خانه > خبر اول > ایران > درگیری در مرکز شهر تهران | |||
درگیری در مرکز شهر تهراننیروهای انتظامی ایران امروز، پنجشنبه با شلیک تیر هوایی، به سوی شمار زیادی از تظاهرکنندگان گاز اشکآور پرتاب کردند. به گزارش خبرگزاری فرانسه از شاهدان عینی صدها تن از افراد پلیس که بسیاری از آنها لباس مأموران ضد شورش را بر تن داشتند امروز، در خیابانهای نزدیک به دانشگاه تهران مستقر شدند. بنا بر گزارشها، با وجود تهدید استاندار تهران به برخورد شدید با کسانی که به مناسبت ۱۸ تیر در خیابانها حضور پیدا کنند، هزاران تن امروز به منظور برگزاری سالگرد ۱۸ تیر امروز به خیابانها آمدهاند.
بنا بر گزارشهای دریافتی، نیروهای دولتی در حال ضرب و شتم تجمعکنندگان و همچنین عابران پیاده در خیابان انقلاب و در نزدیکی دانشگاه تهران با باتوم بودند. «بسیجیان نوجوان با چماق» گزارشهای دریافتی حاکی است که نیروی انتظامی در خیابانهای منطقه حضور زیادی داشتهاند ولی درگیری با معترضان توسط نیروهای بسیج و سپاه پاسداران انجام شدهاست. فیلمی که تاریخ امروز را با خود دارد: همچنین گزارشها حاکی است که این درگیریها از سمت شمال میدان ولیعصر آغاز شد و تمرکز آن بیشتر در محدوده میدان انقلاب، چهار راه ولیعصر و دانشگاه تهران بودهاست. گزارشهای دیگری حاکی است که «نیروهایی از پادگانهای شرق تهران در حال اعزام به سوی میدان انقلاب هستند.» گزارشهای دریافتی از صدای ممتد آژیر آمبولانسها طی ساعات امروز و پراکنده شدن بسیاری از جمعیت حاضر خبر میدهند. همچنین شاهدان عینی دیگر، از حضور بسیجیان مسلح در مقابل بسیاری از مسجدهای مرکز شهر تهران و بازرسی عابران از سوی این افراد خبر میدهند. هجدهم تیرماه، سالگرد حمله نیروی انتظامی و لباس شخصیها به کوی دانشگاه تهران واقع در امیرآباد شمالی است. در پی تحصن اعتراضآمیز دانشجویان کوی دانشگاه تهران در اعتراض به توقیف روزنامه سلام، با ورود نیروی انتظامی به این کوی، این تحصن به خشونت کشیده شد. شاهدان عینی: ۲۰۰ تا ۳۰۰ تن با سر دادن شعار «مرگ بر دیکتاتور» خواستار پیوستن پلیس به جمع معترضان شدند
فراخوانی که طی روزهای گذشته از طریق فیس بوک، پست الکترونیکی و سایتهای اینترنتی منتشر شده، مردم را به «راهپیمایی سکوت» در روز ۱۸ تیر دعوت کردهاست. شاهدان عینی همچنین خبر دادهاند که در چندین میدان اصلی تهران برگههای پخش شده که در آنها از مردم خواسته شده تا به راهپیمایی روز پنجشنبه بپیوندند. مرتضی تمدن، استاندار تهران امروز گفت: «اگر افراد معدودی بخواهند با گوش دادن به فراخوان شبکههای ضد انقلاب، تحرک ضد امنیتی داشته باشند زیر گامهای مردم هوشیار ما له خواهند شد.» این هشدار استاندار تهران امروز پس از ابراز نگرانی جدی هشت کشور صنعتی جهان (جی ۸) نسبت به خشونت پس از انتخابات در ایران اعلام شد. در سالهای گذشته نیز گروههایی از دانشجویان مراسمی برای سالگرد ۱۸ تیر برگزار کردهاند. «درگیری در سعادتآباد»
تحولات پراکنده امروز و دیروز در حالی صورت میگیرد که پس از انتخابات اخیر ریاستجمهوری و اعلام نتایج آن میلیونها نفر به تظاهرات اعتراضآمیز پرداختند و این راهپیماییها با خشونت و سرکوب دولتی مواجه شد. با وجود این سرکوبها و بازداشت شماری زیادی که به گفته فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر تعدادشان به بیش از دو هزار نفر میرسد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو نامزد اصلاحطلب دهمین انتخابات ریاستجمهوری، گفتهاند اعتراضشان به آنچه «تقلب در انتخابات» میدانند را ادامه خواهند داد. واکنش عفو بینالملل حسیبه حاج صحراوی، معاون مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقای عفو بینالملل در این باره گفت: وی افزود: در همین رابطه: • تهدید تجمعکنندگان ۱۸ تیر به برخورد شدید |
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
«مردم هوشیار» در زبان استاندار تهران یعنی اوباش و اراذل.
-- پیام ، Jul 9, 2009حكومت اسلامي ايران تا كي خواهند توانست خواسته هاي اجتماعي را به بيگانه نسبت دهند؟ ايت ا... خامنه اي تا چه مدت ميتواند با ارعاب و گلوله حكومت كند؟ امروز محمود احمدي نژاد بهانه ايست براي ابراز انزجار مردم از سيد علي خامنه اي و همراهانش. شعله هاي زير خاكستر در فردايي نه چندان دور زبانه خواهد كشيد
-- Farzad ، Jul 9, 2009درود بر انسانهای ازاده ای که از جان خود در راه ازادی این مرز و بوم مایه میگذارند.من فکر میکنم چنانچه این تظاهرات ادامه یابد حکومت جابر به زانو در خواهد آمد.مگر تا کی میتوانند به سرکوب ادامه دهند.
-- jolien ، Jul 9, 2009من هم می روم همین الان
-- arash ، Jul 9, 2009آقای موسوی آقای کروبی این جمعیت که در خیابان است اگر از پا بنشیند بدانید که آنوقت شما هم مثل همه عزیزان دربند دیگر باید اشهد خود را بگویید و ضحاکیان چنان مشغول به پاکسازی شوند که جوی ها و کانال ها پر از شوند. نگذارید که نهضت زمین بخورد و حمایت کنید این مردم را.دعوت به تظاهرات کنید و خود هم شرکت کنید. این جوانان به امید فردای بهتر به خیابان ها آمده اند و این امید را به یاس تبدیل نکنید. به پا خیزید به پا خیزید
-- داریوش ، Jul 9, 2009مرگ بر شما و همه ی مزدوران آمریکایی
-- مهدی زارعی ، Jul 9, 2009یکی از دوستانم تلفنی گفت جمعیت پراکنده بالغ بر هزاران نفر است. او باتوم هم خورده بود. راننده دربستی برای رساندن او به خانه اش از او کرایه دریافت نکرده بود. آریا شهر هم گویا شلوغ بوده
-- نعیم ، Jul 9, 2009مرگ بر کی جناب زارعی؟؟!! شما و دوستان شما یا روانپریش هستید یا عمیقا نوچه و مزدور که هنوز از خواب بیدار نشدین و هنوز روی کذب گفتن دارین ....
-- shabsheida ، Jul 9, 2009شاید خیلیها -مثل چند ساعت پیش خود من- از سکوت کروبی و موسوی به تنگ اومده باشن. ولی یه ذره تأمل چیز خوبیه. دوستان مطمئن باشید اینا صداشونو بریدن.
-- پدرام ، Jul 9, 2009اگه یاد این دو تا دلسردتون میکنه، به حجاریان فلج و ابطحی مثلا سوسول وبلاگنویس (!) و تاجزاده و کلی آدم دیگه فکر کنید که قطعا محض خنده نگهشون نداشتن! دارن همه جوره شکنجهشون میدن تا ازشون مصاحبههای آبدار دربیارن!
اگه سکوت موسوی و کروبی، ناامید کننده به نظر بیاد، سکوت زندانیها، فریاد شجاعت و ایستادگیه.
میر حسین نباد در خانه بنشیند هنگامی که جوانان به خیابان امده اند. میرحسین نباید سکوت کند هنگامی که مردم فریاد می کشند : یا حسین میر حسین.
-- hadi ghadirzadeh ، Jul 9, 2009آقای موسوی آقای کروبی و همه ی ایت الله های ریز و دروشت چرا نشسته اید چرا همپا ی مردم به خیا بان نمی ایید. چرا به حرکت تاریخ لبیک نمیگویید؟ شما وظیفه تاریخی دارید چرا قیام نمی کنید. یکی از مردم خیابان
-- یکی از مردم خیابان ، Jul 9, 2009ای رهبر آزاده صدام چشم براته
-- شم ، Jul 9, 2009سخنان استاندار تهران برای پول و مقا مش است ولی ایا این ارزش دارد.جان کسی را گرفتن به تمع پول و یا حتی رفتن به بهشت؟
-- jolien ، Jul 9, 2009تا کی ما میخواهیم به بت پرستی ادامه دهیم و پیرو کسانی مثل علی خامنه ای باشیم مگر خداوند به ما عقل نداده؟
بدبخت بسیجی هایی که خود را بازیچه دست اینها کرده اند و در نهایت نه این دنیا را دارند و نه آخرت را.
شاه از شعبان بی مخ استفاده میکرد و حالا خامنه ای بسیجیان ناخرد را.حاکمان زور گوی همیشه عده ای احمق را برای روز مبادای خود ذخیره دارند ولی با تمام تلاشهایشان همگی چه زود و چه دیر سرنگون گردیده اند.
