خانه > گزارش ويژه > حقوق بشر > ایران، نقشی در جنگ در نوار غزه دارد؟ | |||
ایران، نقشی در جنگ در نوار غزه دارد؟مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comپس از دو هفته که از آغاز جنگ غزه میگذرد، خبر اول اکثر نشریات و رسانههای جهان به این جنگ اختصاص دارد. در خبرها بود که دولت اسرائیل با آتشبس سه ساعته در هر روز برای رساندن مواد غذایی، دارویی و سوختی به مردم غزه موافقت کرده است. این آتشبس، ساعت ۱۱ به وقت محلی آغاز شده ولی پس از دقایقی با دو حملهی هوایی اسرائیل نقض گردیده است. پیرامون جنگ غزه، به سه مورد از مسایلی که در رابطه با این جنگ مطرح هستند، میپردازم: ـ نقش ایران در جنگ غزه در گفت و گویی با دکتر هوشنگ امیراحمدی، استاد دانشگاه راتگرز و رییس «شورای آمریکاییان و ایرانیان.» ـ بحث حقوقی جنگ غزه و حضور اسرائیل داخل نوار غزه، در گفت و گو با دکتر سعید محمودی، استاد حقوق بینالملل در سوئد. ـ همچنین نگاهی به جنبهها و مشخصات نظامی جنگ غزه در گفت و گو با دکتر هوشنگ حسنیاری، استاد کالج نظامی سلطنتی کانادا.
از آقای امیراحمدی میپرسم با شروع جنگ غزه، در برخی از خبرگزاریها و از زبان سران برخی کشورها همواره از نقش و تأثیر ایران در این جنگ شنیدهایم. نظر شما در این باره چیست؟ اول اجازه بدهید از این فرصت استفاده کنم و این جنگ را محکوم کنم. جنگی است که هدفش جز آدمکشی، چیز دیگری نیست. اما در رابطه با ایران؛ ایران سالهاست که به حماس پشتیبانیهای معنوی، مالی و انسانی میدهد. حماس از جمهوری اسلامی پول میگیرد، اما شاید حدود چهار تا پنج درصد کل زندگی حماس از طریق جمهوری اسلامی بگذرد.
بقیهی بودجهی حماس از کجا تأمین میشود؟ حماس سه منبع اساسی تأمین بودجه دارد. مثلاً، بیست درصد از بودجهی حماس را سال قبل امارات تأمین کرده. بعد هم عربستان است. عربستان همیشه بخش وسیعی از زندگی حماس را در تاریخ بیست سالهی وجود حماس تأمین کرده است. بعد از آن، حماس یک شبکهی جهانی برای پشتیبانی از خود دارد، از جمله در آمریکا و انگلستان. هفتهی پیش که در لندن بودم،در یک روز در لندن میلیونها دلار در حمایت از حماس جمع شد. بالاخره حماس خود فلسطینیها را هم دارد. همهی فلسطینیها که فقیر نیستند. فلسطینیهای بسیار ثروتمندی وجود دارند. نیروهای اسلامی مخالف اسرائیل که ثروتهای زیادی دارند، در منطقه و خارج از منطقه هستند و آنها هم به حماس کمک میکنند. بنابراین، کمکی که ایران از نظر مالی به حماس میکند، بسیار ناچیز است. اما به لحاظ سیاسی چطور؟ در این جنگ ایران نمیتواند از نظر سیاسی تأثیرگذار یا عاملی در شروع جنگ باشد؟ در شروع جنگ، ایران هیچ نقشی نداشته است. این جنگ را اسرائیلیها با دقت تمام برنامهریزی کرده بودند و تمام تجربهی جنگ سال ۲۰۰۶ لبنان را در نظر گرفته بودند. مثلاً یکی از کارهایی که در آن جنگ نکرده بودند و در این جنگ دارند انجام میدهند، حملهی زمینی است. اما چرا اینقدر اصرار دارند ایران در شروع جنگ نقش داشته باشد، یک دلیلش این است که اسرائیلیها خیلی نگران نزدیکی اوباما با ایران هستند. اگرچه این نزدیکی، به نظر من، در تحلیل نهایی، حداقل تا پنج شش ماه آینده بیشتر سراب است تا واقعیت، اما اسرائیلیها میخواهند تا حد امکان، تمام راههایی را که ممکن است به تهران ختم شود، ببندند. یکی از این راههایی که میتوانست به تهران ختم شود، برخوردی بود که اوباما قرار بود با مسألهی فلسطین و ایران، در مجموع، بکند. یعنی این بحث که مشکل ایران و آمریکا، فقط مشکل ایران و آمریکا نیست، بلکه مشکل اسرائیل با اعراب و فلسطینیها، مشکل ایران با اسرائیل، مشکل حزبالله با فلسطین، مشکل عراق و مشکل افغانستان در منطقه هم هست. اصولاً دولت اوباما داشت فکر میکرد، و دارد فکر میکند که یک برخورد منطقهای بکند. آیا به این معنا است که میخواهند اوباما را در آغاز کار، در این رابطه در وضع دشواری قرار بدهند؟ دقیقاً، میخواهد دست اوباما را از پشت ببندد. تا جایی که به ایران مربوط است، هدف این دعوا این است که اوباما را در رابطه با ایران آچمز کند. خیلی طبیعی است که این اتفاق بیفتد. چون ایران بعد از جریان غزه، در تهران خیلی سر و صدا میکند و عدهی زیادی هم علیه اوباما صحبت میکنند. دولت ایران هم یکسری حملات به آزادیها را داخل ایران شروع کرده است. دقیقاً، جمهوری اسلامی هم دارد از این جریان استفاده میکند. نیروهای دست راستی درون حکومت که علاقهای به حل مسألهی ایران با آمریکا و اصولاً مسایل منطقه ندارند، از این فرصت استفاده میکنند و تمام راهها را روی آنهای دیگری که میخواهند فرجی در این رابطه ایجاد شود، میبندند. هم در مورد مسایل داخلی کشور، تندرو شدهاند و هم در رابطه با مسایل خارجی حرکات تندی انجام میدهند. معلوم است که این نوع برخورد هم اوباما را از ایران دور میکند و هم ایران از اوباما دور میشود. به نظر شما، سیاست درست ایران در این مقطع، به نوعی که متضمن منافع مردم ایران، مردم منطقه و کلاً آرامش در منطقه باشد، چیست؟ فکر میکنم، ایران در این رابطه باید یک نقش منطقهای جهانی بازی کند. مثلاً باید ایران روی آمریکا فشار بیاورد و خیلی هم روشن و مشخص از او بخواهد که اسرائیل را متوقف کند. ایران باید به دنیای عرب فشار بیاورد که در این رابطه صحبت کنند، موضع بگیرند و به حماس کمک کنند. از آن مهمتر، ایران باید پشتیبانی معنوی و انسانی خود را به حماس ادامه بدهد. یعنی نباید بترسد. اینجا، جایی نیست که ایران قایم شود. باید خیلی مشخص بگوید این یک حرکت انسانی است که من هم مثل بقیهی مردمی که در خیابانها برای حماس پول جمع میکنند، انجام میدهم. اما در عین حال، ایران باید با رهبران حماس، تا جایی که میتواند صحبت کند و اگر حرکتی در جهت کاهش این تنش هست، بتواند به این رهبران بقبولاند. ایران نباید آتش این جریان را شعلهورتر کند.
