خانه > حقوق انسانی ما > زير 18 ساله ها > «قاضی پرونده عادل نبود؛ از او شکایت دارم» | |||
«قاضی پرونده عادل نبود؛ از او شکایت دارم»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comمحمدرضا حدادی، جوانی که در سال ۱۳۸۲ در دوران نوجوانی و سن ۱۵ سالگی به اتهام مشارکت در قتل یک رانندهی خودرو دستگیر و زندانی شده، با تایید حکم اعدامش از سوی دیوان عالی کشور و ارسال آن به دایرهی اجرای احکام دادسرای شیراز، در معرض اجرای حکم اعدام قرار دارد.
بنابر اعلام مقامات قضایی، دستور نیابت اجرای حکم صادر شده است و حکم مزبور به زودی در زندان عادلآباد شیراز اجرا خواهد شد. در تماسی با خانوادهی محمدرضا حدادی، از آنها در بارهی آخرین وضعیت او پرسیدم.
مادر محمدرضا توضیح میدهد که براثر نگرانی به خاطر جان فرزندش، تا کنون دو بار سکته کرده است و خواهر بزرگتر او، با شنیدن قطعی شدن حکم اعدام محمد رضا اقدام به خودسوزی کرده است: تا به حال به خاطر محمدرضا دو بار سکته کردهام. الان هم دست و پایم فلج است و در خانه افتادهام. روزی هم که خبر آوردند حکم محمد رضا قطعی شده است، دخترم در خانه بود و نفت علاالدین را که روی آن غذا برای نوهی کوچکم بار گذاشته بود، برداشت روی خودش ریخت و خود را آتش زد. با صدای داد و فریاد ما ، یکی از همسایهها پتو خیس کرد و روی او انداخت. دخترتان چقدر دچار سوختگی شده است؟ تمام بدنش سوخته، گردنش شدید سوخته است. گردنش بر اثر سوختگی پایین مانده و دیگر بالا نمیآید. به خاطر برادرش این کار را کرد. پسر من بیگناه است. به قرآن مجید او بیگناه است. چون سنش کم بوده، بقیه از او خواستهاند قتل را گردن بگیرد. به او گفتهاند که «تو به خاطر سن پایینات، اعدام نمیشوی. همهی این خون را گردن بگیر. چون تو آزادی میشوی، اما ما در زندان میمانیم». پسرم در آگاهی هم گفته بود که هیچ کاری نکرده است. بلکه گول تقی، کریم و مهدی ساسانی که سنشان بالاست را خورده و قتل را بر عهده گرفته است. شما تا به حال اعتراض کردهاید؟ بله اعتراض کردهام. اما اعتراضم را که پیش قاضی بردهاند، آن را پاره کرده و در سطل آشغال انداخته است. یک شکایت هم دادم دست خواهرم ببرد که آن را هم پاره کرده بود. و خواهرم را تهدید کردهاند که بازداشتش خواهد کرد. قاضی معلم داییشان است. معلم دایی چه کسی؟ دایی تقی و کریم. تقی و کریم که بزرگسال بودند و آنطور که بعدا محمد رضا گفته است، از وی خواسته بودند با توجه به این که ۱۵ ساله است و اعدام نمیشود، در مقابل دریافت مبلغی پول، قتل را به گردن بگیرد. کریم و تقی پسرعمو هستند. تقی همانیست که راننده را کشته است و ماشین را برداشته برده. مهدی ساسانی که بالای ۳۰ سال سن دارد، سنگی به سر مقتول زده و مقتول ضربه مغزی شده است. یکی از ابهاماتی که در این پرونده وجود دارد، این است که طبق گواهی پزشکی قانونی، مقتول در اثر ضربهای که به سرش وارده شده، جان سپرده است. حال آن که محمدرضا در اعترافات خود گفته که او را با یک سیم خفه کرده است. محمدرضا کلاس دوم راهنمایی بود. نمیتوانست یک دوچرخه را هم براند. هیچی هم سرش نمیشد. پدر محمدرضا نیز پریشان است و میگوید: خبری از او ندارم. فقط از قاضی پرونده شکایت دارم. چرا از قاضی شکایت دارید؟ چون کارش عادلانه نبوده. پروندهی بچهام را خراب کرده. حتی صحبتهای بچهام را به هیچ عنوان توی پرونده نیاورده است. همسرتان میگوید که دیگر متهمان پسر شما را فریب دادهاند و به او گفتهاند به خاطر سن کم، اعدام نمیشود. بله، دوستاناش او را گول زدهاند، گفتهاند تو گردن بگیر، ما ۱۶ میلیون تومان پول بهت میدهیم و کمکات میکنیم. او هم به این خاطر گردن گرفته. وگرنه بچهی من هیچ دخالتی در این کار نداشته است. آن زمان ۱۵ ساله بود، الان نزدیک به هفت سال است که در زندان است. اطلاع دارید که وکیل چه اقداماتی کرده؟ قرار بود زنگ بزنیم، خانم طهماسبی وکیلمان بشود. قرار شد بچهام با او تماس بگیرد که فعلا موفق نشدهایم. چون از زندان نمیتوان تماس گرفت. تاکنون پاسخی برای شکایات و اعتراضاتتان گرفتهاید؟ نوشتهام، اعتراض کردهام، منتهی هیچ کس به داد من نمیرسد. هرچه مینویسم، هیچکس به دادم نمیرسد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|