تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
بازخوانی ائتلاف احتمالی ارتش، القاعده و سرویس امنیتی پاکستان در طراحی و اجرای ترور بوتو

آیا ترور بوتو حاصل یک عملیات مشترک بود؟

واروژ میناسیان

ترور بوتو، فارغ از همه آشوب ها، نگرانی‌ها و تحلیل‌های که در پاکستان و جهان به راه انداخت، صحنه رویارویی جدید ارتش و سرویس‌های اطلاعاتی این کشور با گروه القاعده نیز شده است. دولت‌مردان و ژنرال‌های پاکستانی، این گروه افراطی را مسؤول مرگ بوتو می‌دانند؛ اما القاعده با رد چنین اتهامی در موضعی متقابل، اعتقاد دارد طراحی و اجرای چنین ترور سنگین و ناممکنی تنها از عهده یک سازمان اطلاعاتی و نظامی بر می‌آید.

هر چند بسیاری از تحلیل‌گران سیاسی، هم‌سو با مقام‌های دولتی و ژنرال‌های نظامی پاکستان، معتقدند القاعده عامل اصلی این ترور سیاسی است، اما نادیده انگاشتن نقش سازمان‌های اطلاعاتی پاکستان و ارتش در احتمالِ طراحی و اجرای چنین ترور دقیق و حساب‌شده‌ای، می‌تواند تحلیل‌های سیاسی را به دامن یک‌سویه‌گرایی و ساده‌سازی مسایل سوق دهد.

در میان انبوهی از تحلیل‌ها و تفسیر‌های سیاسی، اطلاعاتی و نظامی که معطوف به نقش احتمالی القاعده و ارتش در ترور بوتو بوده است، پرداختن به این گمانه که سازمان‌های اطلاعاتی این کشور متهم ردیف اول و هماهنگ‌کننده چنین عملیاتی بوده‌‌اند، می‌تواند روزنه‌ای جدا از تحلیل‌های جاری باز کند.


ابهام، پرسش و نتیجه
بسیاری از کارشناسان امنیتی معتقدند که ترور بوتو در شرایطی که نیرو‌های امنیتی فراوانی از او محافظت می‌کرده‌اند، نمی‌توانسته عملیاتی ساده و پیش پا افتاده باشد. به خدمت گرفتن دقیق عوامل ترور، چگونگی نفوذ در حلقه محافظان و اولویت سلاح گرم برای از پای در آوردن سوژه به جای حمله انتحاری، می‌تواند موجب طرح چند پرسش امنیتی و ایدئولوژیک شود:

- آیا در طراحی و اجرای ترور بوتو، همانند الگوی ترور جان اف کندی، چند گروه فعال بوده‌اند؟

- الگوی بسیاری از ترور‌ها در پاکستان، هند و بسیاری از کشور‌های اسلامی مبتنی بر حمله انتحاری و کشته شدن مسلم عامل ترور است. اما بر اساس تصاویر منتشر شده، عامل ترور، جوانی است که تنها با سلاح کمری در پی قتل بوتو است و (بر خلاف معمول ترور‌های انتحاری) گزارشی مبنی بر انفجار انتحاری از سوی وی بعد از شلیک منتشر نشده است. آیا در این ترور، کسان دیگری برای پوشش قرار دادنِ مرحله اول عملیات در صورت ناموفق بودن آن در صحنه حضور داشته‌اند؟

- در صورتی که بپذیریم، فرد یا افراد دیگری غیر از فرد شلیک‌کننده برای موفقیت ترور در صحنه حضور داشته‌‌اند، آیا نمی‌توان ادعا کرد که تروریست اول به دور از هر گونه انگیزه مذهبی، تنها مأموریت داشته است تا وظیفه‌ای را که به او محول شده، انجام دهد و پس از انجام مأموریت، به شکل‌های مختلفی خود را در دل جمعیت پنهان سازد؟

هویت لااقل دو شخصی که در ترور بوتو نقش داشته‌اند، هنوز مشخص نشده است. یکی از این دو نفر، آن‌چنان که تصاویر شبکه تلویزیونی داون نشان می‌دهند، کت و شلواری مشکی به تن کرده و عینک دودی به چشم دارد. او همان شخصی است که به طرف بوتو تیراندازی می‌کند.