از آقای دکتر سعید محمودی میپرسم جنگی که اینک در غزه جریان دارد، به لحاظ ضوابط و مبانی حقوق بینالملل چه مشخصاتی دارد و چه نگاهی به آن هست؟ در این مورد خاص، جنبههای سیاسی موضوع از جنبههای حقوقی آن تفکیکپذیر نیست. نمیتوان تجزیه و تحلیل کاملاً حقوقی انجام داد، بدون اینکه به جنبههای سیاسی مسأله توجه کرد. از دیدگاه من، به عنوان حقوق بینالمللدان، مطلبی که خیلی مهم است، حق دفاع مشروع اسرائیل است؛ موضوعی که شاید بر اثر سوء تفاهم در اذهان جا افتاده و هربار اسرائیل نیروی نظامی علیه حماس، حزبالله یا کشورهای اطرافش به کار برده، روی آن تأکید شده است. البته در اینکه اسرائیل به عنوان یک کشور و عضو سازمان ملل متحد حق دفاع مشروع از خود را دارد، هیچ تردیدی نیست. ولی از دیدگاه حقوق بینالملل، حق دفاع مشروع فقط در برابر حملهی نظامی از سوی یک کشور دیگر است. در این مورد، البته این مسأله قابل بحث است که حملهی حماس (موشکپرانیهایی که به اسرائیل کرده) به طور اتوماتیک، به اسرائیل، حق دفاع مشروع میدهد یا نه. از نظر من، این حق را نمیدهد. اسرائیل حق عکسالعمل مناسب دارد. از زاویهی حقوق بینالملل، اتهام تروریستی که حماس دارد، چه جایگاهی پیدا میکند؟ مسألهی تروریست بودن سازمان حماس، یک تصمیم سیاسی است. همانطور که ایران، دولت اسرائیل را یک دولت تروریست میداند. یک تصمیم سیاسی است و پایهی حقوقی ندارد. وقتی میگوییم، پایهی حقوقی، یعنی مسألهای که از دیدگاه همهی کشورها به عنوان یک اصل حقوقی جا افتاده باشد. همینطور هم هست که وقتی آمریکا، انگلیس یا اتحادیهی اروپا تصمیم میگیرد یک سازمان یا گروهی را تروریست بداند، این مسأله ایجاد حق یا مسئولیتی نمیکند. این سازمان از جانب تعدادی کشورهای مهم دنیا به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده است. ولی نه سازمان ملل و نه اکثر کشورهای جهان سوم، این سازمان را سازمان تروریستی میدانند. از دیدگاه حقوق بینالملل، پایهای قوی برای این هست که این سازمان را یک سازمان مقاومت دانست. علتش هم این است که باز از دیدگاه سازمان ملل، همهی کشورها و حتی آمریکا، اسرائیل از ۱۹۶۷ تا کنون، یک دولت اشغالگر در این مناطق بوده است. وقتی دولتی اشغالگر باشد، از دیدگاه حقوق بینالملل، منطقهی اشغالی و افرادی که در آنجا هستند، حق دفاع مشروع از خودشان و حق مقاومت دارند. بنابراین، یک نیروی مقاومت است. ضمن اینکه عملیات تروریستی هم انجام داده، ضمن اینکه تروریست هم هست، ولی حق دفاع از خود را در مقابل نیروی اشغالگر دارد. روز چهارشنبه، اسرائیل اعلام کرد برای رساندن مواد غذایی و کالاهای اساسی مورد نیاز مردم غزه، هر روز سه ساعت آتشبس روزانه میپذیرد. این آتشبس از ساعت ۱۱ اعلام شد ولی بعد از چند دقیقه، اسرائیل دو حملهی هوایی به غزه انجام داد. نگاه شما، به عنوان یک حقوقدان بینالملل، به مسألهی آتشبس به ترتیبی که الان اعلام شده، چگونه است؟ اگر این عملیات نظامی را به عنوان جنگ (به مفهوم حقوق بینالملل) حساب کنیم، طرفین درگیر در جنگ باید مسایل و نیازهای مردم عادی و غیرنظامی را در نظر بگیرند. بنابراین این اقدام اسراییل، کاملاً خواستهی حقوق بینالملل است که اجازه بدهد مواد و وسایل لازم برای مردم عادی غزه، عبور داده شود و به آنجا برسد. چون در حین بمباران دایم این کار عملی نبوده و هیچ سازمان بینالمللی نمیتوانسته آن را انجام دهد، اسرائیل مجبور شده این کار را بکند. در حقیقت وظیفهای را که حقوق بینالملل بر دوشش گذاشته، به صورت موقت انجام داده است. اگر انجام شود، یعنی اینکه سه یا چند ساعت اجازه بدهد مواد مورد نیاز مردم را به دستشان برسانند.
