تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفتگو با فعالان حقوق بشر و هنرمندان درباره‌ی روز جهانی حقوق بشر

«حقوق بشر، معیار مشترک‏ همه‏ی ماست»

دهم دسامبر، برابر با بیستم آذر، از سوی سازمان ملل متحد به عنوان «روز جهانی حقوق بشر» نام‏گذاری شده است. ۶۰ سال پیش در چنین روزی اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر در شورای امنیت سازمان ملل متحد به تصویب رسید و دو سال پس از آن، کشورهای عضو سازمان ملل این اعلامیه را امضا کردند. ایران هم یکی از کشورهای امضاکننده‏ی اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر است.

Download it Here!

روز دهم دسامبر، برای فعالان حقوق بشر در سراسر جهان فرصتی پیش آورده است تا زیر-پا-گذاشته-شدن اصول اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر توسط برخی دولت‏ها را به چالش بکشند.

به همین مناسبت، جمعی از گروه‏های فعال حقوق بشر ایرانی، با ارائه‌ی گزارش تازه‏ای درباره‌ی پایمال‌شدن حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی ایران، از کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل خواستند یک هیات بین‏المللی غیردولتی را به ایران اعزام کند.

در گوشه و کنار جهان، از جمله در پارلمان اروپا و سازمان گزارش‏گران بدون مرز، مراسم گوناگونی برپا شده است که از کوشندگان حقوق انسان‏ها تجلیل و جوایزی به آنان اهدا می‏کنند.

کوشندگان حقوق بشر و هنرمندان ایرانی، در ایران و مناطق مختلف جهان، از جمله در لس‏آنجلس، کلن، لاهه، پاریس و چند شهر دیگر، به مناسبت دهم دسامبر مراسمی برپا کرده یا تدارک دیده‏اند.

در اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر آمده است: «همه‏ی انسان‏ها آزاد به ‏دنیا آمده‏اند و از هر نژاد، رنگ، مذهب، عقیده، جنسیت، ملیت و موقعیت اجتماعی‏ای که باشند، از حقوق برابر و مساوی برخوردارند».


رویا کاشفی می‌گوید قوانین داخلی ما بر اساس موازین شرع و تعبیر خاص شورای نگهبان تدوین شده است. بر این مبنا، در ایران به صورت بنیادی و قانونی، علیه‌ زنان و اقلیت‏های قومی-مذهبی تبعیض وجود دارد

رویا کاشفی، مسوول کمیته‏ی حقوق بشرِ «انجمن پژوهش‏گران ایران»، حقوق بشر را معیار مشترک همه‏ی انسان‏های روی زمین و بالاتر از همه‏ی معیارهای ملی و ایده‌ئولوژیک می‌داند:

حقوق بشر برای همه‏ی مردم و همه‏ی ملت‏ها معیار مشترکی است. معیاری بین‏المللی است که بالاتر از معیارهای ملی عمل می‏کند. به این معنا، اگر مراجعِ دولتی نتوانند در این راستا درست عمل کنند و شکایتی از نقض حقوق بشر در جامعه‌شان وجود داشته باشد، پای حقوق بین‏الملل به میان کشیده می‏شود.

سال ۲۰۰۹ از سوی سازمان ملل، «سال رفع تبعیض و برابری» اعلام شده است. به این معنا که بر اساس اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر، انسان آزاد و برابر به‏دنیا می‏آید و این حق ذاتی را دارد که بتواند صرف نظر از تمایزات نژاد و رنگ و جنس و زبان و دین و عقیده‏اش، زندگیِ برابری داشته باشد.

در تاکید بر این اصل، در کنفرانس جهانی‏ای که در سال ۱۹۹۳ در وین برگزار شد، دولت‏ها موظف شدند حقوق بشر را نه‌تنها رعایت، بل‌که ترویج کنند و از حقوق مسلم انسانی محافظت کنند. این امر باید بدون در-نظر-گرفتن عقاید سیاسی و شرایط اقتصادی و فرهنگیِ حاکمیت صورت بگیرد.

اما متاسفانه آن‏‏جایی که به ایران برمی‏گردد، قوانین داخلی ما بر اساس موازین شرع و تعبیر خاص شورای نگهبان از اسلام شیعه‏ی دوازده امامی، و به نوعی دنباله‏روی از تفکر ولایت فقیه تدوین شده است. بر این مبنا، در ایران به صورت بنیادی و قانونی، علیه‌ زنان و اقلیت‏های قومی-مذهبی تبعیض وجود دارد.

این روزها، در حالی که مدافعان حقوق بشر در سراسر دنیا مشغول جشن‌گرفتن و پذیرایی از یک‏دیگر هستند، مدافعان حقوق بشر در ایران، در سلو‏ل‏‏های انفرادی اوین، بدون برخورداری از حقوق اولیه‏‏ی خود، پذیرایی می‏شوند و تحت فشار شدید و سرکوب به‏سر می‏برند.

