تاریخ انتشار: ۵ فروردین ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با برخی از وکلای متهمین سیاسی درباره‌ی سال کاری‌ای که گذشت

پرونده‌های دموکراسی در سالی که گذشت

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

سالی که گذشت، سال ۱۳۸۸، برای ایران سال پرتنش و پرفراز و نشیبی بود و تقریباً تمام گروه‏های اجتماعی، به‏خصوص طیف‏های مختلف جامعه‏ی روشنفکری ایران و از جمله روزنامه‏نگاران، دانشجویان، دانشگاهیان و به‏ویژه وکلای دادگستری با آن درگیر بودند.

Download it Here!

آن دسته از وکلای دادگستری که معمولا وکالت متهمین سیاسی را می‏پذیرند، سال گذشته را چگونه دیده‏اند؟

فقط با دو پرسش، یا شاید بهتر بگویم یک پرسش، به سراغ برخی از این وکلا رفته‏ام. پرسش این است:

سال ۱۳۸۸ در مجموع سال پرتنشی برای شما بوده است. اما ممکن است باز هم برای‏ ما بگویید که بدترین پرونده‏‏ی شما و هم‏چنین بهترین پرونده‏‏ای که داشته‏اید، به نوعی که سرانجام برای شما به عنوان وکیل تولید رضایت کرده و یا بیشتر متأثرتان کرده است، کدام‏ها بوده‏اند؟

اولین پاسخ را خانم نسرین ستوده می‏دهند که وکیلی بسیاری از متهمان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری بود‏ه‏اند:

سال گذشته سرشار از پرونده‏هایی بود که موکلان‏ام بدون این که مرتکب هیچ جرمی شده باشند و فقط به دلیل استفاده از حق قانونی‏شان بابت شرکت در تجمع و یا ارسال اس‏ام‏اس و یا شنود غیرقانونی مکالمات‏شان، یا حتی تجسس ای‏میل‏های‏شان ماه‏ها است در سخت‏ترین شرایط به‏سر می‏برند.


نسرین ستوده

از میان آنان جا دارد که از موکلان‏ام؛ خانم عاطفه‏‏ی نبوی، آقای ضیاء نبوی، شبنم مددزاده، فرزاد مددزاده و خیلی‏های دیگر که هم‏اکنون در زندان به‏سر می‏برند و این ایام عید را در سخت‏ترین شرایط در زندان هستند، یاد کنم.

موکل دیگرم آقای سحرخیز نیز در اعتراض به شرایط ناهنجار زندان که بارها منجر به بیماری زندانیان شده است، دست به اعتصاب غذا زده‏اند.

اما در عین حال اگر بخواهم از بدترین پرونده‏های سال گذشته‏ام یاد کنم، حکم اعدام موکل نوجوان‏ام، آرش رحمانی‏پور بود که بابت اتهامات غیرقانونی‏ای که آن هم نسبت به زمانی که ایشان کم‏تر از ۱۸ سال سن داشته و بر اساس پرونده‏ای که سراسر دروغ و ساخته و پرداخته‏ شده بود و تجسس ای‏میل‏های‏اش، او را که اهل مطالعه و تفکر بود، به اعدام محکوم کردند.

آرش بی‏گمان شهید راه دمکراسی‏خواهی ایران شد. قاضی صادر کننده‏ی حکم او مقارن با ایام عید، در حال وداع با مسندی است که بارها از آن‏جا چنین احکامی را صادر کرده است. در حالی که هنوز در قبال اشکالات بارز قضایی که در این پرونده وجود دارد، قوه‏ی قضاییه تا کنون جز اظهارات ضد و نقیض پاسخی نداده است.

اما بهترین پرونده‏های من در سال گذشته، پرونده‏ی جوان‏هایی بود که بعد از انتخابات بازداشت شده بودند. چون در نهایت حکم برائت برای آنان صادر شد، البته جزو بهترین پرونده‏های‏ام محسوب می‏شود.