از دکتر هوشنگ حسنیاری میپرسم به لحاظ نظامی، پس از بمبارانهای هوایی، ورود زمینی اسرائیل به غزه، چگونه ارزیابی میشود؟ به نظر من، ورود نیروهای زمینی اسرائیل به نوار غزه، یک اشتباه تاکتیکی بوده. به خاطر اینکه بمبارانهای هوایی که یک هفته طول کشید و نتوانست آنطور که اسرائیلیها میخواستند، توان پرتاب موشکهای حماس را از بین ببرد و یا حداقل ضعیف کند، انتظار میرود حملهی زمینی با مشکلات جدیتری روبهرو شود. ممکن است در نهایت، اگر اسرائیلیها به حملهی خود ادامه بدهند و این حمله چند هفته طول بکشد، موفق بشوند این توان را ضعیفتر کنند. منتها باید دید هزینهی چنین امری چه خواهد بود. هزینهای که تا به حال به غیرنظامیان فلسطینی تحمیل شده، به نظر سازمان ملل بسیار بسیار بالا و در حد یک تراژدی است. منتها، سوای توان موشکی حماس، اسرائیلیها از حملهی زمینی یک هدف کاملاً روشن دارند و آن این است که حماس را مجبور کنند به آتشبسی تن بدهد که از آتشبس قبلی که مصریها توانستند بین اسرائیل و حماس به وجود بیاورند، محکمتر باشد و در نهایت جنوب اسرائیل را از پرتاب موشکهای فلسطینی در امان نگاه دارد. آیا این سوال مطرح نیست که در مکان تنگی مثل باریکهی غزه، وقتی نیروهای نظامی اسرائیل وارد میشوند، امکان بمبارانهای هوایی برای اسرائیلیها به خاطر حضور نیروهای خودی در آنجا، از میان میرود؟ در دو، سه روز گذشته، چنین امری اتفاق افتاد و اسرائیلیها اعلام کردند سه سرباز خود را در بمباران نیروهای خودی از دست دادند. وقتی جنگ به شکل فشردهای در منطقهی بسیار کوچکی، با جمعیت بسیار زیادی، ادامه پیدا میکند، به طبع، تلفاتی هم به نیروهای اسرائیلی وارد میکند. منتها، اسرائیلیها ظاهراً، حداقل تا به حال، به چنین مسایلی چندان اهمیت ندادهاند. آیا این آتشبس میتواند بهتر از آتشبس قبلی، به شکلی متضمن قطع محاصرهی غزه هم باشد؟ کاری که اسرائیلیها کردهاند و یک پنجرههای سه ساعته برای رساندن بعضی از نیازهای بسیار فوری به نوار غزه، باز کردهاند، حالت یک مسکن را دارد. مثل آسپرینی است که به یک بیمار سرطانی داده شود. سرطان با آسپرین از بین نمیرود. در مورد نوار غزه هم، یکی از اهداف حماس از ادامهی مقابله با اسرائیل، همین است که شما اشاره کردید، یعنی مجبور کردن اسراییل به پایان بخشیدن به محاصرهی غزه. به خاطر اینکه غزه ماههاست که در محاصرهی اسرائیل است و از نظر انسانی، دچار مشکلات جدی شده است. مسألهای که سازمان ملل هم اعلام کرده است. در نتیجه، حماس هم خواستههایی دارد که یکی از آن خواستهها، همانطوری که بارها اعلام کردهاند، پایان بخشیدن به محاصرهی نوار غزه است. اما، چه اسرائیل در نهایت مجبور شود آتشبس را بپذیرد و همچنین به محاصرهی غزه پایان ببخشد، چه حماس آتشبس را بپذیرد و به طور موقت پرتاب موشکهایش را