... خودتان هستید حجت الاسلام خاتمی.
رفراندم بگذارند که نتیجه اش بشود:
«% ٩٩/٩٩ مردم عاشق جمهوری اسلامی هستند! »

... به مردم ایران توهین می کند. خاتمی باید دستگیرو محاکمه شود. یادش رفته که "رفرمیست ها"
همین سه ماه پیش به او خبر دادند که اگر کاندید شوی ما باز هم به احمدی نژاد رأی خواهیم داد. شرمت باد

آقای خاتمی عزیز ، چه انتظاری دارید که در رفراندم تقلب صورت نگیرد؟ وقتی توانستند بیش از 30 میلیون رای را جابجا کنند از عهده این هم بر می آیند. این انتخابات تمرینی بود برای تقلب در انتخابات های بعدی

آقای خاتمی اگر شائبه ای نیست لطفا مشروعیت نظام را به رفراندوم بگذارید. تا انقلاب نشود! وگر نه لطفا به نظام بفرمایید نظام تلاش بد ذبح نکند!

وقتی اینطرفی ها ، شورای نگهبان را قبول ندارند و آنطرفی ها هم مجمع تشخیص را آنوقت باید چکار کرد ؟
قانون اساسی ، شورای نگهبان را مرجع تایید یا ابطال انتخابات شناخته . چی میفرمایید ؟
دوستان فرمودند که چرا رهبر پیش از نظر شورای نگهبان نظر داد ؟! چرا نمی پرسند آقایان دوستان چرا پیش از نظر شورا حکم به تقلب و مردود بودن انتخابات دادند و اینهمه جنجال فرمودند ؟!
اگر میفرمایید تقلب شده
بیایید قبل از این کارها فکری کنید و راهکارهایی بیندیشید که راه تقلب در هر انتخاباتی بطور اساسی بسته شود ( البته من فکر نمی کنم بشود راهی یافت ) ولی حالا !!!

باید رفراندوم شامل قانون اساسی, رهبر, شورای نگهبان , صدا و سیما , دولت , مجلس , سپاه و بسیج و لباس شخصی و قوه قضاییه هم بشود که اگر منفی آوردند همه در قانون اساسی اصلاح و مجرمین محاکمه و مجازات شوند.
غیر ازین سنگ روی سنگ بند نیست.

اختلاف باندهای نظام را فقط در یک جهت میبینم آنهم پوشش فعالیتهای نهایی تولید سلاحهای اتمی. از مجامع بین المللی میخواهم به بیراهه کشیده نشوند و مراقب حرکات پنهانی رژیم باشند .اگر دقت کرده باشید قبل ار انتخابات کلمات و عبارات "براندازی نرم" و "کودتای مخملی" را خود رژیم بر سر زبانها انداخت و نامه هاشمی رفسنجانی به خامنه ای هم یک نامه تاکتیکی برای آماده سازی این "شورش"بود.

رفراندوم بهترین گزینه است!

مشروعیت؟ چه تمنای محال..... خنده ام میگیرد...
مشروعیت دولت همره غلغل خون دخترکی ٢٦ ساله از بطن هزاران پرسش از گلوگاه بیگناهی و معصومیت «بچهً مردم» بیرون جست و بر آسفالت خیابانِ شاهد جاری شد ...کوچه علی چپ کجاست آقای خاتمی ؟ نوش دارو بعد مرگ « سهراب» به چه کار آید؟
باران از آلمان

تغییر دولت نیاز به اعتماد سازی نسبت به سلامت این رفراندوم دارد و متاسفانه این تغییر دولت حرف دیروز بود با زمانی که در حال از دست دادن از طرف سردمداران است این تغییر دارد ابعاد تازه تری به خود میگیرد

چه کلام متین و چه پیشنهاد درست و جالبی!

فقط کی تضمین میکنه که این همه پرسی هم بدون تقلب انجام خواهد شد؟

اگر واقعاً یک همه پرسی بدون تقلب قرار است انجام شود، پس لطف کنید و اگر دستاتون تمیزن و زحمتی براتون نیست، آن را به این صورت برگزار کنید:

مشروعیت نظام را به همه پرسی بگذارید!

