تاریخ انتشار: ۶ شهریور ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

گزارش «فتوای مرگبار» در مورد خاوران

مرکز اسناد حقوق بشر ایران (IHRDC) روز پنج‌شنبه ۲۷ ماه اوت گزارشی در مورد کشتار مخالفان جمهوری اسلامی که در تابستان ۱۹۸۸ روی داد منتشر کرد.

این گزارش که «فتوای مرگبار: کشتار ۱۹۸۸ ایران» نام دارد بر پایه مصاحبه‌های این مرکز با بازماندگان و بستگان قربانیان آن کشتار تنظیم شده‌است.

اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ١٣۶٧ توسط مأموران جمهوری اسلامی واقعه‌ای بود که طی آن عده بسیاری از زندانیان سیاسی ایران در ماه‌های مرداد و شهریور ١٣۶٧ اعدام شدند. به طور کلی جرم زندانیان همکاری با سازمان‌های مخالف جمهوری اسلامی بود.


بیشتر اعدام‌شدگان زندان‌های تهران در واقعهٔ تابستان ۶۷ در گورهای دسته‌جمعی گورستان خاوران در جنوب شرقی تهران به خاک سپرده‌شدند.

شمار دقیق قبرها و جنازه‌های مدفون شده در خاوران مشخص نیست، اما گفته می‌شود که در این گورستان بیش از پنج هزار نفر دفن شده‌اند.

گزارش امروز مرکز اسناد حقوق بشر ایران در این باره می‌نویسد که این کشتارها بر پایه فتوای آیت‌الله خمینی انجام شد و ادامه می‌دهد:
«از بازجویی‌های زندانیان هوادار احزاب چپ امروز ۲۱ سال می‌گذرد. گرچه شمار دقیق قربانیان مشخص نیست ولی هزاران زندانی طی تنها چند ماه شکنجه و اعدام شدند.

در میان اعدامیان زندانیانی بودند که دوره زندانی خود را گذرانده بودند ولی از باورهای سیاسی خود برنگشته بودند. دیگر اعدام‌شدگان شامل افرادی می‌شد که هنوز دوره محکومیت خود را می‌گذراندند، کسانی که مدت‌ها بدون اتهام در بازداشت بودند و افرادی که آزاد و دوباره بازداشت شده‌بودند.»

این گزارش می‌افزاید:
«حکومت ایران هرگز کسانی را که مخفیانه اعدام و شکنجه شدند شناسایی نکرد و هرگز توضیحی برای این جنایت اعلام نکرده‌است. با این حال بسیاری از کسانی که مسئول این کشتار بودند هم‌چنان به کار خود در مناصب قدرت در حکومت ایران ادامه می‌دهند.»

«بسیاری از کسانی که مسئول این کشتار بودند هم‌چنان به کار خود در مناصب قدرت در حکومت ایران ادامه می‌دهند»

نسخه انگلیسی این گزارش در تارنمای مرکز اسناد حقوق بشر ایران موجود است. نسخه فارسی آن در پاییز امسال قابل دسترسی خواهد بود.

مرکز اسناد حقوق بشر ایران یک سازمان غیر دولتی مستقر در نیو هیون در ایالت کانتیکت آمریکاست. این مرکز در سال ۲۰۰۴ از سوی جمعی از دانشگاهیان، فعالان و تاریخ‌دانان بنیاد شد. گروهی از وکلا و پژوهشگران حقوق بشر از اعضای این مرکز هستند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

هر روز كه میگذرد، با افشاگری‌های متعدّد، جنایات این نظام آشكارتر میشود و ما یك قدم به سمت سقوط نظام نزدیكتر میشویم.

-- پیمان ، Aug 28, 2009

بیا که منتظرانیم بیا که چشم به راهیم بیا که غرق گناهیم ... دریغ لاله نرویید ویار نیامد خدا به آن دیار نیامد!"حبیب نی چی"

-- بدون نام ، Aug 28, 2009


متن نامه خمینی و دستور قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷:
" بسم ‏الله ‏الرحمن ‏الرحيم‏

از آنجا كه منافقين خائن به هيچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه مى‏گويند از روى حيله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پيدا كرده‏اند، و با توجه به محارب‏بودن آنها و جنگهاى كلاسيك آنها در شمال و غرب و جنوب كشور با همكاريهاى حزب بعث عراق و نيز جاسوسى آنان براى صدام عليه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان با استكبار جهانى و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتداى تشكيل نظام جمهورى اسلامى تاكنون، كسانى كه در زندانهاى سراسر كشور بر سرموضع نفاق خود پافشارى كرده و مى‏كنند محارب و محكوم به اعدام مى‏باشند و تشخيص موضوع نيز در تهران با راى اكثريت آقايان حجه‏الاسلام نيرى دامت ‏افاضاته (قاضى شرع) و جناب آقاى اشراقى ) دادستان تهران) و نماينده‏اى از وزارت اطلاعات مى‏باشد، اگر چه احتياط در اجماع است، و همين طور در زندانهاى مراكز استان كشور راى اكثريت آقايان قاضى شرع، دادستان انقلاب و يا داديار و نماينده وزارت اطلاعات لازم‏الاتباع مى‏باشد، رحم بر محاربين ساده‏انديشى است، قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديدناپذير نظام اسلامى است، اميدوارم با خشم و كينه انقلابى خود نسبت به دشمنان اسلام رضايت خداوند متعال را جلب نمائيد، آقايانى كه تشخيص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شك و ترديد نكنند و سعى كنند [اشداء على الكفار] باشند. ترديد در مسائل قضائى اسلام انقلابى ناديده ‏گرفتن خون پاك و مطهر شهدا مى‏باشد. والسلام.

