تاریخ انتشار: ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

سروش: سست‌ایمانی نتیجه رفتار روحانیون است

دکتر عبدالکریم سروش، متفکر و دین‌پژوه ایرانی در دومین نامه سرگشاده خود به آیت‌الله جعفر سبحانی اعلام کرد که آن‌چه منجر به سست شدن ایمان جوانان ایران می‌شود، نظریه‌های دینی وی نیست؛ بلکه «رفتار عافیت‌جویانه و گفتار خردستیزانه پاره‌ای از روحانیان» است.

در نامه دکتر سروش، که دومین نامه وی طی چند ماه اخیر به جعفر سبحانی است،‌ خطاب به وی آمده است:‌ «می‌دانید چه چیز ریشه ایمان را می‌سوزاند؟ خرافه‌گستری به نام دین و بی‌عدالتی به نام خدا و سکوت در مقابل ستم.»

سروش هم‌چنین در نامه خود می‌نویسد که «امروز در ایران نقد رهبری کردن، با جان خود بازی کردن است.»

وی در بخش دیگری از این نامه، در واکنش به ادعای آقای سبحانی که نظریات وی را موجب ضعف ایمان جوانان دانسته، می‌‌آورد: «جوانان ما کی و کجا گفتار نیک و پندار نیک و کردار نیک از روحانیان حکومتی دیده‌اند تا ایمانشان نیرومند‌تر شود؟ و از روحانیت جز جسمانیت چه دیده‌اند تا روحشان فربه‌تر گردد؟»

در متن این نامه که در وب‌سایت دکتر سروش منتشر شده است، وی از روحانیونی که در تأیید راه‌یافتگان به مجلس هفتم متوسل به امام دوازدهم شیعیان شده‌اند، انتقاد کرده و می‌نویسد:‌ «روحانیت ما نقش ناپسند خود را در کاهش ایمان جوانان نمی‌بیند و به یمین و یسار می‌رود تا مجرم و مقصر پیدا کند.»

سروش در واکنش به اظهارات چندی پیش آیت‌الله حسین نوری‌همدانی در تهدید جانی خود، نوشت:‌ «وقتی غافلی از قافله فقیهان در قم قد علم می‌کند و همزمان با نشر و نمایش فیلم «فتنه» آشکارا درس قتل و ترور می‌دهد و به کنایه ابلغ من التصریح می‌گوید «مسلمانان باید به تکلیف خود با سروش عمل کنند» چرا هم‌کسوتان و پیش‌کسوتان وی بر وی نمی‌شورند و نمی‌خروشند، که ای غافل اگر این فتوا است، چرا تعیین مصداق می‌کنی؟ و اگر حکم است، با حضور ولی فقیه، چه حق حکم کردن داری؟ و چرا گریبان او را چاک نمی‌کنند که چرا دامن اسلام را چاک می‌کنی؟ و سیاه‌رویی برای مسلمانان می‌آوری؟ و تیغ بر چهره تحقیق می‌کشی و خشونت را به جنگ حجّت می‌فرستی؟»

آقای سروش در بخش دیگری از این نامه، به روحانیون توصیه می‌کند: «شما فقیهان به فکر جوانانی باشید که دین‌شان را از دست شما می‌گیرند و به تشویق و تبلیغ شما دل در گرو آیین محمدی می‌نهند و ناگهان و نامنتظرانه چشم می‌گشایند و بوی خون و خشونت از دهان معلمانشان می‌شنوند.»

سروش در حالی این نامه را می‌نویسد که اسفندماه سال گذشته، آیت‌الله نوری همدانی گفته بود نظریه‌های مذهبی عبدالکریم سروش «ریشه نبوت، قرآن و وحی را زده است.» وی گفته بود که اگر این اقدام سروش از روی غرض باشد، مسلمانان باید به تکلیف خود عمل کنند.

