تاریخ انتشار: ۱۲ فروردین ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گزارشی از انتشار ۱۶ ساله‌ی مجله‌ی زنان:

اتهام: سیاه‌نمایی، رنگ چادرهای زنان ایرانی

لیلا موری

بسته شدن مجله زنان در بهمن‌ماه گذشته، بسیاری از فعالان جنبش زنان و فعالان جنبش مدنی را در بهت فرو برد.

بهمن ماه ۱۳۷۰ بود که زنان پا به عرصه مطبوعات ایران گذاشت. اگر چه زنان، ۱۶ سال بیشتر عمرش به درازا نکشید، ولی این حضور برای یک مجله مستقل در ایران می‌تواند حضور مستمری تلقی شود؛ چرا که مطبوعات مستقل ایرانی همیشه مرگ زودهنگام داشته‌اند.

زنان که در دهه هفتاد خورشیدی کار خود را به همراه مجله‌های وزینی چون کیان و جامعه سالم‌ (مجلاتی که به تریبون‌های روشنفکری دینی معروف شدند) آغاز کرد، آخرین عضو این خانواده بود که خاموش شد.

ماهنامه زنان ۱۶ سال توانست با وجود همه تهدیدها و تحدیدها، روند انتشار خود را در فراز و فرودهای فضای سیاسی کشور ادامه دهد.

زنان که به گواه محققان، تنها مجله فمینیستی دنیای اسلام محسوب می‌شد، توانست صدای زن ایرانی را به فراسوی مرزها ببرد و به منبعی جهت شناخت زنان ایران، تلاش‌هایشان، خواسته‌ها و آرزوهایشان مبدل شود.

ولی زنان چه داشت که توقفش اینگونه در فضای بین‌المللی انعکاس یافت و حتی بسیاری از اساتید صاحب نام جهان را بر آن داشت که به توقیفش اعتراض کنند؟

این نوشتار مروری خواهد بود بر آن‌چه زنان را متفاوت کرد و سبب ماندگاری و اثرگذاری‌اش شد.

***

شهلا شرکت، مدیر مسؤول و موسس ماهنامه زنان، از چگونگی به راه افتادن این مجله چنین می‌گوید:

«انگار دیروز بود: تیرماه ۷۰. پس از ده سال فعالیت در مجله زن روز به اتهام «‌تشدید گرایش‌های مدرنیستی، غربگرایانه و فمینیستی» هم‌زمان با تعدادی از سردبیران نشریات مؤسسه کیهان، اخراج شدم.

روزهای اول خسته‌تر و غم‌زده‌تر از آن بودم که به انتشار زنان که پیش‌تر با مال‌اندیشی زنانه‌ام جواز آن را گرفته بودم، جدی فکر کنم. زن روز‌، میراث نحیف و ضعیفی بود که با تمام وجود برای توان‌بخشی آن کوشیده بودم و حالا دوری از آن برایم ‌خیلی دشوار بود...

عاقبت بعد از حدود یک ماه غوطه خوردن میان توصیه‌های دوستان و وسوسه ادامه کار در حوزه زنان، برای غلبه بر تردیدی که مثل موریانه وجودم را می‌خورد و از در افتادن دوباره‌ام به گردابی دیگر می‌ترساند، در طلب خیر از "او" پاسخ گرفتم: "‌خوب است، عجله کن" و من ماندم و بهتی غریب!»

***

زنان و روشنفکری دینی

زنان که هم‌زمان با دیگر مجلات روشنفکری دینی، از دریچه تفسیر مدرن دین به مسایل و مشکلات زنان نگاه می‌کرد. تنها مجله‌ فمینیستی در مرزهای خاورمیانه بود که از حقوق زنان سخن می‌گفت.

در مجله زنان می‌شد رگه‌های تفکری را که از اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه ۹۰ میلادی در دنیا با نام فمینیسم اسلامی شروع به کار کرد دید. تفکری که اعتقاد دارد اسلام و قرآن توانایی آن را دارد که حقوق برابر زن و مرد را از آن استخراج کرد و به کمک آن تبعیض‌های موجود را از میان برد.