برای نمونه، هفته‏ی پیش سعید کلانکی و سعید جلالی‏فر، از فعالین حقوق بشر و اعضای «سازمان فعالیت برای زندانیان سیاسی» و «کمیته‏ی گزارش‏گران حقوق بشر» خود قربانی سرکوب شده‏اند و امروز در زندان به سر می‏برند.

سیروس ملکوتی، آهنگ‏ساز و بنیان‏گذار «سازمان جهانی هنرمندان بدون مرز»، به رابطه‏ی هنرمندان و حقوق انسان‏ها اشاره می‏کند و از حساسیت ویژه‏ای می‌گوید که نزد هنرمندان در مورد حقوق بشر وجود دارد:

خیلی خوشحالم که این فرصت در اختیار آفرینندگان هنر قرار می‏گیرد که نقطه‏نظرات خود را پیرامون حقوق بشر و وضعیت حقوق بشر در ایران مطرح کنند. هنرمند در آفرینش آثار هنری خود نیازمند آزادی است.

هنرمند در دنیای آفرینش خود، دنیای آزادی را سیر می‏کند و نمی‏تواند از این دنیا خارج شود و اسیر دنیای دیگری باشد. اگر هر هنرمندی با خودش صادق باشد، می‏بیند که نمی‏تواند با اسارت خود-همانی پیدا کند.


سیروس ملکوتی معتقد است فریاد جوانان ما فریاد برای آزادی است، آن‌هم نه آزادیِ یک گروه یا یک نگاهِ خاص، بل‌که آزادی اجتماعی برای همگان، حتی برای آنان که صاحبان قدرت هستند

به همین خاطر، من هم به‌عنوان یکی از آفرینندگان کوچک این جهان هنر، همیشه هم‏بسته با مسایل انسانی و انسان‏گرایی بوده‏ام و سعی کرد‏ه‏ام در این رابطه زندگی کنم و نفس بکشم.

آن‏‏چه این روزها در جامعه‏ی ما اتفاق می‏افتد، بی‏شک نقض حقوق بشر، آن‏هم به شکل بی‏دریغ‌اش، است. در سال گذشته ۳۵۹ اعدامی و بیش از ۶۰ اعدام خیابانی را شاهد بوده‏ایم. یعنی روزانه بیش از یک تن در کشور ما به دار آویخته شده است.

همین روزها در خیابان‏ها جوانان ما دارند طعمه‏ی مرگ، شکنجه و تجاوز می‏شوند. این فریادها فریاد برای آزادی است، آن‌هم نه آزادیِ یک گروه یا یک نگاهِ خاص، بل‌که آزادی اجتماعی برای همگان، حتی برای آنان که صاحبان قدرت هستند.

بنابراین، وظیفه‏ی ماست که با روز جهانی حقوق بشر هم‌بستگی مجددی برقرار کنیم و با مردم کشوری که امروز شکوه‏مندانه مورد توجه‌ی ادبیاتِ روزنامه‏نگاری و ادبیات فرهنگی و اجتماعی جهانیان شده‏‏اند و باعث افتخار من و شمای ایرانی گردیده‌اند، هم‏صدا باشیم.

نیلوفر بیضایی، نویسنده و کارگردان تئاتر، نیز به منشور جهانی حقوق بشر و حساسیت هنرمندان جهان در مورد حقوق انسان و سرنوشت انسان‏ها اشاره دارد:

من فکر می‏کنم اکثر هنرمندان در همه‌جای جهان نسبت به حقوق انسانی و سرنوشت انسان‏ها حساس هستند. چون موضوع کار ما انسان است و مسلما در هرجا که حقوق اولیه‏ی انسان‏ها، مانند حق حیات و حق ابراز عقیده و حق انتخاب شغل و حق داشتن باور یا گرایشی خاص، نقض می‏شود این حساسیت‏ها از طرف بخش‏های مختلف جامعه، از جمله هنرمندان، برانگیخته می‏شود.


نیلوفر بیضایی می‌گوید حساسیت هنرمندان نسبت به نقض حقوق بشر خیلی مهم و تاثیرگذار است

به اعتقاد من، میثاقی بین‏المللی و توافقی جهان‏شمول میان همه‏ی انسان‏ها بر سر این وجود دارد که رعایت حقوق شهروندی و حقوق انسان‏ها برای‏شان مهم است، و اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر تبلور آن توافق و میثاق است؛ امروزه، اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر اساس بسیاری از قانون‏گذاری‏ها قرار گرفته است.

در نتیجه بسیار مهم است و خوش‌بختانه این حساسیت در هنرمندان سراسر جهان نسبت به پدیده‏ی نقض حقوق بشر در هرجای جهان که باشد، وجود دارد. من هم به سهم خودم، همیشه حساسیت‏های‌ام نسبت به این موضوع را در کارهای‏ام نشان داده‏ام.

هنرمندان از طریق کارشان ارتباط دیگری با مردم دارند، و برای بیان و یا در میان گذاشتن سرنوشت انسان‏ها و تقسیم آن با مردم از زبانِ دیگری استفاده می‌کنند. به همین دلیل حساسیت آنان نسبت به نقض حقوق بشر خیلی مهم و تاثیرگذار است.

