تاریخ انتشار: ۱۱ تیر ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
آماده‌سازی میدان نبرد - بخش دوم

بی‌اطلاعی کنگره از اقدامات بوش

سیمور هرش
برگردان: بنفشه سرتیپی

یک مقام اطلاعاتی ارشد سابق گفت که در حکم رییس‌جمهوری در خصوص مساله زبان برای سازمان سیا هم تاکید شده بود. عملیات مخفیانه در این حکم، هم‌زمان با فعالیت‌های یک نیروی ضربت نظامی مخفی که اکنون در ایران فعالیت داشته و تحت کنترل جی‌اس‌او‌سی قرار دارد، تعیین شده بود.

بر اساس تفسیر دولت جورج بوش از قانون، برخلاف عملیات سری سازمان سیا، فعالیت‌های مخفیانه نظامی، نیازی به تشریح در حکم رئیس‌جمهوری ندارد، چرا که رئیس‌جمهور مطابق قانون اساسی دارای یک حق قانونی برای فرماندهی نیروهای رزمی در میدان نبرد، بدون دخالت کنگره است.


اما مرز میان این نوع عملیات همیشه مشخص نیست: عوامل سیا و عوامل منطقه‌ای در ایران، توانایی‌های زبانی و دانش محلی برای تماس با ماموران جی‌اس‌او‌سی را دارند و با آن‌ها برای انتقال پول، کالا و هدایت افراد از پایگاهی نامعلوم در غرب افغانستان همکاری‌هایی داشته‌اند. در نتیجه، کنگره تنها از بخشی از چگونگی هزینه بودجه مصوب مطلع شده است.

یکی از ماموریت‌های نیروی ضربت جی‌اس‌او‌سی یعنی تعقیب «اهداف بسیار ارزشمند» در حکم رئیس‌جمهوری به‌طور مستقیم بررسی نشده است. تفاهم میان برخی از نمایندگان در خصوص این که دولت بوش در سال‌های اخیر با اختلاط تعاریف عملیات اطلاعاتی و نظامی از آگاه کردن کامل کنگره خودداری کرده، رو به افزایش است.

فرد آشنا به حکم رئیس‌جمهوری گفت: «موضوع مهمی است. سازمان سیا برای اجرای فعالیت‌های ثابت خود به این حکم نیاز داشته، اما این حکم برای جی‌اس‌او‌سی قابلیت کاربردی نداشته است.

جورج بوش بعد از یازده سپتامبر به پنتاگون اجازه داد هر گونه اقدام ضروری را بدون اطلاع کنگره انجام دهد. ادعا هم این بود که ارتش در حال آمادگی برای جنگ است و با استفاده از این واژه، مقامات کاخ سفید قادر بودند کنگره را دور بزنند. هر چیزی در تعریف مبارزه جهانی با تروریسم توجیه شده است.» وی گفت که دولت، با به هم ریختگی مرزها فاصله بین عملیات مختلف را از میان برده است.

یک مقام سابق اطلاعاتی به من (هرش) گفت: «سازمان سیا می‌گوید نمی‌خواهد در موقعیتی قرار گیرد که بدون حکم، به کشته شدن افراد کمک کرده باشد.» وی به تهدید قانونی در رویارویی برخی عوامل این سازمان برای مشارکت در عملیات ربودن افراد و شکنجه مورد ادعا علیه مظنونان در جنگ با تروریسم اشاره کرد. او گفت: «این موضوع موجب ناراحتی برخی افراد نظامی می‌شود.»

مقام اطلاعاتی سابق گفت که تاجایی‌که به سازمان سیا مربوط می‌شود، «فعالیت‌های مجاز، شامل کشتن افراد هم می‌شود، اما نه به اندازه جمع آوری اطلاعات و حمایت‌های عملیاتی که از الویت‌های ماموریت این سازمان است.» حکم یادشده که به کنگره ارسال شد، مصالحه‌ای بود که برای سازمان سیا در عین اجازه استفاده از نیروی مرگبار در شرایط مبهم، پوشش قانونی هم فراهم می کرد.

به گفته منابع کنگره، لحن تدافعی حکم موجب شد تا برخی از دمکرات‌ها از مدیر سازمان سیا و ژنرال نیروی هوائی مایکل وی‌هایدن بخواهند در نشست ویژه‌ای به پرسش‌های آن‌ها پاسخ دهند.

هایدن به اعضای کنگره اطمینان داد که استفاده از لحن تدافعی هیچ کاربرد دیگری جز دادن اختیارات به عوامل نیروهای ویژه در داخل ایران برای استفاده از اسلحه در شرایطی که خطر دستگیری یا آسیب دیدن وجود داشته باشد، نداشته است.

قانون‌گذاران در کنگره، از توضیحات ارائه شده قانع نشدند. متعاقباً یکی از اعضای کنگره در نامه‌ای خصوصی به بوش نوشت که زمان مجاز شمردن انجام اقدامات مرگبار در داخل مرزهای ایران گذشته است. با وجودی‌که این نامه در ماه ژوئن به بوش نوشته شده اما این عضو کنگره هنوز پاسخی دریافت نکرده است.