تصویر جلد یکی از شماره‌های مجله‌ی زنان

در بخش اندیشه مجله زنان، مطالبی با عنوان «‌اسلام دین عدل است، قانونگذار باید جوابگوی تبعیض‌ها باشد»، که در شماره ۲ مجله به چاپ رسید، و یا ‌«‌اسلام، فمینیسم و مردسالاری در گفت و گوی با مصطفی ملکیان»، «‌اسلام سیاسی و آینده زن مسلمان» گفتگویی با دکتر زیبا میر‌حسینی، استاد دانشگاه لندن که از محققان در زمینه فمینیسم اسلامی است، «‌تساوی دیه زن و مرد: دلایل و ضرورت‌ها»‌ و بسیاری دیگر از جمله مقالات و گزارشاتی که مجله زنان منتشر کرد، نشانی از وجود این طرز تفکر در ماهنامه زنان داشت.

در یکی از مقالات با عنوان «آواهای تازة فمینیستی در جهان اسلام»، زیبا میرحسینی با این‌ سوال آغاز می‌کند که چرا وقتی که عدل، رکن ذاتی اسلام است، در قوانین فقهی و شریعت، زنان از جایگاه مناسبی برخوردار نیستند؟ وی دموکراتیزه کردن دیدگاه حقوقی را راهی برای تحقق عدل اسلامی می‌داند. او می‌گوید:

«به‌نظر من، فمینیسم سکولار در جوامع مسلمان، با هموار کردن مسیر ورود زنان به اجتماع و عرصه سیاست در اوایل قرن بیستم، نقش تاریخی خود را ایفا کرده است. اما با ظهور اسلام سیاسی در نیمه دوم قرن بیستم، جنگ میان سنت و تجدد که سرنوشت زنان مسلمان هنوز در گرو آن است باید قالب و زبان مذهبی نیز به خود بگیرد تا ساخته‌های حقوقی از جنسیت، مورد بازبینی مجدد قرار گیرد و قیدهای پدرسالارانه حقوقی به چالش کشیده شود. بُردها و باخت‌های حقوقی زنان در ایران و اینک در افغانستان و عراق گواه آن‌اند که زنان هیچ‌گونه دستاورد پایداری نخواهند داشت، مگر آنکه ایده‌های مردسالارانه در مورد خانواده و روابط جنسیتی، در چارچوبی اسلامی، به بحث گذاشته و بازبینی شوند.»

از درون جامعه زنان

یکی از دلایلی که مجله زنان به عنوان یک مجله پیشرو در مورد مسایل زنان شناخته شد، پرداختن به موضوعاتی بود که به سادگی در روزنامه‌ها و مجلاتی که معمولاً سردبیران و مدیر مسؤولان مرد آن را مدیریت می‌کردند، چاپ نمی‌شد. معضلات اجتماعی که در برخی موارد ترجیح داده می‌شد درباره آن‌ها سکوت شود.

در اسفند ۸۴ شرکت، در سرمقاله ‌مجله با عنوان آغاز دیگر، می‌نویسد:
"‌در سالی که رفت، همه ما مثل همه سالها مدعی حق‌خواهی و حقیقت‌یابی بودیم، غافل از اینکه حقیقت، همان چیزی است که زندگی ما را در بر گرفته است‌!

در سالی که سپری شد، خبرهای دیگری هم بود: فروش دختران ایرانی در امارات، اعدام عاطفه، دختری که تن می‌فروخت و نان می‌خرید اما به تنهایی نمی‌خورد، جد و جده خود را سیر می‌کرد، فروش لیلای ۸ ساله به مرد ۶۰ ساله با جایزه پفک و شکلات، تجاوز قاتلان کودکان دیروز که تجاوز را دیده بودند – به کودکان پاکدشت و‌... اراد‌یه لایحه حجاب و ابداع چند صد مدل لباس برای تعیین لباس ملی و ساماندهی به مد در مجلس قانونگذاری.»

زنان، از موضوعاتی می‌نوشت که تا پیش از این سعی در مخفی نگه داشتن آن‌ها می‌شد. فروش دختران ایرانی در دوبی، موضوعی بود که اشاره به آن سیاست‌های غلط حکومتی را از پرده برون می‌انداخت و طبیعی بود به مذاق آقایان خوش نیاید. تظاهرات و اعتراضات فعالین جنبش زنان به جز در مطبوعات دیجیتالی، در مجله زنان بود که بازتاب می‌یافت.

خشونت علیه زنان، سنگسار زنان، اعدام دختران بی‌گناه و هزاران موضوعی که تا پیش از آن هیچکدام از مجله‌ها و روزنامه‌ها یا به این دلیل که یا مهم نمی‌دانستند و یا با این بهانه که امکان دارد برایشان دردسر ساز شود، به آن نمی‌پرداختند، راه به مجله زنان باز کرد.