روح‏الله الموسوى الخمينى ‏ "

در پشت نامه بالا احمد پسر خمینی نوشته است :

" پدر بزرگوار حضرت امام مدظله‏العالى‏

پس از عرض سلام، آيت ‏الله موسوى‏اردبيلى در مورد حكم اخير حضرتعالى درباره منافقين ابهاماتى داشته‏اند كه تلفنى در سه سوال مطرح كردند:

۱- آيا اين حكم مربوط به آنهاست كه در زندانها بوده‏ اند و محاكمه شده ‏اند و محكوم به اعدام گشته ‏اند ولى تغيير موضع نداده‏اند و هنوز هم حكم در مورد آنها اجرا نشده است، يا آنهايى كه حتى محاكمه هم نشده‏اند محكوم به اعدامند؟

۲- آيا منافقين كه محكوم به زندان محدود شده‏ اند و مقدارى از زندانشان را هم كشيده ‏اند ولى بر سرموضع نفاق مى‏باشند محكوم به اعدام مى‏باشند؟

۳- در مورد رسيدگى به وضع منافقين آيا پرونده‏هاى منافقينى كه در شهرستانهائى كه خود استقلال قضائى دارند و تابع مركز استان نيستند بايد به مركز استان ارسال گردد يا خود مى‏توانند مستقلا عمل كنند؟

فرزند شما، احمد "

زير اين نامه خمینی نوشته است:

" بسمه ‏تعالى‏

در تمام موارد فوق هر كس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حكمش اعدام است، سريعا دشمنان اسلام را نابود كنيد، در مورد رسيدگى به وضع پرونده‏ها در هر صورت كه حكم سريعتر انجام گردد همان مورد نظر است.

روح‏الله الموسوى "

آیت الله منتظری که از این مکاتبات با خبر میشود برای موسوی اردبیلی ، که درآن زمان رئیس شعبه عالی قضایی بود پیغام میدهد که :

" مگر قاضی های شما اینها را به ۵ یا ۱۰ سال زندان محکوم نکرده اند، مگر شما مسول نبوده اید، آن وقت تلفنی به احمد آقا میگویید که اینها را مثلا در کاشان اعدام کنند یا در اصفهان.. شما خودت میرفتی با آنها صحبت میکردی که کسی که مثلا مدتی در زندان است و به ۵ سال زندان محکوم شده و روحش هم از فعالیتهای منافقین خبر دار نبوده چطور ما او را اعدام کنیم. "

آیت الله منتظرى در آن زمان در نامه معروف خود به خمينى می نویسد :

" آيا ميدانيد كه جناياتى در زندانهاى جمهورى اسلامى بنام اسلام در حال وقوعند كه شبيه آن در رژيم منحوس شاه هرگز ديده نشد؟ آيا ميدانيد كه تعداد زيادى از زندانيها تحت شكنجه توسط بازجويانشان كشته شده اند؟ آيا ميدانيد كه در زندان (شهر) مشهد, حدود ۲۵ دختر بخاطر آنچه بر آنها رفته بود ... مجبور به درآوردن تخمدان يا رحم شدند؟ آيا مي دانيد كه در برخى زندانهاى جمهورى اسلامى دختران جوان به زور مورد تجاوز قرار ميگيرند ... "

شکنجه ها و رفتارهای وحشیانه ای که بر زندانیان به ویژه بر دختران باکره در آن مقطع اعمال شده است بنا بر گفته بازمانده گان آن دوره غیر قابل انکار است.

متن نامه حاكم شرع دادگاه انقلاب اسلامي خوزستان حجه الاسلام احمدي به خميني در مورد چگونگي اجراي حكم درباره منافقين، مورخه ۲۳/۵/۱۳۶۷

"بسمه تعالي

حضرت آيت الله العظمي امام خميني دامت بركاته

با عرض سلام، در رابطه با حكم اخير حضرتعالي راجع به منافقين گرچه اينجانب كوچكتر از آنم كه در اين باره صحبتي بكنم ولي از جهت كسب رهنمود و من باب وظيفه شرعي و مسئوليت خطيري كه در تشخيص موضوع به عهده مي‎باشد معروض مي‎دارد كه بر سر نفاق بودن يا پافشاري بر موضع منافقين، تفسيرها و تحليلهاي گوناگوني مي‎شود و نظرها و سليقه ها بين افراط و تفريط قرار دارد كه به تفصيل خدمت حاج احمد آقا عرض كردم و از تكرار آن خودداري مي‎شود. من باب مثال در دزفول تعدادي از زندانيان به نامهاي طاهر رنجبر - مصطفي بهزادي - احمد آسخ و محمدرضا آشوع با اينكه منافقين را محكوم مي‎كردند و حاضر به هر نوع مصاحبه و افشاگري در راديو و تلويزيون و ويدئو و يا اعلام موضع در جمع زندانيان بودند، نماينده اطلاعات از آنها سئوال كرد شما كه جمهوري اسلامي را بر حق و منافقين را بر باطل مي‎دانيد حاضريد همين الان به نفع جمهوري اسلامي در جبهه و جنگ و گلوگاهها و غيره شركت كنيد، بعضي اظهار ترديد و بعضي نفي كردند، نماينده اطلاعات گفت اينها سر موضع هستند چون حاضر نيستند كه در راه نظام حق بجنگند. به ايشان گفتم پس اكثريت مردم ايران كه حاضر نيستند به جبهه بروند منافقند؟ جواب داد حساب اينها با مردم عادي فرق مي‎كند و در هر صورت با راي اكثريت نامبردگان محكوم شدند فقط فرد اخير در مسير اجراي حكم فرار كرد. لذا خواهشمند است در صورت مصلحت ملاك و معياري براي اين امر مشخص فرماييد تا مسئولين اجرا دچار اشتباه و افراط و تفريط نشوند.

