تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

روان‌شناسی اجتماعی خودرو

حمید پرنیان

خودرو احساساتِ متفاوتی را پدید می‌آورد: لذتِ رانندگی، طغیانِ «دیوانگی در جاده»، هیجانِ سرعت، امنیتی که از راندنِ یک خودروی «امن» ایجاد می‌شود و مانند این‌ها. خودرو هم‌چنین با سیاست‌های هیجانی هم گره خورده است: برخی از مردم با «بندآوردنِ ترافیک» و «اشغال خیابان‌ها» بسیج می‌شوند، در حالی که برخی دیگر در اعتراضات خویش اعلام می‌کنند که بنزینِ ارزان جزو حقوق اصلی‌شان است.

Download it Here!

برخی از انسان‌شناسان فرهنگی، خودرو را پدیده‌ی دورگه‌ای می‌دانند که هم اجتماعی است و هم فن‌آورانه. روان‌شناسی خودرو می‌خواهد نشان دهد که فرهنگ خودرو در روابطِ موثر و سازنده‌ی بین مردم و ماشین و فضاهای تحرک و اسکان رخنه کرده است و عواطف و احساسات در فرهنگ خودرو نقش اصلی را بازی می‌کنند.

روی‌کردهای جدیدی که در روان‌شناسی خودرو و فرهنگ‌های هیجانی به وجود آمده است راننده را دیگر «عاملِ آگاه»ی که - با دقت تمام - گزینه‌های اقتصادی را سبک و سنگین می‌کند نمی‌داند. اگر به تجربه‌ی زیسته‌ی اسکان در خودرو بنگریم (تجربه‌ای که پیچیدگی‌ها و ابهامات و تناقضات خودش را دارد) به این نتیجه خواهیم رسید که صاحب خودرو آگاهانه و اقتصادی گزینش نمی‌کند. بل‌که احساسات و عواطفی که خودرو در انسان ایجاد می‌کند هم می‌تواند در انتخاب و خریدن خودرو موثر باشد.

وقتی «فرهنگ‌های خودرو» نشان می‌دهند که روابطِ صمیمانه‌ای بین خودرو و انسان وجود دارد، پس می‌توانیم بپرسیم این احساسات برای چیست؟ و چرا این احساسات در جاده و در خودرو و در استفاده از خودرو متجسم می‌شوند؟

فرهنگ‌های خودرو (و احساساتِ مربوط به آن‌ها) هم به تنِ انسان می‌پردازند و هم به تنِ ماشین. تن خودرو و تن انسان با فضاهایی که آن تن‌ها درش حرکت می‌کنند (یا از حرکت بازداشته می‌شوند) ارتباط برقرار می‌کنند و روان‌شناسی خودرو به این روابط می‌پردازد.


احساس‌کردنِ خودرو

لذت، ترس، ناامیدی، رضایت‌مندی، درد، غبطه‌خوردن، همگی احساساتی است که خودرو در ما پدید می‌آورد: واکنش‌های عاطفی‌ای که به خودرو داریم و احساساتی که نسبت به رانندگی داریم در خریدن خودرو نوع راندن آن یا که شکلِ اسکان در خودرو تاثیرگذارند.

خودرو احساسات دیگری را در انسان‌ها به وجود می‌آورد؛ وقتی تصادفات دل‌خراش خودرورها را می‌بینیم یا وقتی خودمان تصادف می‌کنیم احساسِ حال‌به‌هم‌زنی و اضطراب شدیدی را تولید می‌کند.

لمس‌کردن بدنه‌ی فلزی خودرو، لمس‌کردن لوازم داخل خودرو، توجه‌کردن به منحنی‌های ظاهری خودرو، و رانندگی «با کلِ بدن» نشان می‌دهد که بدنِ انسان با بدنِ ماشین اتحاد حاصل کرده است.


«عشق‌بازی» با خودرو و جنسی‌شدنِ آن به‌مثابه‌ی «همسر» یا معشوق(ـه) هم‌چنین نشان می‌دهد که نوعی اقتصاد جنسی حولِ محور خودرو ایجاد شده است. خودرو، چه فالوسی باشد چه زنانه‌شده، شخصیت را مادیت می‌دهد و در شکل‌گیریِ ایگوی مالک یا راننده‌ی خودرو نقش مهمی دارد؛ یعنی خودرو کمک می‌کند که راننده یا مالک لایق و قدرتمند و از نظر جنسی جذاب شود.