یکی از بخش‌های جذاب مجله زنان که با همکاری حقوقدان وفعال جنبش زنان، مهر انگیز کار در اوایل انتشار مجله منتشر می‌شد، بخش «آشنایی با حقوق زن» بود. آگاهی دادن زنان به تبعیض‌هایی که در قانون وجود داشت نخستین گام بود برای اینکه آن‌ها بخواهند در رفع این تبعیض‌ها بکوشند. این مجموعه مقالات تا ۴۰ شماره و ظاهراً تا زمان کنفرانس برلین، در فروردین ۱۳۷۹، که مهرانگیز کار در آن حضور داشت، ادامه یافت و پس از آن پایان پذیرفت.


تصویر جلد یکی از شماره‌های مجله‌ی زنان

همکاری مهر‌انگیز کار که فمینیستی سکولار شناخته می‌شود و شهلا شرکت که یک روشنفکر دینی به شمار‌ ‌می ‌آید، وقتی امکان‌پذیر است که ثمره آن، متحول کردن دیدگاه‌های بسیاری از زنان ایرانی، به خصوص نسل جوان باشد، نسلی که هر دو آن‌ها هدفی جز بهبود وضعیتش نداشتند.

آگاهی‌بخشی، یکی از مهمترین اهداف مجله زنان بود. مروری بر گزارش‌ها و مقاله‌های منتشر شده توسط فعالان جنبش زنان و روزنامه‌نگاران حساس به مسایل زنان همگی در راه رسیدن به این هدف بود.

نگاهی به صفحه فهرست هر شماره مجله زنان، به ما نشان می‌دهد که بخش‌های مختلفی از حیات اجتماعی زنان مد‌نظر نویسندگان و گزارشگران این مجله بوده است و مدیرمسؤول آن، سیاست کلی مجله را بر این قرار داده بود که همه زوایای زندگی زنان ایرانی را از دریچه تفکر فمنیستی و ضد مردسالاری نگاه کند.

برجسته‌ترین بخش مجله زنان، که معمولاً موضوع‌ مهمترین گزارش آن عکس روی جلد مجله را مزین می‌کرد، بخش «از درون جامعه» بود.

موضوعاتی مانند سن حضانت کودکان، قتل های ناموسی، برابری دیه زن و مرد، سهم‌الارث زن، سنگسار زنان ‌از جمله موضوعاتی بود که در این بخش منتشر می‌شد.
مباحثی چون دفاع مشروع، قاچاق دختران، تبعیض‌ها و نابرابری ها در قانون، ورزش زنان در مجموع معضلات و مسایلی ‌که زنان با آن دست به گریبان بودند از جمله موضوعاتی بود که در این بخش از مجله به آن پرداخته‌ می‌شد.

یکی از مطالبی که گفته می‌شود موجب توقیف مجله زنان شد، گزارشی است از تجاوز به یک زن در صومعه‌سرا که در شماره ۱-۱۵۰ زنان در بخش «از درون جامعه» به چاپ رسید.

در همان شماره نیز گزارش دیگری از مرگ دکتر زهرا یعقوبی که گفته شد در زندان همدان «‌خودکشی» کرد، منتشر شد که یکی دیگر از دلایل توقیف این مجله بیان می‌شود.

نیلوفر رستمی در گزارشی با نام «‌۳ مرد و ۱ زن و آن شب سیاه در سبزه‌زار» روایتی از زنی که ربوده و سپس مورد تجاوز قرار گرفته شد،‌ بازگو می‌کند. زنی که بدون اطلاع شوهر، مصر است که علیه متجاوزین شکایت کند. ربایندگان خود را بسیجی معرفی کردند، ادعایی که توسط پدر یکی از آن‌ها تایید شد.‌ احتمالاً همین اعلام بسیجی بودن متجاوزان به عنف در این گزارش باعث شده که یکی از موارد توقیف مجله زنان «اخلال در حقوق عمومی و تضعیف نهادهای نظامی و انقلابی از جمله بسیج» باشد.


شهلا شرکت، مدیرمسؤول ماهنامه‌ی توقیف شده‌ی زنان

پرونده این زن تا پایان گزارش مجله زنان همچنان مفتوح بود و بر‌اساس این گزارش سعی بر آن بود که ثابت شود که زن با رضایت خود تن به رابطه داده و تجاوزی در بین نبوده است.

