تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گزارشی از مدارس خودگردان افغان‌ها در ایران

مدارسی در اتاق‌های تنگ و تاریک

صنم صالحی

رؤیا ۱۳ ساله و ماریا هشت‌ساله، یک سالی هست که دوباره به همراه پدر و مادرشان به ایران برگشته‌اند. پدر و مادرشان شش سال پیش، پس از سال‌ها زندگی کردن به عنوان مهاجر در ایران، به افغانستان برگشتند. پدرشان کارگر ساختمانی است. او نتوانست در کابل کاری مناسب پیدا کند و به ناچار دوباره به ایران بازگشتند.

این دو خواهر نمی‌توانستند در مدارس دولتی ایران درس بخوانند و به صورت غیر قانونی در یکی از مدارس خودگردان درس می‌خواندند.

محمد، دانشجو است و برای تأمین هزینه‌هایش نمی‌تواند روی خانواده‌اش حساب کند. او یک خانه قدیمی در جنوب تهران را کرایه کرده است. تعدادی از دخترانی را که دیپلم دارند، استخدام کرده و مدرسه‌ای را برای دانش‌آموزانی که اجازه تحصیل در مدارس دولتی ایران ندارند، تشکیل داده است.

او از هر دانش‌آموز ماهانه بین پنج تا پانزده هزار تومان دریافت می‌کند. او هر روز نگران بسته شدن مدرسه‌اش از سوی نیروی انتظامی است و هر بار به محله دیگری می‌رود. هر سال تحصیلی یکی دو بار این اتفاق می‌افتد.

رضا در مدارس خودگردان درس خوانده و دیپلمش را گرفته است؛ اما هیچ مدرکی جز یک کارنامه دست‌نویس از مدرسه خودگردانی که در آن درس می‌خوانده است، ندارد. مدرک تحصیلی او را نه در ایران و نه در افغانستان قبول ندارند.

اگرچه بسیاری از مهاجرت‌ها ثمره جنگ‌های پی در پی در افغانستان است، اما سابقه مهاجرت افغان‌ها به ایران به قبل از شروع جنگ‌ها می‌رسد. برخی از خانواده‌هایی که قبل از انقلاب به ایران آمدند، تابعیت ایرانی گرفتند.

تشکیل اولین مدارس خودگردان به اواخر دهه ۷۰ برمی‌گردد. از آن‌جا که تعداد خانواده‌های فاقد مدرک در ایران افزایش یافته بود و خانواده‌ها نگران وضعیت تحصیلی فرزندان خود بودند، از افراد باسواد محل و فامیل خواستند که در قبال دریافت مبلغی به فرزندان آن‌ها در خانه درس بدهند.

چندی بعد در یکی از اتاق‌های خانه چند دانش‌آموز جمع شدند که کسی که سوادی در حد دیپلم داشت به آن‌ها آموزش دهد.


بعدها این کلاس‌ها به خانه‌های مستقلی انتقال داده شدند، با کلاس‌های متعدد و مدیر و سیستم آموزشی که به طرز ناشیانه‌ای از سیستم آموزشی ایران تقلید شده بود.

در این مدارس کم بودن زمان آموزش، نحوه امتحانات موجود، ویژگی‌های معلم و دانش‌آموز، علل اجتماعی ناشی از مهاجرت، فقر اقتصادی خانواده و نامناسب بودن فضای آموزشی باعث افت تحصیلی دانش‌آموزان می‌شد؛ اما همین هم برای خانواده‌ها غنیمتی به شمار می‌آمد.

در سال ۸۳ برای اولین بار کلیه دانش‌آموزان افغان در ایران از تحصیل باز داشته شدند تا خانواده‌های آن‌ها مجبور به بازگشت شوند که با اعتراض نهادهای حقوق بشری و حمایت از حقوق کودکان روبه‌رو شد و در سال تحصیلی بعد دانش‌آموزان با پرداخت شهریه اجازه تحصیل یافتند؛ چیزی که شامل دانش‌آموزان فاقد مدرک اقامتی نشد.