حاكم شرع دادگاه انقلاب اسلامي خوزستان - محمد حسين احمدي

رونوشت : حضرت آيت الله العظمي آقاي منتظري مدظله "

آیت الله منتظری نامه ایی دیگر به خمینی مینویسد و در آن گفته های حاکم شرع یکی از استانهای کشور را نقل می کند :

" سه روز قبل قاضی شرع یکی از استانهای کشور که مرد مورد اعتمادی میباشد با ناراحتی از نحوه اجرای فرمان حضرت عالی به قم امده بود. میگفت مسئول اطلاعات یا دادستان ( تردید از من است) از یکی از زندانیان برای تشخیص این که سر موضع است یا نه پرسید، تو حاضری سازمان منافقین را محکوم کنی؟ ، گفت آری، پرسید حاضری مصاحبه کنی؟ ، گفت آری، پرسید حاضری برای جنگ عراق به جبهه بروی؟ ، گفت آری، پرسید حاضری روی مین بروی؟ ، گفت مگر همه مردان حاضرند روی مین بروند، وانگهی از من تازه مسلمان نباید این همه انتظار داشت. گفت معلوم میشود تو هنوز سر موضعی، و با او معامله سر موضع انجام داد، و این قاضی شرع میگفت من هر چه اسرار کردم تصمیمات به اتفاق آرا باشد و اکثریت پذیرفته نشد، و نقش اساسی را همه جا مسئول اطلاعات دارد و دیگران عملا تحت تاثیر میباشند... . "


آیت الله منتظری با نیری - قاضی شرع اوین ، اشراقی - دادستان و پور محمدی نماینده وزارت اطلاعات صحبت میکند و به آنها میگوید:

" گفتن الان محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگه دارید. آقای نیری گفت ما تا الان ۷۵۰ نفر را در تهران اعدام کرده ایم ، ۲۰۰ نفر را هم به عنوان سر موضع از بقیه جدا کرده ایم کلک اینها را هم بکنیم بعد هر چه بفرمائید. "

احمد منتظری پسر آیت الله منتظری در آذر ماه سال ۸۴ در پی انتشار بیانیه سازمان دیده بان حقوق بشر در مورد نقش مصطفی پورمحمدی در اعدامهای سال ۶۷ در گفتگو با بخش فارسی رادیوB.B.C ، درستی این مکاتبات را تائید کرد.

نقش وزیر کشور و وزیر اطلاعات در نقض گسترده حقوق بشر (بیانیه سازمان دیده بان حقوق بشر) :

http://hrw.org/ persian/docs/ 2005/12/15/ iran12247. htm

آیت الله منتظری در کتاب خاطرات خود تعداد اعدامهای گروهی را بین ۲۸۰۰ تا ۳۸۰۰ نفر دانسته، اما مخالفان جمهوری اسلامی رقمی بسیار بیش از این بیان می کنند.

تا کنون ۴۴۷۸ نفر از اسامی قربانیان جمع آوری شده اند که در لیست زیر در سایت عصر نو آمده است :

http://asre- nou.net/1383/ khordad/29/ ko/m-asami- gatlha.html

خانم مینا انتظاری که در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۷ از زندان بیرون آمد، میگوید :

"زمینه اعدامهای گسترده از مدتها قبل چیده شده بود. او می گوید لاجوردی بارها به بند ما آمد و گفت ما اگر حس کنیم که ۲ ساعت دیگر نظام ما در حال فروپاشی است، ۱ ساعت قبل از آن همه شما را از بین میبریم. ما نمیگذاریم که زندانی سیاسی بماند و برود بیرون قهرمان بشود… .

... در پاییز سال ۶۶ همه ما را جمع کردند و از ما سوالاتی کردند. از قبیل جرم شما چیست؟ ، نظر شما در مورد سازمانتان چیست؟، نظرتان نسبت به نظام چیست؟، اگر آزادتان کنیم جبهه میروید؟، روی مین میروید؟ و تمام زندانیان را دسته بندی کردند. همانجا فهمیدیم که رژیم یک برنامه ای دارد. چون در اواخر ۶۴ و اوایل ۶۵ همه ما را منتقل کردند به زندان اوین... . "

دکتر رضا غفاری از زندانیان جان به در برده دهه ۶۰ و نویسنده کتاب ( خاطرات یک زندانی از زندانهای جمهوری اسلامی) در این مورد می گوید :

" ... قتل عام مسئله ای نبود که رژیم بدون حساب و کتاب وارد این کار شود. قبل از این مرحله، قطعنامه سازمان ملل در قطع جنگ توسط خمینی باید قبول می شد ، رژیم با تمامیت خود یک برنامه کامل برای اعدام زندانیان در دستور کار خود گذاشته بود و از ۶ ماه قبل این برنامه را به اجرا گذاشته بود و از یک زندان به زندانهای دیگر میرفتند و میگفتند خمینی کمیته عفو تشکیل داده و این کمیته از ما سوالهایی میکردند و به بند خود ما در گوهر دشت آمدند، من در بند ۱ سلول ۸ بودم و ۴-۳ ماه قبل از این اعدامها سوالهای مختلفی از ما میکردند و میگفتند کمیته عفو خمینی میخواهد تصمیم بگیرد که دیگر زندانی سیاسی در زندانها نباشد.... او می گوید کسانی که در این اعدامها شرکت داشتند در قرنطینه کامل بودند و تا ۳ ماه از محدوده قتل گاهها خارج نشده بودند... . "

"... مامور اعدام به حاج نیری گفت ۱۰ دقیقه کافی نیست، وقتی بعد از ۱۰ دقیقه آنها را پایین می آوریم بعضی هنوز جان دارند، لطفا وقت بیشتری برای این کار بگذارید، نیری میگوید، وقت اضافی نداریم، همان ۱۰ دقیقه کافی است و مامور اعدام میپرسد چرا تیربارانشان نمیکنید این که خیلی سریعتر است ؛ نیری میگوید، این جا امکاناتمان زیاد نیست، وقتی نعش کشها در خیابانها به حرکت در میایند، خون آنها راه می افتد ، می خواهید همه عالم بفهمند ما اینجا چه می کنیم. "