نفر دوم که با فاصله کمی پشت سر او ایستاده است، لباس سنتی و روستایی پاکستان را به تن دارد و سر صورت خود را به شیوه معمول افراد روستایی با شالی پوشانده است. گمان می‌رود این شخص عامل انفجار انتحاری بوده باشد.


یک کارشناس امنیتی در این باره می‌گوید: «فردی که پشت عامل تیراندازی ایستاده است، نظر‌ها را به خود جلب می‌کند. او پارچه‌ای سفید به سر خود پیچیده است و لباس وی با پوشش دیگر افراد حاضر صحنه متفاوت است و توجه وی الزاماً به بی‌نظیر بوتو که هدف اصلی این حمله است، نیست. اگر در واقع این حمله‌ای باشد که دو نفر اجرای آن را به عهده داشته باشند، الگویی متفاوت از دیگر الگوهای حملات تروریستی است.»

- فرد مسلحی که به سوی بوتو شلیک می‌کند، در کاربرد کلت کمری خود بسیار ماهر بوده است؛ زیرا پس از اولین شلیک، اسلحه به عقب باز می‌گردد و کسی که در به کار گیری این سلاح‌ها مهارت نداشته باشد، از این عقب‌گرد سلاح غافل‌گیر می‌شود که این مسأله درباره این تیر‌انداز صدق نمی‌کند و بار دیگر با هدف‌گیری، تیرهای دوم و سوم را نیز شلیک می‌کند.

جایگاه او برای تیراندازی هم به شکلی بوده است که زاویه‌ای بسیار تنگ برای هدف‌گیری دارد؛ زیرا یکی از محافظان پشت سر خودرو قرار دارد و هنگام عبور خودرو، وی از زوایه به وجود آمده استفاده و شلیک می‌کند. چنین تیر‌اندازی نمی‌تواند یک فرد عادی باشد.

- اگر پاسخ این پرسش‌ها و گزاره‌ها مثبت باشد، آن‌گاه با گزاره استفهامی دیگری مواجه خواهیم شد. به این ترتیب که: آیا عامل حمله اول، اطلاعی از فرد یا افراد دیگری که انگیزه مذهبی قوی داشته‌‌اند تا در آن لحظه عملیات را به اتمام برسانند، داشته است یا نه؟

- ترسیم چنین وضعیتی از موقعیت جغرافیای صحنه ترور و عوامل دخیل در آن آیا نمی‌تواند، منجر به طرح چنین فرضیه‌‌ای شود:

۱- آیا ترور بی‌نظیر بوتو، حاصل ائتلاف ارتش، سازمان‌های اطلاعاتی و القاعده بوده است؟

۲- آیا تروریست اول عامل دولتی و غیرایدئولوژیک و تروریست دوم یا بیشتر عامل جریان‌های رادیکال مذهبی بوده است؟

۳- آیا وظیفه مطالعه، هماهنگی و تقسیم وظایف ترور برعهده سازمانی اطلاعاتی پاکستان ISI بوده است که خود را پاسخ‌گوی هیچ نهاد در پاکستان نمی‌داند؟

چیدن این سه فرضیه در کنار یکدیگر می‌تواند تنها یک نتیجه داشته باشد:
بی‌نظیر بوتو خطر بزرگی برای قدرت ژنرال‌های ارتش، رادیکال‌های مذهبی و سازمان‌های اطلاعاتی خودسر بوده است؛ پس او در سه جبهه واحد علیه مخالفین و دشمنانش در حال مبارزه بوده است. بنابراین دور از ذهن نخواهد بود که دشمنانش در ائتلافی پنهان، تصمیم به حذف وی بگیرند تا هم دشمنی قدرت‌مند را از میان برداشته و هم هزینه‌های احتمالی چنین تروری را به حداقل برسانند.


چرا ترور مشترک؟دلایل و مستندات فراونی در دست است که نشان می‌دهد، سه جریان عمده و تأثیرگذار در پاکستان در صورت به قدرت رسیدن بی‌نظیر بوتو با مشکلات و موانع فراوانی مواجه می‌شده‌اند. سازمان‌های اطلاعاتی، ارتش و دولت و گروه‌های افراطی القاعده، از جمله مهم‌ترین موضوعات و محور‌هایی بودند که بوتو در دو ماه گذشته تهدیدات فراوانی را متوجه آنان کرده بود.

