تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
مصاحبه با ‌دکتر احمد علوی، استاد دانشگاه:

«تاثیر بحران اقتصادی بر اقتصاد نفتی ایران»

محمدرضا اسکندری
mreskandari@gmail.com

دکتر احمد علوی، دانش‌آموخته رشته‌های اقتصاد، فلسفه اسلامی و غرب در ایران است‌. او تحصیلات تكمیلی و دكترای خود را در دانشگاه استكهلم به پایان رسانده است.

ایشان هم اکنون در دانشگاه‌های سوئد، اقتصاد مالی، مدیریت ریسک و فلسفه علوم اجتماعی تدریس می‌کند. دکتر علوی نویسنده مقالات و کتاب‌هایی به فارسی، سوئدی و انگلیسی است.

در رابطه با پایین آمدن قیمت و تلاش اوپک برای تثبیت قیمت، با آقای علوی گفت و گو کرده‌ام.

بنا به گزارش خبرگزاری‌های اقتصادی و سازمان کشورهای صادر کننده نفت (‌اوپک) قیمت نفت در بازاهای جهانی، بازهم سقوط کرد و به پایین‌ترین سطح خود در چهار سال اخیر رسیده است. علت این امر را چه می‌دانید؟

بازار نفت در ۲۰ سال اخیر، از بازار بسته ماده خام به یک بورس دیجیتالی شده‌ی جهانی و مالی‌ و هم‌زمان هم‌بسته با سایر بازارهای مالی تبدیل شد. به همین دلیل، رکود بازارهای مالی به سرعت به بخش نفت سرایت می‌کند.

هم‌چنین عوامل مالی دیگری هم‌چون ارزش دلار، ریسک مالی، نرخ بهره نقش قابل توجهی را در تشکیل قیمت نفت بازی می‌کنند. بنابراین اگر بخواهم به طور خلاصه جمع‌بندی کنم، عوامل گوناگون و دست کم سه دسته از عوامل یعنی عوامل بنیادی، عوامل مالی و عامل انتظاری مربوط به آینده که عامل روان‌شناختی است در تشکیل قیمت نفت و سقوط آن نقش دارد.

در میان عوامل بنیادی می‌توان به کاهش تقاضا تحت تأثیر رکود اقتصادی و همچنین اقدامات صرفه‌جویانه مانند تمایل به استفاده از منابع جایگزین و تجدید‌پذیری چون انرژی بادی اشاره کرد.

در میان عوامل مالی، افزایش ارزش دلار، کاهش بهره و افزایش ریسک اقتصادی است که موجب شده سرمایه مالی سوداگر بازار نفت را ترک نموده به بازار ارز سرازیر شود و به همراه کاهش نرخ بهره، انتظار سود در بازار نفت را کاهش داده، قیمت‌ها را به پایین بکشد.

عامل روان‌شناختی که مبتنی بر انتظار از وضع اقتصاد جهانی در آینده است نیز سهمی در کاهش قیمت نفت دارد. چون چشم‌انداز روشن و امیدوارکننده برای برون‌رفت از رکود ملموس نیست.


‌دکتر احمد علوی

روشن است سه دسته این عوامل با هم یک رابطه متقابل و متقارنی دارند و عوامل مستقلی نیستند. هر سه دسته این عوامل در شرایط فعلی کلاً قیمت نفت خام را به پایین سوق می‌دهند.

به‌طور مشخص کدام عوامل بنیادی در کاهش قیمت نفت موثر بوده است؟

مهم‌ترین عامل بنیادی کاهش تقاضا برای نفت بر اثر رکود در اقتصاد در جهان و به خصوص آمریکای شمالی و اروپاست. رکود اقتصادی در جهان از جمله شاخص‌های مهمی است که تقاضا برای نفت و مشتقات آن را کاهش می‌دهد.