به خاک اسرائیل قطع کند، هیچکدام راه حل اساسی نیست. چون در گذشته دیدیم حتی پیش از آتشبس گذشته که حدود شش ماه طول کشید، حماس به طور یکجانبه، آتشبسی را که تقریباً یک سال دوام پیدا کرد، اعلام کرده بود. اما در نهایت به برخورد مجدد منتهی میشود. به نظر من، آنچه برای پایان بخشیدن به کل این مسایل بایسته است، علیه خود اشغال است. تا زمانی که اشغال ادامه پیدا کند، این وضعیت با پستی و بلندیهایی ادامه پیدا خواهد کرد. در همین رابطه: • سازمان ملل، نیروهای اسرائیلی را متهم کرد • حماس قطعنامه سازمان ملل را نپذیرفت • صدور قطعنامه آتشبس شورای امنیت برای غزه • تعلیق کمکرسانی سازمان ملل در غزه |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
اولا- حل مسأله فلسطين بصورت راه حل فعلي يعني تشكيل كشوري كه شامل دوبخش كاملا مجزا از هم كه يك بخش آن شامل ساحل غربي رود اردن و ديگري درنوارنوار غزه قرار گرفته، و اين دوبخش توسط كشوري بنام اسرائيل از هم جدا شده باشند، بيشتر به يك فانتزي شبيه است تا يك كشور. ثانيا- وجود كشوري بنام اسرائيل بستگي تام وتمام به سرازير شدن دلارهاي آمريكائي دارد و سرازيري اين دلارها تازماني ادامه پيداخواهدكرد كه اسرائيل موجوديتش درخطرباشد. پس اين لولوي فلسطيني بايد همواره خودنمائي كند تادولت آمريكاازجيب ماليات دهنده هاي آمريكائي، بهانه اي براي كمك به اسرائيل وسرپا نگهداشتن آن داشته باشند وگرنه ماليات دهنده هاي آمريكائي زير بار تأمين مخارج كشور اسرائيل نخواهند رفت.
-- علي كبيري ، Jan 10, 2009چرا به نقش پررنگ آمریکا در آغاز و حمایت از ادامه حملات اسرائیل به غزه هیچ اشارهای نشده است؟ در خبرها آمد که آمریکا با ارسال چندین کانتینر از ادوات جنگی به حمایت از ارتش اسرائیل پرداخته است. اگر زندگی حماس براساس 4 یا 5 درصد از کمک ایران میگذرد باید گفت زندگی اسرائیل از 100 درصد و بلکه بیشتر از محل کمکهای آمریکا چه از نوع مالیاش که سالیانه چندین میلیارد کمک بلاعوض دریافت میکند. کمکهای سیاسی همچون جلوگیری از اجماع جهانی برعلیه سیاستهای اسرائیل و تصویب قطعنامه در سازمان ملل و شورای امنیت سازمان ملل ... و دیگر کمکهای معنوی و انسانی از طرق گوناگون ... .
-- علیرضا قنبری ، Jan 10, 2009haghighat in ast ke Esrail yek keshvar eshghalgar ast va hamchanan ba hemayate gharb be colonisation manaateghe felestini edame midahad.Esrail be hich ghanoon international motaghed nist;jang ra shoroo mikonad va be amrika o oroopa migooyad dar khatar ast va az gharb emkanate tekniki va nezami migirid.haghighat in ast ke bishtar siasatmadaran esraili sabegheye nezami darand va be lobbey nezami amrika nazdik hastand;yani ba jang gozar zaman mikonanad!