حمله نیروهای لباس شخصی به خوابگاه دانشگاه صنعتی امیرکبیر
عصر امروز حوالی ساعت 20 به وقت تهران تعدادی بالغ بر چهل موتورسوار مجهز به باتوم به خوابگاه گلشن دانشگاه صنعتی امیرکبیر واقع در خیابان کریمخان خیابان به آفرین حمله ور شده و پس از مواجهه با درب بسته خوابگاه از در فرعی وارد حریم خوابگاه شدند و پس از ضرب و شتم نگهبان خوابگاه و تعدادی از دانشجویان و شکستن شیشه های در فرعی به سالن مطالعه، حمام و نمازخانه و طبقات اول و دوم خوابگاه وارد شده و دو نفر از دانشجویان را به همراه یک نفر عابر که به نمازخانه خوابگاه پناه آورده بود دستگیر نمودند.این حمله همراه با پرتاب گاز اشکآور به اتاقهای طبقه سوم بود. نیروهای مهاجم همچنین دو تن از دانشجویان را در مقابل درب خوابگاه دستگیر نمودند. افراد مهاجم هنگام خروج نگهبانی خوابگاه را تهدید به یورش مجدد نمودند و هشدار دادند که درب خوابگاه بایستی پس از ساعت 22 باز باشد.
-- بدون نام ، Jul 9, 2009سلام به همه دوستان
ما ساعت 5 به یکی از مکانهای قرار رفتیم اما کسی حضور نداشت
فهمیدیم که مردم همگی به مناطق بحرانی رفتند و از راهپیمایی طولانی خودداری کردند
حدود ساعت 18 سر فلسطین و کشاورز بودیم، مامورها مشغول شناسایی افراد بودند و دو دسته افراد یعنی نیروی انتظامی و لباس شخصی به صورت اندک حضور داشتند
راهی کشاورز به سوی پارک لاله شدیم، اما دیدیم مردم با صدای میرحسین یا حسین راهی از سوی پارک لاله راهی میدان ولی عصر شدند
از آنها پرسیدیم چرا به این سو آمدید؟ خیلی ها گفتند که راه بسته بود و ما جهت را عوض کردیم
شعار میرحسین یا حسین همچنان طنین انداز شد
تا اینکه به تقاطع فلسطین و کشاورز دوباره رسیدیم؛ نیروی انتظامی حمله کرد!!!!!!
با اشک آور و باتوم همه توی تله گیر افتاده بودیم از دو طرف حمله می شد
مردم در خانه ها را باز کردند و خیلی ها به خانه ها پناه بردند و همه از شدت اشک آور اشک می ریختیم ولی سیگارهای مردم و آتشهایی که در حیاتها روشن شده بود
به ما دوباره انرژی داد
با ارام شدن وضع به کشاورز دوباره برگشتیم ولی این بار از سه طرف محاصره بودیم
شرق؛ غرب و کوچه های شمالی
ناگهان یک اتوبوس خالی آمد به داخل جمعمان همه فریاد زدیم فرار کنیییییییید! داخل اتوبوس پر بود از لباس شخصی های مخفی شده که می خواستند از وسط ما را قلع و قمع کنند
به سمت کوچه های جنوبی فرار کردیم از هر 5 تا خانه در یکی باز بود و شده بود جان پناه
صدای شلیک امد!!!!!!!!!!!! !!! یکی دو تا سه تا چهارتا........ نفهمیدیم به کسی خورد یا نه
اما از آن به بعد خانه ها پر بود از مصدومین با باتوم که سرشان باتوم خورده بود، یکی دستش از چند نقطه خورد شده بود، یکی سرش شکسته بود
همچنان اشک اور و باتوم بود تا اینکه ما امدیم بیرون و دوباره حمله کردند
دوباره فرار کردیم به خانه ها اما چه سود که یک دختر و پسر جلوی چشمانمان پرپر شدند!!! این را بدانید که نیروی انتظامی شلیک کرد، باتوم زد و اشک اور انداخت
لباس شخصی ها هم به جای باتوم چوب داشتند تا پدرمان را در آورند
گارد ویژه و نوپو (انصار قدیم - نیروهای ویژه پاسدار ولایت) هم آمدند
یک پسر را جلوی چشممان بردند
و نیروی انتظامی با نشان کردن مردم حمله می کرد
یکی را که نشانه کرده بود می گرفت و تا حد مرگ می زد
گم کرده بسیار بود
همراه اول همزمان با محاصره از چند طرف قطع شد و ایرانسل فقط در منطقه میدان ولی عصر و کشاورز کمی بعد قطع شد
تنها امید ما درهای خانه هایی بود که به رویمان باز بود، هم آب بود هم آتش، هم وسایل پانسمان
بعد از کلی تعقیب و گریز، آمدیم از محاصره در بیاییم
تنها راهی که پیش روی ما بود گزینه ای شبیه خودکشی بود
خلاف جهت و تک تک از میان صدها نیرو گذشتیم، آنها فکر نمی کردند یک مخالف به سمتشان بیاید
پس باور نکردند ما هم جزی از این جنبشیم
باقی راه نیز جرکتهای بسیاری شد ولی تمامی مسیرهای منتهی به میدان ولی عصر از شدت ترافیک بسته و با صدای بوق بسیاری از ماشینها به نشانه اعتراض همراه بود
که گاردهای ویژه نیز با باتوم بر بدنه ماشین پاسخشان را می داد
ما در منطقه قرمز بودیم و هیچ چیز کمتر از جنگ نبود
برای همه دعا کنید
یا حق
-- بدون نام ، Jul 9, 2009تک نفر
درود بر خلیفه دوم آل خامنهای
همه چیز توئ ایران کم نداشتیم جز داشتن خلیفه که اون هم به سلامتی رفع شد!
ما چندین سال است که میگویم این آقا مجتبی خطرناکترین مرد جمهوری منحله اسلامی میباشد.
نفر دوم هم اون ... رئیس مجلس شورای آخوندی، علی لاریجانی میباشد.
مثل اینکه هرچی میگفتیم درست بود! تازه حالا همه دارند میفهمند این آقا مجتبی چه ... خطرناکی است!
با در دست داشتن میلیاردها دلار پول باد آورده نفتی که از تبدیل فروش نفت به بنزین با شریک خود سانجی هندوجاه رئیس شرکت گلف اویل در هندوستان که مامور رسمی ام آی ۶ سرویس جاسوسی انگلیس هم هست هم پولش را داره که سوار خر مراد بشه و هم زورش را.
بچه که بودیم در دبستان معلم ها یک ضرب المثل میزدند از حضرت محمد که گفته بود به عربی; الحیوان الموذی قبلتن یوزی یا یک همچنین جفنگیاتی که یادمان نمیاید.
معنی اش این بود که حیوان موذی را قبل آسیب رساندن به خودت بکش.
حالا باید گفت; این ... موذی را باید کشت با اوزی
-- بدون نام ، Jul 9, 2009منبع گاردین مدعی است "پایگاه رهبر ایران در میان مرجعیت شدیدا تضعیف شده است"
روزنامه گاردین به نقل از یک "منبع بلندپایه سیاسی" در ایران گزارش می دهد که کنترل نیروی شبه نظامی بسیج به مجتبی خامنه ای، پسر آیت الله علی خامنه ای رهبر ایران، سپرده شده است.
این روزنامه در گزارشی که چهارشنبه شب در وبسایت منتشر شد نوشت که "منبعی" که این خبر را فاش کرده یک سیاستمدار ارشد با پیوندهای قوی با دستگاه های امنیتی جمهوری اسلامی است.
بنابر این گزارش، برای سپردن کنترل بسیج به مجتبی خامنه ای بسیاری از روحانیون ارشد، سیاستمداران محافظه کار و فرماندهان سپاه پاسداران را مایوس کرده است، اما این گروه رغبتی برای به چالش کشیدن آشکار آقای خامنه ای نشان نمی دهند، زیرا از آن بیم دارند که مناقشه داخلی باعث بی ثباتی حکومت شود.
به نوشته گاردین این منبع که نخواست نامش فاش شود گفته است: "این بازی تمام نشده. تازه شروع شده است."
وی گفت که مجتبی خامنه ای نقشی اساسی در سازمان دادن به پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات 22 خرداد بازی کرده و از طریق کنترل مستقیم بسیج، واکنش ها به تظاهرات مخالفان - که با تلفات در میان معترضان همراه بود - را هدایت کرده است.
مقام های ایرانی شمار کشته ها در تظاهرات مخالفان را 20 نفر اعلام کرده اند اما گاردین به نقل از یک پزشک تهرانی می نویسد که شمار واقعی تلفات خشونت ها بسیار بیش از این است و در هفته اول تظاهرات تنها در بیمارستانی که او کار می کرده 38 نفر جان باخته اند.
این پزشک به گاردین گفته است که بسیجی ها مرگ تظاهرکنندگان را پنهان کرده و بر پزشکان فشار آورده اند که در این مورد با کسی صحبت نکنند.
بسیج یک نیروی شبه نظامی و نیمه وقت است که رسما بخشی از سپاه به حساب می آید.
مجتبی خامنه ای پس از انتخاب محمود احمدی نژاد در سال 1384 نیز از سوی مهدی کروبی نامزد انتخابات متهم به دخالت "غیرقانونی" در انتخابات شده بود.
سیاستمدار ایرانی که با گاردین صحبت کرده گفته است: "مجتبی فرمانده کودتا است. بسیجی ها تحت فرماندهی مجتبی هستند، اما نام او همواره در این ماجراها مخفی است. دولت هرگز نام او را ذکر نمی کند."
به نوشته گاردین، او افزود: "همه از این موضوع عصبانی هستند. مرجعیت و روحانیون عصبانی هستند، محافظه کاران خیلی عصبانی هستند و به شدت از مجتبی انتقاد دارد. این وضعیت نمی تواند ادامه یابد چون این همه شخصیت در سطوح بالا با آن مخالفند."
پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران که این کشور را درگیر بحرانی عمیق کرد، حدس و گمان های زیادی درباره نقش مجتبی خامنه ای در انتخابات منتشر شد.
اطلاعات زیادی درباره او که پسر دوم رهبر جمهوری اسلامی است وجود ندارد اما بسیاری گمان می کنند که ممکن است او بعدها جانشین پدرش شود.
