خانه > خبر اول > برنامه هستهای جمهوری اسلامی > محمد البرادعی وارد تهران شد | |||
محمد البرادعی وارد تهران شدمحمد البرادعی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی وارد تهران شد و مورد استقبال علیاصغر سلطانیه نماینده ایران در آژانس قرار گرفت. واحد مرکزی خبر اعلام کرده است که قرار است آقای البرادعی طی سفر دو روزه به تهران، با مسئولان سازمان انرژی اتمی ایران دیدار و گفتگو کند. آنطور که مقامهای ایران اعلام کردهاند این سفر در چارچوب «همکاریهای نزدیک» تهران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجام شده است. آقای البرادعی دو روز پس از برگزاری دور تازه مذاکرات میان ایران و گروه ۱+۵ در ژنو، به تهران سفر میکند. در این سفر، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره مرکز جدید غنیسازی ایران در نزدیکی شهر قم نیز با مقامهای جمهوری اسلامی دیدار و گفتگو خواهد کرد. خبرگزاری ایسنا گزارش کرده که مسئولان سازمان انرژی اتمی ایران و آژانس، در خصوص چگونگی بازرسی از تاسیسات جدید غنیسازی مشغول مذاکره هستند و سفر آقای البرادعی به منظور «تبیین توافقات احتمالی» میان طرفین انجام میشود. ایران اعلام کرده که به زودی به بازرسان آژانس اجازه بازدید از این مرکز را خواهد داد. بر اساس این گزارش، البرادعی و علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران قرار است فردا یکشنبه در کنفرانسی خبری شرکت کنند.
البرادعی و علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران قرار است فردا یکشنبه در کنفرانسی خبری شرکت کنند
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، آخرین بار زمستان سال ۱۳۸۶ برای مذاکره با مقامهای جمهوری اسلامی به تهران سفر کرده بود. پیشبینی میشود این آخرین سفر البرادعی به ایران در دوران مسئولیتش باشد. البرادعی تا ماه نوامبر به عنوان مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در این جایگاه قرار دارد و پس از آن یوکیا آمانو از ژاپن، جانشین وی خواهد شد. یوکیا آمانو، از دیپلماتهای ژاپنی است که در چهار سال گذشته به عنوان نماینده ژاپن در آژانس مشغول به کار بوده است. |
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
من كه ايراني هستم نمي فهمم مخالفين حكومت چه مي خواهند مخصوصا چپ آمريكايي و چپ روسي٠ تا چه رسد به دولتهاي خارجي .
زمان بوش چپ آمريكايي مي خواست به بوش حمله كند ( هماهنگ با مجاهدين و شاه پرستان افراطي ) و اينها از لاي دست و پاي سربازان آمريكايي با الهام از لنين و سربازان آلماني در گير با روسيه قدرت را بربايند!
چپ روسي هم صدا با مخالفين مستقل مخالف دخالت آمريكا بود و مي گفت دست خاتمي را باز بگذاريد تا با مذاكره و پذيرش شرايط معقول غرب به نوعي توافق بازدارنده دست يابد٠ دائما محافظه كاران اصولگرا و تند رو را متهم مي كرد كه سنگ اندازي مي كنند و ماجرا جويي٠
چپ مستقل متاسفانه از لحاظ تعداد قليل و صدايش در ميان اين دو چپ پر هياهو گم است ٠شايد هم از ترس پدر خوانده كمونيسم اصولگرا در ايران تكفير هاي استالينيستي او مي ترسد٠
اما در مورد عراق و صدام هر دو چپ (روسي و آمريكايي )مخالف حمله آمريكا بودند و هنوز هم هستند٠در مورد يوگسلاوي سابق و گرجستان و آبخازيا و اوستيا و كوزوو هر دو چپ مخالف دخالت آمريكا و موافق دخالت روسيه ( كه كمونيست هم نيست ) بوده و هستند٠
با آمدن اوباما و سياست درست و ضد تنش او و دراز كردن دست دوستي به سمت مخالفان و منتقدين آمريكا و اظهار پايبندي او به ديپلماسي و فاصله گرفتن او از جنگ اردوگاه چپ روسي و چپ آمريكايي بهم ريخت٠
چپ آمريكايي مداما اصرار مي كرد آمريكائيها نژاد پرستند و به يك سياه راي نمي دهند و اگر اين باراك حسين ! بيايد تروريست هاي مسلمان در كاخ سيد نفوذ كرده و ج ا پيروز و دنيا نابود مي شود٠ بعدا هم كه او انتخاب شد دائما به او انتقاد كردند كه چرا حمله نمي كند يا تحريم سفت و سخت اجرا نمي كند٠ بسيار سعي كردند كه رابطه ج ا و آمريكا را به تنش بكشانند و مانع موفقيت سياست اوباما شوند٠ جنبش سبز بهترين فرصت براي آنها بود كه با استفاده از موسوي اصولگرا ولي چپ رو و حركت اعتراضي طبقه متوسط براي كسب آزاديهاي اجتماعي و سياسي جنبش را به نفع خود مصادره و آنرا راديكاليزه كنند تا با بروز خشونت از سوي راديكالها و چماقداران تحت فرمان حاكميت كه مسلم بود اتفاق مي افتد چهره كريه اسلام راديكال را به مردم دنيا نشان دهند ( با استفاده از وسايل ارتباط جمعي كه سي سال منتظر چنين اخباري از داخل ايران نشسته بودند)