با تشکر

اقای خاتمی مگر انتخاباتی که انجام شد به نوعی رفرم نبود . و ایا برگزار کننده ان همین اقایان نخواهند بود؟

آقایان و خانمهایی که اظهار نظر فرموده اند گویا سیاست واقعی و آنهم نوع دولتی آن را با نزاعهای ایام نوجوانی خلط کرده اند، و به زعم آنها آدم سیاسی باید همواره "در کلکل کم نیاره"، و هر چه غریو عربده اش طنین انداز تر باشد، "آدم باحال تریست". احتمالاً بسیاری از این دوستان، که این چنین ندای انقلابی سر می دهند و بر خاتمی به عنوان آدم ناوارد بر سیاست،تیغ می کشند، و ایرانیان داخل کشور را به تسخیر دو ساعتی بیت رهبری تشویق می کنند، یا در اروپا و آمریکا بعد از رفتن به کاپ برای نوش جان کردن چند شات جک دانیلز، و در حالی که با دوست دختر یا دوست پسرشان عشق بازی ای کرده اند یاد وطن افتاده اند و با رایانۀ آخرین مدلشان چند سایت خبری را مرور کرده اند، و یا شاید بسیاری از این حضرات، در طیف همیشه عاقلانِ تحریمی قرار داشته اند و موسوی و احمدی نژاد را عین هم می دانسته اند و هنوز می دانند.
دوستان، سیاست آنهم در دل دولت، یعنی یک گام به جلو و برخی وقت ها به عقب و تن دادن به این جایگاه. رادیکال بودن به معنای تند حرف زدن و زیر و رو کردن همه چیز نیست، بلکه در برخی جاها رادیکال بودن جامه ای محافظه کارانه به تن میکند، یعنی پاسداراری از موقعیت انسانی در حال نابود شدن و دفاع از آخرین بارقه های امید. کسانی که هیچ امیدی به زایش سیاست از درون انتخابات نداشتند، و حالا سعی می کنند پست هایی دولتی در دولت موقت انقلاب آتی کسب کنند، و دشمنی خونینی با خاتمی و امثالهم دارند، لطفاً ممالک خوش آب و هوا غربی را برای چند روز ترک کنند و مانند ما برای چند ایام هوای دودآلود و پر از رعب و وحشت این روزهای تهران را تنفس کنند، در اجتماعات شرکت کنند، ترس از مرگ،بازداشت، تجاوز، شکنجه، یا کتک خوردن،یا تنفس گاز اشک آور که برخلاف نامش، بیشتر خفه کننده است تا اشک آور را تجربه کنند و آن وقت دستور تسخیر بیت را به مردم بدهند.آنها باید در یک تظاهرات شرکت کنند تا جیغهای رعب آور دخترانی که در حال خفه شدن اند و نالهای پسرانی که تمامی بدنشان کبود شده است را بشنوند، خون آلود شدن چهرۀ مادرتان که با شما به تظاهرات آمده است را ببینید، کتک خوردن برادر کوچک تان را توسط چندین نفر بسیجی را در حالی که قادر به هیچ یاری ای نیستی را تجربه کنید، زیر دست و پا ماندن معشوقتان، یا زنتان را درحالی که بی هوش شده است را ببینید.
دوستانی که بی پروا خاتمی را هدف قرار داده اند و یک گام هم عقب نمی نشینند، آنهم بعد از این سخنان مهم، یا آگاه نیستید، یا دچار اختلالات عصبی هستید و یا خود را به آن راه زده اید، که در اوایل انتخاب موسوی، توجه همگانی به ایشان، به واسطۀ شخص خاتمی بود، ایشان نه به دلیل عدم استقبال مردم و اصلاح طلبان کنار رفت بلکه با فشار مستقیم خامنه ای کنار کشیدند، البته ایشان مطمئناً در حال حاضر برای اعمال این فشار پشیمانند. شما کافی است فیلم استقبال مردم شیراز از خاتمی را ببینید. خود من نقدهای جدی ای بر خاتمی دارم، لیکن نقد نه کینۀ روانی. و خوشحالم که موسوی به جای ایشان آمدند. در این موقعیت خطیر گروهی که سعی در افراطی کردن حرکت مردمی را دارند و آن هم در یک ماه بعد از تولدش بی شک همانند سم برای این جنبش عمل می کنند و از چماقدارن ذوب در ولایت خطرناکترند.

