تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
پژوهشگر ارتباطات

انتخابات و طبقه متوسط شهری

امید حبیبی‌نیا

اشاره: دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در ایران فرصتی است تا به بررسی عمیق‌تر رفتار سیاسی رأی دهندگان بالقوه از منظرها و گرایش‌های مختلف بپردازیم. از آنجا که طبقه متوسط شهری به گمان نگارنده نقشی کلیدی در کنش‌های مرتبط با کارزار انتخاباتی ایفاء می‌کند در این نوشتار که می‌تواند مقدمه‌ای برای بحث و تحلیل‌های عمیق‌تر و عینی‌تر تلقی شود به برخی از ویژگی‌های مرتبط با تحرک‌پذیری این طبقه با توجه به پارامترهای انتخابات پیش رو پرداخته‌ایم.


یک کاربر اینترنت / عکس: شهره سعیدی

بنا بر داده‌های آماری، طبقه متوسط شهری در ایران در فاصله سال‌های دهه هفتاد تا کنون بیش از یک و نیم برابر رشد یافته است.1 طبقه متوسط در بافت سیاسی جامعه ایران از نقش تعیین کننده‌ای برخوردار است و به نظر می‌رسد که همچنان مرکز توجه تبلیغات سیاسی نامزدهای انتخاباتی و همچنین بخش مهمی از نیروهای سیاسی حاشیه یا خارج از حکومت باشد.

مرکز آمار ایران با در نظر گرفتن خط فقر براساس معیارهای رسمی معتقد است که نزدیک به شصت و پنج درصد از مردم در مرز خط فقر یا بالاتر از آن قرار دارند. با این حال می‌توان دسته‌بندی سنتی: خرده‌بورژوازی تهی‌دست (نزدیک به خط فقر یا زیر خط فقر)، خرده‌بورژوازی متوسط (کمی بالاتر از میانگین رسمی خط فقر) و خرده‌بورژوازی مرفه (کاملاً بالای خط فقر) را در شناخت و تمایز رفتار سیاسی ـ اجتماعی طبقه متوسط شهری ایران لحاظ کرد.

از دیدگاه جامعه‌شناسی شهری، طبقه متوسط تهی‌دست معمولاً با ریشه و پیشینه نزدیک‌تر به روستاها و شهرک‌ها در نظر گرفته می‌شوند که به عنوان نمونه در سطح کلان شهر تهران در جنوب شهر، شرق و برخی شهرهای اطراف سکنی گزیده‌اند.

طبقه متوسط تهی‌دست در سال‌های جنگ بدل به ارودگاهی برای سربازگیری شده و لاجرم پیوند بسیاری با ماشین جنگی یافت که در سال‌های دهه هفتاد کارآمدی دیگری جز سازمانیابی در نیروی بسیج یا جذب شدن در ماشین اداری، نیروهای نظامی، انتظامی و بدنه دون پایه ارگان‌های دولتی نیافت.

به دلیل گرایش‌های سنتی‌تر و مذهبی‌تر این طبقه، رابطه این بخش از طبقه متوسط تا سال‌های اخیر با روحانیت و نهادهای سنتی حکومت مذهبی مستحکم بوده است، اما با تشدید فشارهای اقتصادی در دهه اخیر به نظر می‌رسد که از این پایبندی به ارزش‌های حاکم کاسته شده و با توجه به آسیب‌پذیری بیشتر این بخش از طبقه متوسط، در آستانه دگردیسی بنیادین قرار گرفته است.


خرده بورژوازی متوسط، بخشی از این طبقه است که ریشه طولانی‌‌تری در شهر و در نتیجه مراکز قدرت سیاسی دارد، ساز و کار بوروکراسی دولتی را می‌شناسد و خود یکی از ارکان آن است. گسترش این بخش از طبقه متوسط به اواخر دهه پنجاه و افزایش بهای نفت بازمی‌گردد که سبب تغییرات طبقاتی عمیقی در جامعه ایران شد، رشد این طبقه که در طول سال‌های جنگ متوقف شده بود با بر سرکار آمدن تکنوکرات‌های رفسنجانی از سر گرفته شد و تا سال‌های اخیر بخش مهمی از ارکان دولت و واسطه زیرساخت‌های اقتصادی سرمایه‌داری را تشکیل می‌دادند.

