تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با رضا دقتی درباره‌ی نمایشگاه عکس سالانه‌ی پاریس و سخنرانی وی در این نمایشگاه

تعهد عکاس و نمایشگاه سالانه‌ی پاریس

ایرج‌ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com


نمایشگاه عکس سالانه‏ی پاریس که هفته‏ی گذشته در پایتخت فرانسه برپا شد، پاسخی به همه‏ی رؤیاهای دوستداران آماتور و حرفه‏ای عکس و عکاسی بود.

این نمایشگاه روز چهارم نوامبر درهای خود را برای مدت پنج روز در مرکز نمایشگاه‏های پورت دو ورسای – Port de versailles paris expo در پاریس باز کرد.

Download it Here!

آخرین پدیده‏های تکنولوژی در زمینه‏ی دوربین‏های دیجیتال، نوآوری در همه‏ی زمینه‏های عکس و عکاسی با شرکت همه‏ی شرکت‏های بزرگ صنعت عکاسی جهان در این نمایشگاه گرد آمده بودند. طی پنج روز برپایی نمایشگاه، نزدیک به هشتادهزار نفر از آن‏جا بازدید کردند یا به خرید و سفارش دوربین و وسایل دیگر عکاسی پرداختند.

در گوشه و کنار سالن، نمایشگاه‏های عکس برپا بود؛ از جمله عکس‏هایی از هاییتی دو روز پس از زمین‏لرزه‏ی ویرانگر آن، یا نمایشگاه ۱۰۰عکس برگزیده‏ی ۶۰ سال اخیر و نیز نمایشگاهی از تصاویر عکاسان جوان.

در سالن بزرگ کنفرانس، عکاسان سرشناس کنونی جهان مانند رضا دقتی، پاتریک شول و فرانسوا دارمینن، درباره‏ی مسائل مختلف دنیای کنونی تصویر و اهمیت آن صحبت کردند و علاقه‏مندان توانستند پرسش‏های‏شان را در این زمینه‌ها مطرح کنند.

رضا دقتی، عکاس نامدار ایرانی در این کنفرانس‏، از تعهد عکاس و اهمیت عکس در دنیای کنونی سخن گفت.


او به‏ویژه به جنبش اعتراضی مردم ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری اشاره کرد و عکس‏هایی که خود مردم ایران از صحنه‏های گاه تکان‏دهنده گرفتند و بلافاصله به دنیا مخابره شد. عکس‌هایی که به گفته‌ی رضا یک انقلاب دیجیتالی بود.

این هنرمند سپس در غرفه‏ی مجله‏ی معروف عکاسی «پولکا» به امضای کتاب‏هایش برای خریداران پرداخت.

در یکی از شماره‏های مجله‏ی پولکا تصویر زنی از ایران دیده می‏شود، با عنوان «ایران، چهره‏ی آزادی» که شامل عکس‏های بسیار جالبی از ایران کنونی است و البته بیشتر از زنان و دختران ایران در زندگی عادی، در تالارهای مد، در کنار دریا؛ دریایی که زنانه و مردانه شده است.

در بخشی از عکس‏های این شماره از مجله‏ی پولکا چهره‏ی ندا دیده می‏شود؛ با شادابی و معصومی، پیش از مرگ ناگهانی‏اش و تصویر تکان‏دهنده‏ی او روی زمین با چشمانی باز. این عکس در شمار عکس‏های برگزیده‏ی این مجله است. عکس‏های «ایران، چهره‏ی آزادی» از عباس، دیگر عکاس سرشناس ایرانی در فرانسه و مایکل بووان در سفرش به ایران است.

در گفت‏وگویی ویژه با رضا دقتی، در غرفه‏ی مجله‏ی پولکا، از او در باره‏ی اهمیت عکس در دنیای امروز و نظرش در باره‏ی این نمایشگاه پرسیده‌ام.


رضا دقتی در نمایشگاه عکس پاریس، نوامبر ۲۰۱۰

تمام این برنامه‏ها و کارها دقیقاً به یک داستان وصل است و آن داستان این است که من بعد از ۴۰ سال، کاری که در عکاسی انجام داده‏ام و به همه‏ی جاهای مختلف رفته‏ام، عمیقاً معتقدم که عکاسی نقش بسیار مهمی در رابطه‏های انسانی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بازی می‏کند و حتی خیلی بیشتر بازی می‌کند.