اما در عین حال، این را در این‏جا گوش‏زد می‏کنم که برای من دردآور بود که موکلان‏ام در دوران جوانی، شش ماه را به دلیل اتهامات واهی در زندان به‏سر بردند و سپس در بررسی قضایی، حکم برائت برای آنان صادر شد.

به هرحال، آنان را اگر بتوانم، جزو پرونده‏های خوب خودم محسوب می‏کنم.

آقای صالح‏ نیکبخت، جزو معدود وکلایی هستند که در همان آغاز به سراغ بهترین پرونده یا بهترین خاطره از پرونده‏های موکلین خود در سال گذشته می‏روند:

بهترین پرونده‏های من، پرونده‏ی چند تن از موکلین جوان‏ام در کردستان بود که حکم اعدام برای‏شان صادر شده بود و حکم اعدام‏شان نقض و به زندان تبدیل شد. از آن میان می‏توانم به پرونده‏ی هیوا بوتیمار، انور حسین‏پناهی، ارسلان اولیایی و … اشاره کنم.

بدترین پرونده‏ها هم پرونده‏هایی بودند که در جریان حوادث بعد از اعلام شدن آقای احمدی‏نژاد به عنوان ریاست جمهوری، به دست من رسید. مواردی مانند زندانی کردن بسیاری از افراد و شخصیت‏هایی که از لحاظ مالی، شخصیتی و سیاسی، انسان‏های درست‏کاری بودند و حتی مخالفان سیاسی آنان نیز به پاک‏دامنی مالی آنان اقرار دارند، اما به زندان افتادند.


صالح‏ نیکبخت

یکی از این پرونده‏ها، مربوط به آقای مهندس بهزاد نبوی بود و دیگری پرونده‏ی دکتر محسن میردامادی بود که گرچه موکل من نبودند، اما با توجه به دوستی و شناختی که از ایشان داشتم و علی‏رغم این که من عضو حزب مشارکت و هم‏چنین سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیستم، در ارتباطاتی که با آنان داشتم، آنان را انسان‏های شریفی می‏دانستم و برای‏ام قابل قبول نبود که این افراد صرفا به خاطر مخالفت با یک فرد و یا یک مقام، به زندان افتاده باشند.

بدترین پرونده‏ای که خودتان داشتید، کدام بود؟

مربوط به آقای نبوی بود.

آقای محمد مصطفایی که علاوه بر پرونده‏ی متهمان سیاسی، معمولاً وکالت نوجوانانی را که در سنین زیر ۱۸ سال مرتکب جرم شده‏اند، می‏پذیرند:

در میان پرونده‏های سال گذشته‏ام، بدترین زیاد داشتم و بهترین هم وجود داشته. وقتی موکلین‏مان به زندان انداخته می‏شوند، بدون این که توجیه قانونی وجود داشته باشد، از جمله مواردی است که می‏توان به عنوان بدترین به‏حساب آورد. مانند پرونده‏ی خانم هنگامه شهیدی، ساسان آقایی، سعید نورمحمدی؛ و از همه بدتر اعدام بهنود شجاعی بود که انعکاس خیلی زیادی داشت.


محمد مصطفایی

می‏توانم بگویم که پرونده‏ی بهنود شجاعی مرا از لحاظ روحی داغان کرد و حتی زمان سال تحویل و یا بعد از آن، هنوز صحنه‏ی به‏دار آویختن بهنود شجاعی جلوی چشمان‏ام است که مادر مقتول چطور سه‏پایه را از زیرپای ایشان کشید و جان این بچه را در سن کودکی، در سنی که در هیچ جای دنیا و به هیچ جرمی نمی‏توانند او را اعدام کنند، گرفتند. واقعاً برای من خیلی وحشتناک بود.