گاردین می نویسد: "این نوع جانشینی خانوادگی تحت شرایط فعلی خیلی دشوار خواهد بود زیرا مجلس خبرگان، رهبر را بر اساس موقعیت مذهبی انتخابت می کند. مجتبی لباس روحانیون را به تن می کند اما به هیچ وجه از درجات مذهبی لازم برای رفتن به صدر حکومت برخوردار نیست. برای این کار لازم است تشکیلات روحانی دستخوش ترمیم های عمده شود."
گاردین به نقل از منبع خود می نویسد که آیت الله خامنه ای رهبر ایران به دلیل تحولات اخیر مقدار زیادی از نفوذ خود را در میان مراجع از دست داده است.
به نوشته گاردین این منبع گفته است که عده ای از محافظه کاران غیرروحانی در موقعیت های مهم دولتی نیز تلاش خواهند کرد در حرکت احمدی نژاد برای اعمال قدرت مانع ایجاد کنند که این عده شامل علی لاریجانی (رئیس مجلس)، محمد باقر قالیباف (شهردار تهران) و محسن رضایی یکی از نامزدهای شکست خورده انتخابات و دبیر مجمع تشخیص مصلح نظام هستند.
بنابه این گزارش این گروه از حمایت علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قوی ترین حامی مخالفان در پشت صحنه که ریاست مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت نظام را به عهده دارد، برخوردار خواهند بود.
این منبع در گفتگو با گاردین همچنین ادعا کرده است که شکاف هایی در داخل سپاه پاسداران وجود دارد و اینکه علی جعفری فرمانده کل سپاه و علی فضلی فرمانده سپاه در استان تهران با قدرت گرفتن مجتبی خامنه ای مخالفند.
به گفته گاردین این منبع گفت که بیانیه های تندی که به نام سپاه صادر می شود و تظاهرکنندگان را به "برخورد قاطعانه" تهدید می کند، کار بخش های سیاسی و روابط عمومی سپاه است که تحت نفوذ احمدی نژاد قرار دارد و نمایانگر یک موضع واحد در سپاه نیست.
با این حال گاردین می افزاید: "این ادعایی بحث انگیز است. اکثر تحلیلگران سپاه پاسداران را یک گروه یکدست که کاملا پشت سر رژیم است ارزیابی می کنند."
-- بدون نام ، Jul 9, 2009همهاش همين بود؟ اولريش لادورنر، روزنامه آلمانی دی تسايت، برگردان از الاهه بقراط
Ulrich Ladurner
حکومت دينی در ايران بدون منابع مشروعيت جديد و همزمان نگهداری منابع قديم، نمیتواند از رويدادهای اخير جان به در ببرد. از همين روست که رژيم تا کنون موسوی را به زندان نينداخته است. نظام با موسوی حرف میزند تا موج اعتراضات را بخواباند. اين اما يک تدبير کوتاهمدت است. زمامداران نظام عميقا نامطمئن هستند چرا که میدانند میتوانند مورد حمله تودههای مردمی قرار بگيرند که در فکر چنان جشن بزرگی هستند که ديگر سنگ روی سنگ نظام آن ها بند نخواهد شد.
www.alefbe.com
اولريش لادورنر مفسر روزنامه آلمانی دی تسايت (۰۲ ژوييه) تلاش میکند در تفسيری به همه زوايای رويدادهای اخير در ايران بپردازد. او که مانند بسياری از مفسران غرب با شگفتی، اعتراضات زنان و جوانان ايران را زير نظر دارد، نظام جمهوری اسلامی را به خانهای تشبيه میکند که فقط درجهای از زلزله را میتواند تحمل کند. خانهای که اگر موسوی و هوادارانش در آن يک اتاقی خالی برای خود پيدا نکنند، آنگاه ممکن است با هجوم مردم اساسا سنگ روی سنگش بند نماند. او توضيح نمیدهد رسيدن يک اتاق خالی به موسوی، به معنی سهمی از قدرت، آيا امکان بروز زلزله را منتفی میسازد يا نه؟! زلزلهای که پيشلرزههايش، هم اکنون شکاف جامعه را به قول خود مفسر تا رأس هرم قدرت جمهوری اسلامی امتداد داده است. از همين رو پاسخ ناگفته مفسر به تيتر مقالهاش «همهاش همين بود؟» يک «نه» روشن است.
سی سال، عمر زيادی برای نظامی است که اصلا نمیبايد جايی در جهان مدرن داشته باشد: يک حکومت دينی. با اين همه جمهوری اسلامی ايران هنوز وجود دارد. هر اندازه هم که عظمت اعتراضات سه هفته گذشته، يادآور انقلاب ۷۹ بود، ولی آن را فرو نريخت. اين نظام، خانهای را میماند که با تدابير ضدزلزله بنا شده است، ليکن تنها درجهای از زلزله را میتواند تاب بياورد. راز فرونريختن آن در اين است که میتواند در برابر هر لرزش، آن را از خود دور ساخته و تا ميزان معينی در خود پخش کند. برای اين کار، به درهای بسيار، پلکانهای متعدد، و انبارهای مخفی نياز هست. و آدم بايد دقيقا همين جا را، همين نقاط درونی را مورد توجه قرار دهد. چرا که اين روزها، تظاهرات خيابانی زير فشار چماق و سرکوب رژيم برای مدتی آرام گرفته است.
ما عادت کردهايم وضعيت سياسی را در ايران با تقسيم به «اصلاحطلبان» و «محافظهکاران» بسنجيم. اين تقسيمبندی بسيار سطحی است و گاه نيز مرزی بين آنها نمیتوان يافت به ويژه آنگاه که سخن از «اصلاحطلبان محافظهکار» و يا «محافظهکاران عملگرا» میرود، اين مفاهيم اصلا به کاری نمیآيند. در شرايطی که کل نظام دچار بحران میگردد، آنگاه اصلاحطلبان و محافظهکاران به سرعت در کنار يکديگر قرار میگيرند و حول نقطه مرکزی انقلاب گرد میآيند.
معروفترين اصلاحطلب ايران، محمد خاتمی، که از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۵ رياست جمهوری کشور را بر عهده داشت، هرگز نظام را مورد سئوال قرار نداد. حتی در شرايطی که کمترين خطر وجود داشت، که ممکن بود «خيابان» بتواند نظام را به پرسش بکشد، او بلافاصله عقبنشينی میکرد. هنگامی که در سال ۱۹۹۹ هزاران دانشجو شعارهای خاتمی بر لب، اعتراضکنان خيابانهای تهران را زير پا مینهادند، او زمانی طولانی سکوت کرد و سرانجام نيز از آنها، از طرفداران خودش، فاصله گرفت.
برعکس او، ميرحسين موسوی در اين روزها به قهرمان اپوزيسيون تبديل شده است. او نمونهای است که نشان میدهد چگونه يک «محافظهکار» میتواند به «اصلاحطلب» تبديل شود. موسوی به عنوان يکی از انقلابيان ساعات نخست انقلاب اسلامی، در طول هشت سال جنگ ايران و عراق، نخستوزير بود و نمیشد نشانی از يک «ليبرال» را در او ديد. تنها ابراز علاقه توده مردم در انتخابات رياست جمهوری بود که وی را به نقطه اميدی تبديل ساخت که خودش چه بسا با آن موافقت نداشته باشد، يعنی اميد به گشايش سرنوشت ساز فضای بسته نظام.
اتاق خالی برای موسوی در خانه نظام
واقعيت اين است که رويکرد وی به مذاکره، آن هم پس از دو هفته اعتراضات خيابانی، به عنوان شخصی که بر اين باور است شکست وی ناشی از تقلب انتخاباتی است، تنها نتيجه اقدامات خشونتبار رژيم عليه تظاهرکنندگان نيست. موسوی هنوز هم بر اين اعتقاد است که میتوان درون نظام به توافقهايی رسيد و راهی برای برون رفت از اين بحران يافت. او اميدوار است بتواند، جايی در خانه بزرگ جمهوری اسلامی، يک اتاق خالی برای خودش و هوادارانش پيدا کند. او پيش از اين به رژيم هشدار داده بود که اعتراضات را ناديده نگيرد. گفته بود که نظام با اين کار به راه خطرناکی گام میگذارد که در آن مشروعيت خود را از دست میدهد. اين همه، تنها نگرانی کسی میتواند باشد که دوست نظام است. موسوی اميد خود را بر ساختار کنونی قدرت بنا میکند. وی در آخرين صحبتهای خود متذکر شد بايد «به دنبال راه حلی درون خانواده» بود و اين راه حل را نبايد در بيرون از آن جست چرا که در اين صورت رژيم آن را نخواهد پذيرفت.
از همين رو به جای همه اصطلاحاتی که در جمهوری اسلامی به کار برده میشود [اصلاحطلب و محافظهکار و غيره] بهترين کار اين است که برای توضيح موقعيت [نيروهای سياسی] در ايران همانا از «خوديها» و «غيرخوديها» سخن گفت.
اين دو گروه اگر چه رقيب يکديگر به شمار میروند، ليکن حلقه انقلاب آنها را به يکديگر پيوند میدهد. آنها از نظر ايدئولوژيک، سياسی و هم چنين زندگينامه خود به يکديگر پيوستهاند. آنها همديگر را میشناسند، زمانی به يکديگر کمک، و زمانی ديگر عليه يکديگر مبارزه کردهاند و گاهی نيز يکی از آنها به بيرون پرتاب شده است، بدون آنکه دوباره به درون خانواده پذيرفته شده باشد. فرقی نمیکند آنها تا چه اندازه از يکديگر نفرت داشته باشند و نسبت به هم احساس انزجار کنند. آنها از همان لحظه تولدشان به عنوان انقلابی، کسی جز خودشان را ندارند. انقلاب ايران، حقيقتا يک رويداد تا حد خودکشی تنها و منزوی بود. اين انقلاب هم عليه غرب و هم عليه کمونيسم بود. آيتالله روحالله خمينی، رهبر انقلاب، علاوه بر اين میخواست در حاشيه، رهبری جهان اسلام را [در مصر و عربستان سعودی] سرنگون کند و اسراييل را نابود سازد. در يک کلام، جمهوری اسلامی از همان لحظه تولد عليه هم جهان به پا خاست! داشتن اين همه دشمن، سبب تنهايی و انزوا میشود. انقلابيان غير از خودشان کسی را ندارند. از همين رو اعصاب اعضای خانواده در چنين شرايطی همواره تحريک شده است و هنگامی که نتوانند تلافی موقعيت را به شکل تخليه خشونت عليه جهان خارج در بياورند، آنگاه اين فشار میتواند متوجه درون شود و خودشان را زير ضرب بگيرد. اينجاست که دعوای خانوادگی ممکن است خطرناک شود.