بدون شک آزادی بیان یکی از مهم‏ترین بندهای اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر است. اما جمهوری اسلامی با زیر پا گذاشتن این اصل مهم، که توقیف روزنامه‏ها و زندانی‌کردن روزنامه‏نگاران و فشار و سرکوب آنان از نشانه‌های‌اش است، باعث شده تعدادی از آنان به کشورهای آزاد پناهنده شوند و یا در حال پناهنده‌شدن باشند.

یکی از این روزنامه‏نگاران میترا خلعتبری، ۲۳ ساله، خبرنگار حوادث در روزنامه‏های جامعه و اعتماد ملی است. وی که به‌تازگی از ایران گریخته و در آلمان تقاضای پناهندگی کرده است، می‏گوید نبود آزادی بیان یکی از دلایل مهم فرار از کشورش بوده است:

در تمام سال‏هایی که در ایران کار کرده‏ام، هیچ‏وقت آزادی بیان که یکی از اصول مهم اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشر است را تجربه نکرده‏ام. کما این‌که هیچ روزنامه‏نگار دیگری در ایران شاهد این آزادی نبوده است.

از آن‏جایی‌که آزادی بیان در ایران وجود ندارد، می‏توان گفت که همه‏ی روزنامه‏نگاران ما در ایران به‌نوعی دچار خودسانسوری شده بودند و به تجربه می‏دانستند چه خط قرمزهایی را باید رعایت کنند تا از طرف مسوول بالاتر مورد بازخواست قرار نگیرند.

پس از انتخابات اخیر، که مانند چند سال پیش توقیف فله‏ای مطبوعات شروع شد، آن اندک‏ آزادی‏ای که برای روزنامه‏نگاران در طرح برخی مسایل وجود داشت و شاید حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد در بیان مطالب آزاد بودند، هم از بین رفت.

طی چند ماه اخیر، خیلی از روزنامه‏نگارها علاوه بر این‌که خیلی تهدید می‏شدند و مورد بازخواست قرار می‏گرفتند، به خاطر نداشتن آزادی بیان و آزادی نوشتن، مجبور شدند از کشورشان بیرون بیایند.


میترا خلعتبری به دلیل فعالیت روزنامه‏نگاری‏اش در صفحه‏ی حوادث، می‌گوید که شاهد زشت‏ترین چهره‏ی خشونت و نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی بوده است

میترا خلعتبری به دلیل فعالیت روزنامه‏نگاری‏اش در صفحه‏ی حوادث، شاهد زشت‏ترین چهره‏ی خشونت و نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی، یعنی اعدام‏ها، بوده است. به گفته‏ی خود او، این از جنبه‏های دردناک حرفه‏ی روزنامه‏نگاری در ایران امروز است:

دیدن چنین صحنه‏هایی برای هیچ خبرنگار و در واقع هیچ انسانی خوش‌آیند نیست. این دردناک است که فردی با چشم خودش ببیند انسان دیگری را اعدام می‏کنند و او را از داشتن حق حیات که حق طبیعی همه‏ی انسان‏ها است، محروم می‏کنند.

اما خبرنگاران حوادث در ایران باید اخبار اعدام را پوشش می‏دادند. رفتن پای صحنه‏های اعدام و نظاره‌ی جان‌دادن انسانی که دارند اعدام‌اش می‏کنند خوش‌آیند نیست. این‌که اعدام این فرد و حکمی که برای‌اش صادر شده عادلانه بوده است یا نه، موضوع دیگری است.

ولی خبرنگاران حوادث با وجود همه‏ی محدودیت‏هایی که داشتند، پای صحنه‏های اعدام می‏رفتند و وقتی برای تهیه‏ی گزارش‏‏شان به تحریریه‏ی روزنامه برمی‏گشتند، به شکلی اعتراض‏شان را نشان می‏دادند.

هرچند محدودیت بود، آزادی نوشتن وجود نداشت، و خیلی از خط قرمزها را باید رعایت می‏کردند، ولی خیلی از هم‌کاران‏ام که در حوزه‏ی حوادث کار می‏کردند، به این دلیل سر صحنه‏های اعدام حاضر می‏شدند که بعدا در نوشتن گزارش‏شان، اعتراض خود را حتی در حد یک جمله ابراز کنند و بگویند حکمی که اجرا شده، درست نبوده و شما حق نداشتید که حق طبیعی حیات را از یک انسان بگیرید.

می‏توان گفت بچه‏های خبرنگار در همه‏ی حوزه‏هایی که دارند کار می‏کنند، این وظیفه را انجام می‏دهند. اما خبرنگاران حوادث متاسفانه خیلی دردناک‏تر با این مساله روبرو هستند. هرچند رفتن و دیدن این صحنه‏ی دردناک، بعدا در خبرهای‌شان نمود پیدا می‏کند و به شکلی، حتی در حد یک جمله، اعتراض خود را بیان می‏کنند.

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)