عبدالکریم سروش در مباحث خود در باره قرآن می‌گوید: «در پدیده وحی «درون و برون پیامبر» تفاوتی ندارند. خدایی که موحدان راستین می‌شناسند، در برون و درون پیامبر به یک اندازه حاضر است و چه فرقی می‌کند که بگوییم وحی خدا، از بیرون به او می‌رسد یا از درون، و جبرئیل از برون فرا می‌رسد یا از درون؟ مگر خدا بیرون پیامبر است و مگر پیامبر دور از خداست؟ نمی‌دانم چرا قرب حق با عبد و اندکاک ممکن در واجب فراموش شده و تصویر سلطان و پیک و رعیت به جای آن‌ها نشسته است.»

وی هم‌چنین نزول وحی به پیامبر اسلام را با الهام‌گیری شاعر برای سرودن شعر نزدیک دانسته است و می‌گوید: «برای درک پدیده ناآشنای وحی، می‌توانیم از پدیده آشناتر شاعری (و به طور کلی خلاقیت هنری) مدد بجوئیم و آن را بهتر فهم کنیم. این فقط در مقام تصور است. مگر غزالی نگفت برای درک پدیده وحی، می‌توانید از پدیده وسوسه شیطانی مدد بگیرید؟»

نظریه جدید آقای سروش پیش از این نیز با اعتراض برخی جریان‌های مذهبی در ایران مواجه شده بود؛ اما بر خلاف سایر منتقدان روحانی که صرفاً به انتقاد پرداخته‌اند، آقای نوری همدانی که به نظرات تندروانه مشهور است، موضع تکفیری اتخاذ کرده است.

عبدالکریم سروش که اکنون به تدریس در دانشگاه‌های هاروارد و پرینستون آمریکا مشغول است، در اولین پاسخ خود به‌آقای سبحانی نوشته بود که به زودی به کشور باز می‌گردد و امیدوار است بتواند درباره آرای خود مناظره‌ای با عالمان منتقد برگزار کند.

Share/Save/Bookmark

در همین زمینه:
گفت و گو با سروش درباره قرآن

سروش: بشیر ما بشر بود
سروش، خلافِ دین نگفته است

پیامبر دعوی قانون‌گذاری برای بشر ندارد

اصلاحگران دینی اصول اعتقادی را خدشه‌دار کرده‌اند


شبستری و طلب دائمی ایمان

مصاحبه فصلنامه مدرسه با مجتهد شبستری که به توقیف این مجله منجر شد:
«پیامبر دعوی قانون‌گذاری برای بشر ندارد»

گفتگو با دکتر محمدرضا نیکفر درباره توقیف مدرسه:
«قرآن معرفت؛ قرآن قدرت»

