خانه > حقوق انسانی ما > آموزش و کليات > مجازات اعدام | |||
بخش سوم مجازات اعدامحمید حمیدیمجازات اعدام در موارد زیر، قابل اجراست که در زیر به بررسی مختصر آنها پرداخته میشود: اعدام افراد زیر ۱۸ سال دولت وقت ایران در سال ۱۳۴۷ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی را امضا کرد و در اردیبهشت سال ۱۳۵۴ به تصویب مجلس شورای ملی (مجلس وقت) رسید و هیچ قید و شرط و ملاحظهای نیز بر آن افزوده نشد. بر اساس اصل حقوقی مسئولیت، دولت جمهوری اسلامی ایران نیز وارث بیقید و شرط این تعهد است و به این ترتیب این میثاقنامه در حال حاضر در زمره قوانین داخلی ما به شمار میرود. این موارد بسیار است ولى به عنوان موارد برجسته مىتوانیم به این امور اشاره كنیم: ۱. در مورد سن مسئولیت جزایى، مىدانیم كه در تمام نظامهاى حقوقى جهان «كودك از مسئولیت مبرا است». با توجه به اینكه به موجب كنوانسیون حقوق كودك، انسان تا ۱۸ سالگى كودك است و مطابق آنچه سازمان بهداشت جهانى عنوان میکند، انسان از بدو تولد تا ۱۵ سالگى در گروه سنى «كودك» قرار مىگیرد، قانونگذار، در اجراى قسمت اول مبنى بر «مبرا بودن كودك از مسئولیت كیفرى، طى مادهی ۴۹ قانون مجازات اسلامى مصوب سال ۱۳۷۰ مىگوید: «اطفال در صورت ارتكاب جرم مبرا از مسئولیت كیفرى هستند.» بلافاصله در تبصرهی همان ماده مىگوید: «منظور از طفل كسى است كه به حد بلوغ شرعى نرسیده باشد.» از طرفى قانون مدنى در تبصرهی یک مادهی ۱۲۱۰ در مورد سن بلوغ شرعى چنین مىگوید: «سن بلوغ در پسر ۱۵ سال تمام قمرى و در دختر نه سال تمام قمرى است.» ملاحظه مىشود كه جهات افتراق مقررات ایران با كنوانسیون حقوق كودك در مورد معناى واژهی «كودك» دو امر بارز و مشهود است. اول اینكه بین دختر و پسر در مورد اطلاق واژهی كودك فرق گذاشته است، چرا كه دختر كمتر از نه سال و پسر كمتر از ۱۵ سال را كودك مىداند؛ درحالى كه در مقررات كنوانسیون كودك، هر انسان كمتر از ۱۸ سال اعم از دختر یا پسر، كودك نامیده مىشود. دوم اینكه دختر نه ساله و پسر ۱۵ ساله كه بالغ هستند، پس كودك نیستند و به همین دلیل داراى مسئولیت كیفرى هستند. حال آنكه به موجب مقررات كنوانسیون كودك، این اشخاص از مسئولیت كیفرى مبرا هستند. ۲ـ در موردى كه كودك به دست پدر یا جد پدرى كشته شود، قاتل قصاص نمىشود؛ در صورتى كه به موجب مقررات كنوانسیون حقوق كودك به شرحى كه گذشت از كودك باید در برابر هر نوع تعرض به وى، حمایت قانونى كرد، چه رسد به اینكه تعرض نسبت به وى اعمال شود؛ یعنى قتل كودك. این توضیح نیز ضروری است كه به موجب مادهی ۲۲۰ قانون مجازات اسلامى مصوب سال ۱۳۷۰ مقرر شده است: «پدر یا جد پدرى كه فرزند خود را بكشد، قصاص نمىشود و به پرداخت دیهی قتل به ورثهی مقتول و تعزیر محكوم خواهد شد.» قابل ذكر است كه قانونگذار از كودك در مقابل هرگونه تعرض از سوى مادر، حمایت كرده و در صورتى كه وى به فرزندش آسیبى برساند متناسب با آن مجازات مىشود و بدیهی است در صورت قتل به قصاص محكوم خواهد شد. این موارد تعارض، در ارتباط با این نوشتار مطرح شده و متاسفانه موارد دیگرى هم وجود دارد كه نشان میدهد مقررات كنوانسیون حقوق كودك با قوانین ایران سازگارى ندارد. با توجه به سن بلوغ (سن مسئولیت کیفری) كه برای دختران نه سال قمری و برای پسران ۱۵ سال قمری تعریف شده است، متاسفانه هنوز اعدامهای زیر ۱۸ سال در كشور ما اتفاق میافتد. «اعدام پاسخی است كه قانونگذاران ایران از سال ۱۳۳۸ همراه