن ابی عبدالله (ع) قال : قال رسول الله (ص): “لاتطلبوا عثرات المومنین فان من تتبع عثرات اخیه تتبع الله عثراته، و من تتبع الله عثراته یفضحه ولو فی جوف بیته ” الی غیر ذلک من الاخبار الوارده فی هذا المجال .
۵ – صحبتهائی که من میکردم یا نامه های مختلفی را که در موضوعات مختلف به حضرتعالی مینوشتم خدا را گواه میگیرم که هدفی جز خدمت به اسلام و انقلاب و موقعیت مقام رهبری و ولایت فقیه نداشتم، و النصیحه لائمه المسلمین را یکی از وظائف مهم همه مسلمین میدانستم . البته مدعی عدم خطا و اشتباه هم نیستم که بر حسب حدیث نبوی : “کل ابن آدم خطاء فخیر الخطائین التوابون “; ولی طبق تشخیص خودم سعی داشتم به وظیفه خود عمل کنم، و در عین حال اگر حضرتعالی جدا به من میفرمودید تو دیگر حق نداری صحبت کنی من هرگز تخلف نمی کردم . نامه من به حضرتعالی راجع به اعدامها مورخه ۶۷/۵/۹ در اثر اطلاعاتی بود که از بعضی تندرویها و تندروها در زندانها داشتم، و هدفی جز حفظ حقوق و حریم اسلام و انقلاب و مقام معظم رهبری نداشتم، نه نفوذی در کار بود و نه محرکی . پس از اطلاع از دستور اعدامها به وسیله بعضی از قضات که خودشان جدا ناراحت بودند و برای چاره جوئی به من مراجعه کرده بودند من شب تا به صبح به جای خواب به عواقب کار میاندیشیدم و در روز بعد با آقایان قاضی خرم آبادی و سید هادی هاشمی مشورت کردم هر دو آنان با نامه نوشتن به حضرتعالی مخالف بودند به عذر اینکه امام ناراحت میشود و به خیال خودشان مرا قانع کردند. ولی من پس از خواندن نماز ظهر و عصر و صرف غذا فکر کردم با وصفی که من اطلاع دارم تندرویهائی میشود و به حریم اسلام و مقام معظم رهبری لطمه خواهد زد، در اثر احساس وظیفه نامه را نوشتم، و چون شورایعالی قضائی را در این
تغییر
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای تغییر
-- بدون نام ، Dec 24, 2009تا که این دو لت ضد مر دمی میخوا هد با «استفاده پلیس از گاز اشکآور و استفاده نیروهای لباس شخصی از باتوم، زنجیر، سنگ و چماق، از خو استه ها ی به حق مر دم جلو گری کند .
-- Amir ، Dec 24, 2009عالی شد. منتظری مرده خوب فدای سرم. پیر بود ... . خانواده اش می خواهند جلسات ترحیم بگذارند برای خودشان اینکار را بکنند. ولی دیگه معنی نداره جلسات عمومی باشد.
-- بدون نام ، Dec 24, 2009این ممنوعیت سوگواری برای منتظری خبر بسیار خوبی ست! مگر می شود سوگواری برای یک شخصیت شریف را در یک حکومت ضدمردمی و ناشریف تجویز کرد! من معتقدم که رهبری باید نام حسینعلی منتظری و حتا اجزاء نام او را ممنوع کند، ایشان باید فتوا دهند تا هر کس نام این قهرمان ملی را می آورد زبانش را از حلقوم بیرون کشند! این فتوا و این ممنوعیت برازنده ی این نظام و این حکومت است! شاید اگر آقای منتظری هنوز زنده بود قادر می بود تا چنین فتوایی را از چنین بزرگی متحقر و حقیر بدست آورد! خدا به حقارتش بیفزاید! موسوی راست می گفت که اینان که در حال رفتنند خانه را ویران خواهند کرد! آری اما اگر ما بیدار نباشیم اما ما نشان دادیم که بیداریم.