اما در سال گذشته، خدا را شکر، موفق شدم با تلاش و کوشش افراد خَیر دیگری، جان هفت نفر از نوجوانانی را که در سن کم‏تر از ۱۸ سال بودند نجات بدهیم و آن‏ها بتوانند به جامعه برگردند. این یکی از مواردی بود که به من خیلی انگیزه می‏داد که کار کنم. از این به بعد هم به همین صورت ادامه می‏دهم.

خانم مینا جعفری و باز هم خاطره‏ی تلخ اعدام یک موکل:

حقیقت‏اش را بخواهید، بهترین پرونده‏ی سال گذشته را یادم نمی‏آید و اصلاً نمی‏دانم پرونده‏ی خوبی داشتم یا نه. به خاطر این که آن‏قدر درگیر پرونده‏های بعد از انتخابات بودیم که اصلا به خاطرم نمی‏آید.

هرچه در ذهن‏ام جست‏وجو کردم، ببینم چیزی پیدا می‏کنم یا نه، هیچ چیز به خاطرم نرسید. شاید به خاطر این که خیلی در این پرونده‏ها درگیر شدم. به خصوص پرونده‏هایی که برای مردم بود تا جدی‏کاران.

اما پرونده‏ای خیلی ناگوار داشتم که به اعدام یکی از موکلان‏ام، خانم سهیلا قدیری، به اتهام قتل فرزند پنج‏روزه‏اش منجر شد. با این که پرونده‏ی ما هنوز باز بود و حق اعدام نداشتند، اما با دستور دادستان وقت به اعدام محکوم شد و در واقع‏ او را کشتند.


مینا جعفری

ما موفق شده بودیم پدر بچه را پیدا کنیم و پرونده‏ی اثبات نسب هنوز در مرحله‏ی رسیدگی بود. پرونده‏ی اثبات رابطه‏ی زوجیت به نتیجه رسیده بود و رأی را به اجرای احکام دادسرای جنایی هم تقدیم کرده بودیم. پرونده هنوز مفتوح بود که بعد از بهنود، سهیلا را هم اعدام کردند.

خانم ژینوس شریفی نیز این‏گونه آغاز می‏کند:

فکر می‏کنم جواب‏تان را باید این‏طور بدهم که بدترین پرونده‏ها را در سال گذشته داشته‏ام و متأسفانه عدم توجه به مواد قانونی در دادگاه انقلاب، باعث سرخوردگی ما شد. در میان بدترین‏ها نیز فکر می‏کنم پرونده‏ی آقای نبوی از لحاظ عدم رعایت مسائل قانونی از همه بدتر بود.

تجربه‏ی خوب و چیزی که در پایان کار شما را راضی کرده باشد چطور؟

تجربه‏ی خوب؟! متاسفانه الان آن‏چه به خاطرم می‏آید، همه موارد ناراحت کننده هستند و تاکید می‏کنم که عدم رعایت قانون به نحوی در این سال، به خصوص در دادگاه انقلاب، صورت گرفت که انگار رایج شده است.

اما تنها یک نکته‏ی مثبت به ذهن‏ام آمد که آن هم مربوط به پرونده‏ی خودم نیست. یکی از همکاران با پافشاری‏ای که کرده بود، در پرونده‏ی یکی از وکلایی که بازداشت شده بود، توانسته بود مجبور کند که رأی را به او ابلاغ کنند. چون حتی در مساله‏ی ابلاغ رأی هم قانون رعایت نمی‏شد. در این مورد پافشاری این همکارم به بار نشست و نتیجه گرفت.

این شاید تنها موردی بود که به ذهن‏ام رسید. تازه این هم مربوط به پرونده‏ی خودم نیست. نه؛ متاسفانه سال بدی بود.