برای بسیاری از خانواده‌ها پرداخت آن مبلغ تقریباً غیرممکن بود. آن‌ها هم به تحصیل در مدارس خودگردان روی آوردند که میزان شهریه‌اش از شهریه درخواستی مدارس دولتی کمتر بود.

سیستم اقتصادی این مدارس با پرداخت شهریه توسط والدین کار می‌کرد. هر دانش‌آموز در سطح ابتدایی از ۵۰۰۰ تومان و در سطح راهنمایی از ۸۰۰۰ تومان و دبیرستان و پیش دانشگاهی از ۱۵ هزار تومان به صورت ماهانه پرداخت می‌کردند.

معلمان از دانش‌آموزان دبیرستانی تا دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دانشگاه را تشکیل می‌دادند. عمده معلمین افغان بودند؛ اما در بین آن‌ها معلمین ایرانی هم یافت می‌شدند.

دولت افغانستان پس از سقوط طالبان، دفتری را در سفارت خود در تهران تأسیس کرد که کار آن رسیدگی به وضعیت تحصیلی دانش‌آموزان افغان در ایران بود. سفارت شروع به تأیید مدارک این دانش‌آموزان کرد و علی‌رغم به رسمیت نشناختن دولت ایران، دانش‌آموزانی که در این مدارس درس می‌خواندند، در صورت بازگشت می‌توانستند در مدارس دولتی افغانستان تحصیلشان را ادامه دهند.

بیش از ۱۰ سال از تشکیل اولین مدارس خودگردان افغان در ایران می‌گذرد. مدارسی که در خانه‌ها و اتاق‌های تنگ و تاریک تشکیل می‌شد. معلمانی که کمی بیشتر از شاگردانشان می‌دانستند. کودکانی که به این مدارس می‌رفتند اکثراً فرزندان افغان‌هایی بودند که به صورت غیرقانونی در ایران زندگی می‌کردند وتعدادشان هم کم نبود.

سال‌ها بود که این سیستم زیرزمینی و غیرقانونی به کار خود ادامه می‌داد و اخیراً اولین دوره این دانش‌آموزان از این مدارس فارغ‌التحصیل شدند؛ بدون این که سیستم آموزشی ایران مدارک تحصیلی آن‌ها را به رسمیت بشناسد.

در سال تحصیلی ۸۸ تمام دانش‌آموزان فاقد مدارک به مدارس دولتی ایران فرا خوانده شدند. آن‌ها می‌توانند با پرداخت شهریه‌ای معادل مدارس خودگردان در سیستم مدارس دولتی مشغول به تحصیل شوند.

در سال تحصیلی جدید رؤیا و ماریا پس از گذراندن امتحان تعیین سطح به کلاس‌های درس رفتند.

محمد، بیکار شده و به دنبال شغل جدیدی است و رضا نیز منتظر است تا امتحان پنجم ابتدایی، سوم راهنمایی و امتخان جامع دیپلم را بدهد و مدرک تحصیلی‌اش را از آموزش و پروزش ایران دریافت کند.

اکنون که دولت ایران تمام این دانش‌آموزان را به تحصیل در مدارس دولتی فراخوانده است، این پرسش مطرح می‌شود که آیا این سیاست دوام خواهد یافت یا خیر؟

تجربه نشان داده که معمولاً این طور نبوده است. هر بار این کودکان بوده‌اند که قربانی جنگ، مهاجرت و تغییر سیاست‌ها شده‌اند.

تنها زمان نشان خواهد داد که آیا کار مدارس خودگردان به اتمام رسیده است یا خیر.

Share/Save/Bookmark

توضیح: به علت در دسترس نبودن منابع موثق در مورد تاریخ رویداد‌ها ممکن است تاریخ‌ها کمی پس و پیش شده باشد.
در همین زمینه:
یا برو پایین شهر یا برگرد افغانستان درس بخون

نظرهای خوانندگان

مطمئن باید بود که بعد از چند مدت دوباره ان محصلین بدون مدرک شناسایی از مدارس اخراج خواهند شد . جهان سوم و تغییر مدام سیاستهای دولتها .........

-- habib ، Oct 3, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)