بنابراین برای چنین جریان‌های که در یک موقعیت جغرافیایی و زمانی مورد انتقاد و انکار مشترک یکی از محبوب‌ترین سیاست‌مداران پاکستانی قرار گرفته بودند - و نشانه‌‌های از فروپاشی نسبی وضعیت توافق شده آنان در قدرت و حاشیه‌های مربوط به آن در صورت به قدرت رسیدن بوتو دیده می‌شد - قابل قبول نبود که دست روی دست بگذارند تا رقیب و دشمنی سرسخت مثل بوتو به قدرت برسد و دست به اصلاحات عمیق و ریشه‌دار در بنیان‌هایشان بزند.

بررسی انگیزه‌های جداگانه هریک از جریان‌های فوق‌الاشاره در ترور بوتو نشان می‌دهد که آنان هر یک به طور مستقل تهدیدی برای وی محسوب می‌شده‌اند.

بنابراین برای مستند‌سازی فرضیه خود، به معتبرترین و عینی‌ترین گزاره‌‌ای استناد شده است که در سندیت آن‌ هیچ‌ تشکیکی نمی‌توان وارد کرد. مضاف براین‌که بسیاری از این اسناد از سوی شخص بوتو منتشر شده‌اند.


۱- القاعده
۱.۱- بی‌نظیر بوتو، چند روز از پس از ورود به پاکستان در روزنامه بوستون گلوب فاش می‌کند که جریان‌های فعال القاعده در این کشور وی را تهدید به ترور کرده‌اند. بوتو در این یادداشت افشا‌گرانه می‌نویسد:

«در حالی سوار هواپیما به سمت پاکستان شدم که به خوبی آگاهم حامیان طالبان و القاعده، علناً مرا به ترور تهدید کرده‌اند. بیت‌الله محسود، از فرماندهان طالبان گفته است که حامیانش از ورود من استقبال خواهند کرد. همه معنی این اظهارنظرها را به خوبی می‌دانند. من هم به طور کامل معنی حرف‌های مردان پشتیبان القاعده را می‌فهمم. آن‌ها در گذشته دو بار قصد جانم را کرده‌اند. حزب خلق پاکستان و من نماینده مسائلی هستیم که القاعده و طالبان به شدت از آن وحشت دارند؛ میانه‌روی، دموکراسی، مساوات و برابر زنان، اطلاعات و فن‌آوری.»

۲.۱- هر چند تنها دو روز از پس از ترور بوتو، القاعده و طالبان دست داشتن در این عملیات را تکذیب کردند، اما با استناد به یادداشت بوتو می‌توان هم‌چنان این گروه‌ها را گزینه‌ای به عنوان مظنون‌های اصلی این پرونده در نظر داشت؛ چرا که بوتو به خاطر سه ویژگی زن بودن (در مقام نخست‌وزیر یا رهبر حزب) شیعه بودن و سکولار بودن در زندگی خصوصی، اجتماعی و سیاسی خود، هدفی ایده‌آل برای این افراد محسوب می‌شد.


۲- مشرف و ارتش
۱.۲- در اولین ساعات پس از ترور بوتو، یکی از دوستان او برخی از رسانه‌ها را در جریان نامه‌ای قرار داد که اخیراً از رهبر حزب مردم دریافت کرده بود. بوتو در این نامه به دوستش که بابت امنیت و سلامت او ابراز نگرانی کرده بود، نوشته بود: «زمان مرگ من هر وقت فرا برسد، خواهم مرد؛ پس نگرانی از این بابت ندارم. اما می‌خواهم بدانید که اگر کشته شدم، علاوه بر سه نفری که فهرست اسامی‌شان را پیش از این برای دولت فرستاده‌ام، شخص پرویز مشرف را در مرگ خود مسؤول می‌دانم.»

این نامه به نام سه تن از اعضای سرویس‌های اطلاعاتی پاکستان اشاره می‌کند که به اعتقاد بوتو در انفجار اکتبر در کراچی پاکستان دست داشته‌اند.

۲.۲- از سوی دیگر نوعی تئوری توطئه نیز در این باره وجود دارد که مدعی است، دولت مشرف برای بزرگ‌نمایی هرچه بیشتر تهدیدهای القاعده و گروه‌های تروریستی در هدایت ترور بوتو به عنوان یکی از سیاست‌مداران مورد علاقه واشنگتن دست داشته است تا از این منظر بتواند حمایت‌های آمریکا از حکومتش را هم‌چنان حفظ کند.