بود آیا که درِ «مدرسه»‌ها بگشایند؟

پیشینه‌ی نظریه‌های وحی در فلسفه‌ی اسلامی

پیشینه‌ی نظریه‌های وحی در عالم اسلام

نظرهای خوانندگان

قرآن خدا یا قرآن محمد؟
این روزها در باره نظرات آقای سروش در رابطه با مبدا قرآن بحثهایی مطرح گردیده است.اگر چه پاره ای از نظرات غیر منصفانه از طرف افرادی که خود شاید از قرآن هیچ ندانند هم اظهار شده است، لیکن باید این موضوع را به فال نیک گرفت که موضوعاتی چنین اساسی هم در سطح عوام و خواص هر دو مطرح تا بلکه یکی از ریشه های تعصبات خشک که موجب بسیاری از گرفتاریهای ملتها میباشد خشکانده شود. بهتر است همه ی اهل فن وارد این موضوع شوند وبا زبانی ساده و قابل فهم برای عموم، موضوع را در سطح جامعه مطرح تا همه بهره مند شوند و اظهار نظر نمایند. چه گاهی نظرات بدیع و اکتشافات و اختراعات جدید از میان مردم عادی برمیخیزند . البته در این میان باید مواظب متعصبین حرفه ای هم بود که گاهی نوچه ها و گاردهای خصوصی خود را که اخیرا تبدیل به حقوق بگیران از بودجه عمومی هم شده اند برای سرکوب افکار به خیابانها بکشانند.
سال گذشته در مقاله ای تحت عنوان دینداری و بیدینی در همین وبلاگ اشاره کردم که شاید در دوران قدیم تنها راه وادار کردن مردم به تصحیح آداب زندگی و دست برداشتن از اخلاق و رفتار ناپسند ، انتساب دستورالعملها ی اخلاقی به خدایان بوده است . و اینکه شاید منشا بسیاری از ادیان و حتی آنچه ما امروزه به عنوان خرافه میشناسیم همین بوده است . همچنین عرض کردم که اگر بگوییم محمدبن عبدالله خود مبتکر و واضع دین خود بوده ، نه از مقام و منزلت خدای محمد می کاهد و نه از اهمیت و بزرگی محمد .چرا که در دین او خود محمد و هر چه از اوست متعلق به خدای محمد است .آنچه میخواهم امروز به آن اضافه کنم اینستکه چند روز پیش در مجلس ختمی زمانیکه قاری شروع به خواندن سوره الرحمن کرد و گفت " الرحمن. علم القرآن." به یاد این مباحث افتادم و با خود گفتم در اینجا خود محمد میگوید که خدا قرآن را یاد داد. شاید همین جواب ساده ای باشد برای افرادی مانند آقای سبحانی وبه ایشان عرض کنیم که محمد با استفاده از آنچه خدا در وجود او گذاشته به آنچه گفته علم یافته. و این توانایی در تمام انسانها وجود دارد. فقط کافیست خود را آزاد ببینند و از حواس خود استفاده کنند . با مراجعه به چند ترجمه قرآن دیدم علم القرآن را محدود کرده اند به آموزش خواندن آن . که بنظرم خیلی تنگ نظرانه آمد. اگر چه آموزش خواندن هم در آنزمان مهم بوده ولی فکر میکنم مفهوم این آیه گسترده تر از آن باشد.اگر کلمه ی قرآن را هم منحصرا به همین کتابی که ما آنرا قرآن می نامیم اتلاق کنیم، میتواند منظورش هر آنچه در آن هست باشد . بحث علمی آنرا واگذار میکنم به متخصصین مربوطه. با این توضیح که بعضی خود را متخصص این امور میدانند ولی گاهی تعصبشان بر عقلشان چیره میشود.

-- http://aznegahema.blogspot.com ، May 11, 2008

وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً
در اوائلِ انقلاب، نسلِ رنجديده ای به نامِ «عدل علوی و عشقِ مولوی» از اين زندان به آن زندان پاس‌کاری شدند! و با فتوایِ آیه الله خمینی که آقای دکتر سروش ایشان را «آفتابِ ديروز و کيميایِ امروز» لقب داده اند ـ در ابتلایِ سالِ ۶۷ به دار کشيده شدند.
با قدردانی از روشنگری‌هایِ آقایِ دکتر سروش که گاه و بيگاه آب در لانهِ مورچگان می‌ريزند، از آنجا که «ارزش و اهمیتِ پُرسش بالاتر از پاسخ است»، اجازه می‌خواهم بپرسم:
آیا در کنارِ مباحثِ ارزنده ای چون «بشر و بشیر» و طوطی و زنبور»، آنهمه زندگی که در دورانِ رونقِ آقای دکتر سروش و دوستانشان در اوائلِ انقلاب از ميان رفت نیز، جایِ تأمّل دارد؟ آیا «فتوایِ قتلِ‌‌عامِ زندانیانِ سیاسی»، برتر از سئوال است؟
با کمال احترام: همنشین بهار