آقای اصلانی از زندانیان جان بدر برده می گوید:

" بسیاری از دوستان ما تا زمانی که طناب دار به گردنشان افتاد حتی نمی دانستند چه اتفاقی دارد میافتد. گفتنی است بعضی از زندانیان کشته شده در قتل عام تابستان ۶۷ زندان آنها تمام شده بود و طبق قوانین خود رژیم باید آزاد میشدند و تعدادی نیز به خاطر نسبت فامیلی به قتل می رسیدند... اسامی بعضی از زندانیان که بخاطر نسبت فامیلی به قتل رسیدند :

... اشرف احمدی - شهرام عطاری - منیره رجوی - محمود تحصیلی - خواهر محمود تحصیلی - حسین تحصیلی - مریم محمدی - رضا محمدی - بهمن عبادی - عباسعلی منش رودسری ... ."

" ... ریاست هیئت مرگ را حجه الااسلام نیری بر عهده داشت. آقای اشراقی به عنوان دادستان انقلاب و آقای پورمحمدی به عنوان نماینده وزارت اطلاعات بود. کلیدی ترین سوال آقای نیری نزد نیروهایی که اتهام چپ داشتند این بود که مسلمانی یا مارکسیست!. ] " در جمهوري اسلامي كمونيستها هم در بيان عقايد خود آزاد خواهند بود " / مصاحبه خمینی با سازمان عفو بين الملل، نوفل لوشاتو، ۱۰ نوامبر ۱۹۷۸ [ سرنوشت همه کسانی که پاسخ آنها مارکسیست بود از قبل تعیین شده بود، آقای نیری با دست می فرمودند ببرینش سمت چپ - چپ در واقع مرگ با دارهای از پیش آماده شده بود که در آمفی تئاتر یا حسینیه گوهر دشت تعیین کرده بودند و بسیاری از زندانیان دوگانه برخورد میکردند و وقتی میپرسیدند مسلمانی یا مارکسیست، از نیری میپرسیدند حاج آقا برای چی این سوال را مطرح میکنید ؛ به یک تعدادی گفته بودند میخواهیم بندتان را جدا کنیم ، میخواهیم بند مسلمانها را از غیر مسلمانها جدا کنیم و با این دروغ تعداد زیادی از زندانیان را به طرف آن حسینیه ها و چوبهای دار بردند... گفتنی است از چند هفته قبل از اعدامها ملاقاتها قطع شده بود و بی خبری از عزیزان و بروز شایعات خانوادهای زندانیان را نگران کرده بود."

بانو صابری می گوید :

" در زندان شایعاتی شده بود یک سری میگفتند در زندان درگیری شده و زندانیان با پاسدارها درگیر شده اند و زدوخورد بین آنها شده و تعدادی زندانی کشته شده و عده ای دیگر میگفتند که به داخل سلول زندانیان گاز فرستاده اند و آنها را خفه کرده اند و پس از چند ماه شایعات بسیار، خانوادها بسیار نگران شده بودند و میگفتند اگر بچه های ما را کشتید، حداقل جواب بدهید و ما خیلی راحت با این مسئله برخورد نکردیم و طوماری جمع کردیم و مقابل بازرسی کل کشور بس نشستیم و خواهان این شدیم که یکی از مسئولان با ما دیدار کند و صحبتی در مورد زندانیان ما بکنند ، اما متاسفانه هیچ گونه خبری به ما ندادند... . "

بانو صابری در مورد مطلع شدن از مرگ شوهران و فرزندان شان می گوید :

"مادران و خانواده های زندانیان روزی به خاطر فرزندان خود به خاوران میروند که متوجه بوی بد تعفن و عفونت و صحنه هایی از قبیل بیرون ماندن پتوهایی از زیر خاک و بیرون ماندن دستهایی از زیر خاک میشوند که خاک را کنار میزنند و جسدهای زیادی را که با لباس دفن شده اند را میبینند."

آنچنان که می دانیم قتل عام تابستان ۶۷ پس از قتل عام سال ۶۰ دومین قتل عام زندانیان سیاسی توسط حکومت اسلامی محسوب می شود ، قتل عام سال ۶۰ را در لینک زیر بخوانید :

http://www.kare- online.org/ didgah/didgah- 1/saf37-a. htm

مطابق آنچه که گفته شد و مطابق نظر آیت الله منتظری بسیاری از زندانیان سیاسی ، دستگیر شدگان سالیان قبل از اعدام بوده اند و حتی بسیاری بایستی آزاد می شدند و اتهام محاربه به آنان صحیح نبوده است و مطابق گفته آقای اصلانی تعدادی بخاطر نسبت فامیلی به قتل رسیده اند ، در ضمن ، ضمن محکوم کردن کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ خواستار به رسمیت شناخته شدن این فاجعه از طرف مجامع حقوق بشری به عنوان اقدام بر ضد بشریت می باشم .