با قانونگذاران بسیاری از كشورهای جهان به قاچاق مواد مخدر دادند. این مجازات با قانون اصلاح قانون منع كشت خشخاش و استعمال تریاك مصوب همان سال، وارد نظام حقوقی ایران شد. با این وجود از زمان تصویب این قانون، تردیدها دربارهی اثر بازدارندهی مجازات اعدام در حوزهی مواد مخدر روزبهروز بیشتر شده است. در یك بررسی آماری كه از سوی دبیرخانهی ستاد مبارزه با مواد مخدر صورت گرفت، عنوان شد كه در سال ۱۳۷۸ از ۱۵ هزار و ۸۶۹ مورد جرایمی كه مجازات آنها اعدام بوده فقط ۱۷۲۵ مورد منجر به صدور حكم اعدام شده و از این تعداد تنها ۴۰۴ مورد به تایید دیوان عالی كشور رسیده و صرفاً ۲۲۶ مورد آن اجرا شده است.» (فهیمه خضرحیدری، روزنامهی اعتماد ملی، شمارهی ۲۰۳ به تاریخ ۱۸/۷/۸۵، صفحهی ۱۳) قصاص نفس یعنی اگر شخصی، دیگری را به عمد به قتل برساند، اولیای مقتول می¬توانند از حاکم شرع درخواست قصاص و مجازات اعدام کنند. چنین مجازاتی در مورد مجرم، تقابل بازماندگان مقتول و خانواده و یا شخص مجرم است. روح این مجازات بر اساس تلافیجویی شکل گرفته و کاملأ غیر انسانی به نظر می¬آید. محاربه و فساد در زمین گروهی دیگر از اشخاصی که حکم اعدام در مورد آنان اجرا میشود، افرادی هستند که با توجه به قانون مجازات اسلامی، با ایجاد جنگ و آشوب مسلحانه، امنیت جامعه را از بین میبرند. تعریف محارب مادهی ۱۸۳ قانون مجازات اسلامی، محارب را اینگونه تعریف کرده است: «هرکس که برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه ببرد محارب و مفسدفیالارض میباشد.» از نظر فقهی، در تعریفی که از محاربه به عمل آمد معلوم شد که در محاربه لازم است که اولاً، محارب مسلح باشد و ثانیاً قصد افسادفیالارض را نیز داشته باشد. بنابراین اگر گروهی دارای دوشرط فوق باشند محارب محسوب میشوند، اما اگر یک یا دو شرط مذکور را نداشته باشند محارب نخواهند بود. پس اگر فردی یا افرادی مسلح نباشند و با افراد مسلح همکاری کنند، مصداق محارب نیستند. مضاف بر اینکه گروه و یا جمعیتی که در برابر حکومت اسلامی قیام میکنند از نظر موازین شرعی باغی محسوب می شوند نه محارب و وقتی آنان مصداق محارب هستند که ما قائل به ولایت فقیه نباشیم، اما با فرض قائل شدن به ولایت فقیه، کلیهی کسانی که علیه حکومت فقیه خروج میکنند باغی محسوب میشوند و معلوم نیست چرا قانونگذار جرم بغی را در قانون مجازات اسلامی به ویژه با در نظر گرفتن مسئلهی ولایت فقیه مطرح نکرده است و فقهای عامه در مباحث جزا مسئلهی بغی و احکام آن را مطرح کردهاند. شاید علت آن این بوده است که فقها جرم بغی را در مباحث حدود نیاوردهاند و آن را در مباحث مربوط به جهاد ذکر کردهاند و قانونگذار بدون توجه به جای عنوان بغی در این ماده عنوان محاربه را آورده است و این اشتباه باعث شده است که دادگاهها احکام محاربه را بر باغیان که احیاناً مجازات اخفی دارند اجرا کنند و همین اشتباه در مادهی ۱۸۷و ۱۸۸ نیز صورت گرفته است و حتی قانونگذاز پا را از این فراتر گذاشته و مصادیق دیگری نیز بر محاربه و افساد فیالارض ذکر کرده است که قطعاً با تعریف فقهی محاربه سازگار نیست و این موارد عبارتند از: مادهی ۵۰۴، تبصرهی مادهی ۶۸۷، تبصرهی یک مادهی ۶۸۷ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۵، مادهی چهار قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا و اختلاس و کلاهبرداری مصوب سال ۱۳۶۷مجمع تشخیص مصلحت، مادهی ششم قانون تشدید مجازات محتکران و گرانفروشان