دریچه دیگر زنان

«کتابخانه زنان» که ‌به معرفی کتاب‌های تازه به چاپ رسیده مرتبط با زنان می‌پرداخت، «دانش زندگی» که معمولاً موضوعات علمی و پزشکی زنان‌ را مورد بحث قرار می‌داد، «ادب» که داستان‌ها و شعرهای زنان را منتشر می‌کرد و «هنر» که نگاهی داشت به هنرمندان زن ایرانی‌، کارها و نمایشگاه‌هایشان، بخش‌های دیگر مجله زنان را تشکیل می‌داد.

در همه این بخش‌ها، نگاه به موضوعات مختلف مرتبط با زنان نگاهی تحلیل‌گرایانه و منتقدانه بود. به عنوان مثال در بخش هنر در فوریه ۲۰۰۳، زنان مطلبی را منتشر کرد با عنوان «‌سیما، پاورچین به سوی زن ابله» که حاوی نگاهی انتقادی بود به تصویری که صدا و سیما از زنان نشان می‌دهد. این مقاله بررسی می‌کند که تا چه اندازه این تصویر نمایش داده شده با حقیقت زن ایرانی همخوانی دارد. نگاهی به سریا‌ل‌های پخش شده از تلویزیون افکنده می‌شود و نگاهی دارد به نقش‌هایی که زنان در این سریال‌ها ایفا می‌کنند. نتیجه این نگاه منقدانه این است که طی سال‌های اخیر زن‌ها بیشتر در نقش‌ها و شغل‌های اجتماعی دیده شده‌اند، ‌اگر چه هنوز سریا‌ل‌های پر‌طرفداری پخش می‌شود که شخصیت زن‌ها در آن با واقعیت فاصله زیادی دارد.

در بخش «هنر» علاوه بر معرفی آثار هنرمندانه ایرانی، دیدگاه‌های فمینیستی در زمینه هنر نیز مورد توجه قرار می‌گرفت.

مقاله‌ای با عنوان «مردانی که زن‌های لنگه به لنگه دارند»‌ نگاهی به فیلم‌های ساخته شده در سینمای ایران می‌کند و نشان ‌می‌دهد که چگونه با مساله چند همسری در فیلم‌ها برخورد شده است. نویسنده نتیجه می‌گیرد که در سینمای ایران برخورد سینماگران با این پدیده به جز چند مورد، رویکردی منفی داشته است. نویسنده نتیجه می‌گیرد:
«سینما، پدیده‌ای متعلق به ساحت مدرن است و هرچند بافت آن در ایران (و البته جهان) قالبی کم‌وبیش مردانه دارد، اما به‌نظر می‌رسد روندی مثل ازدواج مجدد مرد متاهل، چنان ناهمسنخ با اقتضائات مدرنیسم است که بازتاب آن در سینما، تصویری دال بر بی‌عدالتی و رفتار غیرانسانی را تداعی می‌کند، حتی اگر تصویرگر این روند، خود مردان باشند»

در بخش دانش زندگی که معمولاً به موضوعاتی مانند سلامت باروری، سلامت پوست،‌ سرطان پستان، بیماری ایدز و بیماری‌های زنانه پرداخته می‌شد نیز نگاه فمینیستی‌ و زن‌مدار در بررسی بیماریها و موضوعات مربوط به سلامت کاملاً محسوس بود.

در شماره ۱۴۴ در این بخش مطلبی با عنوان تاثیر کلیشه‌های جنسیتی بر روح و روان زنان منتشر شده است که نویسنده در آن سعی کرده ‌است به بررسی کارگاهی آموزشی با همین عنوان در تهران بپردازد. کارگاهی که در آن به تشریح کلیشه‌های جنسیتی موثر بر سلامت زنان مانند الگوهای زنانه (‌داشتن اندام زنانه زیبا)، باروری، معیارهای زیبایی، نقش همسری، نقش مادری و روابط جنسی پرداخته می‌شد.