طبقه متوسط میانی که اکثریت گروه خرده بورژوازی را تشکیل می‌دهند و اغلب شامل کسبه جزء، صاحبان مشاغل مختلف، کارمندان متوسط و رده بالا و صاحبان کارگاه‌ها و تولیدکنندگان کوچک هستند به لحاظ جغرافیایی اغلب در غرب، مرکز، شمال و شرق تهران ساکن هستند و برخلاف طبقه متوسط تهی‌دست بیشتر صاحب‌خانه هستند، از تحصیلات بالاتری برخوردار هستند و رابطه نزدیک‌تری با مراجع قدرت دارند.

اما رشد شدید تورم که بنا بر آمار رسمی نزدیک به سی درصد است سبب شده است که جایگاه و امنیت اقتصادی و روانی این طبقه که دیرتر از بخش تهی‌دست وارد میدان سیاست می‌شود، به خطر بیفتد و گاه نیز سبب ریزش به سوی طبقه متوسط فرودست شده است.

طبقه متوسط مرفه که هنوز اقلیت این طبقه را تشکیل می‌دهد به لحاظ اقتصادی بیش از سایر طبقات به مراجع اصلی قدرت اقتصادی نزدیک است و با این‌که کمتر در ساختار دولتی شرکت دارد ولی به لحاظ اجتماعی همواره پاسدار منافع اقتصادی خود است و هرگاه این منافع به خطر بیفتند به تکاپو می‌افتد. این طبقه که اغلب تکنوکرات، متخصص و صاحبان مشاغل پردرآمد هستند در سطح شهر تهران عمدتاً در غرب و شمال تهران ساکن شده‌اند و در رقابتی شدید برای کسب موقعیت بهتر با طبقه سرمایه‌داری قرار دارند.

به نظر می‌رسد که فشارهای اقتصادی سال‌های اخیر این طیف را کمتر مورد آسیب قرار داده است اما بدیهی است که فشارهای اجتماعی ناشی از به قدرت رسیدن محافظه‌کاران و تنش‌های سیاسی و به ویژه محدودیت در معاملات اقتصادی و رکود فعالیت‌های اقتصادی آنان را نیز به صف مخالفان سیاسی دولت کنونی می‌راند.

از این قرار در حال حاضر هر سه طیف طبقه متوسط شهری کم و بیش وارد کارزار سیاسی انتخابات شده‌اند و از آنجا که تقریباً همه کاندیداها به ویژه میرحسین موسوی این طبقه را هدف گرفته‌اند به نظر می‌رسد که کنش‌ها و آهنگ حرکت اجتماعی این طبقه برای تعیین سرنوشت نامزد برنده از اهمیت بیشتری برخوردار است.

اما پیش از آن‌که به بررسی چگونگی اثرگذاری تبلیغات سیاسی در این طبقه بپردازیم شاید بهتر باشد نگاهی به بخشی از خصوصیات طبقاتی این طبقه شاخص بیندازیم:


طبقه متوسط در ایران:
متزلزل، مردد و دنباله‌رو است، به سرعت ارودگاه خود را تغییر می‌دهد و به سرعت دور می‌زند.

از لحاظ سیاسی دارای طیف‌های مختلفی است که ناهمگونی و تعارض میان آن‌ها سبب سازشکاری با قدرت می‌شود.

تابع رفتارهای هیجانی، پیروی از کنش‌های انبوه خلق، موج‌های سیاسی و کنش‌های کم‌مخاطره است.