الان بازار نفت با مقدار قابل توجهی از مازاد بر تقاضا روبه‌روست که بیان همین کاهش تقاضا است. چون با پیدایش نشانه رکود اقتصادی، موسسات اقتصادی در واکنش به آن و به انگیزه جلوگیری از مشکلات اقتصادی در آینده، سیاست انقباضی را پیش گرفته، فعالیت‌های خود را کاهش می‌دهند.

به همین دلیل، بیکاری، سرمایه‌گذاری، مصرف به یک‌باره کاهش پیدا می‌کند. خوب طبیعی است، که این به رکود در بازار نفت می‌انجامد.

آیا می‌توان پیش‌بینی کرد که بالاخره قیمت نفت کجا تثبیت خواهد شد؟

قیمت نفت مثل خیلی از متغیرهای اقتصای همچون قیمت سهام به اصطلاح جزو متغیرهای نامتعین (Stochastic variable) است. یعنی روش یا ابزاری برای پیش‌بینی دقیق و همچنین تعین دقیق مختصات قیمت و زمان وجود ندارد.

بلکه می‌شود یک گرایش، مسیر یا ترند (Trend) عمومی را برای آن تعیین کرد. آنچه در شرایط فعلی می‌توان گفت این است که قیمت نفت در سراشیب سقوط است، و دلیلی هم وجود ندارد که با تعمیق رکود، قیمت نفت در نفطه فعلی تثبیت شود.

آیا می‌توان گفت نفت دارای نوعی ارزش ذاتی است که قیمت باید آنجا تثبیت شود؟

الان دیگر نفت دیگر تنها یک کالای انرژی‌زا نیست. قیمت نفت مثل هر فرآورده مالی تابع وضعیت اقتصادی است. قراردادهای نفتی را که به اصطلاح مشتقات مالی یا اوراق بهادار نفتی خوانده می‌شوند، می‌توان در بازار مالی معامله کرد.

معامله در این بازارها چندین برابر معامله در بازار فیزیکی است. از این روست که تأثیر بازار اوراق بهادار نفتی بر بازار فیزیکی زیاد شده است. بنابراین سوداگری بازارهای مالی موجب شده که تشکیل قیمت به یک پدیده مالی تبدیل شده است.

با توجه به این فرایند دیگر قیمت تولید یا قیمت تمام شده دیگر تنها عامل تعیین کننده نیست. بلکه سودآوری نفت در بازار جهانی است که قیمت آن را تعیین می‌کند. به بیان دیگر، در مواقع رونق اقتصادی که سودآوری استفاده از نفت افزایش می‌یابد، قیمت آن هم به بالا می‌رود و بالعکس وقتی سودآوری استفاده از نفت در چارچوب اقتصاد سرمایه‌داری پایین می‌آید، قیمت‌ها هم سقوط می‌کند.

گویا اوپک در ماه دسامبر قرار است که تولید نفت را پایین بیاورد، به نظر شما این اقدام چقدر در تثبیت و یا افزایش قیمت نفت موثر واقع خواهد شد؟

اوپک یک عامل بنیادی یعنی تقاضا را کاهش می‌دهد. این عامل بی‌تأثیر نیست. اما قیمت نفت متأثر از عوامل گوناگون دیگر هم هست. مهم‌ترین این عوامل بنیادی، نرخ رشد اقتصادی در جهان است. الان نشانه‌های رکود کاملاً مشاهده می‌شود.

بنابراین ابزار کاهش تقاضا نمی‌تواند به تنهایی قیمت نفت را به بالا بکشد یا در سطح معینی تثبیت کند. مگر این‌که سایر عوامل هم تغیر کند. به علاوه، کاهش تولید، یک تیغه دولبه است و درست است که ممکن است قیمت نفت را تثبیت کند، اما همزمان درآمد نفتی کشورهای عضو اوپک را کاهش می‌دهد.

وابستگی کشورهای عضو اوپک به صدور نفت همسطح نیست، تأثیر بحران بازار نفت هم برای آن‌ها یک معنا و یک تأثیر هم ندارد. برخی از این کشورها نسبت به کاهش درآمدهای نفتی حساسیت بیشتری دارند و برخی کمتر.