سرانجام آقای عبدالفتاح سلطانی که نمی‏تواند خاطره‏ی ولو کمی رضایت‏بخش را برای ما بازگو کند، زیرا هم‏اکنون درگیر پرونده‏ی متهمان کهریزک است که در باره‏ی آن می‏گوید:

از سوی دادگاه اعلام شده که رسیدگی به این پرونده به صورت غیرعلنی انجام می‏شود. هرچند از نظر قانونی، دادگاهی که در حال رسیدگی به پرونده‏ی کهریزک است، صلاحیت قانونی را برای رسیدگی ندارد، یعنی پرونده الان در دادگاه نظامی در حال رسیدگی است در حالی که از نظر قانونی باید در دادگاه‏های عمومی یا در دادگاه کیفری استان رسیدگی شود، اما به هرحال برای احترام به دادگاه، ما نمی‏توانیم جزییاتی از این پرونده را مطرح کنیم.


عبدالفتاح سلطانی

فقط به این مساله اشاره می‏کنم که متاسفانه آن‏چه در بازداشت‏گاه کهریزک رخ داده است، با هیچ‏کدام از معیارهای اخلاقی، انسانی، عرفی، قانونی و شرعی تطبیق نمی‏کند. آن‏چه بر سر موکلین من در مدتی که آن‏جا بازداشت بوده‏اند آمده است، با هیچ‏کدام از معیارهای انسانی مطابقت نداشته است و هر انسان شرافت‏مندی را اعم از این که مسلمان باشد یا غیرمسلمان، واقعاً آزرده‏خاطر می‏کند.

امیدوار هستیم که دادگاه در نهایت بی‏طرفی، به این وضعیت رسیدگی کند و کسانی را که مسببین اصلی هستند به مجازات قانونی برساند.

شما چند موکل مربوط به پرونده‏ی کهریزک دارید؟

در حال حاضر سه نفر و احتمال افزایش آنان به چندین نفر هست.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

اقای پوتین از درک سیاسی بالائی برخوردار است و می داند که پس از موفقیت اش در انتخابات اینده روسیه، باید با دولت ایران ارتباط اقتصادی و سیاسی نزدیک داشته باشد تا امریکا و اروپا نفت و گاز روسیه را زیر قیمت نخرند و بدون باج دادن به دولت روسیه، نفت و گاز کشورهای اسیای میانه را از مسیر ایران، به یغما نبرند.ضمنا دولت دکان بقالی نیست که اگر ورشکسته شد انرا به مکان دیگری برد و یا تغییر شغل داد.صنعت اتمی روسیه و چین هم نیاز به درامد مالی دارند.
متاسفانه مخالفین دولت ایران با قرار گفتن در جبهه امریکا و صهیونیستها تبدیل به بازیچه سیاسی شده و در جهت خلاف منافع ملی گام بر میدارند.امید است با یک بازنگری به انچه میخواهند،بفهمند که این منافع مردم است که برایشان ارجعیت دارد و نه سرنگونی ج.ا.ا. ان هم بدون داشتن برنامه و اینده منطقي شفاف برای کشور.
اکثر مخالفین ج.ا.ا. دوّل اروپائی را دمکرات می دانند،ولی خود اصلا توجهی به شیوه های مبارزه مردم اروپا ندارند.به طور مثال در اروپا دیکر حزبی نیست که خواهان سوسیالیزم و یا کمونیزم باشد و یا روش مسلحانه را پیش بگیرد.اما مخالفین به دولت ایران نصیحت و یا اجبار می کند که حتما به روش اروپا در برقراری ازادی و مردمسالاری اقدام فوری نماید.انها می دانند که در اروپا حتی حمایت لفظی خفیف از احزاب تروریستی برابر با رفتن به زندان تا چندین سال است.ولی ج.ا.ا. را به خاطر محاکمه و زندانی کردن تروریستها محکوم می کنند.
از اوّل انقلاب احزاب سیاسی و گروهها تا جائی که من می فهمم، فرصت اموختن اصول و روابط دمکراتیک را به مردم نداده اند.البته اخوندها هم نه خود دمکرات بوده اند و نه علاقه ای به اداره کشور به روش مردم سالاری داشته اند.لذا میان مخالفان و دولتیان همیشه جنگ قدرت بوده و می باشد.
به نظر من اگر ایسم ها کنار گذاشته شوند و مشی سیاسي غلط مسلحانه نیز منع شود و هر فردی تلاش برای عدالت اجتماعی نسبی خوب و ازادی های حد اقل را بنماید و با انجام تظاهرات (بدون پرجم خواص و روشهای مکاتب ایسمی) متحدانه خواسته های به حق مردم را به صورت مسالمت امیز مطرح و پیگر شویم ،حتی اگر ج.ا.ا. نتواند در کوتاه مدت به نیاز سیاسی جامعه پاسخ مثبت دهد،حد اقل ترین دمکراسی توسط دولتی ها و مخالفین صورت گرفته و یک تشکل دمکراتیک هم بوجود می اید.٣١ سال موافقین و مخالفین ج.ا.ا. با هم جنگیده اند و هیچ یک بهره ای نبرده اند.٢ سال هم مثل ادم های متمدن با هم گفتگو و جدال سیاسی کنید.مطمعن باشید بهترین خدمت به کشور و مردمتان را می نمائید.موفق باشید