۳.۲- از دیگر عواملی که باعث شد پس از ترور بوتو، هواداران وی و به ویژه اعضای حزب مردم انگشت اتهام خود را به سمت دولت مشرف نشانه بگیرند، ادعای برخی از هواداران بوتو است که در صحنه حادثه حاضر بودند. آن‌ها معتقدند که نیروهای امنیتی دولتی به رغم درخواست‌ها مکرر آن‌ها تمام اقدامات ممکن را برای حفاظت از جان بوتو انجام نداده‌اند. این اتهام قبلاً نیز در پی انفجار کراچی مطرح شده بود.

با گذشت دو روز از ترور بوتو، هوداران او و اعضای حزب مردم سر نخ‌هایی در محل حادثه یافته‌اند که به وضوح مورد بی‌اعتنایی مأموران دولتی مسؤول بررسی و تحقیق در این پرونده قرار گرفته است. آن‌ها به استناد به این یافته‌ها (که شامل مرمی یکی از گلوله‌هایی است که به سمت بوتو شلیک شده است) معتقدند که دولت با سهل‌انگاری‌هایی از این دست، به عمد سعی می‌کند حقیقتی را مخفی کند که هنوز کسی به درستی نمی‌داند چیست.


۳- سازمان اطلاعات پاکستان
۱.۳- به رغم اقدامات انجام شده از سوی مشرف، هم‌اکنون بدنه سازمان اطلاعات پاکستان (ISI) که قدرت امنیتی جدی پاکستان به شمار می‌رود، با طالبان همراه است و هنوز با اطلاع یا بدون اطلاع دولت حاکم، برای طالبان فعالیت می‌کند.

با این وجود، گفته می‌شد در صورت به قدرت رسیدن خانم بوتو، وی با هماهنگی بیشتری که با آمریکا برقرار می‌کند، به وزیرستان پاکستان که پایگاه اصلی طالبان است و هنوز هم برخی تصور می‌کنند بن‌لادن در آن‌جاست، حمله کرده و با اسلام‌گرایان تندرو نیز برخورد خواهد نمود و برخی آزادی‌هایی را نیز که مشرف برای این جریان قائل بود، خواهد شکست.

کسانی که معتقد به نقش‌آفرینی جریان طالبان در ترور بی‌نظیر بوتو هستند، به همین امر استناد می‌کنند و به اعتقاد آن‌ها، این جریان بومی پاکستان برای ادامه حیات «کج دار و مریز» خود در زادگاهش پاکستان، بوتو را از سر راه برداشته است.

با این حال، تسلط جریان ISI پاکستان به اندازه‌ای است که می‌توان گفت قطعاً از برنامه ترور مطلع بوده و حتی اگر ترور به دست طالبان انجام شده باشد، ISI می‌توانست مانع آن شود؛ همان‌گونه که چندی پیش با آگاهی از نقشه ترور مشرف، در عرض ۴۸ ساعت شماری از سران ارتش برکنار و اعدام شدند.

بعد از ترور
شاید به همین خاطر بود که مشرف برای انکار هر گونه دخالت نیرو‌های دولتی در ترور بوتو، ابتدا سعی کرد با بر هم زدن توافقات پشت پرده، عاملان آن را جریان‌های رادیکال وابسته به االقاعده معرفی کند.

اما با رد این اتهام از سوی القاعده، دستگاه سخن‌پراکنی دولت ناچار شد علت مرگ بوتو را یک حادثه غیرتروریستی و ناشی از اصابت دریچه سقف اتومبیل با سر وی عنوان کند. هر چند حزب وی با رد این ادعا، معتقد است بوتو بر اثر اصابت گلوله از پای در آمده است، اما دولت پاکستان با تأکید بر عوامل طبیعی گزارش شده در مرگ وی با درخواست نبش قبر بوتو مخالفت کرد تا علت و عوامل مرگ نابهنگام اولین نخست‌وزیر جهان اسلام تا زمانی که بر هیچ کس مشخص نیست، در هاله‌ای از ابهام قرار بگیرد.

Share/Save/Bookmark

مرتبط:
موج انفجار بوتو تا کجا خواهد رفت؟
پیام ترور بوتو
وقایع‌نگاری زندگی «بی نظیر بوتو»
بوتو برای افغان‌ها: مادر معنوی طالبان

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)