کتاب خاطرات آقای منتظری را از این جا دریافت نمایید . فرمت فایل Exe حجم 16 MB


--------------------------------------------------------------------------------

اعلامیه‌ی دوم جمعی از خانواده‌های جانباختگان دهه‌ی شصت



یاد جانباختگان کشتارهای سی ساله‌ی حاکمیت‌اسلامی را در خاوران گرامی بداریم

سی ویک سال از مصادره‌ی انقلاب می‌گذرد. نظام اسلامی حاکم در تمامی این سی و یک سال بدون وقفه به سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام مخالفین مشغول بوده و هست. دستگاه سرکوب ِ ضد انقلابی ِ حاکمیت بدون تاثیرپذیری از اختلافات «خانوادگی» جناح‌های حاکم که گاه بسیار هم پرسروصدا شده، در مسیر ضد انقلابی و ضد مردمی راه خود را رفته و ابزاری فراجناحی در جهت حفظ نظام و سرکوب مخالفین بوده است. اما در روند این سی و یک سال دو نوبت در کشتار و شکنجه‌ی مخالفین روی اسلاف خود را سفید کرد. یکی در دهه‌ی 60 که با بهانه‌ی جنگ توانست در یورشی ده ساله، و نقطه اوج آن سال 67، مخالفین را قتل عام و قلع و قمع کند و یکی در دو ماه اخیر: زمانی که مردم به خاطر عمیق شدن شکاف جناح‌ها، پس از سی سال توانستند فریادهای فروخورده‌ی خود را به خیابان‌ها و پشت‌بام‌ها ببرند و خواستار بازپس‌گیری انقلابشان شوند.
سی سال پس از حاکمیت اسلامی به رغم تعمیق شکاف‌های جناحی، دستگاه سرکوب باز هم همان کاری را با مخالفین می‌کند که سی‌سال پیش با آن‌ها کرد: سرکوب، زندان، شکنجه، تجاوز جنسی، اعدام، مضحکه‌های اعتراف‌گیری و پرونده سازی... اما این بار به واسطه‌ی اینکه هدف حاکمیت بیشتر ارعاب مخالفین بود، در وحشیگری و شکنجه‌های قرون وسطایی گوی سبقت از تمامی اسلاف فاشیستش ربود.
اگر خبر کشتارهای دهه‌ی شصت و به ویژه کشتار جمعی زندانیان در سال 67 کمتر به گوش جهانیان رسید و بسیاری از سازمان‌های «مدافع حقوق بشر» و دولت‌های «مدافع دموکراسی» خفقان گرفته بودند، این بار به واسطه ی فریادهای رسای مردم، خبررسانی مردمی، فشار افکار عمومی و نیروهای مترقی در اقصا نقاط جهان، هیچ قدرتی قادر نیست فریاد مردم را نادیده بگیرد، حتی عناصری از خود ِ حاکمیت اسلامی. اما جدا از اینکه چه کسانی از این فریادها حمایت می‌کنند، ماهیت این فریادها با فریادهای بریده شده‌ی دهه‌ی شصت تفاوتی ندارد:همه‌ی آنان خواستار آزادی و عدالتند. اما به رغم تمامی این فریادها و فشار ِ افکار عمومی، ماشین سرکوب نظام اسلامی همان کاری را با مردم معترض می‌کند که دهه‌ی شصت با مخالفین کرد. بنابراین نظام اسلامی و ماشین سرکوبش در مقابل تمامی ما ایستاده است، ما همه از یک خانواده‌ایم. دردها و آرزوهایمان مشترک است و همه فریادی مشترک برآورده‌ایم.

ما خانواده‌های کشته‌شدگان دهه‌ی شصت در طی این سال‌ها تحت سخت‌ترین شرایط بوده‌ایم و می‌دانیم اگر این روال ادامه یابد آنچه که به ما رفته است به خانواده‌های کشتارهای اخیر نیز خواهد رفت.
عزیزانمان را ربودند، شکنجه دادند و اعدام کردند. نه از زمان محاکمه‌ی آن‌ها اطلاع داشتیم و نه کسانی که ‌آن‌ها را محاکمه کردند دیدیم و نه جرم آن‌ها را فهمیدیم. بعد از اعدامشان نه وصیت‌نامه‌یی از آن‌ها دریافت کردیم و نه جنازه اشان را، و نه محل دفن‌شان را می‌دانستیم. پس از مدت‌ها جستجو گفتند که عزیزانمان را در گورهای فردی و یا دسته‌جمعی در خاوران و یا قبرستان‌های مشابه در شهرستان‌ها، دفن کرده‌اند. امروز مخالفین توی تظاهرات با باتوم وگلوله کشته می‌شوند و یا در زندان‌های رسمی و غیررسمی با وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها و تجاوز جنسی روبرو هستند و اگر شانس بیاوریم شاید بتوانیم جنازه‌های آنان را تحویل بگیریم.

درطی این مدت
ما خانواده‌ها را نیز همانند عزیزانمان مورد اذیت و آزار قرار دادند. ما را از ادامه تحصیل محروم کردند. از کار اخراجمان کردند و راه هرگونه ترقی و پیشرفت را برما بستند. خانواده‌هایمان پاشیده شد و در این میان کسانی سکته کردند و یا دیوانه شدند. عده‌زیادی مجبور به مهاجرت از مملکت خود شده و در غربت دچار افسردگی، فقر و بیماری شدند. به بازماندگان کشتارهای اخیر نیز اجازه نمی‌دهند بر مرگ عزیزانشان گریه کنند و یا در باره‌اشان حرف بزنند. آنان را تهدید می‌کنند و راه گورستان را بر آن‌ها می‌بندند. همان کاری را با آن‌ها می‌کنند که با بازماندگان کشتارهای دهه‌ی شصت کردند.

حتی راه گورهایی که خود به ما آدرس داده بودند را بستند. زمانی درب خاوران را بستند. زمانی دیگر بدون بهانه قبرها را زیرو رو کردند و به جای گورها نهال کاشتند. اجازه ندادند حتی در خانه‌هایمان مراسم بگیریم. ما و فرزندانمان را تهدید ودستگیر کردند. به مراسمی که در خانه‌های شخصی خود برگزار کرده بودیم حمله کردند و خانواده‌ها را تحت فشار گذاشتند که حتی در خانه‌ها هم مراسم برگزار نکنند. و مگر امروز با مردم معترض غیر از این می‌کنند؟

بنابراین ما عده‌ای از خانواده‌های جانباختگان دهه‌ی شصت از مردم آزاده و آزادی طلب ایران دعوت می‌کنیم برای همدلی و همدردی با بازماندگان کشتارهای دهه‌ی شصت و بازماندگان کشتارهای وقایع اخیر روز ششم شهریورساعت 9 صبح در سالگرد بیست ویکمین سال کشتار ِ جمعی زندانیان، در خاوران گردهم آیند. گردهم‌آیی ما برای طرح خواست‌های زیر است:

1. پی گرد و محاکمه‌ی مسببین کشتارهای دهه‌ی شصت، به ویژه اعدام‌های دسته‌جمعی سال 67 و سرکوب، کشتار، شکنجه و تجاوزات حوادث اخیر
2. اعلام اسامی دفن شدگان دهه‌ی شصت در گورستان خاوران و اعلام اسامی کشته‌شدگان و زندانیان وقایع اخیر
3. آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی
4. الغای اعدام برای هر جرمی و شکنجه تحت هرعنوانی
5. دریافت کیفرخواست محکومین سیاسی و اعدام شدگان در طی این سی سال و افشا‌ی علت اعدام آنان
6. دریافت وصیت‌نامه‌‌اعدام شدگان
7. به رسمیت شناختن محل دفن اعدام شدگان سی‌سال حاکمیت اسلامی در تهران و شهرستان‌ها و تحویل بدون قید و شرط کشته شدگان حوادث اخیر به خانواده‌ها و اجازه‌ی برگزاری مراسم در منازل و یا سر خاک این کشته شدگان
8. اجازه‌ی گذاشتن سنگ برقبر کشته شدگان
9. پیگرد ومحاکمه‌ی آمرین و عاملین و کسانی که اقدام به تخریب خاوران و گورستان‌های مشابه در سایر نقاط ایران کرده و به آزار خانواده‌ها درطی این سال‌ها پرداخته‌اند،
10. بازگرداندن حقوق شهروندی خانواده‌ها و متوقف کردن هرگونه محدودیت و محرومیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی واقتصادی در مورد آنان... و
11. پذیرش و حفظ گورستان خاوران و گورستان‌ها و یا قبرهای مشابه در سایر نقاط کشور به عنوان سندی تاریخی از جانب نهادهای محلی و بین‌المللی


26 مرداد


--------------------------------------------------------------------------------


مهدی کروبی یکی از مستندات خود مبنی بر آزار جنسی بازداشت شدگان کهریزک را منتشر کرد

سحام نیوز : مهدی کروبی در پاسخ به تمام کسانی که اظهار داشتند وی مستنداتی مبنی بر اظهارات خود درباره آزار جنسی زندانیان کهریزک ندارد متن اظهارات یکی از این بازداشت شدگان را در اختیار سایت سحام نیوز قرار داد و اعلام کرد که این مطلب تنها گوشه ای از مستنداتی است که منتشر می کند و چنانچه این ر وندادامه یابد مطالب دیگری را منتشر خواهد کرد .