مصوب سال ۱۳۶۷ مجلس شورای اسلامی، مادهی واحدهی قانون تشدید مجازات جاعلین اسکناس و واردکنندگان آنها و توزیعکنندگان و تصرفکنندگان اسکناس مجعول مصوب سال ۱۳۶۸ مجمع تشخیص مصلحت نظام، مادهی دوم قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور مصوب سال ۱۳۶۹ مجلس شورای اسلامی و مواد:۸ ، ۹ ،۱۱ ،۱۲ ،۱۵ ،۱۶ ،۱۹ ،۲۰ ،۲۵ ،۲۶ ،۲۷ ،۳۳ ،۴۳ ،۴۴ ،۵۰ ،۵۱ ،۵۲ ،۵۳ ،۵۷ ،۶۰،۶۳ ،۶۴ ،۶۵ ،۷۰ ،۷۲ ،۷۳و۹۰ قانون مجازات نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مصوب سال ۱۳۷۱ مجلس شورای اسلامی. (پاورقی مجموعهی قوانین و مقررات جزایی به اهتمام قوه قضاییه زیر نظر حسین کریمی) تبصرهی مادهی ۱۸۴ قانون مجازات اسلامی تاکید دارد: «جبههی متحدی که از گروهها و اشخاص مختلف تشکیل شود در حکم یک واحد است.» ظاهراً مقصود قانونگذار از جبههی متحد جبههای است که مخالف حکومت باشد؛ خواه مسلح باشند و خواه مسلح نباشند و همگی آن محارب محسوب میشوند. مواد ۱۸۶ و ۱۸۷ قانون مجازات اسلامی تمامی اعضا و حتی هواداران آن گروهها را محارب قلمداد کرده و بر اساس همین مواد، تمامی اعضای کوچک و بزرگ این گروهها با علم به اهداف آنها و نتایجی که ممکن است اقدامات این گروهها به بار آورد به عضویت آن گروهها درآمده و نسبت به آن اهداف آگاهی دارند و به همین خاطر در جنایاتی که توسط اعضای آن گروه انجام میشود بهعنوان شریک محسوب میکند. در مادهی ۱۹۰، حد محاربه و افساد فی الارض یكی از این چهار چیز است: مادهی ۱۹۱، انتخاب هریك از این امور چهارگانه به اختیار قاضی است؛ خواه محارب كسی را كشته یا مجروح كرده یا مال او را گرفته باشد و خواه هیچیك از این كارها را انجام نداده باشد. مجازات سبالنبی در مبحث چهارم قانون مجازات اسلامی، اعدام را برای «سبالنبی»، یعنی توهین به پیامبر و مادهی ۱-۲۲۴: هرکس پیامبر اسلام را دشنام دهد یا قذف کند، سبالنبی بوده و محکوم به حد قتل میشود. تبصره- قذف یا دشنام به هریک از ائمهی معصومین و یا فاطمه زهرا در حکم سبالنبی است. مبحث پنجم- مربوط به تعریف مجازات اعدام برای فردی است که پدر یا مادرش مسلمان بوده ولی خودش مسلمان نیست. یعنی بخواهد خود، دین خود را انتخاب کند و یا تغییر دین بدهد. چنین فردی مرتد است. مادهی ۳-۲۲۵: مرتد بر دو نوع است: فطری و ملی. در همین زمینه • بخش نخست - سنگسار و اعدام • بخش دوم -مخالفت با اعدام |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
تضادهای فوق با قوانین بین المللی نباید فتنه انگیزانه بیان شوند.این تضادها را باید به حوزه علمیه قم و میان روحانیون فهمیده برد که ضمن درک مشکلات اجتماعی،شرایط یکسان شدن قوانین شرعی با قوانین بین المللی را فراهم سازند.طبیعی است که نقش ولی فقیه در دامن زدن به بحث تضادهای حقوق شرعی باحقوق بین الملل و مخصوصأ حقوق زنان و کودکان بسیار مهم است.لذا ضرورت دارد فعالیتهای مطبوعاتی ، حقوقی و سیاسی در متقاعد کردن اقای خامنه ای ، روحانیون صلاحیت دار و مدرسین حوزه های علمیه صورت پذیرد.البته برای رسیدن به اهداف اجتماعی خوب نیاز به حسن نیّت و گذشت دو طرف در موارد خواص می باشد.لذا باید روشنفکرانی دلسوز و دمکرات وارد این مباحث شده و تعصبات حزبی ،گروهی نداشته باشند و به ادیان احترام گذارند.اگر توجه کنید در هیچ جای کره زمین حقوق انسانها رعایت نمی شود و تبعیض جنسی ، قومی و اجتماعی کم و بیش در همه جا وجود دارد.موفق باشید
-- mansour piry khanghah ، Dec 20, 2010