از این نظر است که من تمام فعالیت‏ها و تلاش و کارهایم را گذاشته‏ام نه تنها برای اینکه خودم بروم عکس بگیرم و نشان بدهم، بلکه تا آن‏جایی که می‏توانم آن را پخش کنم و در دنیای عکاسی، راه جدید دیگری را به مردم نشان بدهم که عکاسی را این‏طوری هم می‏شود استفاده کرد.

هدف من از برگزاری کنفرانس‏ها و از این‏ور به آن‏ور رفتن و ... این است.- دیروز در پارک لا ویلت پاریس بودم، روز قبل از آن در اتیوپی بودم و درس می‏دادم و خلاصه دارم به همین شکل ادامه می‏دهم.

یعنی عکس این قدرت را دارد که بیننده را متوقف کند و به فکر وادارد. این خیلی اهمیت دارد. درست است؟

باید این‏کار را بکند. حال کدام عکس این قدرت را دارد؟ کدام ندارد؟ این دیگر بستگی به همان مسئله‏ای دارد که می‏گویند: «غلام همت آن باش که آنی دارد.» باید دید کدام عکس است که آنی دارد که آدم وقتی رد می‏شود، یک‏باره جلوی آن بایستد.

مانند نقاشی و خیلی هنرهای دیگر. مانند موسیقی که شما بعضی وقت‏ها ممکن است صد آهنگ بشنوید، ولی یک‏باره یک ملودی می‏شنوید، تمام تارهای قلب‏تان می‏لرزد. عکاسی هم مانند آن است و بیشتر و بیشتر دارد به این حد می‏رسد. چرا که دیگر تصاویر در دنیای امروز دارند جای الفبا را می‏گیرند.


عکس‌ها از ایرج ادیب‌زاده (زمانه)

نوآوری این سالن را شما بیشتر در چه دیدید؟

تا آن‏جایی که توانستم در سالن دور بزنم، یکی از نظر تکنیک است که تغییری جدی در فرم دوربین‏ها دارد اتفاق می‏افتد. یعنی دوربین‏هایی که تاکنون وجود داشته‏اند، درست است که تمام‏شان دیجیتال شده‏اند، اما هنوز همان غالب دوربین‏هایی را دارند که در آن فیلم می‏گذاشتند. من از همان روز اول می‏گفتم که به‏خاطر به‏وجود آمدن فرم جدید، باید از نظر شکلی هم دوربین جدیدی برای دیجیتال اختراع کرد. چون معماری هم برای ما مهم است و شکل هر وسیله و ابزار باید به مفهوم خودش بخورد. الان دارد کم‏کم دوربین‏هایی که بیشتر به دیجیتال نزدیک است، به‏وجود می‏آید.

نکته‏ی جالب دیگر برای من این بود که معمولاً در این سالن‏ها زرق و برق زیاد است و حالت تجارت دارد. من خیلی کم این‏طور جاها می‏آیم. در اکثر این برنامه‏ها برای جلب مردم، برنامه‏های عجیب و غریب می‏گذارند، مثلاً یکی بندباز می‏گذارد یکی دختری رقصنده را برای معرفی دوربین جدیدی می‌آورد. مرا برای صحبت در مورد تعهد عکاس دعوت کرده بودند، گفتم این‏جا بیشتر تجارت‏بازی است. اما دیدید که چقدر آدم جمع شده بودند.

مهم‏ترین نکته‏ای که شما در این کنفرانس‏تان مطرح کردید، چه بود؟

مهم‏ترین مسئله‏ در ارتباط با تعهد عکاسی بود و اینکه الان دیگر چطور در عکاسی باید روی مسائل انسانی و تعهد انسانی کار کرد. تعجبی که می‏کردم این بود که چقدر آدم جمع شده بودند. آن‏ هم آدم‏هایی که بیشتر فکر می‏کردم آمده‏اند سر و گوشی آب بدهند و دوربین‏ها را ببینند. این خیلی مهم بود و من به‏خصوص در کنفرانس اولم زیاد راجع به این مسئله تاکید کردم که دیگر هرکسی الان یک مسئولیت ثبت حقایق و وقایع را دارد.


همان‏طور که در ایران اتفاق افتاد.