آقای ...عزیز. دوستانی که میگویند نظام مشروعیتش لرزان است درست میگویند.
ما که به جک دنیلز و دوست دختر داشتن دیگران عقده نداریم. پنداری جنابعالی هم از حزب اللهیان دلزده هستید که خیال میکنید مشکل مملکت کمبود ملای خندان است. آقای خاتمی آن موجود وارسته و دانشمند و درجه یکی که شما میسازید و میپردازید نیست. او فرصت سوز است و اگر این نیست در پی حفظ نظام و المعمور ومعذور نمایی است که در این صورت ذره ای بدو اطمینان نشاید. البته با شما موافقم که نباید این جنبش به تندروی کشیده شود ولی ما همگی از هر موجود مذابی بیزاریم چه از نوع بسیجی خامنه ای باشد و چه در مرید و مراد بازی خاتمی و امثالهم.
این مردم دارند حرکت مدنی مدرن میکنند ولی برخی رهبران همین جنبش تا پریروز ایده های قرن هجدهمی بسط نشینی و اعتکاف پیشنهاد میکردند! ببینید مردم چه اندازه از اینها جلوترند و باید از قحط الرجال و اوضاع وانفسا دست به دامنشان شوند والا خامنه ای و رفسنجانی و بقیه که تکلیفشان برای همه روشن است ...

ma آقای ...!
بندهِ مادر که داغ پسر بر دل دارم نمی دانم جک چیچیلز که شما تبلیغش را کردید و کاپ و دوست پسر و دختر چیست ...نظرم را نوشتم زیرا آزادم هر جای جهان هستم نظرم ر ا بگویم و فریاد پسرکم باشم که خاموش شد.....در ضمن یک شرقی با ناموس و باشرف این کلمات را به کار نمی برد ....کسی که به توهین و ترور شخصیت وخود سانسوری و جامعه سانسوری اعتقاد دارد در نهایت، بندهِ نفس خویش وقدرت قدرتمداران و دیکتاتور ی می گردد . آقا برای گفتن حرفتان نیازی به نسبت دادن امیال خفته وآرزو های خودتان به دیگران ندارید .... فراموش نکنید با اسناد بستن به کسانی که اینجا می نویسند. خود را مدیون خلق خدا می کنید.... وخداوند از حق خودش می گذرد ؛ اما از حق الناس نمی گذرد..... من نه خاتمی را قبول دارم ...نه رفسنجانی و نه موسوی...نه خامنه ای ....نه احمدی نژاد و نه شاه! میدانید چرا ؟ همه شان یک مخرج مشترک! دارند :« ولایت فقیه » بله حتا شاه در نوع خودش!..... البته ....همه غوغا هم برای این است که وجه مسامحت در جامعه بالا برود و تحمل .... تا دیگر مرد ه باد زنده باد گو نباشیم و به محض بر خورد با غقیده ای که مثل نظرخودمان نیست؛ رگ گرد نمان متورم شود و چشم بسته و دهان به دشنام بگشاییم و عجبا از مرد مسلمان واین چنین دهان آلودگی ....شرمم آمد به جان رسول الله ..... همیشه اززیبایی درون و شرم کلام و جوانمردی ایرانیها برای فرزندانم افسانه ها گفته ا م و با چنین برخورد هایی قلبا محزون می شوم .
بگذریم و اما سلام به ایرانیانی که مقاومتشان حماسه عشق و ایمان است و آرزو دارم ولایت فقیه و نظام بنی امیه که مر گ محتوم خودش را در چشمه جوشان خون نداها و سهرابها و مردم به پا خواسته ایران میبیند ؛ هرکز موفق نگردد با لباس مبدل و ماسک عاریتی در صفوف مردم رخنه کرده و مقاومتشان را بدزدد . این آقایان ید طو لانی در میوه چینی انقلاب دارند. اما با اینهمه ایمان دارم که:نصر من الله وفتح القریب.....
سبز باشید باران ازآلمان

مهم این است که حتی اگر این حرکت مردمی پیروز شود و حق به حقدار برسد نیز حزب اللهی های دو آتشه همچنان حرف امام خمینی را تکرار خواهند کرد:

ما چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزیم!

