«پس اگر او مسلمان بود چه میشد؟»
الیس کوز، نیوزویک ترجمه: احسان نوروزی
هنگامی که باراک اوباما به عنوان کاندیدای برگزیده حزب دموکرات برای انتخابات ریاستجمهوری (۲۰۰۸) معرفی شد، بدیهی بود که رقابت برای رسیدن به کرسی ریاستجمهوری به رفراندومی نژادی بدل خواهد شد.
با این وجود، قرار نبود که این رقابت به مثابه سفری به سرزمین هراسها و تعصبات مذهبی و تبعیضهای نژادی باشد. اما چون بسیاری از آمریکاییها اینطور فکر میکنند که اوباما آنچنان که مینماید نیست، گویی چنین شده است.
آنها تردید دارند که مبادا در پس ظاهر مسیحی این کاندیدا، قلب یک مسلمان بتپد. اوباما سخت کوشید تا چنین تردیدهایی را از ذهن مردم بزداید، اما اکنون گویی آن تردیدها قوتی بیش از پیش یافتهاند. بر اساس آماری که مرکز تحقیقات پیو (Pew) منتشر کرده است، در میانه ماههای مارس و جولای درصد کسانی که معتقدند اوباما مسلمان است، از ۱۰ به ۱۲ افزایش یافت.
البته حتی اگر او مسلمان هم بود، این مساله نباید اهمیت چندانی مییافت. در کشوری که دین و دولت رسماً از یکدیگر تفکیک شدهاند، اعتقادات مذهبی فرد، مربوط به خود اوست. تقریباً نیمقرن پس از آنکه جان اف کندی نخستین رییسجمهور کاتولیک (رومی) آمریکا شد، ما هنوز هم این اصل را کاملاً نپذیرفتهایم؛ که پیروان همه مذاهب باید فرصتهای برابری برای رسیدن به کرسی ریاستجمهوری داشته باشند.
باراک اوباما در کنار پدرش
در روزهای نخست آغاز رقابتهای انتخاباتی، هنگامی که میت رامنی قصد داشت خود را به عنوان نامزد جمهوریخواهان معرفی کند، ناظران انتخابات میخواستند مطمئن شوند که آیا اعتقاد او به مورمونیسم
آسیبی به شخصیت وی وارد کرده است یا نه. آنها دریافتند که نزدیک به یک سوم رایدهندگان، کمتر مایل به حمایت از یک مورمون (پیرو کلیسای مورمون) بودند.
اما نزدیک به ۴۵ درصد آنان نگاهی محتاطانه و آمیخته به تردید به کاندیداهای مسلمان داشتند. برای اوباما، این یک معضل بالقوه است، بهخصوص اینکه او از نژادی است که چهبسا نشانههای بیشتری از قرابت به چنین گرایشهایی دارد.
اوباما مخالفان خود را به ترویج هراس و تردید متهم کرد. مدیر تبلیغات انتخاباتی جان مککین، ضمن ابراز خشم از این اقدام اوباما، او را به بازی با «ورق مسائل نژادی» متهم کرد. با قطعیت نمیتوان گفت که اوباما در این بازی از چنین ورقی بهره گرفته است، اقدام اوباما قطعاً در آن حدی نبود که طرفداران مککین بهگونهای قابل بحث تلاش کردند از آن مسالهای نژادی بسازند.
به نظر میرسید اوباما در واکنش به این اقدام میخواست با اشاره به یک رویداد واقعی، تلاش آنها را ناکام بگذارد: تلاش دشمنان - نه لزوما شخص مککین - این است که از او چهرهای وحشتناک بسازند، و در عصر پس از ۱۱ سپتامبر، چه چهرهای وحشتناکتر از چهره اسلام رادیکال؟
اوباما البته رگ و ریشههایی از مسلمانی دارد. پدرش زمانی یک مسلمان معتقد و ملتزم (به آیینها و عبادات اسلام) بود، اما ظاهراً پس از مدتی از افسون مذهب خارج شد. اما پیدایش این تصورات نادرست - اما رایج کنونی - بیش از آنکه به پیشینه اوباما (و ریشههای خانوادگی او) مربوط باشد، از ترویج هدفمند شایعات در مورد او تاثیر میپذیرد.
از زمان وارد کردن او به مسائل نژادی، یک ایمیل ویروسی (و حاوی اطلاعات نادرست) اوباما را چنان تصویر کرده بود که گویی او محصول گرایشی رادیکال از اسلام است «که مسلمانان تروریست را به وجود آورده؛ همان کسانی که اکنون در جهان صنعتی جهاد برپا میکنند.»
پسزمینه مشخصاً خارجی (غیرآمریکایی) اوباما، چنین ادعایی را برای بسیاری از رایدهندگان محتمل و باورپذیر میساخت.
در نتیجه پدید آمدن یک شکاف دیگر، باز هم چنین جریانهایی شکل گرفت تا اعتبار اوباما را مخدوش سازد. در کتابی که اخیراً منتشر شده، نویسنده کتاب، جیروم کُرسی، (که در سال ۲۰۰۴ هم برای حمله به جان کری، کتاب «قایق تندرو» را بر ضد او نوشت) در توصیف اوباما میگوید او زمانی مسلمان بوده و به خاطر اهداف کاملاً سیاسی، به مسیحیت گرویده است.
