خانه > عباس معروفی > Jun 2007 | |
Jun 2007برنامه سی و پنجم، اين سو و آن سوی متن تداعیتداعی بازوی قدرتمند زمان دراماتیک است، که نويسنده زمان داستانی را در ذهنش مرور کند. با همین تکنیک تداعی و استفادهی بهجا از آن، داستان را مثل آکاردئون میتوان لایه لایه کرد، میتوان گذشته را تا کرد و در جیب کت داستان گذاشت یا مثل دامن پلیسهای، آن را به زنی زیبا پوشاند. برنامه سی و چهارم، اين سو و آن سوی متن گريز از ميدان آتش يادنامه گلشيری مرا زخمی کرده است!شخصيتی بود که چون آرش از هم پاشيد، تا تيرش را درست بيندازد و مرز تازهای در «داستان» ايران زمين مشخص کند؛ پاره پاره شد، پدر شد، معلم شد، منتقد شد، مبارز راه آزادی شد، رفيق شد، همراه شد، کانون نويسندگان را به اوج رساند، حلقههايی ساخت که وقتی به هم بپيوندند در دايرهای بزرگ بتوان کاری کرد، با اينهمه کار، بر صندلی داستاننويسیاش هم محکم نشست. برنامه سی و سوم، اين سو و آن سوی متن نشانیگذاری برنامه سی و دوم، اين سو و آن سوی متن بیمرزیرمان امریکایی آرام پرده از جنایت لیبرالیسم جدید بر میدارد با تصویرهايی ناب، و بمبهایی که لای اسباببازیهای پلاستیکی بچهها تولید میشود، و آن میدان آتش، و آن همه آدم تکه پاره شده، و بعد سفيران و رايزنان سياسی و فرهنگی که از بس دور ايستادهاند هيچ پشنگی از خون به پيرهن سفيدشان ننشسته، و بعد همه جا شسته میشود، و همه جا دوباره از زندگی پر میشود، انگار که هيچ جنايتی رخ نداده، انگار که هيچ کودکی نمرده، و انگار هيچ مادری پرپر زدن بچهاش را نديده است. برنامه سی و يکم، اين سو و آن سوی متن دالان خاطرهگاهی نويسنده ناچار میشود حافظه را از قفسه بردارد و بیاورد توی دالان خاطره. |
لینکدونی
موضوعات
آرشیو ماهانه
|