اگر آزار و کشتار به ناحق و بی رحمانه از این مردم بی گناه به همین روال کنونی ادامه یابد، ملت چاره ای به جز آن نخواهد داشت که سرانجام دست به اسلحه برده و این حزب اللهی ها و از آن مهم تر حزب اللهی نمایان دو رو را به سزای اعمال کثیف خود برساند و آرزوی دلشان را که همانا شهادت در راه حق است برایشان برآورده کند!

مکرو مکرالله و الله خیر الماکرین

عالمی عزیز و خانم باران، منظورم کسانی است که به زعم من به دنبال منافع شخصی و حزبی هستند و حالا قصد دارند از آب گل آلود صیدی کسب کنند،رصد کردن رسانه های آنها تاحدی صداقت من را تأیید خواهد کرد. من قصد دست انداختن کسانیکه به هر دلیلی در خارج از کشور زندگی میکنند نبوده است.شما بنده را حزب الهی دلزده و نفوذی نامیده اید، البته در این برهۀ آشفته و حساس به شما حق می دهم که شکاک باشید، اما با امید به اینکه حرفم را باور کنید، من از تمام این نامها مبرایم. اگر خودم هم بخواهم نمی توانم حزب الهی باشم، چونکه جزء اقلیت دینی هستم. من نه به دنبال آخوند خندانم و نه عاشق سینه چاک حکومت اسلامی. حرف من مشخص است که نمی توان در یک اظهار نظر کوتاه آن را تشریح کرد. من معتقدم باید سیاسی تحلیل کرد نه شخصی و تحلیل سیاسی را از کینه های شخصی و روانی سوا کرد. اگر هر فردی علایق روانی خود را دخیل کند این وضعیت از یک وضعیت سیاسی به شرایطی هرج و مرجی نزدیک خواهد شد، و مضافاً اینکه سیاست را نه فحش دادن ریشه ای به نظام، بلکه خلق شرایطی که بتوان خلاقیت سیاسی افراد را در راستای یک امر مشترک بسیج کرد، می دانم. در اینجاست که نمی توان حتماً برای این جنبش شرط گذاشت آن هم شراطی که به نظر من باعث فلج شدن جنبش می شود. به نظر من تمام نقدهای که در بال در باب خاتمی آورده شده اند نه سیاسی بلکه شخصی اند. بله ایشان فرصت سوزی کرده اند، اما شما دستاوردهای ایشان را در نظر بگیرید، اتصال این جنبش را به این دستاوردها در نظر بگیرید، موقعیت ایشان را مد نظر قرار بدهید، ایشان نه رجوی هستند و نه بنی صدر، رئیس جمهور سابق هستند. مردمی که اکنون در بدترین شرایط امنیتی عمل میکنند، به خوبی از این شرایط آگاهند، و حتی از لیدرهای احزاب خارج از کشور هوشمندتر هستند، در نماز جمعه تقریباً همه از سخنان هاشمی راضی بودند با وجود اینکه بسیاری از حرف ها را نگفت و حتی عقب تر از خواست مردم سخن گفت اما با در نظر گرفتن جایگاه ایشان و تأثیر حرفهایشان متزلزل کردن حاکمیت و ریزش نیرو از حاکمیت بسیار حیاتی و سازنده بود. جمعی از معترضان که اصلا قلیل نیستند افرادی هستند متدین و حتی معتقد به اصل جمهوری اسلامی و به واسطۀ موسوی و خاتمی پا به میدان گذاشته اند، خانم هایی که با چادر به سمت پلیس سنگ پرتاب میکنند زنانی که فرزندان خود را در جبهه از دست داده اند، نکتۀ نهم این جنبش سیج کردن این قشر است، و گر نه قشری دیگر از اول انقلاب ناراضی هستند، کاری که اکنون ما باید در فکر آن باشیم حرکت گام به گام برای بسیج کردن کسانی است که هنوز واقعاً به دلایل عقیدتی فکر میکنند احمدی نژاد و خامنه ای حقیقت را می گویند و خادم ملت هستند، شما نمی توانید با دادن شعارهای برآمده از بطن جامعۀ فرانسه اینان را وارد میدان کنید بلکه با منطق خود آنها قادر به این کار هستید، این زبان و منطق در خاتمی و موسوی موجود است. روشهای که شما ارتجاعی می دانید، دقیقاً به وسط کشیدن این گروه را هدف قرار داده است، و مضافلً دستگاه ایدئولوژیکی حاکمیت را از درون فلج میکنند، لطفاً به این مسائل دقت کنید.این نکته را مد نظر داشته باشید که ما نمی توانیم افراد را به خاطر نظریات گذشته اشان طرد کنیم آنهم در این برهۀ زمانی حساس، شما دنبال فرشته هستید که رهبر و دولتمرد آینده باشد، چه بخواهیم و چه نخواهیم آقای موسوی از طرف قشر کثیری از افراد مقبولیت دارد و تا حال نیز به خوبی عمل کرده است. متأسفانه دو گروه در حال حاضر به جنبش لطمه می زنند، نخست طرفداران احزابی که ذهن آنان در سی سال پیش یخ بسته است و به جز فتح زود هنگام بیت رهبری، به چیز دیگری راضی نیستند و همواره طرحهای آنان از سوی مردم پس زده شده است و حتی یک بار به فکر تغییر برنامه های خود نیفتاده اند، آنها می گویند رأی ندهید اما مردم رأی می دهند، می گویند موسوی آدم بدی است اما مردم گرد او جمع می شوند، ما که نمی توانیم این حقایق را رد کنیم. دوم، اقتدارگرایان و فاشیستهای داخلی هستند. هر دو گروه به موسوی و اطرافیانش حمله میکنند، هر دو مثل هم به منتقدانشان جواب می دهند، یکی آنان را عوامل جیره خوار استکبار می دانند، و دیگری جیره خوار وزارت اطلاعات.
راهکارهای که دوستان پیشنهاد می کنند علاوه به کمک نکردن به این جنبش، باعث ریزش نیرو از این جنبش می شود ما باید راهکاری را پیش بکشیم که بتواند قشر بیشتری و به خصوص افراد متدین و حتی معتقد به نظام را وارد میدان کنیم.