-- همنشین بهار ، May 11, 2008

این مباحثه ها و بازیهای ماهرانه زرگری چه دردی را از ملت درمان میکند؟؟؟ اقای سروش هم خود یک "روحانی" بدون مزین به پیش نام عوام گول زن "ایت الله" و لباس وعمامه است. بجای بحث در مورد پیامبران چرا به پیام ساده و بدون احتیاج به تفسیرانها توجه نمی شود که "خداوند رب (اقای) ما و شما است و این راه درست است." محمد در قران با اخلاق عظیم خود متمایزشده نه اینکه چقدر "روحانی" بوده و نه اینکه تا چه حد از بیرون و یا درون با خداوند مقرب بوده است!! این مخترعین در دین و متفکرین بوده که دین را مشکل و مشکلترساخته و بجای تشویق مردم به خواندن قران و بکارانداختن عقل و شعور خود انها را به پیروی از این بشر و ان بشروا داشته و به ترویج تفرقه در دین می پردازند. جوانان در ایران که هیچ اگر در زمان محمد هم این "روحانیون" و "متخصصین" دینی مثل سروش وجود می داشتند دین اسلامی شاید اکنون وجود نداشت ولی" مکرونیرنگ این اقایان اگر کوهی را هم بر جا کند نیر نزد خدا اشکاراست" (سوره ابراهیم ایه ۴۶)

-- بدون نام ، May 11, 2008

درود بر شرف دكتر سروش و زبان زيبا گوي اش. وقتي عقل با منتهاي زيبايي كلام همنشين شود ، انسان جز ستايش خداوندي كه به خلق چنين بنده اي پرداخته چه مي تواند بگويد؟ در ميان اين همه جاهل ، اين يك سروش آزادي و انسانيت غنيمتي ست و موهبتي. سپاس!

-- نيك پندار ، May 11, 2008

اقای سروش چرا مص مص می کند؟چرا به نعل و میخ می زند ؟حرف روشن است حکومت فقها یک تفسیر و یک برداشت مستبدانه از دین است .ربطی به اصالت و عدم اصالت دین ندارد.اوهمخدا را می خواهد هم خرمارا و این نمی شود

-- سیدرحیم ..ا::ی ، May 12, 2008

ba salam be doste azizeman aghay soroosh khodavand to ra az share in rohani namaian dar aman negah dare.

-- sasan ، May 12, 2008

دکتر سروش بی راه نمی گوید
گوشی اگر هست گوش دهد و بینائی اگر یافت می شود ببیند
تماما حجت بالغه ای است که برارکان دین نبوی وارد است

-- متولد ماه مهر ، May 12, 2008

دوستان چيزي كه من از سخنان آقاي سروش برداشت ميكنم اين است كه ايشان نسبت به وحي و ديگر عناصر ماورائي شك آورده اند. كه اين نيز بر هر عقل تجربه گرايي بديهي است وليكن بهر شكل ممكن مي خواهد توجيهي بر رفتار نبوي و دلائل و براهين براي توجيه دنيا بياورد از طرفي اينقدر با اين عالم ماورائي رشد و فكر نموده است كه نمي تواند به يكباره از راه رفته بازگردد و از طرفي چشم تجربه گرا و عقل استدلال گرش به او اجازه باقي ماندن در وادي ماورائيان را به او نمي دهد . البته كه ايشان استاد و متفكري ارزشمند هستند وليكن از قديم گفتند شتر سواري دولا دولا نمي شود .من فقط مي توانم به ايشان بگويم بايد با خودمان رو راست باشيم آقاي دكتر.

-- شهاب ، May 13, 2008

آنهایی که بدون خواندن یک خط از کتاب های موجود درباره مسائل این چنینی اظهار نظر می کنند مانند این است که انسان به چیزی پشت کند و آن را بخواهد با سنگ بزند
به قول دکتر شریعتی کسانی از من انتقاد می کنند که اصلا کتابهای من را نخوانده اند سخنان عرافانه موثر تر از سخانان زاهدانه است

-- tanish ، Mar 19, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)