مثلاً حساسیت اقتصاد عربستان نسبت اقتصاد ایران کمتر است. اقتصاد عربستان ـ به علت ذخایر عظیم و استراتژیک مالی ـ می‌تواند تحمل بیشتری را نسبت به سقوط قیمت و درآمد نفت نشان بدهد.

به همین دلیل است که واکنش کشورهای عضو اوپک برای پایین آوردن تولید، نوسان قیمت‌ها و بالاخره اهتمام برای رعایت مقررات اوپک به یک اندازه نیست. احتمال این‌که کشورهایی که وابستگی آن‌ها بالاست کاهش تولید را نپذیرند یا از خط مشی اوپک تخطی کنند، بیشتر از کشورهایی دیگر است. بنابراین نمی‌تواند با قطعیت گفت که حتماً اوپک تولید را کاهش می‌دهد و یا این کاهش موثر خواهد بود.

به نظر شما آیا اقتصاد ایران می‌تواند از این بحران با شرایط بهینه یعنی هزینه حداقل و حداکثر فرصت از این بحران عبور کند؟

بحران اخیر پدیده جهانی است لاجرم مدیریت بهینه بحران نیز وابسته به فراهم بودن شرایط خاصی است که آن را از مدیریت بحران‌های محدود اقتصادی داخلی متمایز می‌کند.

توانایی مشارکت در فرایند مدیریت بحران اقتصادی جهان، وجود سازمان‌هایی با تجربه مدیریت چنین بحرانی، در اختیار داشتن دانش تئوریک و آکادمیک و هم‌زمان دانش تجربی لازم، نظام آماری و اطلاعاتی موثر از جمله این شرایط است.

بحران اخیر به دلیل جهانی بودن و چند‌لایگی دارای پیچیدگی خاص خود است. بنابراین مدیریت آن نیز تنها از عهده این فرد و یا آن گروه بر‌نمی‌آید. تخصص به شکل سازمانی یعنی سرمایه انسانی متراکم در سازمان می‌تواند اهرمی مناسب برای مدیریت بحران باشد.

متأسفانه این اهرم در ایران وجود ندارد، یا اگر وجود داشته باشد کارایی آن در حد موسسات مشابه منطقه‌ای و بین‌المللی نیست. سازمان‌هایی هم‌چون سازمان مدیریت یا بانک مرکزی که امیدی به آن‌ها می‌رفت نیز یا منحل شده‌اند یا چنان ناکارا هستند‌ که بعید است بتوانند نقش فعالی را در شرایط فعلی بازی کنند.

توانایی مدیریت بحران اقتصادی که تابعی از دانش تجربی و آکادمیک و همچنین استفاده از سازمان، نظام اطلاعاتی ـ آماری و منابعی است که بتواند در ترکیب با مولفه‌هایی که یاد شد، امکان مدیرت بحران را فراهم کند.

موسسات اقتصادی ایران و دستگاه مدیریتی آن از تجربه و توان محدودی نسبت به مدیریت اقتصاد بین‌المللی برخوردارند. بنابراین انتظار نمی‌رود که اقتصاد ایران بتواند با کارایی از بحران عبور کند.

اما این مدیریت در ۳۰ سال گذشته نشان داده که می‌تواند با پنهان کردن هزینه‌ها و به تعویق انداختن بحران به شیوه خاص خود به حیاتش ادامه دهد، هزینه این چنین بقایی یعنی عقب‌ماندگی، و نبود توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است که بسیار هم سنگین است. این توسعه نیافتگی را از همین حال به شکل عقب ماندن از جامعه جهانی می‌توان احساس کرد‌.

Share/Save/Bookmark

مطالب مرتبط:
موافقت اوپک با کاهش دوباره تولید نفت
ثروتمندان جهان، به ثروت خود بيفزایيد

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)