در صورتی با طبقات پایین دست و رادیکال‌تر پیوند می‌یابد که منافع آنی و کوتاه مدتی بیابد و در این صورت نیز تلاش می‌کند تا از این طبقات به عنوان پیاده‌نظام استفاده کند.

حفظ موقعیت خود در بحران‌های اجتماعی و سیاسی را بر هرگونه ماجراجویی ترجیح می‌دهد مگر آن‌که پشتیبانی نیرومندی در میان طبقات تهی‌دست و یا طبقه سرمایه‌دار بیابد.
به لحاظ سیاسی محافظه‌کار است و در صورتی که عملاً وارد میدان سیاست شود ترجیح می‌دهد از رفرم و خواسته‌های جزئی به جای تغییرات بنیادین و ریشه‌ای استقبال کند.

گرایش های مذهبی و سنتی در بخش وسیعی از این طبقه در تضاد با مظاهر و ارزش‌های نوین در زندگی شهری سبب بحران‌های ارزشی در بافت سنت‌گرایانه آن می‌شود که به تدریج سیمای آن را تغییر می‌دهد.

با چنین تعریفی از طبقه متوسط شهری ببینیم که تبلیغات سیاسی نامزدهای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در ایران چگونه آن‌ها را هدف قرار داده است. بنا بر داده‌های موجود، اغلب مشتریان روزنامه‌ها و مطبوعات در گروه طبقه متوسط قرار دارند، برآوردها همچنین نشان می‌دهد که بیش از ۵۵ درصد از مردم در شهرهای بزرگ به شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای دسترسی دارند. آمار رسمی همچنین حاکی از بهره‌وری بیش از سی میلیون نفر از تلفن همراه است که اغلب برای رد و بدل کردن اس‌ام‌اس یا فیلم‌های کوتاه با موضوعات روز استفاده می‌شود.


نزدیک به بیست و چهار میلیون نفر یعنی در حدود نیمی از جمعیت شهرنشین کشور نیز به اینترنت دسترسی دارند که از این میان براساس برآوردهای من نزدیک به یک تا دو درصد آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی عضویت دارند. فیس‌بوک به عنوان جذاب‌ترین و مهم‌ترین شبکه اجتماعی در ماه‌های اخیر پس از رفع فیلتر در ایران توجه بسیاری را به خود جلب کرده است که برآوردهای شخصی نگارنده حاکی است در حدود چهارصد هزار کاربر اینترنت از ایران در ماه‌های اخیر وارد این شبکه شده‌اند و این روند در حال افزایش سریع است.2

از آنجا که بخش مهمی از طبقه متوسط شهری مخاطبان بالقوه تبلیغات سیاسی نامزدهای انتخاباتی در این دوره هستند، بررسی تعامل این طبقه با رسانه‌ها در این دوران قابل تأمل است. آمارهای مرکز تحقیقات صدا و سیما نشان می‌دهد که نزدیک به هفتاد و چهار درصد در انتخابات ریاست جمهوری پیشین که با توجه کمتری از جانب طبقه متوسط روبه‌رو شده بود به برنامه‌های سیاسی صدا و سیما ویژه تبلیغات انتخابات توجه نشان داده‌اند.3

برآوردهای این دوره حاکی است که بیش از هشتاد و پنج درصد از مردم مخاطب بالفعل این برنامه‌ها خواهند بود،به ویژه با آغاز مناظره‌های تلویزیونی بین نامزدهای انتخاباتی برتعداد مخاطبان این نوع برنامه‌ها افزوده شده است. از آنجا که تلویزیون، رسانه‌ای سرد است و ساختار اجتماعی طبقه متوسط ایران همچنان ساختار متکی بر خانواده است، به نظر می‌رسد که نقش تلویزیون در این میان از سایر رسانه‌ها برای دامن زدن به تعامل، بحث و اقناع درون خانواده و سپس گروه اجتماعی (دانشگاه، دوستان، محیط کار و...) بیشتر از سایر رسانه‌ها باشد.4


در کنار شبکه‌های تلویزیون داخلی، نزدیک به پنجاه شبکه تلویزیون فارسی زبان ماهواره‌ای نیز وجود دارند که در روزهای انتخابات بر میزان بینندگان شبکه‌های خبری و با محتوای سیاسی افزوده می‌شود و می‌توانند خلاء اطلاعات و صداهای مختلف متناسب با سیاست رسانه‌ای‌شان را پر کنند.