اعضای کنگره آمریکا در باره صحت اطلاعاتی که کاخ سفید در گذشته در اختیار آن‌ها قرار داده ابراز تردید کرده‌اند.


پانزدهم مارس ۲۰۰۵ دیوید اوبی از مقامات ارشد دموکرات وقت در کمیته تخصیص بودجه مجلس نمایندگان که جمهوری‌خواهان در آن اکثریت داشتند، اعلام کرد از قصد خود برای ارائه متممی در این روز خاص منصرف شده است و همه بودجه اختصاص یافته برای برنامه‌های امنیت ملی را حذف خواهد کرد، مگر این‌که رئیس‌جمهور، کنگره را به طور کامل از فعالیت‌های محرمانه نظامی که در راستای جنگ علیه تروریسم اتخاذ شده‌اند مطلع کند.

وی گفت از آن‌جا که کاخ سفید قول داده بود همکاری بیشتری در این زمینه داشته باشد، تصمیم خود را عوض کرده است.

دیوید اوبی در سخنرانی در مجلس نمایندگان افزود: «قوه مجریه می‌داند که ما قصد تحمیل کردن دیدگاه‌های خود به آن‌ها را نداریم بلکه می‌خواهیم مطمئن شویم اقدامات آن‌ها با باور‌های مردم آمریکا سازگار است و کشور را دچار مشکل نخواهد کرد.»

‌اوبی، جزئیات عملیات در ایران را بازگو نکرد، اما به من گفت که کاخ سفید به وعده خود مبنی بر مشورت کامل با کنگره عمل نکرده است.

وی افزود: «گمان می‌کنم اقداماتی در حال انجام است اما نمی‌دانم باید چه چیزی را باور کنم. چنی همیشه به دنبال حمله به ایران بوده و اگر وقت بیشتری داشت، حتماً برای حمله به این کشور راهی پیدا می‌کرد. ما هنوز هم به اندازه کافی اطلاعات در اختیار نداریم ‌و مطمئن نیستم که سازمان‌های اطلاعاتی، مطالب مهم را به ما بگویند.»

‌هیچ‌یک از دموکرات‌های عضو گروه هشت یعنی هری رید رهبر اکثریت در مجلس سنا، نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان، جان دی‌راکفلر رئیس کمیته اطلاعات سنا و سیلوستر ریز رئیس کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان؛ درباره حکم رئیس‌جمهوری اظهار نظری نکردند و تنها گفتند که این حکم بسیار محرمانه است.

یکی از دستیاران دموکرات‌ها به نمایندگی از جانب یکی از اعضا با اشاره به محدودیت‌های گروه هشت، در‌باره حکم رئیس‌جمهوری گفت: «هیچ اطلاعاتی از سوی کاخ سفید ارائه نشده و تنها حکم رئیس‌جمهوری ابلاغ شده است. نشانه‌ای هم از تصویب عملیات به چشم نمی‌خورد. نظارت دقیق بر فعالیت‌های جاری اطلاعاتی از طریق اظهاراتی که مقامات اطلاعاتی در کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان و مجلس سنا ارائه می‌دهند صورت می‌گیرند.»

با وجودی‌که کنگره، امکاناتی برای به چالش کشیدن کاخ سفید در مواقعی که حکم ریاست‌جمهوری به آن‌جا ارسال می‌شود در اختیار ندارد، اما این اختیار را دارد که از تخصیص بودجه برای هریک از عملیات دولت که لازم می‌داند خودداری کند.

اعضای دموکرات در مجلس نمایندگان و سنا که به حکم رئیس‌جمهوری دسترسی دارند، در صورتی‌که بخواهند و در عین حال موضع مشترکی داشته باشند، می‌توانند راهی برای تحت تاثیر قرار دادن خط مشی و سیاست‌های دولت پیدا کنند. (یک سخنگوی سازمان سیا گفت: «قاعده این است که ما درخصوص اتهامات مربوط به عملیات مخفیانه یا در‌باره یافته‌ها به هیچ وجه اظهار نظر نمی‌کنیم.» کاخ سفید هم از اظهار نظر در این‌باره خودداری کرد.)

یکی از اعضای کمیته تخصیص بودجه مجلس نمایندگان تصدیق کرد که حتی با پیروزی دموکرات‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری نوامبر هم حدود یک‌سال زمان لازم است تا دموکرات‌ها بتوانند فعالیت‌های اطلاعاتی را تحت کنترل خود درآورند.

وی ادامه داد: «ما بودجه را کنترل می‌کنیم و آن‌ها بدون پول قادر به هیچ کاری نخواهند بود. همه چیز وابسته به پول است. اما من به این دولت بسیار ظنین هستم. این دولت بسیار مرموز است.»