-- mansour piry khanghah ، Mar 25, 2010

وکلای بیچاره چه می کشند. واقعاً خدا به آنها توانایی و استقامت بدهد.

-- رها ، Mar 25, 2010

سرور گرامی اقای علوی
از شما خواهش می کنم ضمن درج مطالبم،پاسخی قابل فهم به بنده و دوستداران حقوق بشر واقعی هم بدهید.
ایا به نظر شما استعمارگران غرب و شرق در میان روشنفکران و منتقدین ج.ا.ا. عوامل و یا حد اقل لابی خود را دارند؟ایا با وجود یهودیان و بهائیان در کشور امکان سوء استفاده از مسئولین و برخی دوستان روشنفکر بوده است یا خیر؟
چندین بار به روش های مؤدب و پرخاشگرانه به این بی توجهی مسئولین و همکاران شما اشاره کرده ام ولی مطالبم سانسور شده اند.
علت این سئوال من هم این است که تا زمانی که این واقعیت از طرف مخالفان ج.ا.ا. تائید نشود،بر چسب جاسوس و عامل بیگانه زدن به شکل گذشته برای مخالفان و منتقدان خیرخواه در ایران از طرف دولتی ها و حتی اپوزیسیون بکار برده می شود.تنها با اعتراف به این واقعیت تلخ است که می توان از دولت های کنونی و احتمالا اینده ج.ا.ا. و یا دولت دیگری تقاضای روشن بودن پرونده های سیاسی را نمود و مقامات قضائی را مجبور به علنی کردن پرونده های غیر امنیتی(سیاسی) کرد.ضمنا کار وکلا هم بسیار ساده تر و مردم پسند تر می شود و فعالیت وکلائی که علاقه به دخالت در پرونده های جاسوسان را ندارند هم اسانتر و جذاب تر می شود.
در رابطه با دفاع از حقوق بشر، تفکیک جاسوسان و تروریستها از انسانهای والا(سیاسی) که قصدشان صرفا ایجاد یک دولت مردم سالار است ، با دشمنان مردم سالاری و حقوق بشر واقعی هم روشن می گردد.
شاید مطالب من خوشایند جاسوسان و یا وامداران به استعمارگران و صهیونیستها نباشد ولی بدون اعتراف به این واقعیت،انسانهای والا و بی گناهی از گروهها و احزاب با بینشهای متفاوت را به مسلخ می فرستیم.مطمعن باشید با چنین صداقتی حتی کمک بزرگی به جاسوسان و تروریست ها و افراد فریب خورده در خدمت اجنبی خواهید نمود و مسئولین مجبور می شوند با پرونده های انان نیز طبق قوانین جهانی و رعایت حقوق انسانی شان رفتار کنند.
این بار این متن خود را برای کلیه همکاران زمانه ارسال می کنم که شاید انعکاس داده شود و اگر نظراتم غلط می باشند ،لااقل توجیه شوم.موفق باشید

-- mansour piry khanghah ، Mar 27, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)