اغلب این شبکه‌ها به جز چند شبکه مختص اقوام یا سلطنت‌طلب مخاطب هدف خود را طبقه متوسط شهری در ایران فرض کرده‌اند و در نتیجه تعامل مخاطبان با این شبکه‌ها برای برآورده ساختن نیازهای اطلاعاتی مختلف‌شان از جمله دریافت اطلاعات، فرار از استرس‌های روزمره و تخلیه روانی، تفریح و برآورده شدن بخشی از نیازهای سرکوب شده جنسی، تنوع، دسترسی به اطلاعات منع شده و همچنین تعامل و سازگاری با محیط اجتماعی پیرامونی گاه از شبکه‌های داخلی که دچار محدودیت‌های بسیاری در بازنمایی ارزش‌ها، گرایش‌ها و آواهای گوناگون جامعه شهری کنونی و فرهنگ عامه هستند، نمود بیشتری می‌یابد.

تبلیغات سیاسی در دوران انتخابات در ایران به ویژه در انتخابات ریاست جمهوری و با توجه به محدودیت دوران تبلیغ که عملاً کمتر از چند هفته (‌و در این مورد کمتر از چهار هفته) است، به دلایلی که بخشی از آن را پیش‌تر در‌باره جایگاه طبقه متوسط شهری در معادلات سیاسی آوردیم، اغلب معطوف همین طبقه است و باید بتواند در اسرع وقت بخش‌های سرگردان این طبقه را که اکثریت خاموش جامعه را تشکیل می‌دهند تحت تأثیر قرار دهد و جذب یک اردوگاه سیاسی سازد.

نمودار زیر می‌تواند شمایی از تأثیرات تبلیغات سیاسی در کوتاه مدت و پروسه تأثیر‌پذیری مخاطبان بالقوه آن را نمایان سازد.


شمای یک

طرح یک ـ شمای کلی متغییرهای تأثیرگذاری در تبلیغات سیاسی کوتاه مدت در ایران (ا.ح ۱۳۸۸)
آن‌چنان‌که از این طرح برمی‌آید مخاطب طبقه متوسط با دریافت پیام‌های تبلیغی مرتبط با پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی خود به کنش واداشته می‌شود و براساس متغیرهای تحریک‌پذیری اجتماعی‌اش با تعامل با خانواده، گروه‌ها و خرده‌گروه‌های مرتبط به این پیام‌ها پاسخ می‌دهد.

از آنجا که در تبلیغات سیاسی کوتاه‌مدت امکان تأثیرات شناختی و اقناع کمتر وجود دارد، پروپاگاندا بیشتر روی محورهای هیجانی و برانگیختن نیازهای فوری مخاطب برای پاسخ دادن به پیام‌های انتخاباتی صورت می‌گیرد در نتیجه تحریک هیجانی، تغییر نگرش‌ها به سرعت شکل می‌گیرد و با پیروی از موج انبوه خلق منجر به رفتار سیاسی می‌شود.5

موج سبز، موج تغییر و موج احمدی‌نژاد در این دوره به عنوان امواج تبلیغی طبقه متوسط تلاش می‌کنند تا با استفاده از شیوه‌های مختلف و تاکتیک‌های تبلیغاتی علاوه بر به انفعال کشیدن هواداران بالفعل طرف مقابل، طبقه متوسط را وارد میدان کنند.