دفیقاً. اتفاقاً همان را هم مثال زدم. با نشان دادن عکس‏های ندا و ... به آنها گفتم ببینید این مسئله‏ای که شما دارید راجع به آن صحبت می‏کنید که روزی می‏رسد مردم خودشان خبرنگار می‏شوند، یک سال پیش در ایران اتفاق افتاد. مردم شدند خبرنگار، وقتی حکومت جلوی خبرنگارها را گرفت و این هم داستان جالبی است.

الان چندتا کتاب عکاسی در همین غرفه‏های مختلف دارید؟

تعداد کتاب‏هایم در این غرفه‏ها را نمی‏دانم، اما در کل تاکنون نزدیک به ۱۸ کتاب چاپ کرده‏ام که دوتای آخر آن همین یک هفته‏ی پیش بیرون آمد؛ یکی با آقای عتیق رحیمی، نویسنده‏ی افغانی است؛ کتابی است که به ۳۰ سال کار من در افغانستان برمی‏گردد. منتها نه جنگ، همین افغانستان شاعرانه. عتیق رحیمی هم مطلبی روی آن نوشته که بسیار زیباست. کتاب اولین بار در فرانسه چاپ شده است که هم شامل متن فرانسه می‌شود و هم متن فارسی. – LES AMES REBELLES -نام دارد که ما آن را در فارسی «یاغی‏دلان» ترجمه کرده‏ایم.

چرا یاغی‏دلان؟

برای اینکه این دقیقاً همان حالتی است که به افغانستان و افغان‏ها می‏خورد. یاغی‏دل بودن، به‏نظر من، حالت خیلی زیبایی دارد. معمولاً این کلمه را دوجور استفاده می‏کنند. یک‏جور آن را حکومت‏ها استفاده می‏کنند و کسانی را که علیه حکومت کار می‏کنند، یاغی می‏نامند. بعد سعی کرده‏اند به‏خاطر اینکه حکومت دست‏شان است، به آن یک حالت منفی بدهند؛ در صورتی که در واقع، یاغی و یاغی‏دل بودن چیز خیلی مثبتی می‏تواند باشد.


اگر ممکن است درباره‏ی آخرین نمایشگاه‌تان در پاریس در مقابل خبرگزاری فرانسه هم توضیحی بدهید؟

این نمایشگاه از ششم تا سیزدهم نوامبر، به مدت یک هفته برگزار شد. همان‏طور که می‏دانید، روبه‌روی خبرگزاری فرانسه، قصر بورس قرار دارد و سالیان سال، تمام بازی‏ها با پول در آن‏جا صورت گرفته است. می‏خواستند برای یک هفته، این محل را تبدیل به یک پیغام همبستگی تبدیل کنند و از من هم دعوت کردند که به عنوان عکاس و هنرمندی که بیشتر روی مسئله‏ی همبستگی کار کرده‏ام، نمایشگاهی در آن‌جا بگذارم.

قبل از این کار، خواستم اجازه داشته باشم به‏مثابه‏ یک هنرمند، هرکاری دلم خواست را نشان بدهم. آنها هم پذیرفتند. جلوی این قصر ۱۴ ستون دارد و به معبدهای یونانی می‏ماند. روی هرکدام از این ستون‏ها، عکسی را بزرگ کرده‏ام و این ستون‏ها را در عکس‏هایی پیچانده‏ام که مربوط به فجایعی می‏شود که در این مدت، به‏خاطر سرمایه‏داری و به‏خاطر سرمایه‏گذاری، چه نفت و چه جنگ، در جهان اتفاق افتاده است. تمام ستون‏های قصر بورس را با عکس‏هایی که می‏شود گفت ...


سه عکس آخِر از مریم اشرفی

... می‏شود گفت ضد سرمایه‏داری؟

به‏هرحال ضد آن چیزی است که الان پول و سرمایه‏داری انجام می‏دهد و ضد انسانیت است.

همه هم عکس‏های خودتان است؟

همه عکس‏های خودم است که در این مدت گرفته‏ام. دور خود قصر و جلوی آن را هم عکسی گذاشته‏‏ام که ۵۰، ۶۰ تا آدم هستند که دست همدیگر را گرفته‏اند و یک زنجیره‏ی انسانی تشکیل داده‌اند. همبستگی واژه‌ایست که رضا در همه‌ی تصاویر و کار هایش نشان داده و به آن باور دارد.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)