آيت الله دستغيب از خبرگان مردمي است نه از خبرگان رهبري و مدافع حقوق مردم است. درود بر دستغيب كه فرزند خلف پدرش است. به نظرم ايشان پيش از رد صلاحيت بايد به نفع مردم استعفا دهند و از مجلس ظلم و جور خبرگان و حامي ظالم بيرون بيايد.

تازه دارند خبره میشوند! با این همه خیلی مانده است که حجت الاسلام ناگهان آیت الله شده را بشناسند.

پدران و مادران پنجاه شصت ساله ی ما باید پاسخ این پرسش اساسی را بدهند که آیا شما نظام پادشاهی ایران را سرنگون کردید تا این نظام و این حکومت را و حاکم کنید؟ اگر نه! چرا یکپارچه تر و منسجم تر به جنبش جوانان خود نمی پیوندید تا با هم بصورتی صد در صد یکپارچه این جرثومه های فساد و تباهی و....و تجاوز را از سر سفره ی معنویت و مادیت و نفت و گاز و بیرون کنیم؟؟
....

من تصویر آقای مهدوی کنی را میبینم که در حال صحبت با همکارش میباشد. ایشان حدود 28 ویا29سال پیش تمارض میکردند از برای شرکت در میتینگ کارمندان معترض به نحوه و ترتیب و طریق بر گزاری اولین دوره انتخابات مجلس شورای ملی( هنوز اسلامیش به فکر معماران نرسیده بود) با مقدماتی که ایشان ویارانش مانند آقای میرسلیم و زواره ای همیطور همکار خریداری شده بنده مثل آقای ...سلیمانی...
باری زمانیکه اینجانب با خواهش و اصرار ایشان را به جلسه حضور کارمندان معترض وزارت کشور هدایت میکردم (وزیر کشور بودند و رئیس کمیته ها...)گلایه میکردند که نمیتوانند و ناراحتی قلبی دارند وقلبشان درد میکند.
خواستم بایشان بگویم سلام علکیم حاج آقا و دست پزشکان و متخصصین ِ تحصیل کرده وطن وشاید غیره درد نکند که ایشان را هنوز زنده وسر حال نگه داشته اند.آنروز و در آن جلسه گرد همآئی کارمندان معترض... نیز بیش از دقایقی گویا نتوانستند حضور یابند و بنده نیز بعنوان همدردی با استمالت ایشان به بدرقه اش رفتم که گویا عازم میتینگ دیگری بودند باتفاق آقایان رجائی و با هنر...
توضیح آنکه بنده نماینده "اجباری..." کارمندان وزارت کشور بودم که البته بعد ها که مراتب اعتراضمان ...به مطبوعات کشید کارمندان محترم وزارتخانه مان سنگ تمام گذاشتند و اجازه ندادند که پاسداران ویا مآموران رنگارنگ مرا دستکیر کنند که البته نیمه شبان نادر جوانانی (پنج نفر پاسدار بودند) بعنوان اینکه حاج آقا مایل به صحبت با شماست تحت الحفظ به کمیته مرکزی بردندم و باقی قضایا که سر ِ دراز دارد...

- به کسانی که هنوز به اصلاح این سیستم می اندیشند می گویم:
آیا با این حرکت در مجلس حبرگان، برایتان ثابت نمی شود که اصولاً یک رژیم دیکتاتوری که قانون رسمی آن بر برتری یک طبقه غیر مولد بر افراد جامعه بنا شده و اختیار جامعه را به آنها می سپارد هیچگاه نمی تواند در خط مصلحت جامعه باشد. با این اتفاقات باید روشن شده باشد که نهادهای نمایشی که به نام انتخابات و ارگانهای نظارتی در این سیستم وجود دارند هیچگاه خاصیت واقعی ندارند.
بنابراین تنها راه اصلاح همانا تلاش برای برقراری دمکراسی است، که در آن ملت صاحبخانه و دولت (هیئت حاکمه) مستاجرند نه این که دولت ارباب و مردم رعیت باشند.
از این خواسته خودخواهانه که روند فرهنگی جامعه باید توسط دینداران و به زور حکومت کنترل شود دست بردارید و الا در نهایت شما هم آب به آسیاب این تبهکاران می ریزید.

دستغیب یکبار خودش گفته که او حاظر است حتا خلع لباس هم بشود! او گفته البته لباسی که خامنه ای و فتوا دهنده ی تجاوز با من هملباس باشد برای من که هیچ حتا برای پسغمبر هم مایه ننگ است. آنها راست می گویند که بنده در کارهای آنها نه خبره هستم و نه اینکاره!
این مرد مرد پاکی ست. خدایش نگهدار باد!

پرسش و درخواست بدون نام از پدران و مادران پنجاه شصت ساله ی خود بسیار اساسیست و در خور پاسخی راست و توجه ای درستست. جوانان امروز حق دارند که از نسل پیش انتظار همکاری داشته باشند، و نسل زود باور و فریبخورده انقلابی سی سال پیش نیز این همکاری را به جوانان امروز بدهکارست. پس به فرزندان خود بپیوندند تا نه تنها دین خود را ادا کرده بلکه نقشی مهم در این قیام ملی نیز داشته باشند.