در این میان به نظر می‌رسد تا امروز موج سبز با استفاده از سرمایه‌گذاری سنگین و جذب حمایت بخش مهمی از تکنوکرات‌ها و سرمایه‌داری مدرن توانسته است موفقیت چشم‌گیری در جذب طبقه متوسط میانی و مرفه شهری بیابد در حالی که تبلیغات طرفداران احمدی‌نژاد عمدتاً بر طیف تهی‌دست طبقه متوسط استوار است، این گروه از تنوع رسانه‌ای و تقویت ثانویه درون طبقاتی خود کمتر بهره می‌برند و تنها می‌توانند بر مراجع رسمی قدرت تکیه کنند که در تعارض با تمایلات پنهان یا نیمه پنهان بخش وسیعی از طبقه خود قرار می‌گیرد.

چنانچه موج تبلیغاتی در دوران کوتاه تبلیغات سیاسی انتخابات ریاست جمهوری در ایران با متغیرهای تقویت کننده‌ی درون گروه و پایگاه اجتماعی روبه‌رو ‌شود شانس توفیقش بیشتر خواهد بود این متغیرها می‌تواند عواملی چون توجه به ارزش‌های غیررسمی (خرده فرهنگ‌ها و فرهنگ زیرزمینی)، عوامل اقتصادی (برنامه ضدتورمی و افزایش امنیت اقتصادی) و وعده رفرم در فضای فرهنگی و سیاسی باشد و در عین حال می‌تواند با موانع اجتماعی و سیاسی مانند نهادهای سنتی قدرت (ولایت فقیه، الیگارشی) و زیربنای اقتصادی قدرت (بازار) روبه‌رو شود.

در همین حال تبلیغات سیاسی برای انتخابات در کشور ما با ویژگی‌های خاص دیگری چون: میزان جمعیت دانشجو، گروه‌های مرجع، تقویت ثانویه و موج‌سازی دورن طبقاتی، میزان مطالعه، سانسور و اختناق، خط قرمزها و خودسانسوری، میزان جمعیت جوان و میزان حضور خرده‌گروه‌ها و گرایش‌های گریز از مرکز در بطن کارزارهای انتخاباتی روبه‌رو است.

از همین روست که به کارگیری شیوه‌های تبلیغات متکی بر تأثیرات فوری هیجانی از اهمیت بیشتری برای این جامعه هدف برخوردار است. درنتیجه شیوه‌های دیگر تبلیغی نظیر ارائه اطلاعات، اقناع و واقع‌نمایی داده‌ها تحت تأثیر «تحریک به کنش» قرار می‌گیرد.


یک کاربر اینترنت / عکس: شهره سعیدی

این تحریک به کنش با میزان سواد رسانه‌ای و هیجان‌پذیری مخاطب نسبت معکوس دارد و از آنجا که پیاده نظام تبلیغات سیاسی طبقه متوسط جوانان هستند که می‌توانند آرای اعضای خانواده را نیز تحت تأثیر قرار دهند، دارای خصایصی قابل تأمل برای تحرک‌پذیری اجتماعی در مراحل مختلفی هستند:

مرحله آمادگی: در این مرحله مخاطب، هدف اطلاعاتی برای تحریک به مشارکت در کارزار قرار می‌گیرد، این اطلاعات می‌تواند وی را ترغیب کند که حضورش در انتخابات سبب کامیابی نیازهای فوری او خواهد شد. (هوشیاری در برابر پیام‌های تازه)

مرحله جذب: در این مرحله پیام‌های تبلیغاتی مستقیم و برنامه‌ریزی با هدف تأثیرگذاری فوری به وی ارائه خواهد شد و وی جذب یک گروه بزرگ‌تر هم رنگ (مثلاً موج سبز) می‌شود.