درست همين ماجرا پيش از انتخابات رياست جمهوری اسلامی روی داد. اين انتخابات زمانی برگذار شد که به برکت سياست اوباما، به سختی میشد در خارج دشمن مشخصی را يافت که بتوان دق دلیها را سر او خالی کرد. رييس جمهوری آمريکا با سياست تنشزدايی خود، دليلی برای حمله به دست نمیداد. دستی که وی به سوی تهران دراز کرده بود، سبب پريشان احوالی رژيم ايران شد. از آنجا که نمیشد مبارزه انتخاباتی را بطور پيروزمندانه عليه يک دشمن خارجی پيش برد، بايد دشمنی در داخل پيدا میشد.
لحن تند نظام اما تنها به دليل کمبود دشمن خارجی نيست، بلکه بيش از آن، به خاطر مبارزه جهت به دست آوردن بهترين جا بر سر سفره پربرکت انقلاب است. هنگامی که محمود احمدینژاد چهار سال پيش به رياست جمهوری اسلامی برگزيده شد، به انتخابکنندگانش قول داد فساد را در هم بکوبد. با اين وعده وی يک موضوع مردمی پيدا کرد. اين وعده اما پيش از همه يک پيام به هوادارانش بود: «حالا نوبت شماست!» هواداران احمدینژاد گرسنه و انتقامجو بودند. اينان بودند که در جنگ عليه عراق خون دادند، حال آنکه ملايان در تهران غرق در ثروت کشور جا خوش کرده بودند.
احمدینژاد به محض شروع کار، تمامی مقامات کشور را تا ردههای سوم و چهارم در وزارتخانهها، ادارات، شرکتها و دانشگاهها با هواداران خود پر کرد. کارشناسان از تعويض ده هزار مقام صحبت میکنند. در جايی که اين افراد وفادار [به دولت جديد] به ميدان میآمدند، آنهای ديگر، در حالی که همچنان از خود دفاع میکردند، از ميدان به در میشدند. در اين ميان يک مرد بود که با تمام قوا به دفاع پرداخته بود: هاشمی رفسنجانی. او از سال ۸۹ تا ۹۸ رييس جمهوری اسلامی بود و علاوه بر آن گفته میشود که ثروتمندترين مرد ايران است. وی اين ثروت را از انواع معاملات تجاری به دست آورده که پيشپا افتادهترين آنها صدور پسته است.
مبارزه بر سر منابع، در سالهای گذشته به اين دليل نيز تشديد شد که درآمد نفت که در اين دوران به بالاترين حد تاريخی خود رسيده بود، خرج اُتينا شد. همراه با احمدینژاد بازنشستگان دوران جنگ و زن و بچه و فک و فاميلشان آمدند. هيچ تخمين جدی در اين زمينه وجود ندارد. ليکن اساس قدرت احمدینژاد را سپاه پاسداران و بسيجیها تشکيل میدهد. گفته میشود سپاه پاسداران دارای ۱۲۵ هزار عضو است و بسيجیها تقريبا بالغ بر يک و نيم ميليون نفر میشوند. اگر افراد خانوادهشان را نيز به آنها بيفزاييم، آنگاه ميليونها نفر خواهند شد.
رفسنجانی هم هواداران خودش را دارد که بايد آنها را راضی نگاه داشت. اين هواداران را اما به مراتب کمتر از طرفداران احمدینژاد میتوان در حلقه خود راه داد. چهار سال پيش، زنان جوان با فرياد «هاشمی! هاشمی!» برای او که خود را نامزد کرده بود، مبارزه انتخاباتی میکردند. صحنه خيلی عجيبی بود که چگونه اين زنان آرايش کرده با عينکهای آفتابی و لباس جين برای يک ملای محافظهکار و يک انقلابی قديمی اينطور فعال شدهاند. زنان که دوسوم دانشجويان کشور را تشکيل میدهند پس از پايان تحصيلات، اغلب در فرهنگ پدرسالار جامعه فرو میغلتند. برای اين زنان خودآگاه، سرنوشت به مراتب تلختر به نظر میرسد چرا که میدانند جهان پر از امکاناتی است که آنها از آن بیبهرهاند. از همين رو، رفسنجانی که نخستين بار يک برنامه خصوصیسازی را در دوران رياست جمهوری خود در دهه نود ارائه داد، درهای اقتصاد را باز کرد، رقابت [اقتصادی] را تقويت نمود و از همين رو فرصتهايی در برابر افراد متخصص به وجود آورد، نقطه اميدی برای اين انسانها به شمار میرفت. رفسنجانی هوای تازهای در فضای کشور دميد. به عقيده بسياری از منتقدان اين هوا بسيار اندک بود ولی با اين همه او برای جوانان دستاوردهای بيشتری داشت تا احمدینژاد. رفسنجانی بيشتر در پی معاملاتی است که هم برای خودش و هم برای جامعه سودمند باشد. احمدینژاد اما به دنبال سياستهای ايدئوژيک است که بتواند هواداران خود را به حرکت در آورد.
اين دو نفر همزمان در بالاترين مقامات جمهوری اسلامی قرار دارند. يکی رييس جمهوری اسلامی است و ديگری رييس مجلس خبرگان. شکافی که در جامعه به وجود آمده است تا رأس دستگاه حکومت رسيده است.
ظاهرا انقلابيان قديمی خطر را تشخيص دادهاند و رسما تلاش میکنند با همديگر کنار بيايند. کدام پيشنهادات میتواند موسوی و طرفدارانش را راضی کند؟ کدام تهديدات میتواند آنها را بترساند؟ اين امکانات از چماق نيروهای انتظامی و امنيتی و سلولهای زندان مخوف اوين تا پيشنهاد برای داشتن يک سهم سياسی را در بر میگيرد. کسی بر سر اين توافق ندارد که ايران را به يک ديکتاتوری عريان تبديل کند.
تا ناآرامیهای اخير رژيم موفق شده بود تا اندازهای از سرنوشت بسياری از رژيمهای تماميتخواه بگريزد و در راهی گام نگذارد که پيوند با واقعيت را از دست بدهد و دچار پارانويا شود. اينک اما اين خطر وجود دارد که سخنان بی در و پيکر احمدینژاد به تدريج سبب تغيير شکل واقعيت شود. او آنقدر از دشمنان حرف میزند تا واقعا دشمنانی هم در واقعيت پيدا شوند. او آنقدر از «حق حاکميت ملی» ايران حرف میزند تا کشور کاملا منزوی شود. اين انقلابی در راه آن است که کشور را به آن نقطهای بکشاند که ايران در تاريکترين ساعات انقلاب در آن قرار داشت: انزوای مطلق.
-- بدون نام ، Jul 9, 2009مواجببگيران حکومت دينی
با اين همه جمهوری اسلامی تا به امروز خود را همواره به عنوان يک «ماشين درسآموز» ثابت کرده است. اين را میتوان در سرکوب خونين ولی مؤثر اعتراضات توسط پليس ديد. اين را میتوان در اين ديد که جمهوری اسلامی چگونه میتواند از منافع خود دفاع کند. شايد اين همه به اين دليل باشد که اين حکومت دينی خود را توسط عناصر دمکراتيک مثلا مانند مجلس سر پا نگاه داشته است. با رويدادهای اخير البته بيشتر میتوان اين نتيجه را گرفت که ادعای دمکراسی [در اين حکومت دينی] اساسا حرف ياوهای بيش نيست. با اين همه نهادهای دمکراتيک در کمترين حد ممکن مورد پذيرش هستند. دست کم اين است که اين نهادها حاوی امکانات دمکراتيک هستند. اينکه آيا اين امکانات جدی گرفته میشوند، يا نه، موضوع ديگريست. به هر روی، اين نهادها به رژيم کمک میکنند تا رضايت يا خشم مردم را بشناسد تا بتواند پيش از بروز ناآرامی، آن را پيشبينی کند.
ظرفيتهای عملا ديکتاتوری رهبر مذهبی رژيم بطور رسمی از سوی هيچ کس مورد سئوال قرار نمیگيرد. برای پاسخ به چرايی آن، يک جواب ساده و يک جواب مشکل وجود دارد. جواب ساده اين است که هر آن کسی که ولايت فقيه را مورد سئوال قرار دهد، سر از زندان يا تبعيد در میاورد و يا حتی جانش را از دست میدهد. جواب پيجيدهتر و ناخوشايند اما اين است: اين حکومت دينی برای بسياری از انسانها ضامن بقای آنهاست. رژيم هنوز میتواند بسياری از مردم را با خود چنان همراه کند که حتی حاضرند با خشونت از آن دفاع نمايند. بقای حکومت دينی برای کسانی که از آن مواجب و مزايا دريافت میکنند، میارزد. شمار اين افراد بسيار زياد و تصميم آنها برای دست زدن به هر کاری [برای حفظ نظام] راسخ است.
با اين همه حکومت دينی بدون منابع مشروعيت جديد و همزمان نگهداری منابع قديم که بر آنها قرار گرفته است، نمیتواند از رويدادهای اخير جان به در ببرد. از همين روست که رژيم تا کنون موسوی را به زندان نينداخته است. نظام با موسوی حرف میزند تا موج اعتراضات را بخواباند و او را زير کنترل خود نگاه دارد. اين اما يک تدبير کوتاهمدت است. فشار جامعه بر رژيم به همان شدت باقی میماند و در اين واقعيت در سالهای آينده تغييری روی نخواهد داد. مسئله تعيين کننده اين است که آيا خانه جمهوری اسلامی درهايش را باز میکند، و اگر آری، تا کجا؟ آيا تنها يک لنگه در را باز میکند و يا چهار طاق؟ بر اينها بايد دعوای دوگانه احمدینژاد/خامنهای و موسوی/رفسنجانی را نيز افزود. هر چهار نفر عميقا نامطمئن هستند. چرا که میدانند خانه آنها میتواند مورد حمله تودههای مردمی قرار بگيرد که میخواهند جشن بزرگی در آنجا برپا دارند. چنان جشن بزرگی که ديگر سنگ روی سنگ خانه آنها بند نخواهد شد.