-- nazanin ، Oct 4, 2009آنها فكرمي كردند دولتهاي غربي گول مي خورند و زير فشار ناشي از افكار عمومي به هيجان آمده شان از مذاكره با دولت كودتا منصرف و به سياست جنگ افروزي ( كه نه ممكن است و نه مفيد)روي خواهند آورد٠ چپ آمريكايي با اتخاذ موضع نرم و ضد تحريم موسوي اينك در تنگنا قرار گرفته و به اوباما و گنجي فحاشي مي كند ٠ به تئوري توطئه و نشان رفتن انگشت به سوي آمريكا اقدام مي كند٠ داستان اينكه انقلاب ۵٧از گوادلوپ آغاز شد و ساخت آمريكا بود (ولي نفعش را در سي سال گذشته روسيه و چين بردند! ) و دموكراتها و جمهوريخواهها همه جنايت كارند چون به نفع خلق زحمتكش ( تو بخوان احزاب چپ اپورتونيست ) جنايت نمي كنند اينروزها بازار داغي در اين محافل دارد٠
اما چپ روسي كه اساسا تمام سياست هايش در ٦٠ سال گذشته بر محور منافع روسيه تنظيم و اجرا شده ( از مخالفت با ملي شدن نفت شمال
تا سمپاشي عليه دكتر مصدق و آماده كردن جو براي كودتاي روسي كه نهايتا به كودتاي آمريكايي با پيشدستي آمريكا و انگليس منجر شد)
تا شركت در دولت كودتاي آمريكايي (توابان توده اي مثل جعفريان و باهري و قطبي و انصاري و ٠٠٠)
تا پشتيباني كامل از ارتجاع مذهبي با ژست ضد امپرياليستي
تا شركت و حمايت از توطئه اشغال سفارت آمريكا
تا حمايت از سركوب مخالفين انقلاب اسلامي
تا حمله به بازرگان و بني صدر
تا حمله به ليبرال هاي نزديكتر به حكومت مثل سروش و گنجي و كروبي و نوري و خاتمي
تا حمايت از نبوي و خوئيني ها و محتشمي پور ( پدرخوانده حزب الله لبنان)
تا كانديد كردن موسوي (شرق گرا و ضد آمريكا) و مخالفت با نوري و خاتمي و كروبي همواره سعي كرده يك فضاي خصومت كور ضد آمريكايي و فضاي دوستي و همكاري نزديك بين ايران و روسيه ايجاد كند حتي اگر اين امر به غارتگري روس ها بينجامد آنرا توجيه كرده و مي كنند٠
داستانهايي نظير اين كه دولت روسيه طبيعي است به دنبال منافع نا مشروع خود باشد و از كارت ج ا سوئ استفاده كند و مردم حق ندارند مرگ بر روسيه بگويند ( چون خلاف ادب و دشمن تراشي است) ولي اوباما هم مثل بوش جنايت كار است ٠ حق ندارد به فكر منافع كشورش باشد ٠ نبايد با دولت كودتا و شكنجه گر مذاكره كند ( حتي اگر ما و روس ها و مجموعه عوامل ديگر او را در وضعيتي قرار داده باشيم كه چاره اي جز مذاكره يا حمله نظامي بي اثر نداشته باشد)٠ حتي اگر نتيجه مذاكرات عقب نشيني دولت كودتا از مواضع ماجراجويانه رژيم باشد محكوم است چون موضوع شكنجه و حقوق بشر ( كه در زمان استالين و صدام و كيم جونگ ايل و ٠٠٠ اصلا وجود نداشت ) را ناديده انگاشته٠
چپ روسي كه مرتبا در وبسايت ها و بيانيه ها نسبت به ماجراجويي اتمي رژيم هشدار ميداد و گاهي در افشاي مخفي كاري اتمي رژيم در ورامين و پارچين از چپ آمريكايي جلو ميزد و گاهي سياست خصمانه رژيم نسبت به غرب را تمسخر مي كرد و خطرناك مي دانست و مرتب نسبت به خطر حمله قريب الوقوع آمريكا و اسرائيل هشدار ميداد اينك در چاله بزرگي افتاده ٠
از شعار مرگ بر روسيه مردم و نه غزه و نه لبنان هراسيده و آنرا به سلطنت طلبان نسبت ميدهد بي آنكه بگويد چرا مردم سي سال گذشته به شعار سلطنت طلبان كه فرقي نكرده روي آورده اند؟
از مذاكره دولت كودتا با آمريكا به عنوان عقب نشيني اتمي و ساخت و باخت ياد مي كند٠ اما از عقب نشيني خميني و دولت موسوي در جنگ با صدام و ساخت و پاخت بهزاد نبوي با ريگان بر سر گروگانها و عقب نشيني هاي ديگر كه كفه ترازوي منافع روسيه را در مقابل آمريكا سبك نمي كرد سخني نمي گويد٠
كوتاه آمدن هاي دولت كوبا و فرش قرمز ويتنام زير پاي سرمايه داران آمريكايي و فروش نفت ارزان مشهدي چاوز به آمريكا با ژست ضد آمريكايي همه نشان از درايت جهان كمونيست دارد٠
معلوم نيست چرا چپ روسي از عقب نشيني دولت كودتا در ماجراجويي اتمي ناراحت است ؟ اگر پاي سوئ استفاده غارتگرانه روسيه وسط نيست؟