-- Niknam ، Jan 10, 2009چرا هیچ کس به این موضوع اذعان ندارد که مملکت فلسطین مال خود مردم فلسطین است . چرا همه خودشونو به خواب زده اند چرا آمریکا اگر واقعا حامی اسرائیل است و نگران او در یکی از ایلات خود به ایین مردمان قوم یهود که بارها در قرآن به بد بودن آنها اشاره شده است پناه نمیدهد ؟آیا جز این است که تنها میخواهد یک قدرت دست نشانده در منطقه خاورمیانه داشته باشد
-- سحر رکنی ، Jan 11, 2009تمامی کسانی که به نوعی این حمله اسرائیل و حمایتهای آمریکا را تائید می کنند هر کدام به نوعی در پیشگاه خدا باید پاسخگو باشند این خواست خداست که ماهیت اسرائیل و آمریکا به این طریق در بین مردمان جهان گشاده شود و همه به درستی پی به چهره واقعی این حکومتها ببرند .
به نظر میاد رادیو زمانه به زور سعی داره این وسط یه نقش مهمی به ایران بده.مگه وقتی خواستن اسرائیل رو درست کنن از ایران اجازه گرفتن.از موقعی که اسرائیل به وجود اومده فقط سی سالش با جمهوری اسلامی هم زمان بوده.که از این سی سال هم بیست سالش رو خود ایران درگیر انقلاب و جنگ و بازسازی بوده.جنگی که همه می دونن چه کسایی و با چه هدفی به ایران تحمیل کردن.
-- مهدی ، Jan 11, 2009به فرض ایران بخواد به حماس کمک کنه؛چه جوری!؟! منطقه ای که چهار طرفش رو ارتش وحشی و خون ریز اسرائیل محاصره کرده.
انقدر ساده لوح نباشید!!!
جمهوری اسلامی اگه خیلی هنر داشت خزر و اروندرود و خلیج فارس و هامون رو نگه می داشت...
مصاحبه های خوبی بودند، اما هیچ کدام به این موضوع اشاره نکردند که چرا رسانه های غربی اصرار دارند نام ایران را به عنوان تنها کمک رسان به حماس معرفی کنند.
-- آذر ، Jan 11, 2009به نظر من با طرح این امر رسانه های غربی چند هدف را دنبال میکنند: یک، پس متنی برای توجیه حملات اسرائیل فراهم میکنند. دو، غیرمستقیم میگویند حماس تروریست است و نه نیروی مقاومت چون با ایران تماس دارد. سه، ایران حامی تروریست است چون به حماس کمک میکند.
اینها ابزارهای جنگ رسانه ای در غرب شده اند و به وسیله آنها اذهان را از واقعیتهای موجود دور میکنند.
اسرائيل بيشتر از 2 ساليست كه غزه را درمحاصره داشته وكليه راههاي كمك رساني به آنرا مسدودكرده است. با اطلاعاتي كه روزنامه هاي اسرائيلي از قبيل هاآرتز ونشريه وديگر نشريات اروپائي منتشركردند، علت حمله ناگهاني ارتش تادندان مسلح وخونريز اسرائيل به غزه كاملا روشن شده است. علت اين حمله براي دراختيارگرفتن منابع گاز طبيعي واقع درسواحل مديترانه اي غزه است كه اسرائيل خواهان بهره برداري صددرصد كليه آنهاست. ارزش تخميني اين منابع گازي بالغ بر4 ميليارد دلار ميباشد كه حماس از انعقادقرارداد آن باشركت انگليسي بريتيش گاز خودداري كرده ولي حكومت دست نشانده محمودعباس ازآن حمايت ميكند. منابع خبررساني خاطرنشان كرده اند كه قراراست پس از بهره برداري ازاين منابع گازي رقمي حدود 10 درصد به حكومت محمودعباس برسد كه اين موضوع بامخالفت شديد حماس روبرو شده است. نشريه اسكوپ از نيوزيلند اين موضوع را بادقت بررسي كرده است. لينك اين نشريه:
http://www.scoop.co.nz/stories/HL0901/S00101.htm
ساير مطبوعات(گلوبال سرچ كانادا):
http://www.globalresearch.ca/index.php?context=va&aid=11680
هاآرتز:
http://www.haaretz.com/hasen/spages/915151.html
نشريه تلگراف انگليس:
-- علي كبيري ، Jan 12, 2009http://www.telegraph.co.uk/comment/3643848/Gaza-doesn't-need-aid-it-has-a-andpound2bn-gas-field.html
آقا ما این همه در مورد اسرائیل و حماس و فلسطین خواندیم و شنیدیم/ اما خدا وکیلی سر از کار اینها در نیاوردیم
-- احمد سرابی ، Jan 18, 2009به نظر من در اینکه ایران حامی مالی اسرائیله کاملا درست نیست شاید کمی از بودجه حماس توسط ایران تامین میشه اما حامی اصلی حماس اعراب ثروت مندی هستند که از حماس حمایت میکنند که اکثر این اعراب از زمان جنگ 6 روزه خاطره کم و بیشی تو ذهنشون هست و آرزوی بازگشت افتخار و اقتدار قبل از جنگ 6 روزه رو به اعراب دارند. همونجوری که بعد جنگ 2006 بر ضد حزب اله سیر صعودی همایتهای پنهانی مالی به طرف حزب اله سرازیر شد و حزب اله تونست خسارت به مردم جنوب لبنان پرداخت کنه و اسرائیل به نظر من یکی از اهدافش برای حمله به غزه در هم شکستن این حس افتخار با از بین بردن حماس بود که نتونست و مطمعنا بعد از مدتی حمایت مالی از حماس افزایش خواهد یافت. اما برگردیم به حمایت ایران از حماس. که آیا درسته یا نه من کاری به دولت و میزان محبوبیت یا کاراش ندارم اما به نظر من ایران با تمام قوا باید از گروههای مقاومت مثل حزب اله و حماس حمایت کنه (همونطور که شالوده اصلی حزب اله از ایران و دکتر چمران بود که جنگ چریکی رو به اونا یاد داد) چون ایران فعلا میشه گفت مخالف سرسخت نظام سرمایه داری و غرب به حساب میاد و تقریبا در این میان تنهاست یعنی (حامی قدرتمند خاصی ندارد) و خود را به عنوان قدرت در حال معرفی کردن به جهان هست و بهترین روش و تریبون برای این خود نمایی پیروزی جبهه هایی هستند که ایران ازشون حمایت میکنه همونطور که آمریکا از قدرت نظامیش در دهه 50 و 60 برای اثبات قدرتش به جهان استفاده کرد و بعد به عنوان قدرت اقتصادی مطرح شد. و نقطه مهم دوم اینه که هر چه سر آمریکا و اسرائیل به مسئله ای گرم باشه میزان توجه و کار شکنی تو کار ایران همونقدر کم میشه و ایران میتونه اهدافشو پیش ببره. مثال : خیلیها فکر میکنن بوش بدترین رئیس جمهور آمریکا بود برای ایران ولی درست نیست. کلینتون طبق آمار بدترین ضرر ها را به ایران وارد کرد و اقتصاد ایران رو کاملا تضعیف کرد ایران بدترین دوران اقتصادی خودش رو در زمان کلینتون تجربه کرد اما بوش با این ماجرا جویی هایی که انجام داد از اون توجه و فشار بر ایران کاست(از لحاظ اقتصادی) و اون فشارو به سمت سیاسی سوق داد که زیاد به ایران ضرر وارد نکرد .
-- سجاد ، Jan 18, 2009به همین دلایل ایران هرچه از حماس و این گروهها حمایت کنه و توجه آمریکا رو به طرف دیگه جلب کنه برای آینده ایران بهتره.