سایت خبری پیک نت خبری دال بر شهادت سعید حجاریان منتشر کرد. این سایت اشارهای به منبع خبر نکرده و تنها ذکر کرده است که منبع خبری موثقی این خبر را در اختیار آن سایت قرار داده. در عین حال منابع دیگر خبری از وخامت شدید حال تئوریسین اصلاحات خبر میدهند و انتقال حجاریان به یکی از بیمارستان های تهران به دنبال وخامت حال او قطعی است. در عین حال پارلمان نیوز اعلام کرد که سعید حجاریان "زنده" است. متن خبر کامل پیک نت، گزارش عصر نو و خبر پارلمان نیوز بدین شرح است:
پیک نت:
شب گذشته، این خبر کوتاه دراختیار پیک نت قرارگرفت: با سلام خدمت دست اندر کاران سایت پیک نت. خبری بود که باید خدمت شما عرض می کردم.
-- بدون نام ، Jul 9, 2009دقایقی پیش با خبر شدم که آقای سعید حجاریان، مغز متفکر اصلاح طلبان بعد از چندین روز درد و مشقت فراوانی که توسط مرتضوی و تیم شریعتمداری بر او تحمیل شده بود، امروز به شهادت رسید، اما اعلام این خبر را برای اینکه مصادف با ۱۸ تیر است نظام به بعد از تاریخ ۱۸ تیر و مراسم های مربوطه اش موکول کرده است. شاید در خبر شک داشته باشید، اما این وظیفه من بود که اطلاع رسانی کنم. منبع خبری من موثق است.
گزارشگران بدون مرز نگرانی شدید خود را از وضعیت سلامت سعید حجاریان اعلام می کند. مدیر مسئول روزنامه توقیف شده صبح امروز، جمعه شب به بیمارستانی در تهران منتقل شده است. این روزنامه نگار شدیدا بیمار و معلول در تاریخ ٢۵ خرداد بازداشت و به بند ٢٠٩ زندان اوین منتقل شده بود. وجیهه مرصوصی همسر ایشان که خود نیز پزشک است و دکتر تقی اسدی (متخصص مغز و اعصاب) پزشک معالج وی با انتشار نامه ای خطاب به مسئولان نسبت " به خطر جانی غیرقابل جبران" برای وی به هشدار داده بودند.
گزارشگران بدون مرز اعلام می کند " سعید حجاریان نیاز فوری به معالجه و معاینه از سوی پزشکان مستقل دارد. همسر و پزشکان معالج وی باید فورا از وضعیت او مطلع شوند. ما بار دیگر بر خواست خود مبنی بر اجازه ورود گزارشگران سازمان ملل به ایران برای بازدید از زندان ها و به ویژه از بند ٢٠٩ زندان اوین تاکید می کنیم. باید معلوم شود در آنجا بر زندانیان چه می گذرد."
در تاریخ جمعه ١١ تیرماه عیسی سخرخیز مدیر مجله توقیف شده آفتاب چهره روزنامه نگاری اصلاح طلب در منزلش با خشونت و ضرب وشتم از سوی مقامات امنیتی دستگیر و به محل نامعلومی منتقل شده است.
مسعود باستانی روزنامه نگار دیگر که برای پیگیری وضعیت همسر زندانی اش مهسا امرآبادی به دادگاه انقلاب مراجعه کرده بود در تاریخ شنبه ١٢ تیرماه بازداشت و روزانه زندان شد. مهسا امرآبادی روزنامه نگار اعتماد ملی که آبستن است در تاریخ ٢۴ خرداد ماه در خانه اش از سوی ماموران امنیتی بازداشت شده بود.
گزارشگران بدون مرز خرسندی خود را از آزادی ایاسون آتهاناسیادیس روزنامه نگار واشنگتن تایمز اعلام می کند. این روزنامه نگار روز گذشته از زندان آزاد شد. بازداشت این روزنامه نگار در تاریخ ٢ تیرماه از سوی وزارت خارجه ایران تائید شده بود. وی تنها روزنامه نگار خارجی بازداشت شده در ایران بود.
از سوی دیگر اعلام شد روزنامه نگار کانادایی ایرانی تبار مازیار بهاری گزارشگر مجله نیوزویک به " اقدام علیه امنیت" متهم شده است. صلح نیکبخت وکیل این روزنامه نگار با اعلام این خبر اعلام کرده است که هنوز موفق به دیدار با موکل خود نشده است. خبرگزاری فارس که نزدیک به محافل امنیتی است در تاریخ ٩ تیر ماه اعترافات این روزنامه نگار زندانی منتشر کرد. در این " مصاحبه" مازیار بهاری اعتراف کرده است که " اعتراضات در ایران از سوی کشورهای غربی سازماندهی شده" و او " فریب خورده است"
اسامی روزنامه نگاران دستگیر شده از تاریخ ٢٣ خرداد ١٣٨٨
عبدالرضا تاجیک، مهسا امرآبادی، احمد زیدآبادی ،کیوان صمیمی بهبهانی، بهزاد باشو، سید خلیل میراشرفی، سمیه توحیدلو ، محمد عطریانفر، سعید حجاریان، محمد علی ابطحی، سعید لیلاز، محمد قوچانی، ژیلا بنی یعقوب ،بهمن احمدی امویی، مصطفی قوانلو قاجار، مازیار بهاری، علیرضا بهشتی پور شیرازی، مهدی زابلی، روح اله شهسوار، فریبرز سروش، عیسی سحرخیز، مسعود باستانی.
پارلمان نیوز
پس از روزها بی خبری و انتشار اخبار متفاوت در خصوص وضعیت جسمانی سعید حجاریان و عدم پاسخگویی مسئولان امر در خصوص وضعیت عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت که خبر به کما رفتن وی خانواده او را بسیار نگران کرده بود، خانواده سعید حجاریان روز سه شنبه ۱۶ تیرماه موفق به دیدار با او در زندان اوین شدهاند.
به گزارش نوروز، در این دیدار که در محل زندان اوین انجام شد همسر، فرزندان و پدر و مادر سعید حجاریان حضور داشتند.
به گفته یک منبع موثق در این دیدار شرایط جسمانی حجاریان مساعدتر توصیف شده است.
این در حالی است که چند روز قبل قول آزادی سعید حجاریان به خانواده وی داده شده بود و قرار بود وی با توجه به اینکه نیاز مبرم به مراقبتهای ۲۴ ساعته پزشکی دارد به منزل منتقل شده تا تحت مداوا قرار گیرد
-- بدون نام ، Jul 9, 2009با درود به استاد مشیری و با تشکر از اگا هی که دریافت کردم با تمام وجود دوستتان دارم
-- Mina ، Jul 9, 2009به عقیده من مزهب باید از بین برود تا ادمیت ازاد شود با کمک شما میسر است امیدوارم روزی شما را در ایران ببینم.
با تشکر از شما پایذده باشید مینا ذصر یه
دولت را فقط با یک چیز میتوان براحتی سرنگون کرد. میدانید آن چیست؟
-- بدون نام ، Jul 9, 2009جواب یک کلمه است. اطلاع رسانی
چـرا نااميـد باشيم وقتــــي که پيــــروزيـــم؟
بيش از دو هفته مبارزه، چندين شهيد، چند هزار دستگيري، و ... اين انتظاري را ايجاد کرده است که بايد سريع به موفقيت نهايي برسيم. عقده هاي چندين ساله مردم از بي عدالتي و توهين سر باز کرده است و انتظار است که يک دفعه کار را يکسره شود! حال که با سرعت مطلوبشان کار پيش نرفته است مايوس شده اند که البته تا حدودي طبيعي است.
اما درست اين است که به خود و اطرافيانمان يادآور شويم که در حقيقت يکي از بزرگترين پيروزيهاي تاريخ ملت ايران در مدت کوتاه يک ماه اتفاق افتاده است! و بايد به دستاوردهاي فوق العاده اي که به دست آورده ايم به خود بباليم:
· در جريان چهار سال گذشته و به خصوص در جريان انتخابات ، عموم مردم به آگاهي فوق العاده اي رسيدند و متوجه اهميت مسايل مهمي مانند اهميت کارشناسي، اهميت برنامه ريزي، خطر سواستفاده از مذهب و امام زمان در جهت فساد ، خرافات مذهبي ، فساد در قدرت و ... شده اند.
· وجهه مردم ايران در جهان از يک ملت خشن و تروريست که کاري جز فرياد مرگ و فحش دادن در خيابان ندارد و هيچ منطقي را نمي پذيرد اکنون به ملتي شجاع، با فرهنگ و اهل آرامش تغيير کرده است که تظاهرات سه ميليوني را در سکوت و آرامش برگزار ميکند و دنيا اين ملت را در بند حکومتي مستبد و خونخوار ميبيند. اين پيشرفت بسيار بزرگي است که به طرز معجزه آسايي اتفاق افتاد. تمام پول نفت را هم خرج تبليغات ترميم وجهه ملي ميکرديم و هزاران طومار اينترنتي براي خليج فارس و فيلم 300 امضا ميکرديم نميتوانست حتي يک دهم اين هم اثر داشته باشد.