عواطف در بدن و از طریق بدن احساس می‌شوند، اما همین عواطف برساخته‌ی مجموعه‌های فرهنگی‌اند. عواطف صرفا «احساس» یا «بیان» نمی‌شوند، بل‌که توقعات و الگوها و انتظارات اجتماعی و فرهنگی در بیرون‌کشیدن و بیدارکردن عواطف و هم‌چنین در تنظیم‌کردن و مدیریت آن‌ها موثرند.

سووال اصلی این نیست که آیا احساسات عواطف را تولید می‌کنند یا که سازمان‌های فرهنگیِ عواطف احساسات را، بل پرسش اصلی این است که احساسات و شناخت و عواطف ما – در دنیای مادی و اجتماعی - چگونه به جهتِ خاصی هدایت می‌شوند.

بودن در خودرو

تنِ انسان به صدایِ موتور خودرو و گیربوکس و شتابِ خودرو واکنش نشان می‌دهد، و در برخی از موارد راننده با خودرو یکی می‌شود. برخی از انسان‌ها با رانندگیِ آرام و بی‌صدا حال می‌کنند و برخی دیگر با رانندگیِ پرشتابی حال می‌کنند که تنه‌ی خودرو به لرزش می‌افتد.


موضوع این نیست که روابطِ عاطفی بین انسان‌ها صرفا به واسطه‌ی چیزها ایجاد یا بیان می‌شود، بل‌که قدم‌زدن و دوچرخه‌سواری و رانندگی ما جهتِ مادیِ عواطف‌مان را تعیین می‌کند (و ما می‌توانیم از جغرافیای عواطف صحبت کنیم).

خودرو با خصوصی‌سازی و فردگرایی و توجه به عواطف مشتری گره خورده است. خودروها لذتِ آزادانه راندن و سرعت و قدرت را به انسان‌ها اعطا می‌کنند؛ خودروها حرکت و تجربه‌های حسی ما را از نو تعریف می‌کنند. این یعنی ما نه‌تنها خودرو را احساس می‌کنیم، بل‌که از طریق خودرو و همراه با خودرو احساس می‌کنیم.

امروزه با تغییرات مهمی که در خودروها ایجاد شده است (مانند کنترل دیجیتالی خودرو و تکنولوژی‌های اطلاعات سیال) شیوه‌های احساس‌کردن خودرو و در نتیجه شیوه‌های احساس‌کردن جهان تغییر کرده است.

خودروها و مراقبت

نکته‌ی اصلی در بررسی فرهنگ‌های خودرو، سرمایه‌گذاری عاطفی‌ای است که مردم در خودروها انجام می‌دهند. یعنی این سرمایه‌گذاری‌های عاطفی با وسایل عمیقا تجسمِ مادی پیدا می‌کنند.


برای مثال، رانندگی احساسِ آزادی و قدرتمندی و اجتماعی‌شدن به مردم می‌دهد، در حالی که ناتوانی در رانندگی ممکن است منجر به بروز احساساتِ غیراجتماعی‌بودن و ضعیف‌بودن در فرد شود.

البته احساساتِ فرافکنی و غرور و قدرت و ابراز وجود یا استقلال، با توجه به سن و طبقه‌ی اجتماعی و جنسیت اشکال متفاوتی پیدا می‌کند؛ انواع مختلف انسان‌ها بهره‌های مختلفی از خودرو می‌برند. رانندگی به‌خصوص برای جوان‌ها و فقرا بسیار جذاب است، زیرا رانندگی موجب می‌شود که آن‌ها هویتِ فردی خودشان را بروز دهند.

خودروها معمولن با احساسِ ایمنی و محافظت و امنیت مرتبط شده‌اند. بنابراین وقتی مردم در جامعه احساس ناامنی عمومی کنند، خودروها می‌تواند به والدین و گروه‌های آسیب‌پذیر جامعه حسِ قدرتمند و امنیت ببخشد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

dast be delam nazar !!!!

-- arash ، Dec 10, 2010

موضوع انتخاب شده بدیع بکر و جذاب بود از خواندن آن بسیار لذت بردم

-- فرزان شاهمرادی ، Dec 17, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)