‌یکی از مسائل عجیب در‌باره کناره‌گیری دریا‌دار، فالون این است که وی در بسیاری از زمینه‌ها با بوش در‌باره خطر ایران هم‌عقیده بود. فالون در زمان مسوولیت فرماندهی مرکزی به من گفت که رابطه کاری خوبی با بوش داشته است.

چهارم ماه مارس یعنی یک هفته پیش از کناره گیری، فالون در کمیته نیروهای مسلح مجلس سنا حضور یافت و گفت که از اوضاع عراق و افغانستان «راضی» است.

او افزود: «مقامات ایران نه تنها کمکی برای بهبود اوضاع در عراق و افغانستان انجام نداده‌اند بلکه نقش بسیار مخربی در این دو کشور بازی کرده‌اند. من نمی‌توانم از هیچ یک از فعالیت‌های آن‌ها چشم‌پوشی کنم. از وقتی که این مسوولیت را بر عهده گرفته‌ام هرگز شاهد اقدام مفیدی از سوی ایران در این منطقه نبوده‌ام.»

‌فالون در گفت و گوهایی که با من داشت، گفت که اظهار‌نظر آشکار درباره رئیس‌جمهور، معاون وی و یا عملیات ویژه کار مناسبی نیست. اما افزود که شنیده است مقامات کاخ سفید با رئیس‌جمهوری برسر ایران «مجادله» داشته‌اند.

فالون می‌گفت: «وقتی من مسوولیت فرماندهی مرکزی را بر عهده گرفتم، ایرانی‌ها به همه گروه‌های داخل عراق کمک می‌کردند. به نفع آن‌ها بود که ما از عراق بیرون برویم و به همین دلیل تصمیم گرفتند تا جایی‌که ممکن است تعداد بیشتری از نیروهای آمریکایی را از پای درآورند و چرا که نه؟ آن‌ها نمی‌دانستند چه کسی در این نبرد پیروز خواهد شد، اما می‌خواستند ما از عراق خارج شویم.

من به این نتیجه رسیدم که نمی‌توانم اوضاع عراق را بدون کنار آمدن با همسایگان سامان دهم. برای حل این مشکل در عراق ناچار بودیم تا حدودی با ایران و سوریه وارد گفت و گو شویم. چاره‌ای جز کنار آمدن با همسایگان عراق نداشتم.»

‌فالون به من گفت که توجه وی به مساله هسته‌ای ایران یا تغیر رژیم این کشور معطوف نبوده، بلکه نگرانی اصلی وی «فرونشاندن شعله‌های عراق بود.»

فالون می‌گفت: «‌در واشنگتن و عراق همیشه بحث‌هایی در باره چگونگی کنار آمدن با ایران و گزینه بمباران وجود داشت.» وی معتقد بود که حمله به ایران تنها زمانی رخ خواهد داد که این کشور اقدامی احمقانه انجام دهد.

بازنشستگی زودهنگام فالون، نه نتها به علت اظهار‌نظر‌های منفی وی در باره بمباران ایران، بلکه در عین حال به علت باور قوی او درباره زنجیره فرماندهی و پافشاری او درخصوص ضرورت آگاه ساختن وی از عملیات ویژه در حوزه مسوولیتش سرچشمه گرفته است.

یکی از مدافعان فالون، ژنرال بازنشسته تفنگدار دریائی‌جان جی‌شیهان است که آخرین ماموریتش، فرماندهی نیروهای ایالات متحده در منطقه اقیانوس آرام بود. فالون، معاوی وی بود.

سال گذشته ژنرال بازنشسته، جان شیهان پیشنهاد بوش را برای پذیرفتن فرماندهی نیروهای آمریکائی در عراق و افغانستان رد کرد.

شیهان به من گفت: «یکی از دلایلی که موجب شد کاخ سفید، دریاردار فالون را به ریاست فرماندهی مرکزی منصوب کند، شهرت وی در زمینه استراتژی‌هایش در خصوص ایران، عراق و افغانستان بود. وی این مهارت را در اقیانوس آرام به نمایش گذاشته بود.» (فالون از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ فرمانده نیروهای آمریکا در منطقه اقیانوس آرام را بر عهده داشت.)

شیهان افزود که فالون ماموریت داشت تا استراتژی جامعی را برای سه کشور یادشده تدوین کند و بر اساس قانون، فرمانده رزمی مسوولیت عملیات نظامی در حوزه عملیاتی خود را بر عهده دارد.

شیهان گفت: «چنین وضعیتی دیده نمی‌شد و زمانی‌که فالون تلاش کرد تا فعالیت‌های آشکار و پنهانی را که ارتش در حوزه مسوولیت وی انجام می‌داد بفهمد، گروه کوچکی در کاخ سفید صدای وی را در نطفه خفه کردند.»

Share/Save/Bookmark

بخش نخست: آماده‌سازی میدان نبرد

برگرفته از: نیویورکر

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)