مرحله کنش: در این مرحله مخاطب با متغیرهای متفاوتی برای سازگاری با گروه و تقویت یا کاهش انگیزه‌های تعاملی مواجه می‌شود. (شرکت در تبلیغات شهری، تجمع‌ها)

مرحله تعامل و تغییر: در این مرحله مخاطب جوان در فاصله روزهای پایانی با دریافت مجموعه‌ای از تقویت کننده‌ها یا نهی‌کننده‌های اجتماعی با توجه به زیرساخت‌های شناختی خود در اردوگاه خود باقی مانده یا آن را تغییر داده و گروه همسوی خود را قطعاً تعیین می‌کند. (اقناع ابتدایی و ترغیب دیگران)

مرحله پاسخ: در این مرحله مخاطب رفتار سیاسی منتج از تبلیغات سیاسی و بازخورد آن در نگرش‌های خود را نشان می‌دهد ( رأی دادن یا رأی ندادن)

با نگاهی به روند تبلیغات سیاسی چند هفته اخیر به نظر می‌رسد به دلایل بسیاری که کوشیدم برخی از آن‌ها را در این نوشتار توضیح بدهم حامیان میرحسین موسوی موفق شده‌اند بخش مهمی از طبقه متوسط میانی و مرفه را که در واقع ستون‌های اصلی مبلغ‌های ثانوی اصلاح‌طلبان شده‌اند به خود جذب کنند و با استفاده از شعارهای اقتصادی و وعده رفرم در برخی از زمینه‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی طبقه متوسط رفرم‌طلب را که خواستار دستیابی به مطالبات حداقلی بدون ریسک در کوتاه و میان مدت است به مقابل رئیس جمهوری که تصور می‌کرد در این دوره نیز با اتکاء به پشتیبانی نهادهای سنتی برنده انتخابات خواهد بود، بکشانند.

شاید بررسی شیوه‌های تبلیغاتی حامیان میرحسین موسوی و تحلیل رسانه‌ای آن از منظر اقتصاد سیاسی اکنون موضوعی قابل توجه به نظر برسد ولی از هم اکنون روشن است که این تبلیغات سیاسی موفق شده است تا بار دیگر طبقه متوسط را همچون سال ۷۶ به میدان بکشد و از همین رو امید بسیاری به پیروزی مجدد دارد با این تفاوت که مبنای اصلی آن نارضایتی عمیق‌تر این طبقه از عملکرد دولت کنونی است و از همین روست که چون پیوندش با جناح پویاتر سرمایه‌داری مستحکم‌تر است می‌تواند چشم‌انداز تأمین منافع اقتصادی هر دو را وعده دهد.

به این ترتیب درصورت پیروزی موج سبز در انتخابات روز جمعه آینده، تحلیل و بررسی عمیق دلایل توفیق این تبلیغات سیاسی در میان طبقه متوسط می‌تواند موضوعی برای بحث‌های آتی پژوهشگران و تحلیل‌گران باشد. امری که البته بار دیگر نقش تعیین کننده این طبقه و رفتارهای سیاسی‌اش در جامعه در حال تحول ایران را بیش از پیش به رخ می‌کشد.


پانوشت:
۱. مرکز آمار ایران، ۱۳۸۷

۲. فیس‌بوک براساس داده‌های آلکسا طرف کمتر از دو ماه به رتبه چهارمین سایت پربازدید روزانه در ایران رسیده است که در جهان بی‌مانند است.

۳. انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ با ۴۱ درصد تحریم در دور دوم روبه‌رو شد.

۴. یک منبع داخلی به نگارنده گفته است که برآورد اولیه حاکی است که مناظره میان موسوی و احمدی‌نژاد از شبکه سوم سیما بیش از هشتاد و پنج درصد بیننده داشته است که یک نقطه اوج در زمینه مخاطب‌سازی سیما محسوب می‌شود.