به عنوان مثال در خصوص تاثیر نوع رابطه جنسی بر روح و روان زن نوشته شده است:
«‌روابط جنسی حتی در درون خانواده‌ها به‌شدت تحت‌تاثیر کلیشه‌های جنسیتی است. زنان باید از مردان تمکین کنند. در برخی از جوامع، تجاوز جنسی به تمکین زن از مرد تعبیر می‌شود. چنانکه حتی شیوه‌های انحرافی مردان را در برقراری روابط جنسی طبیعی می‌دانند. در گذشته، کلیشه می‌گفت شخصی که مورد آزار یا تجاوز جنسی قرار گرفته حتماً مرتکب عملی شده که نظر متجاوز را جلب کرده، پس او خود مقصر است. این تصور وضعیت دختران و زنانِ تحت آزار جنسی را نشان می‌دهد. موضوع بیماری ایدز هم مطرح است که چگونه زنان به دنبال تمکین از شوهرانشان ممکن است آلوده شوند.»

داستان‌هایی که در بخش «ادب» چاپ می‌شد معمولاً ترجمه داستا‌ن‌های کوتاه خارجی بود و یا داستا‌ن های کوتاه نویسندگان ایرانی. در این داستا‌ن‌ها نیز حال و هوای داستان کاملاً زنانه بود و معمولاً نوع زندگی روزمره و یا تجربه‌هایی که زنان، به واسطه زن بودنشان، تجربه می‌کنند و یا محدودیت‌ها‌ی زندگی خانگی بیان می‌شد. در این میان داستا‌ن‌های مرتبط با احساسات عشق و عاشقی زنانه نیز کم نبود.

در داستانی با عنوان «دفتر کار»، نویسنده از زنی می‌نویسد که از شوهرش تقاضا کرده اتاقی از خانه را به عنوان دفتر کار به او اختصاص دهد.‌ نویسنده زن می‌نویسد:
«خانه برای آنکه مرد توی آن کار کند خیلی هم خوب است. مرد کارش را می‌آورَد خانه، جایی برایش خلوت می‌شود؛ خانه به بهترین نحو ممکن حول وجود او پس و پیش می‌شود. همه کار او را قبول دارند. از او توقع ندارند جواب تلفن را بدهد، وسایل گمشده را پیدا کند، ببیند بچه‌ها چرا گریه می‌کنند، یا غذای گربه را بدهد. می‌تواند درِ اتاقش را ببندد. فکرش را بکن این را من گفتم) که مادری درِ اتاقش را ببندد، و بچه‌ها بدانند که او پشتِ آن در است؛ وای، حتی تصورش هم برایشان وحشتناک است.) زنی که می‌نشیند و خیره می‌شود به رو‌به‌رو، به قلمرویی که نه مال شوهرش است نه مال بچه‌هایش، علاوه بر اینها یک جور بی‌احترامی به طبیعت تلقی می‌شود. پس خانه، برای زن همان نیست. او کسی نیست که وارد خانه می‌شود، از آن استفاده می‌کند، و دوباره از آن خارج خواهد شد. او خودِ خانه است؛ جدایی به‌هیچ‌وجه ممکن نیست.»

***

مسلماً آنچه در این نوشتار بیان شد به طور کامل نمی‌تواند تمام ابعادی را که مجله زنان سعی در نمایاندن آن داشته، نشان دهد.
ماهنامه زنان در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۸۶ به دستور هیات نظارت بر مطبوعات به ‌دلیل آنچه درج مطالب و اخبار به گونه‌ای که موجب سلب امنیت روانی جامعه می‌شد، همچنین به دلیل «به مخاطره انداختن سلامت روحی، فکری و روانی مخاطب و القای این‌که در جامعه امنیت وجود ندارد و به دلیل سیاه‌‌نمایی وضعیت زنان در جمهوری اسلامی‌» توقیف شد.

سیاه‌نمایی وضعیت زنان در اصل انتشار گزارشات و داستان‌های زندگی هر روزه زنان ایرانی بود. آنچه سیاه‌نمایی نامیده شد در اصل نمایاندن سیا‌هی‌های موجود در وضعیت زنان ایران بود.

شهلا شرکت، هر روز بی‌صبرانه منتظر روزی است که باز هم مجله زنان را روی دکه روزنامه‌فروشی‌ها ببیند. او می‌گوید می‌خواستند مجله را ببندند این‌ها فقط بها‌نه آن‌ها بود.


در همین زمینه:
اعتراض روشنفکران ایران و جهان به لغو امتیاز زنان
تکلیف ما و مجله‌ی زنان
اعتراض روزنامه‌نگاران زن به توقيف مجله زنان

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)