· در پي تقلب و کودتاي انتخاباتي، اکثريت مردم حتي بسياري از آنهايي که به احمدي نژاد راي داده بودند متوجه ظلم و بي عدالتي سردمداران و مدعيان عدل علي شدند. همه آنها اکنون متوجه هستند که روبرويشان جريان فاسد و کودتاگري است که به راحتي دروغ ميگويد، ارزشي براي نظر مردم قايل نيست و آنها را خس و خاشاک ميداند، حاضر به کتک زدن و کشتن مردم بيگناه با سواستفاده از نام اسلام براي حفظ منافع مالي کثيف و قدرت نامشروع خود است. مردم اکنون ماهيت خامنه اي، احمدي نژاد دروغگو و دار و دسته فاسدش، قاضي مرتضوي، شوراي نگهبان، فرماندهان سپاه و نيروي انتظامي، شکنجه گاه اوين، فرماندهان رانت خوار بسيج، صدا و سيماي دروغگو و لبنانيهايي که براي قتل عام مردم بيگناه ايران اجير شده اند را به خوبي ميشناسند. يک لحظه فکر کنيد که چند سال و چقدر بايد زحمت ميکشيديد که اين اطلاعات را به همه مردم برسانيد؟ دست دشمن درد نکند، خودشان زحمتش را کشيدند!
· مردم اکنون همديگر را ميشناسند. ميدانند که در خيابان با هم بودند. ميدانند که اغتشاشگر نيستند. ميدانند که شبها با هم الله اکبر ميگويند. ميدانند که با هم هستند و ميدانند که دشمنشان کيست. چنين همبستگي يي خارق العاده نيست؟
-- بدون نام ، Jul 9, 2009· خيلي از افرادي که معتقد به اين حکومت بودند منجمله خانواده شهدا، رزمندگان قديم، بسياري از آيات عظام و مراجع تقليد بعد از ظلم هاي اخير، کشتار مردم و ... به خوبي متوجه شده اند که اهداف انقلاب 57 و آرمانهاي امام خميني همانند راي مردم توسط عده اي فاسد و مستبد افراطي دزديده شده است. ديگر حکومت مشروعيتي پيش آنها ندارد و دقت کنيد که آنها مهمترين تکيه گاه حکومت در طي سالها بوده اند. علامت اين موضوع را ميتوانيد در تعداد کم افراد عادي در جشن پيروزي احمدي نژاد و خطبه نماز جمعه خامنه اي ببينيد که ناچار ميشوند با اتوبوس جيره خوارها را براي حفظ ظاهر بياورند.
· بطور کلي تکليف و موضع مردم و نظام روشن شد و در حقيقت خودي ها رفتار و موضع خشن و محکوم خود را با سيل ناخودي ها روشن کردند و اين تنها ناشي از حضور خودجوش و باورپذير مردم صورت پذيرفت
پس افسردگي، آيه ياس خواندن و ... بس است. خوشحال باشيم. موفقيتي که تاکنون در اين مدت کوتاه بدست آورده ايم آن قدر ارزشمند است که افسردگي ما مانند کسي ميماند که دنبال گنجي از الماس بوده است و اکنون گنج طلا بدست آورده است و از اين خسران (!) افسرده شده است!
حمله با شربت اسهال آور. !! چرا که نه...
ببنيد چطور کارکرده است. بهتر ازمولوتوف کوکتل و هر چيز ديگر کار می کند.
در شيراز درحاليکه بسيجی ها وديگر نظاميان ضد شورش مردم را که درحال تظاهرات آرام بوده اند کتک می زدند يک نفر با وانت پر از آب ميوه میامد تا بسيجی هارا کمی خنک و دل و جگرشان را صفا بدهد‼ بدون اينکه بدانند این آب میوه با مواد اسهال آور مخلوط بوده است.
نيم ساعت بعد تصورش را بکنيد که اين دلقک هاچطور ديوانه وار دنبال نزديک ترين دستشوئی می گشتند. شخصی که شاهد ماجرا بوده تعريف می کند که خنده دار ترين نوع مبارزه مردم بوده است
-- بدون نام ، Jul 9, 2009اتحادیهی اروپا دیگر به دیپلماتهای ایران روادید نمیدهد
اتحاديهي اروپا ديگر به ديپلماتهاي ايران رواديد نميدهد
اتحاديهي اروپا صدور رواديد براي ديپلماتها و وابستگان دولت ايران را متوقف کرد. آنان ديگر از هيچ يک از ?? کشور اتحاديهي اروپا رواديد دريافت نخواهند کرد.
به گزارش روزنامه «فايننشيل تايمز آلمان»، ديپلماتهاي بلندپايهي اتحاديهي اروپا توافق کردند که «مدت زمان بررسي درخواست رواديد از سوي ديپلماتها و دارندگان گذرنامههاي دولتي ايران» را طولاني کنند. اين مساله در نامهي دولت سوئد، رييس ادواري شوراي اتحاديهي اروپا، به ?? کشور عضو اعلام شده است. مطابق آن، «اين کشورها ديگر تا اطلاع بعدي مجاز نيستند، دربارهي درخواست رواديد تصميم بگيرند».
بر اين پايه، ديپلماتها و وابستگان دولت ايران، تا اطلاع بعدي رواديد تازهاي دريافت نخواهند کرد و رواديدهاي کهنهي آنان نيز ديگر تمديد نميشود. اگر چه درخواست رواديد ديپلماتهاي ايراني از سوي کشورهاي اتحاديهي اروپا رد نميشود، ولي رواديدي هم براي آنان صادر نميشود.
اين اقدام اتحاديهي اروپا، از اعتراضهاي اين اتحاديه عليه بازداشت کارمند سفارت بريتانيا در تهران فراتر ميرود. اتحاديهي اروپا روز جمعه (? ژوييه) تصميم گرفت، همهي سفيران ايران را احضار کند. افزون بر آن، يک هيئت نمايندگي اتحاديهي اروپا در ايران ماموريت يافت، رسما به مقامات جمهوري اسلامي اعتراض ديپلماتيک کند. هر دو اقدام با اين هدف صورت گرفت که بر اعتراض اتحاديهي اروپا تاکيد بيشتري شود.
تفاوت ممنوعيت صدور رواديد و توقف اداري آن
توقف اداري صدور رواديد براي ديپلماتها، با ندادن رسمي رواديد به وابستگان دولت ايران متفاوت است. مورد دوم، دشوارتر از بررسي نکردن درخواست رواديد است. البته اتحاديهي اروپا مشغول بررسي اقدام دوم نيز هست.
به گفتهي محافل ديپلماتيک، کشورهاي اتحاديهي اروپا، اين هفته به بررسي ممنوعيت رسمي صدور رواديد خواهند پرداخت. اين ممنوعيت شامل کساني خواهد شد که با احتمال تقلب انتخاباتي، خشونت عليه تظاهرکنندگان، يا ارعاب پرسنل سفارتخانهها در ايران در ارتباط قرار دارند.
هنوز معلوم نيست چنين مجازاتي اعمال شود. در نامهي رياست ادواري شوراي اتحاديهي اروپا، در اين زمينه چيزي گفته نشده است. در آن نامه فقط آمده است: «اتحاديهي اروپا آماده است به شماري اقدامات دست بزند تا براي مقامات ايران سنگيني وضعي را که ايجاد کردهاند مورد تاکيد قرار دهد».
http://www.dw- world.de/ dw/article/ 0,,4468806, 00.html
فراخوان به تحصن افشاگرانة 2 روزه
با گذشت چند هفته از خیزش حق طلبانه توده های بجان آمده از مظالم رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی، سرکوب وحشیانه مبارزات توده ها توسط مزدوران رژیم با شدت تمام ادامه دارد. بنا به گزارشات منتشره، در جریان جنبش توده ای اخیر، چند هزار تن از جوانان وروشنفکران و مردم مبارز توسط حکومت دار و شکنجه دستگیر و زندانی گردیده اند. تعداد بسیار زیادی نیز ناپدید شده اند. در مواجهه با اعتراض و درخواست خانواده های زندانیان بمنظور کسب خبر از فرزندانشان، مقامات رژیم جمهوری اسلامی با دنائت تمام، به سرکوب و ضرب و شتم خانواده ها و جلوگیری از هر گونه تجمع و اعتراض آنها مبادرت ورزیده اند. مرتجعین سرکوبگر حاکم ،از هم اکنون با تبلیغات مسموم و نسبت دادن خیزش های توده ای اخیر به ”بیگانگان“ و ”خارج از مرزها“ در صدد زمینه چینی برای قتل عام و اعدام دستگیر شدگان و زهر چشم گرفتن از جنبش انقلابی کارگران و خلقهای بپاخاسته و تحت ستم میباشند.
ایرانیان آزاده و مبارز!
در چنین شرایطی، دفاع از جان دستگیر شدگان اعتراضات اخیر و افشای جنایات سبعانه رژیم جمهوری اسلامی بر علیه توده ها و حمایت از مبارزات برحق کارگران و زحمتکشان، زنان، جوانان و خلقهای تحت ستم برای سرنگونی نظام استثمارگرانه حاکم و رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی با تمام جناحها و دارودسته های ارتجاعی آن یک وظیفه مبرم مبارزاتی برای تمامی نیروهای انقلابی و انسانهای شرافتمند و آزادیخواه است.
در پاسخ به این وظیفه انقلابی، تحصن افشاگرانه 2 روزه ای ،در پشتیبانی از مبارزات انقلابی توده های به پاخاسته و دفاع از جان زندانیان سیاسی و دستگیر شدگان این مبارزه، سازمان یافته است. به این وسیله از تمامی ایرانیان آزاده و مبارز می خواهیم که با شرکت در این تحصن، صدای کارگران ، توده های زحمتکش، زنان، جوانان و خلقهای تحت ستم ایران را هر چه وسیعتر بگوش افکار عمومی رسانده و چهره رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی و تمام جناحهای ضد انقلابی آن از ”اصلاح طلب“ گرفته تا ”اصولگرا“ و ... را هر چه بیشتر افشا سازند.