متن کامل اظهارات این فرد به شرح زیر است :
حاج آقای کروبی پس از اظهارات من روزهای فراوانی را با من نشست و برخاست و تجربه زندگی در کنار ایشان بود که بعد از مدتی توانستم غرور له شده و شخصیت تکیده خود را بازیابم. ایشان ساعت های مدید با من سخن می گفت ومانند یک روانپزشک زمین و زمان را به هم می دوخت تا قانعم کند که من در این موضوع بی گناهم و داستان های دینی و تجربی فراوانی را برایم بازگوکرده و مثال های مختلفی را در این رابطه زدند و داستان مرا با آنان مقایسه کرد و من متوجه شدم بنا به سخنان ایشان اگر کسی که با دست و پای بسته و بدون اینکه از خود قدرتی داشته باشد مورد تجاوز قرار گیرد نه تنها گناهی نکرده بلکه مظلوم نیز واقع شده است.
روزها طول کشید تا که حالم کمی بهتر شد وتوانستم خودی بازیابم و با این موضوع کنار بیایم و فکر خودکشی را از سر بیرون کنم و خودم را دوباره احیا کنم پس از چندی بالخره روز چهارشنبه 2/5/88 به دستور آقای شاهرودی رئیس قوه قضائیه مرا نزد نماینده آقای دری (دادستان کل کشور )فرستادند به نام آقای محمدی که ایشان انسان بسیار محترمی بود و بعد از صحبت کردن با من و دیدن ,وضعیت تاسف بارم بسیار با ملاطفت با من صحبت کردند و یکسره با شرح های من اظهار تاسف می کردند و می گفتند وای بر ما و تمامی سوالاتشان در جهتی بود که به شناسایی محل زندانی من و اشخاص ضارب من مربوط می شد به جاهایی هم رسیدیم و ایشان چند جا را حدس زدند. در آخرهم برایم دعا کردند ومرا به توکل به خدا تشویق کردند و مرا در آغوش گرفتند و بوسیدند که من باز گریه ام گرفت و گفتند قوی باش مرد و فقط نکته ایی که ایشان را ناراحت کرد باخبر بودن دوتن از دوستان آقای کروبی از داستان من بود.
اما قضیه پنج شنبه 29/5/88 بسیار متفاوت بود ساعت حدود 2 بود که سه نفراز طرف منبع دیگری از قوه قضائیه به دفتر آقای کروبی آمدند و پس از آن برگه بازجویی جلویم گذاشتند- نمی دانم من متهم بودم یا شاکی- قاضی مقدمی و 2 نفر دیگر مشغول بازجویی از من شدند ابتدا از من پرسیدند شما از چه کسی شاکی هستی من گفتم من شاکی نیستم وفقط اتفاقی را که برایم افتاده برای آقای کروبی بازگو کردم اما باز می گفتند که از چه کسی شکایت داری و من ناگزیر گفتم شما به من بگویید از چه کسانی می توانم شکایت کنم تا من انتخاب کنم که دیگر قاضی فهمید منظورم چیست وحرفی نزد. به من گفتند که شرح ما وقع را بنویس من هم نوشتم بعد سوالاتشان شروع شد که اکثر آنها درمورد این بود که من از کجا آقای کروبی را می شناسم؟ از کجا به ایشان اعتماد کردم؟ چگونه ارتباط برقرار کردم؟چرا نفس نفس می زنم؟چه طور اعتماد کردم تا به آقای کروبی بگویم؟چرا حاضرشدم که آقای کروبی ازمن فیلم بگیرد؟چرا اصلا فیلم گرفتیم؟هدف آقای کروبی از آگاه کردن آقای گرامی مقدم و آقای داوری چه بود؟آقای گرامی مقدم و داوری کیستند؟چه ساعتی به حزب زنگ زدم؟با چه شماره ایی زنگ زدم؟به چه بهانه به حزب رفتم؟آنجا چه گفتم؟آنها چه گفتند؟وقتی زنگ زدم چه کسی گوشی را برداشت؟بعد به چه کسی وصل کرد؟به آن شخص چه گفتم؟با چه کسی رفتم؟در کدام تظاهرات ها شرکت کردم؟ و هزار چرای دیگر بی ربط به قضیه ی تجاوز که بعد از حدود 3 ساعت که من به ایشان اعتراض کردم .
ایشان به من گفتند ما نمی دانیم توراست می گویی یا نه تو ادعای سنگینی می کنی . کل نظام مقدس را زیر سوال بردی ما از کجا بدانیم که تورا تطمیع نکرده اند؟و وقتی که من گفتم که شما مثل اینکه یادتان رفته است مسئله چیست به ظاهر خواستند سئوالاتی در این خصوص کنند سئوالاتی از این دست که دخول تا کجا بوده و آیا آن شخص ارضا شده است یا نه؟که این سوالات بیش از پیش باعث تخریب روح وروان من شد.
آن جور که من احساس می کنم دوستان آقای مرتضوی نظرشان این است که با تخریب شخصیت اینجانب موضوع را به سمتی سوق دهند که من از آقای کروبی پول گرفتم یا آقای کروبی تطمیعم کرده تااین ادعا را بکنم.
بعد هم از من خواستند که با ایشان به پزشکی قانونی بروم ومن علی رغم اینکه از ایشان خواستم باتوجه به مناسب نبودن حالم و داشتن سرگیجه بگذارند برای روز دیگر که ایشان مخالفت کردندو باهم راهی پزشکی قانونی شدیم.
بعد هم در راه پزشکی قانونی قاضی به من می گویند حدیث داریم از حضرت امام جعفر صادق که احمق و بدبخت کسی است که آخرتش را به دنیایش بفروشد بدبخت تر و مفلوک تر از او کسی است که آخرتش را به دنیای دیگران بفروشد.خودتان قضاوت کنید که منظور حاج آقای مقدمی از بیان این جمله چیست؟!
و بعد تلویحا به من می گوید که گول بازی های سیاسی را نخورم و بعد هم که گفتم تقلب شده گفت: " وقتی آقای کرباسچی به آقای موسوی رای داده ببین قضیه از چه قرار است من حتی مطمئنم که خود آقای کروبی هم به آقای موسوی رای داده" ودیگر پی این داستان را به توصیه بزرگان با سکوت ادامه دادم و وقتی گفتم چرا با بچه ها اینکار را کردید و چرا اینجور کردید مگرما چه کار کردیم؟ گفت وقتی رهبری فرمودند انتخابات درست بوده یعنی بوده که من گفتم نعوذ بالله که رهبری خدا نیستند و معصوم هم نیستند که بعد دیدم دارد به سفسطه می کشاند که باز سکوت پیشه کردم.
درمیان راه ایستادیم و دونفر دیگر آمدند تا شیفتشان را عوض کنند، من به قاضی مقدمی گفتم که اگر ممکن است دیگر اینها نفهمند و ایشان هم قول داد و گفت که نامه مهر و موم شده به دستم می دهد اما نه تنها نامه را به دست من نداد بلکه با آن مامور پچ پچ کرد و زمانی که من به پزشک قانونی رسیدم .
مامور نامه را باز کرد و به دست مامور پذیرش داد نمی دانم یک نامه معاینه تجاوز به چند کلمه نیاز دارد که قاضی محترم صفحه را ریز ریزپر کرده بود و دکتر قریب 5 دقیقه آن را می خواند بعد هم مامور همراهم ،به نزد دکتری که مرا معاینه کرد رفت و چند بار به قاضی زنگ زد و دایم از من دور می شد مباد که من بشنوم چه می گوید؟در ضمن دکتر پزشکی قانونی به من گفت که من دو نامه می دهم تا شرح درمانت را پزشکانی که رفته ایی برای من بنویسند تا نظر دهم اما آن مامور این نامه ها را به من نداد وهرچه به او گفتم که من خودم دیدم که آن نامه ها را گرفتی هاشا کرد بعد هم زمانی که منتظر جواب بودیم مامور به من می گوید من فکر نمی کنم کسی اینکار را بکند بعد هم به من تهمت دروغگویی می زند و می گوید می دانی اگر نتوانی ثابت کنی چه بلایی سرت می آورند؟ بعد که دید خیلی محکم ایستاده ام و می گویم من فقط از خدا می ترسم و روی حرفم ایستاده ام به من می گوید اگر اتفاقی هم افتاده نباید می گفتی باید به خدا واگذار می کردی الان ببین آبروی خودت و خانواده ات را برده ایی بعد هم که از دکتر نقل قول کردم که می گوید بعد از 1.5 ماه هیچ چیز مشاهده نمی شود مامور به من می گوید اگر چیزی بود حتی سایزش رو هم بهت می دادند وادامه داد که ما کارمان این است که البته معلوم نیست معنای این جمله مجهول کدام کار است.
در راه برگشت وقتی گفتم امسال ماه رمضان بی آبیش سخت است با صدای بلند و چشم غره به من گفت :همینش خوب است که آدم ها بفهمند که جهنم چگونه است. امروز هم به نزد همسایه های ما آمده اند و یکسری سوالات راجع من و خانواده ام کرده اند این کارها چه مفهومی جز ارعاب من از عمومی شدن قضیه را در ذهن تداعی می کند؟ من سوال کوچکی دارم از بزرگوارانی که روز 5 شنبه من را به مانند یک متهم مورد بازجویی قراردادند من را گرفته اند؛ زندان بودم چشمان ودستهایم بسته بود ند؛به حد مرگ مرا زدند و بدتر از همه کاری با من کردند که نزد تمام بی دینان و بت پرستان مذموم است ومن تنها جرات این را داشتم که آقای کروبی را از این موضوع مطلع کنم.من از شخص حقیقی شاکی نیستم چرا که می دانم متاسفانه همیشه در کشورمان گناه به گردن یک شخص رده پایین یا یک گروه پایین رتبه می اندازند وهیچ وقت با مسببین اصلی برخوردی در خور انجام نمی شود
--------------------------------------------------------------------------------