-- بدون نام ، Dec 24, 2009مرگ بر مرگ
زنده باد جمهوری ایرانی
زنده باد فیلتر شکن غربی
مادر بزرگ من وقتی نادر پانزده ساله را بجرم داشتن اعلامیه گرفتند و بردند و زندانیش کردند و بفتوای خمینی کبیر کشتندش از سال شصت و هشتاد تا همین پریروز نماز نمی خواند، این پیر زن هشتاد نه سال و نیم دار برای اولین بار بعد از مرگ منتظری برایش نماز وحست خواند و در حال نماز اشک ریخت! این مادر بزرگ بمن می گوید که منتظری اسلام را دوباره به من داد! و بنویس خدا لعنت کند آنان که اسلام را نابود کردند، خدا لعنت کند آنان که فتوای ازاله بکارت دختر بچه ها دادند و خدا لعنت کند آنها که بچه های مردم را کشتند و بگو مادر خدا لعنت کند خمینی را، خدایش نیامرزاد! و بنویس خدا رحمت کند منتظری را، او می گوید که هم آرزو دارد و هم باید که در تظاهرات بدست نیروهای معاویه ی دوران حضرت آِت الله خامنه ای خدایگان کشته شود! و اما من در کنار مادر بزرگم خواهم بود و پیشمرگ او خواهم شد تا او اسلام را بهتر بشناسد و دوباره نمازش را ترک کند! اگر چه منتظری آدم صادق باشرفی باشد اما پیش از هر چیز ایرانی بود و این ایرانیت او بود که او را رهبری می کرد و نه چیز دیگری!
-- بدون نام ، Dec 24, 2009يزيد و معويه هم از اين كارها زياد كردند. آخرش تف و لعنت ابدي را براي خود به يادگار گذاشتند. سيد علي هم همين راه را ادامه خواهد داد. البته او نه بعد از مرگش بلكه در زمان حياتش تف و لعنت خلقي ستم ديده را نصيب خود كرد.
-- بدون نام ، Dec 24, 2009«ممنوعیت سراسری ترحیم آیتالله منتظری» توسط رژيم استبدادي حاكم بر ايران، مظلوميت اين مرد بزرگ را نشان ميدهد و از طرفي محبوبيتش را دربين ايرانيان نشان ميدهد.
-- بدون نام ، Dec 24, 2009منتظری آدم بزرگی ست چون نسبت به ملایان که همگیشان به خون آدمی زاد تشنه اند این یکی نبود، و اینکه او را اینقدر بزرگ کنیم هم درست نیست، زیرا آن جنبه های حقوق بشری منتظری را که همه را انگشت بدهان کرده خب یک بچه دبستانی زیر شستشوی مغزی نرفته هم همین را می گوید! یک معلم دبستان هم همین را می گوید، لازم نیست راه دوری برویم معلم من آقای استادان که کرمانی یا یزدی هم بود در سال شصت و نه و هفتاد چند بار سر کلاس اینها را بما گفت، آن بیچاره را با تهمت بهایی بودن بیرونش کردند، حالا نمی دانم کجاست ! ولی هر کجا هست سلامت باشد اگر هم فرزندان امام عج او را زنده زنده خورده اند خدایش بیامرزاد! من البته با اندکی دستکاری اسم او را استادان نوشتم تا اگر زنده است آدمخواران رژیم بدنبالش نگردند یا بگردند و پیدایش نکنند، تا یادم نرفته کسی نوشته که نمی تواند سایت زمانه را باز کند، آقا فیلتر شکن فراوان است، من می ترسم فیلتر شکنم را بدهم مال من هم بسته شود! در هر حال به منتظری برگردیم خب استفاده از این ممر کار خوبی ست ولی پیوسته یادمان باشد که دوباره از چاه جمکران در چاه جماران سقوط نکنیم! اسلام باید به سر جایش خودش که مسجد است برگردد! در آنجا احترامش سرجایش خواهد ماند وگر نه توهین ها همچنان ادامه خواهد یافت! آقای منتظری اگر اندکی بیشتر مانده بود و یا روزنامه نگاران شجاعی با ظرفیت بسراغش رفته بودند بسی می توانست دورتر رود در اندیشه ی شرافت ایرانیش! اما متاسفانه کسانی که رفتند بدیدنش همگی از او بسی حتا در مسائل انسانی و پایین تر بودند، ایکاش چند نامسلمان آزموده به علوم فلسفی و اجتماعی و حقوق بشری بسراغش رفته بود و فیلم و نوار پر کرده بود! متاسفانه با غنیمت دانستن فیلمی از منتظری روز سایت زمانه باید بگویم که حیف که مصاحبه کننده نه تنها در حد منتظری نیست بلکه در حد یک مصاحبه گر معمولی نیز نیست! و هزار حیف و بیشتر! در هر حال منتظری یک آدمی بود راستگو و درستکار و سر در گرو ایران داشت!
-- بدون نام ، Dec 25, 2009یادش زنده خواهد بود!
خامنه ای باید استعفا دهد!
ایران باید آزاد شود!
محرم بهانه ای نیکوست برای سرنگونی این حکومت خونآشام و این معاویه ابن شمر ابن یزید ابن عمر عاص ابن ملجم حجاج یوسف.
زنده باد جمهوری ایرانی