زمان: از ساعت 7 بعدازظهر پنجشنبه 9 ژوئیه
تا 2 بعد از ظهر شنبه 11 ژوئیه 2009
مکان: روبروی ساختمان سابق بانک ملی ایران
واقع در ”های ستریت کنزینگتون“
نزدیکترین ایستگاه قطار: High Street Kensington
-- بدون نام ، Jul 9, 2009خبرنگار زندانی تحت فشارهای غیر انسانی برای گرفتن اعترافات تلویزیونی
-- بدون نام ، Jul 9, 2009فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران : بنابه گزارشات رسیده از زندان مرکزی اصفهان،خبرنگار-عکاس زندانی امید سلیمی تحت شکنجه های جسمی و روحی مامورین وزارت اطلاعات برای گرفتن اعترافات تلویزیونی است.
امید سلیمی 31 ساله متاهل و دارای 2 فرزند می باشد و در حرفۀ خبرنگاری - عکاسی مشغول بکار است. خبرنگار زندانی علاوه بر حرفۀ خبرنگاری خود دانشجوی رشتۀ حقوق دانشگاه پیام نور اصفهان و دانشجوی دانشکده خبر تهران می باشد. روز یکشنبه 24 خرداد ماه از طرف مامورین وزارت اطلاعات با آقای سلیمی تماس گرفته می شود و به او گفته شد برای تحویل گرفتن اموال ضبط شدۀ خود به دفتر سپاه باید مراجعه کند. او هنگام مراجعه دستگیر و به سلولهای انفرادی بند الف-ط زندان مرکزی اصفهان که در دست بازجویان وزارت اطلاعات است منتقل شد. با پیگیرهای مستمر خانواده اش توانستند ملاقات بسیار کوتاهی در حضور بازجویان وزارت اطلاعات با او داشته باشند. آقای سلیمی کاهش وزن پیدا کرده بود و در طی این مدت تحت فشارها و شکنجه های روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشته و از او خواسته شده که در اعترافات تلویزیونی که توسط بازجویان ترتیب داده می شود شرکت کند.
خانواده آقای سلیمی از زمان دستگیری فرزندشان بارها به دادگاه انقلاب و ستاد پیگیری اداره اطلاعات برای اطلاع یافتن از وضعیت فرزندشان مراجعه کردند. ولی بازپرس شعبۀ 12 دادگاه انقلاب اصفهان رفتاری وحشیانه و غیر انسانی با این خانواده داشت و با داد و فریاد سعی در بیرون کردن این خانواده از دفتر کارش داشت. خانوادۀ آقای سلیمی نزدیک به 20 روز از وضعیت فرزندشان بی اطلاع بودند.
لازم به یادآوری است که خبرنگار زندانی امید سلیمی دبیر سابق بخش فرهنگی روزنامه نصف جهان در اصفهان بوده. آقای سلیمی در جریان گرامیداشت روز 16 آذر 1387 دستگیر و به مدت 20 روز در سلولهای انفرادی بند 209 بسر برد و سپس آزاد شد ولی بعد از 4 روز دوباره دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 209 برده شد و از آنجا به سلولهای انفرادی بند الف-ط زندان مرکزی اصفهان منتقل شد.ا و جمعا 3 ماه را در زندان بسر برد
ما امروز در بلوار کشاورز بودیم و شاهد رفتار وحشیانه ی نیروی انتظامی و بسیجی ها و لباس شخصی ها با مردم بودیم. چند ده گاز اشک آور رو پشت سر هم به سمت جمعیت پرتاب میکردند و چند تیر هوایی هم شلیک کردند. با اینکه تعداد مردم نسبت به تظاهرات هفته های پیش کمتر بود اما مردم خیلی شجاعانه و دلیرانه برخورد کردند بطوری که میشد خشم و درموندگی نیروهای امنیتی رو به وضوح از رفتارشون دید.
-- رضا ، Jul 9, 2009زنده باد آزادی مرگ بر دیکتاتور
تلویزیون بی بی سی که در روزهای پیش و پس از انتخابات ۲۲ خرداد سیاستی نزدیک به انعکاس واقعیات ایران را دنبال کرده بود، با چند مانور و تهدید سیاسی مقامات جمهوری اسلامی از نفس افتاد. از مفسرانی که اخبار ایران را تفسیر میکردند خبری نیست، خبرهای ایران را بتدریج از صدر لیست به وسط لیست خبرها منتقل کرده اند، فیلمهای دریافتی از ایران دیگر پخش نمیشود... و البته این هنوز همه ماجرا نیست. مسئولین سفارتخانههای جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف و عوامل دولت درایران، بعنوان بینندگان و شنوندگان این شبکه بسیار میکوشند روی خط ارتباطی آن آمده و اظهار نظر کنند. اظهار نظری که بصورت ۲۴ ساعته و یکجانبه در سیمای جمهوری اسلامی میکنند و چون باور مردم نسبت به سیما فرو ریخته، حالا سعی میکنند همان حرفها را از طریق بی بی سی بزنند!
این گروه معترضاند که چرا بی بی سی یکطرف برنامه پخش میکند و نظر طرفداران دولت و کودتا را پخش نمیکند؟ و البته کسی هم تاکنون جواب به آنها نگفته، شما چرا در سیمای جمهوری اسلامی فضائی باز نمیکنید که حتی یکنفر فرصت پیدا کند نظری خلاف کودتا بدهد؟
و ضمنا چرا بی بی سی که با ماهواره باید در ایران گرفته شود، بازار عریض و طویل ترین شبکه صوتی – تصویری ایران را که همان صدا و سیما باشد کساد کرده است؟
جز اینست که اعتبار صدا و سیما فرو ریخته و همین تلاش برای آمدن روی خط ارتباط با بی بی سی و گفتن حرفهائی که در صدا و سیما گفته میشود و مردم آن را باور ندارند، دلیل این فروپاشی اعتبار نیست؟
بی بی سی فتیله خبری خود را پائین کشیده و چند گام بلند به عقب برداشته است، اما هنوز مردم ایران که از هر ارتباط خبری محروم شده اند، میکوشند از طریق این شبکه که از لندن برنامه پخش میکند به آن اطلاعاتی دست پیدا کنند که در خیابان و محله و شهرشان میگذرد اما نه مطبوعات مینویسند و نه صدا و سیما پخش میکند.
نیویورک تایمز گزارشی را درباره موقعیت تلویزیون فارسی بی بی سی درایران منتشر کرده که نویسنده آن "جان برن" است.
اطلاعات جالبی دراین گزارش وجود دارد و به همین دلیل خلاصهای از آن را میخوانید:
تلویزیونی فارسی بی.بی.سی شش ماه پیش کار خود را شروع کرد و اکنون بنابر گزارش محرمانهای که سیمای جمهوری اسلامی تهیه کرده شمار بینندگان روزانه بی بی سی فارسی ۶ تا ۸ میلیون نفر است.
در تظاهرات اخیر تهران، کانال فارسی بی.بی.سی در مرکز تحولات سیاسی قرار داشت. کانالهای تلویزیونی ماهوارهای مثل بی.بی.سی، سایتهای اینترنتی مانند تویتر و فیس بوک، و ویدئو موبایلها درگیریهای تهران را برای تماشاچیان جهان ضبط کردند و پوشش خبری دادند.
با بالا گرفتن رویدادهای ایران، این کانال برنامههای خود را از ۸ ساعت به ۱۱ ساعت افزایش داد. رکسانا شاپور، سخنگوی این کانال، میگوید که در بحبوحه تظاهرات، روزانه ۱۰ هزار ایمیل و شش ویدئو کلیپ در هر دقیقه از مردم ایران دریافت میکرده است. وب سایت این کانال در روز بعد از انتخابات، ۳ میلیون بیننده داشته است.
از شب انتخابات دولت ایران شروع به انداختن پارازیت بر روی کانالهای فارسی کرد. اما مهندسان بی.بی.سی امواج خود را از دو ماهواره دیگر پخش کردند که برهم زدن آنها کار دشواری است. حاکمان ایران بر این باورند که بی.بی.سی جزئی از برنامه دولت بریتانیا برای مداخله در امور ایران است. و از قضا، به خاطر کانال تلویزیون فارسی، بی.بی.سی بار دیگر انگلستان نفوذ عظیمی در ایران پیدا کرده است.
-- بدون نام ، Jul 9, 2009نظرات خوانندگان
بنا بر خبرهای موثق تمامی زندانیان «دانه درشت» در حال شکنجه هستند تا بقول جنتی مرد ... و بازوی راست خامنه ای هر زودتر و بیشتر اعتراف کنند. ولی وضع ابطحی و قوچانی و تاج زاده و سحر خیز از همه بدتر است. آنها شکنجه های آنها برای این است بگویند مقادیری زیاد پول از کشورهای خارجی دریافت کرده اند تا مملکت را دچار اعتشاش کنند....هموطنان خارج از ایران باید این پیام را هر چه زودتر به همه برسانند. در ضمن اغلب راههای اینترنتی بسته است؛ تنها چند راه فرار باقی ست که هنوز کسی از آن خبر ندارد و آن دور زدن و پرسه زدن در چند کشور است تا به اینترنت برسد و به جهان ارتباطات پیوند بخورد....
-- س از تهران ، Jul 9, 2009با سلام
-- بدون نام ، Jul 10, 2009نکند اشتباه کنیم. در تمامی این فجایع اسلام و کل روحانیت دخیلند. هاشمی رفسنجلانی و خامنه ای فرمانروای همه این جنایتهایند. امروز هاشمی رفسنجانی سکوت کرده است تا کارهای کشتن شستن خونها را خامنه ای انجام دهد و بعد او بیاید و بگوید آخ که چه بد!!! مردم باید باید خیزش همگانی بساط آخوندیسم در ایران جمع کنند. آنها باید بدانند که آخوند مکار و عوامفریب است. آنها باید بدانند که امروز آخوندان ترسیده اند و ممکن است بیاینتد و گریه کنند که ای وای چرا کشتید، من نبودم آن دیگری بود. شما ملت که سرتان را بلند کردید و ایران را سربلند باید بدانید که با ضربه ای فراگیر می توانید یک جمهوری تمام عیار بر ایران حاکم کنید. بساط این حکومت باید برچیده شود. آخوندان بدون آنکه خونی از دماغشان بیاید باید به مسجد بر گردند. اینان که جیره خوار و مفت خوار مردم بوده اند اینک دعوی الوهیت می کنند. اینا راهی جز بازگشت به مسجد ندارند. و البته این را من دموکرات می گویم واگر همین مردم و همین روحانیت نجنبد و خودش خواهان چنین بازگشتی به مسجد نشود آنگاه دیگر مردم چنان بخشم خواهند آمد که سخن من دموکرات و مخالف مجازات اعدام را نخواهند پذیرفت. در هر حال شما روحانیت را در کلش و ضدیتش با ایران را فراموش نکنید و همچنین فراموش نکنید که هاشمی رفسنجانی جرثومه ی فسادی ست که دستش تا مرفق بخونه آنها که در جنگ کشته شدند، انها که در زندانها اعدام شدند و آنها که در ترورها کشته شدند آغشته است. خامنه ای و هاشمی و کل روحانیت در تمامی آدمکشی ها دست داشته و اینک نیز دارند. باور نکنید اشک تمساح بعضی از آنان را!