۵. نگاه کنید به: حبیبی‌نیا، امید: تبلیغات سیاسی و رسانه‌های جمهوری اسلامی، ۱۳۸۳

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

بعد عجیب است که با این تحلیل، چرا آقای حبیبی نیا صبح تا شب تلاش می کند تا جریان تحریم را با برد محدود پیام رسانی خود به مردم ایران تحمیل کرده و بقبولاند؟ یا این تحلیل غلط است و یا اینکه ایشان بسیار احساسی و بدون منطق مردم را به تحریم دعوت می کند و کاندیدای موج سبز را به مسخره می گیرد...!

-- امیر ، Jun 8, 2009

مشاهده رفتار سیاسی شهروندان و پیوند دادن آن با جایگاه اجتماعی بسیار مناسب و شیوه خوبی برای تحلیل است.رفتاری که من از عموم طبقه متوسط میانی دیدم نوعی انزجار از احمدی نژاد است.حتی پیش ار آن که با هیچ سیاست اقتصادی یا اجتماعی وی مشکل داشته باشند داستانها در مورد کاپشن او و جورابهایی با بوی بد بر سر زبانها بود.طبقه متوسط بسیار شرمگین است که در محافل بین المللی یک ...کشورشان را نمایندگی می کند و بسیار از این موضوع شرمگین اند.حتی زمانی که وی با شهامت از فساد مالی سران درجه اول نظام در صدا و سیما یاد می کند طبقه متوسط آنرا نمی پذیرد. احمدی نژاد با طرح المان های ناسیونالیستی سعی در جذب بخشی از طبقه متوسط را دارد . مثلابه تاکید او بر نام خلیج فارس دقت کنید.یا انرژی هسته ای. به هر حال پیوند اصلی احمدی نژاد با طبقات محروم است و از آنجایی که اندازه طبقه محروم بزرگتر شده آنها شانس زیادی دارند تا اکثریت شوند و رییس جمهور آینده را انتخاب کنند.

-- بهداد بردبار ، Jun 8, 2009

باید به برنامه رای داد نه به فرد٠ خصوصا موسوی کاندیدای نظام است و احمدی هم خارج شده از لیست اصولگراها٠ پس با انتخاب کروبی خامنه ای غافلگیر می شود٠ حزب تو ده باز دارد ترمز دموکراسی میشود ٠

رفسنجانی و ناطق نوری و حزب توده حامیان موسوی

-- neda ، Jun 8, 2009

زرنگی به این می گویند٠ عمویی توده ای کهنه کار از فرصت استفاده کرده پس از انکه از امدن موسوی به دلیل کاندید نظام شدن او وحمایت همه مطمین شده برای پاک کردن اثرات بعدی مثلا می گوید رای نمی دهد اما همین جا از طبری و کیانوری دفاع و یک نیش به بازرگان زده و با دفاع ضمنی که از موسوی و نیات پاک او و چند وزیر مترقی او کرده و به اوباما که منادی طرحهای بشردوستانه و صلح طلبانه بوده و امروز چهره امریکا و خاورمیانه را دارد دگرگون می کند اتهام غیرمستقیم دست داشتن در تولید اسلام رادیکال امثال موسوی و ج ا رامیزند٠ تا بدینوسیله حمایت بی قید و شرط خودش و سیاست های وابسته اشکارحزبش به شوروی و حتی روسیه را ماستمالی کند٠ خوب بعد از این سخن فرسایی متناقض شما اگر یک توده ای باشید پیامی جز این می گیرید که به لج اوباما و بازرگان هم که شده بروید به موسوی رای دهید چون قبلا گفته بوده سخنانش دلنشین است و حالا می گوید امیدوار کننده است و ضد اوباماست٠ تنها تغییری که من میبینم این است که بالاخره کراوات زده٠
قبلا برای عوامفریبی ریش می گذاشتند و ایه قران حفظ می کردند

-- shadi ، Jun 8, 2009

تحلیل بسیار خوب و جاندار و کاملا علمی و استخوان داری بود که می تواند مرجع بسیاری دیگر ار تحلیل های دیگر قرار گیرد طبق معمول آثار نوشتاری آقای حبیببی نیا

-- همایون خ ، Aug 11, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)