ما ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟منظور از ما کیست ؟حزب توده ؟ خدایش بیامرزد پدرم را ....حرفهایی که از حزب توده و تحلیل هایی که این حزب در رابطه با مصدق داشت و تنها گذاردن این مرد ملی و وارسته که دست خالی داغ نفت را به دل انگلیس گذاشت....همه و همه به نظر آشنا می آید ...خدا نیامرزد آنکه بنای گروه و گروه بازی را در این آب و خاک گذارد...... آنهم تشکیلاتهای موافق اجنبی (چه رجوی باشد و چه حزب توسری خورده توده فرق نمیکند )حالا بیاییم و موسوی یا خاتمی یا هاشمی را به عنوان خورده بورژوازیی که کشش مبارزه دارد و به صف خلق !!!!!!!!!! و غیره و ذالک تعلق دارد ...حمایت کنیم ؟این که نفاق است !می توان ساعتها سخن پراکنی کرد و آقایان را آب توبه بر سرشان ریخت وهیتلر هم از کشتن مردم بی گناه منظوری نداشت ...اصلا شوخی کرد ...یزید هم اشتباهی امام حسین را کشت ....می دانید تا خود آدم داغ ندیده باشد خیلی راحت می تواند یک کاسه آب برائت روی سر موجبین و جلادان تاریخ بریزد ...نمی دانم دیگر بس است ...الله و اعلم
باران از آلمان