خانه > حقوق انسانی ما > حقوق بشر در ایران > «فشارها در جهت محدودیت نیست؛ سرکوب کامل است» | |||
«فشارها در جهت محدودیت نیست؛ سرکوب کامل است»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.com«…ارادهی دولت برای ویران کردن جامعهی مدنی ایران، از طریق تحت فشار و آزار و اذیت قرار دادن فعالان جامعهی مدنی است.»
این عبارتی از نامهی سرگشادهای است که روز دوشنبه سوم اسفند از طرف «کانون مدافعان حقوق بشر ایران» خطاب به خانم ناوی پیلای کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد انتشار یافته است. کانون مدافعان حقوق بشر در ایران که فعالیتهای مداومی در حمایت از حقوق زندانیان سیاسی نیز دارد، این بار توجه مجامع جهانی را مستقیما به تهدید علیه جامعهی مدنی ایران یا چنانچه در این بیانیه آمده است، ویرانی آن جلب کرده است. با خانم نرگس محمدی، نایب رییس کانون مدافعان حقوق بشر در ایران، در بارهی این نامه و مضامین آن گفتوگویی انجام دادهام. خانم محمدی، به نظر میآید تاکید نامه بیشتر روی این هشت ماههی اخیر باشد. همینطور است؟ نه این که حتی پیش از دورهی چهارساله ریاست جمهوری آقای محمود احمدینژاد، فشاری روی برخی از نهادهای مدنی نبوده است. در آن دوران هم کوتاهیهایی شد. از قبیل این که مثلاً نهضت آزادی حتی در دوران اصلاحات هم نتواند مجوز تأسیس حزب نهضت آزادی را بگیرد و یا این که مجوزی برای کانون مدافعان حقوق بشر صادر نشد. اما در چهار سال نخست دوران ریاست جمهوری آقای احمدینژاد این فشارها به اشکال مختلف روی نهادهای مدنی زیاد شد. برای نمونه، دفتر کانون مدافعان حقوق بشر پلمب شد؛ از برخی نشستهای احزاب و نهادهای غیرخودی جلوگیری میشد یا این که فشارهای امنیتی روی آن بود. برای مثال نه تنها فعالیتهای سیاسی نهضت آزادی تحتالشعاع قرار گرفت، بلکه حتی فعالیتهای مذهبی این تشکل محدود شد. نهضت آزادی بیش از ۴۰ سال سابقهی فعالیت دارد و فعالان آن علاوه بر این که از چهرههای سیاسی هستند، از چهرههای روشنفکران دینی در ایران نیز به شمار میآیند و فعالیتهای مذهبی هم دارند. اما از فعالیتهای مذهبی آنها مانند تجمع برای برگزاری یک نماز جماعت در اعیاد، مراسم خاص و یا جمعهها هم پیشگیری میشد.
بنابراین این فشارها در دور اول ریاست جمهوری آقای احمدینژاد شدت گرفت. اما بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوم و در هشت ماه اخیر، نهادهای مدنی دارند رو به ویرانی میروند. یعنی این دیگر فشارهای امنیتی، نظامی و محدود کردن نیست، بلکه سرکوب کامل نهادهای است. خانم محمدی معتقد است این دوره از سرکوبها ویژگی دارد؛ تا حدی که: متاسفانه تا حدی که حتی دفاتر احزاب سیاسی داخل حکومت پلمب شده است و اعضای آنها در زندان هستند. اعضای احزابی مانند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جبههی مشارکت و یا حزب اعتماد ملی، از سردمداران حکومت و افراد داخل نظام هستند و طی ۳۰ سال حکومت جمهوری اسلامی ایران به این نظام خدمت کردهاند. با این وجود حتی نهادهای مدنیای مانند این احزاب هم مجوز فعالیت ندارند. شاید در دورهای نسبت به فعالیت برخی نهادهایی که پروانهی فعالیت نداشتند سختگیری میشد. اما الان هیچ تفاوتی در زمینهی این سختگیریها بین نهادهایی که توانستهاند پروانهی فعالیت از کمیسیون ویژی احزاب وزارت کشور جمهوری اسلامی دریافت کنند و آنهایی که هنوز موفق به گرفتن این مجوز نشدهاند وجود ندارد. یکی دیگر از این ویژگیها شاید فعالیتهای کانون مدافعان حقوق بشر و شورای ملی صلح باشد که زیر فشار رفته است. بله؛ در دورهی اول ریاست جمهوری آقای احمدینژاد دفتر کانون مدافعان حقوق بشر پلمب و ممنوعالخروج شدن اعضای آن شروع شد. اما بعد از انتخابات اعضای این کانون بازداشت شدند. هنوز هم عبدالرضا تاجیک، از همکاران مطبوعاتی کانون مدافعان حقوق بشر در حبس و بلاتکلیفی بهسر میبرد. ۱۲ نفر از اعضای شورای ملی صلح بازداشت شدند که هنوز تعداد زیادی از آنان در بازداشت بهسر میبرند؛ از جمله کیوان صمیمی، عیسی سحرخیز، عبدالله مؤمنی، احمد زیدآبادی، دکتر ملکی، دکتر یزدی، مصطفی تاجزاده، خانم آذر منصور، خانم بدرالسادات مفیدی و… هنوز در حبس هستند. مهمترین وجه مشترکی که برای همهی این افراد میتوان نام برد، این است که همهی آنها فعالان نهادهای مدنی هستند.
در واقع از نظر ما، در کانون مدافعان حقوق بشر، وقایع پس از انتخابات، مورد سوء استفادهی نهادهای امنیتی قرار گرفته است و پروژهای که پیش از انتخابات برای محدود کردن نهادهای مدنی در دستور کار نهادهای امنیتی و اطلاعاتی قرار داشت، با وقایع پس از انتخابات شدت بیشتری گرفت. گویی وقایع پس از انتخابات کاتالیزوری برای تسریع فرایند سرکوب نهادهای مدنی شده است. از موارد دیگر مندرج در این نامه، اعمال محدودیتها بر فضای شخصی و شغلی فعالان مدنی است. از جمله خود شما در آخرین گفتوگویی که با هم داشتیم، خبر از اخراج از شغلتان که ارتباطی هم با فعالیتهای مدنیتان نداشت، دادید. همینطور است؛ البته اگر من در مورد وضعیت خودم صحبت میکنم، به این دلیل است که به مسائل و مشکلات فعالان مدنی برمیگردد. این محدودیتها از ممنوعالخروجی شروع شد؛ در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۸ از من، به عنوان نایب رییس کانون مدافعان حقوق بشر خواسته شده یا از این کانون اسعتفا بدهم و یا این که با محدودیت مواجه خواهم شد. بعد از انتخابات یک بار دیگر از من خواسته شد استعفا بدهم و تهدید به اخراج کردند که این اخراج عملی شد. یک فرصت تحصیلی داشتم که خواستم آن را ادامه بدهم، اما بنا به نظر نیروهای امنیتی از آن هم محروم شدم. بنابراین محدودیتهایی مانند اخراج و ممنوعالخروجی و فشارهایی بیش از این روی فعالان مدنی، چنانچه بسیاری الان در زندان هستند و وضعیت خیلی بدتری دارند، بیشتر در این جهت است که این فعالان دست از فعالیتهای مدنی بکشند. در غیر این صورت محرومیتها و فشارهایی بیش از این، شامل حال آنها خواهد شد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|