فلوید براون، که هنوز هم برای تبلیغات ویلی هورتون در سال ۱۹۸۸، ادعای طلب مالی میکند، نیز کتابی بر ضد اوباما نوشته است که در آن اوباما را به «مردم یهودستیز» و همچنین لوییس فراخان، رهبر سازمان «امت اسلام» (مستقر در واشنگتن) ربط میدهد.
تصور بر این است که اگر بتوان اوباما را مسلمان نشان داد، امیدهای او برای رسیدن به ریاستجمهوری ایالات متحده رنگ میبازد. این همان تصوری است که به نظر ابراهیم هوپر، سخنگوی انجمن مناسبات آمریکایی- اسلامی، نگرانکننده است.
او میگوید: «این طرز فکر که مسلمان خواندن کسی، حیثیت او را لکهدار میکند، بسیار عجیب است.» آقای هوپر این نکته را هم یادآور میشود که انجمن مناسبات آمریکایی- اسلامی (CAIR) و برخی نهادهای دیگر، اوباما را ترغیب کردهاند که «با جدیت در برابر این توهینهای نشات گرفته از تعصبات مسلمانستیزانه موضع بگیرد و بیپرده علیه آن سخن بگوید.»
آز آنجایی که برخی از مسلمانان، آمریکا را شیطان میپندارند، مسلمانستیز بودن هم نزد بعضی از آمریکاییها کاملاً قابل پذیرش است.
بنابراین اگرچه قواعد مربوط به تعهدات اجتماعی، دشمنان اوباما را از تبدیل نژاد او به موضوعی برجسته بازمیدارد، اما افراد بسیاری هستند که از ارتباط دادن او به مذهبی که مربوط به او نیست، احساس خوشایندی دارند؛ به این امید که از این طریق احساسات ضد اسلامی (و نگرانیهای مرتبط با آن) را برانگیزند. آنگاه آنها بهگونهای مزورانه میتوانند ادعا کنند که در صدد بهرهکشی از تعصبات - دستکم تعصبات رادیکال - نیستند.
والری جارت، از مشاوران ارشد اوباما، در پاسخ به این سوال که چگونه میخواهند با تلاشهای معطوف به ربط دادن اوباما به اسلام مقابله کنند، گفت: «ما به گفت و گو در مورد اعتقادات مسیحی او (اوباما) ادامه میدهیم.»
مساله این است که چنین رویکردی بهطور ضمنی ضرورت فاصله گرفتن اوباما از اسلام را میپذیرد، که این در تضاد با این اصل اساسی فرهنگ آمریکا است؛ که مذهب هرکسی به خودش مربوط است، که تا زمانی که یک کاندیدا به جدایی ایمان و حکومت (تفکیک دین و دولت؛ سکولاریسم) معتقد است، نباید اعتقادات مذهبیاش به چالش کشیده شود.
اما آیا جنجالهای پیرامون مسلمان خواندن اوباما، وجه مثبتی هم دارد؟ هوپر به یکی از آنها اشاره میکند. این مساله «موجب شد که موضوع اسلامهراسی (Islamophobia) دوباره مطرح شود و این فرصت را بیابد که آزادانه در سپهر عمومی جامعه مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد.»
قطعاً باید فرصتی برای بحث هوشمندانه پیرامون تعصبات مذهبی فراهم شود تا مشخص شود که آیا واقعا مذهب در شیوه حکمرانی فرد تفاوتی ایجاد میکند یا نه، و آیا تنوع رو به فزونی مذاهب در آمریکا، شخصیت سیاسی آمریکاییها را به نوعی دستخوش تغییر خواهد کرد؟
اما در بحبوحه رقابتهای سیاسی- انتخاباتی نمیتوان شرایط مناسبی برای آغاز چنین بحثهایی فراهم کرد، چرا که در چنین جایگاهی، هدفْ ضربه زدن به رقیب است، نه روشنگری و شفافسازی.
از آنجایی که هدف تبلیغات انتخاباتی، جذاب نمایاندن کاندیدا در گسترهای وسیع است، به راه انداختن چنین مباحثی در میانه رقابتها نمیتواند توجه لازم را به خود جلب کند.
اما از یک نظر، این موضوعات باید مورد توجه متفکران قرار گیرد، نه مبلغان و پروپاگاندیستهایی که با نابردباری به منافع خاص خود میاندیشند و بدون اینکه قابلیتهای لازم را داشته باشند، تهمتهای نژادی میزنند و به سادگی تمرکز خود را معطوف به مذهب میکنند؛ در حالی که هیچ مجازاتی هم برایشان در نظر گرفته نمیشود.
1. مورمونها در ویکیپدیا
منبع:
• So What If He Were Muslim? - Newsweek
|
نظرهای خوانندگان
به نظر من عنوان مقاله را باید اینجوری ترجمه کرد: "اگر مسلمان بود چی؟" یا رسمی تر: "اگر مسلمان بود چه؟"
-- سارا ، Aug 25, 2008هیچی افتضاحتر میشد.
-- بدون نام ، Aug 25, 2008agar ensaan bood cheh mishod? by choosing Biden ha proved the he is a hayvaan! vote Nader!
-- بدون نام ، Aug 27, 2008هیچی! آنوقت مبارزه باند بوش علیه تروریزم بایست به مفهوم واقعی آن در قصر سفید متمرکز میشد ویا اینکه بن لادن را هم دستیار بخش سی ای ای او را با ما میساخت !
-- بدون نام ، Aug 27, 2008