خبر خيلي مهم براي ايرانيان داخل ايران


اگر ميخواهيد دولت شما را پيدا نکند رد کامپوتر خود را گم کنيد. به اين ترتيپ ميتوانيد آزادانه با کامپوتر خود خبرها را به خارج بفرستيد و يا انکه با همديگر در تماس باشيد بدون اينکه دولت بتواند رد شما را پيدا کند

.
هر کامپوتر آدرسي دارد به اسم آي پي آدرس. از طريق اين آي پي آدرس که يک سري شماره هستند دولت ميتواند محل سکونت شما را پيدا کند

.
يک ايراني که در کاليفرنيا زندگي‌ مي‌کند صاحب کمپاني آي پي آدرس ميباشد. آين آدرس‌ها فروشي هستند ولي‌ ايشان اين ايپ آدرس‌ها را براي ايرانيان داخل ايران به طور رايگان عرضه کرده. وقتيکه اين آي پي آدرس را به کامپوتر خود نصب کنيد کامپوتر شما به نظر مي‌ايد که در آمريکا هست. بنابراين آنها نميتوانند بفهمند که شما کجا هستيد. دولت فکر ميکند که شما در آمريکا هستيد

.
تريقه نصب اين سافت ور

:
به اين وب سايت برويد و به قسمت ايرانيان وارد شويد و دستور عملش را اجرا کنيد. لطفا اين نامه را برايه ديگران ارسال کنيد


http://www.iprental .com/  

Free Accounts for Iranian Citizens

We are offering free IPRental accounts to all Iranian citizens who want completely anonymous web browsing via untraceable USA IP addresses. To get your account email us at: iran@iprental. com

-- بدون نام ، Aug 28, 2009

يادشان گرامي باد.

-- بدون نام ، Aug 28, 2009

اینها رفتنی هستند وسلام نامه تمام

-- majhool ، Aug 28, 2009

و چقدر خمینی نامرد بوده! شما را بخدا اول این اعلامیه را بخوانید و تا ته ماجرا را بفهمید. او در اولین جمله ی نامردانه اش که یک کیلومتر است با انشا یی ابتدایی می نویسد:
بسم ‏الله ‏الرحمن ‏الرحيم‏
از آنجا كه منافقين خائن به هيچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه مى‏گويند از روى حيله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پيدا كرده‏اند، و با توجه به محارب‏بودن آنها و جنگهاى كلاسيك آنها در شمال و غرب و جنوب كشور با همكاريهاى حزب بعث عراق و نيز جاسوسى آنان براى صدام عليه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان با استكبار جهانى و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتداى تشكيل نظام جمهورى اسلامى تاكنون، كسانى كه در زندانهاى سراسر كشور بر سرموضع نفاق خود پافشارى كرده و مى‏كنند محارب و محكوم به اعدام مى‏باشند و تشخيص موضوع نيز در تهران با راى اكثريت آقايان حجه‏الاسلام نيرى دامت ‏افاضاته (قاضى شرع) و جناب آقاى اشراقى ) دادستان تهران) و نماينده‏اى از وزارت اطلاعات مى‏باشد، اگر چه احتياط در اجماع است، و همين طور در زندانهاى مراكز استان كشور راى اكثريت آقايان قاضى شرع، دادستان انقلاب و يا داديار و نماينده وزارت اطلاعات لازم‏الاتباع مى‏باشد، رحم بر محاربين ساده‏انديشى است، قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديدناپذير نظام اسلامى است، اميدوارم با خشم و كينه انقلابى خود نسبت به دشمنان اسلام رضايت خداوند متعال را جلب نمائيد، آقايانى كه تشخيص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شك و ترديد نكنند و سعى كنند [اشداء على الكفار] باشند.

و خواننده خودش قضاوت کند. و همچنین از اصلاح طلبن امروز بپرسد که شما همگیتان آنروزها در راس امور بوده اید و امروز باز هم امام امام امام می کنید! برای چه؟
چه بارانی، چه طوفانی شما را بیدار خواهد کرد!!؟؟

-- بدون نام ، Aug 29, 2009

وقتی سازمان حقوق بشر بعد از این همه وقت هیچ غلطی نمی کنه،حالا ما دلمون خوش باشه به اسناد جمع کردن.مثلأ در همین وقایع اخیر که همه ی شواهد و قراین به روز در اختیار همه ی جهان بود چه کار کردند؟ به نظر من اینها فقط یک سری سازمان با اسامی قشنگ هستند برای اینکه دل مردم رو خوش کنن و وجدان خودشون رو گول بزنن.

-- مرغ سحر ، Aug 29, 2009

با سلام متن منتشر شده در مورد فتوای امام خمینی تماما کذب است.اصلا این نگارش شبیه نامه های خمینی نیست.من با اینکه از همشون بدم میاد اما معتقدم نباید دروغ گفت

-- امیر ، Aug 29, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)