دورد بر مردم ایران و جوانان از جان گذشته .
-- شادی ، Jul 10, 2009ای کسانی که در خانه نشسته اید و خود را از حقایق دور نگه داشته اید و فقط می خواهید اوضاع آرام شود .جشمانتان را بسته اید .بیاید بیرون و ببینید جوانان عزیزتان را چطور می زنند و می کشند .می خواهید بنشیند و فقط نظاره گر باشید.!!!
مرگ بر کمونیست
مرگ بر روسیه
مرگ بر چین
گزارش کامل تظاهرات دیروز 18 تیر را اینجا بخوانید http://www.ourirna.blogfa.com
-- hosein ، Jul 10, 2009مناظره احمدی نژاد و امام زمان
اللهم عجل لولیک الفرج و النصر.
من گمان می کردم شما می خواهید مطالب اساسی رابیان کنید. بنده به شما علاقه مندم. ولی باید تکرار کنم که دلم می سوزد که به شما اطلاعات غلط داده اند.
ببینید آقای صاحب زمان. خواهش می کنم به این نمودار دقت کنید. به این می گویند ضریب جینی. هرچه قدر بیشتر باشد، شکاف دینی ملت بیشتر است. الان وضع دینی ملت از قبل بهتر است.. از زمان شما که خیلی بهتر است. پس برای چه شما الان ظهور کردید؟ این ۱۲ قرن کجا بودید؟ ۱۲قرن فساد نبود؟ غارتگری نبود؟ الان یک دفعه وضع بد شد؟ گرانی شد؟ بی دینی شد؟ در این ۱۲ قرن گل و بلبل بود؟ برای چه ۱۲ قرن سکوت کردید؟ ملت که فراموش نکرده است.
زمان شما ببینید همه مناصب دست خویشاوندان یک عده ای بود. یک حلقه ای درست کرده بودند و مدام امامت را بین فرزندانشان می چرخاندند. 4 سال پیش ما آمدیم و ادعای تقدس و هاله نور کردیم. انگار وارد حریم ممنوعه عده ای شدیم. [من] نمی خواهم وارد بعضی مسایل شوم. و الان می بینیم که همه ی این ها با هم متحدند.. ما معتقدیم که صحنه گردان اصلی آقای هاشمی است. نفرمایید که ارتباطی نیست. اتفاقا ظهور شما هم جزو همان برنامه است. حتا کورش و امیرکبیر هم جزو همان باندند. ملت فراموش نکرده که آقای هاشمی کتاب در مورد امیرکبیر نوشته و او را تایید کرده. میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی هم که از اقوام جنابعالی اند. خود شما هم که شال سبز پوشیده اید. این ها مفهومش چیه؟
هدف این دولت خدمت به ملت است. ملت بیدار است. بحمدالله ملت ایران هسته ی شده است. نانو شده است. سلول بنیادی شده است. فضایی شده است. جام جهانی شده. المپیک شده. برای چه می خواهید رشد ملت را زیر سوال ببرید؟
این که خیلی بده. مگر زمان شما و پدرانتان چه قدر پروژه احداث شد؟ یک مسجدالرسول بود زمان جدتان و یک دانشگاه زمان امام صادق. چقدر اینترنت بود؟ چقدر روزنامه بود؟ آیا دموکراسی بود؟ فقط یک ابولهب بود که از شما انتقاد می کرد. ببینید با او چه کردند. با همسرش چه کردند. کراواتش را در خیابان چیدند. دستاوردهای ملت را زیر سوال نبرید. 1400 سال است وضع ملت را به این جا رساندید. آن وقت جاروجنجال راه می اندازند که آبروي ايران در اين دولت رفت. من فقط با طرح دوتا سوال از موضع ملت دفاع کردم. آن ها به هم ریختند.. مستاصل شدند. شما چرا نشسته اید به جای آمریکایی ها و از آنها دفاع می کنید؟ ملت فراموش نکرده زمان شما روابط با آمریکا چگونه بود. یادتان رفته که عموی شما امام حسن در سعدآباد آن قرارداد ننگین را با معاویه بست؟ اینه دیپلماسی عزتمند؟
من نمی خواستم این مسایل را باز کنم.. اما خیلی متاسف شدم وقتی این خبر را به من دادند. برای چی شما در عاشورا از بازیگر استفاده می کنید؟ ملت نمی داند که ظلم هست؟ فشار هست؟ لازم بود شما بازیگر [بیاورید] که نشان بدهید وضع دینی مردم خراب است؟ من تعجب می کنم از شما.
نمودارهای بانک مرکزی نشان می دهد دین مردم در زمان حکومت شما و پدرانتان بدترین [وضع] را داشته. در زمان جد شما میزان تشیع در هکتار صفر بوده. ما رساندیم به 100ملیون. این را که دیگر نمی شود انکار کرد آقای صاحب زمان. من نمی خواستم وارد این بحث بشوم اما جد شما با یک هجمه ی سنگین یک کتاب علیه بنده چاپ کرده که توی اون به صورت بی سابقه ای طی سیصد هزار تیتر به من و منافقین لعنت فرستاده.
من شخصا علاقه مند به ورود به اين ها نبودم. قبلا هم گفته ام که ازهمه ی افتراهایی که بخود من نسبت داده شد، گذشت کردم. الان هم مي بخشم. اما ازتوهين به منافقین، توهين به انتخاب ملت نمي توانم بگذرم. ملت اين اجازه را نمي دهند. شما آقای صاحب الزمان باید پاسخ ملت را بدهید. این همه پولی که در جمکران به شما داده می شود چه شد؟ این ها را هزینه مراسم تولد خودتان کردید؟ همین آقای جزایری کلی نذر کرده بود. شما پول را که می گرفتید نپرسیدید از کجا آمده؟ بعد سیل اتهامات است که به ملت وارد می کنند. من همین جا اعلام می کنم، اگر آقای محصولی گفته که ثروتش امانت شماست که قرار است بعد از ظهور به شما بازگردانده شود، همه اش مال شما و تیم تان. با نوار و این حرف ها که نمی شود کشور را عالمانه اداره کرد. رئیس جمهور باید خودش کارشناس ارشد باشد. بنده دکتری ام را با شب بیداری گرفته ام. نه مثل بعضی که همزمان حکومت می کردند هم بدون کنکور ولایت گرفتند، آن هم در5 سالگی. البته من آماده ام شما تشریف بیاورید تا من به عنوان یک شاگرد برای شما توضیح بدهم که دیپلماسی عمومی چه چیز خفنی است.
من فقط ای
-- بدون نام ، Jul 10, 2009مرگ بر مجتبی خامنه ای و پدر
-- بدون نام ، Jul 10, 2009دورد بر مردم ایران و جوانان از جان گذشته
همه ی این داستان ها از زمانی شروع شد که انقلاب اسلامی به نتیجه رسید چیزی که خود دنیا هم از آن بدش نمی آمد و حتی برای رسیدن به چنین شرایطی ایران را حمایت کرد.(نمونه اش دادن هواپیما به خمینی از پاریس به تهران) مردم ما باید امروزه خودشان را طور دیگری قوی کنند ما دیگر نیاز به تن و هیکل قوی نداریم که در زیر چماق و باتوم استبدای دوام آورد ما باید فکر و اندیشه خود را قوی کنیم چون اگر این قوی شود با هر چماق زورگویانه ایی متزلزل نخواهد شد. برای اعتراض های خیابانی برنامه و هدف داشته باشیم چیزی که پدران ما تجربه کردن ما تجربه نکنیم همه با عقل ها و اندیشه های نحیف ولی تنی قوی ایستادند و شعار مرگ بر شاه را دادند بدون اینکه بدانند که چه چیزی می خواهند و چه برنامه ایی برای کارشان دارند قبول کنیم که از روی احساسات دینی این کار را کردند. ایرانیان همیشه از یک چیز ضربه خوردند و خواهند خورد احساساتی بودنشان. شاه استبدادی را بیرون کردند و استبدادیان زورگر تر دیگری را نشاندند. برای هر انقلاب و اصلاحی باید هدف داشت وگرنه نه تنها نتیجه بخش نخواهد بود بلکه شرایط و وضعیت بدتری را بر جامعه ایجاد خواهد کرد. مهمترین وظیفه ایی که داریم آگاهی سازی خودمان و اطرافیانمان هست. باید با گام های اندیشیده شده جلو رفت و قدم برداشت.
-- مهشید ، Jul 10, 2009آگاهی سازی نیز یک شبه حاصل نمی شود بلکه پروسه ایی بلند مدت است که نیاز به زمان دارد ولی باید از الان شروع کرد و بزرگان اندیشه و نخبگان نیز باید در این مسیر سهیم گرددند.
دموکراسی و احترام به آزادی دیگران و قبول عقاید متفاوت را در راس برنامه خود قرار دهیم و از هرگونه بت پرستی اشخاص بپرهیزیم و همیشه افراد را با برنامه هایشان بسنجیم
maheyate rahbary moshakhas sfhode ast.
-- liam ، Jul 10, 2009