تاریخ انتشار: ۴ مرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
بررسی کتاب «ریشه‌های سکس در ماقبل تاریخ» - بخش دوم

ریشه‌های سکس در ماقبل تاریخ - ۲

ونداد زمانی
v.zamaani@gmail.com

در بخش نخست مقاله «ریشه‌های سکس در ماقبل تاریخ» نگاهی داشتیم به دستاوردهای تحقیقاتی زن و شوهر نویسنده، سیسلدا جِتا و کریستوفر رایان. این زوج دانشمند با آنکه سال‌ها از زندگی مشترک‌‌شان می‌گذرد، ضمن جمع‌آوری دلائل مستند علمی در کتاب‌شان، بر این باورند که بشر نباید و طبیعتاً نمی‌تواند خود را مقید به یک رابطه زناشویی درازمدت کند.

به عقیده این دو محقق، ضرورت‌های محدود معیشتی که بشر را در دوره‌ای از زندگی اجتماعی‌اش به پذیرش نهاد ازدواج سوق داده است بعد از تحولات اقتصادی و فرهنگی اجتماع مدرن، در حال فروپاشی است و انکار آن به گسترش هرچه بیشتر دروغ، تزویر، شرم، گناه و ناهنجاری‌های اجتماعی و اخلاقی دامن می‌زند.

این دو پزشک می‌دانستند که باید مقدمات توضیحی وسیعی را در کنار چاپ کتاب‌شان تدارک ببینند چون موضوعی که روی آن دست گذاشته‌اند پر است از باورها و حتی شعائر تحمیل‌شده‌ای که هزاران سال ذهن بشر را شست‌و‌شو داده است. به همین دلیل، این دو نویسنده در فصل‌های مختلف کتاب «ریشه‌های سکس در ماقبل تاریخ» به طرح سئوال‌های کلی پرداختند و به آنها پاسخ دادند و بعد نیز این پرسش‌ها و پاسخ‌ها را در وب‌سایتِ کتاب و در نشریات و فصلنامه‌های پزشکی، فرهنگی و اجتماعی منتشر کردند.

نمونه‌هایی از این پرسش‌ها و پاسخ‌ها را برای شما خوانندگان انتخاب کرده‌ام که امیدوارم هم روشنگر بخشی از سوءتعبیرهای ایجاد‌شده درباره این موضوع باشد و هم سئوالات تازه‌‌ای را در ذهن‌تان ایجاد کند.

عشق یا ازدواج

چگونه می‌توانید اعلام کنید که بشر فعال‌ترین موجود جنسی است؟ این نوع نگاه، تصویری حیوانی از بشر ارائه می‌دهد!

بر عکس تصویری که از انسان«شریف» دارید، این انسان است که جنون جنسی دارد. تقریباً همه حیوانات روی زمین فقط برای تولید مثل فعالیت جنسی دارند ولی این بشر و پسر عموهایش بابون‌ها هستند که به هزاران دلیل مختلف به رابطه جنسی تمایل پیدا می‌کنند. ما سکس داریم چون لذت‌بخش است، ما سکس داریم تا پیوند عاطفی‌مان با دیگری محکم‌تر شود. ما سکس داریم چون می‌خواهیم احساس غرور کنیم. ما برای پایان دادن به دعواهای قبیلگی، تضمین پیمان صلح، افزایش اعتماد در شراکت اقتصادی، گسترش مذاهب، رقابت، حسادت، کنجکاوی و در موارد بسیار نادری نیز برای بچه‌دار شدن به رابطه جنسی متوسل می‌شویم.

تازه همه ماجرا و صرف وقت و انرژی به لحظات مربوط به رابطه جنسی محدود نمی‌شود؛ جنون جنسی ما، در سایر مواقعی که سکس نداریم درگیر تخیل‌ورزی، برنامه‌ریزی برای سکس بعدی، یادآوری سکس قبلی، و دستیابی به سرگرمی‌هایی است که احساس جنسی ما را تقویت کند. تازه به غیر از آن، رمان و شعر می‌خوانیم و مد راه می‌اندازیم تا برای دیگران جذاب‌تر شویم و ...


چرا رابطه زناشویی طولانی‌مدت برای بسیاری از زنان و مردان تحمل‌ناپذیر می‌شود؟

ما به عنوان یکی از موجودات رسته پستانداران، تحول بیولوژیک خود را مدیون نوجویی و تنوع‌طلبی جنسی هستیم. مسئله مهمی که در علم ژنتیک کشف شده، این است که گرایش به شریک جدید (کولریج اِفکت) و بی‌میلی به شریک جنسی آشنا (وِسترمارک اِفکت) باعث شد تا بشر بر خلاف سایر حیوانات اجتماعی، از زناشویی فامیلی بین اعضای خانواده فاصله بگیرد.

این تحول بیولوژیک انگیزه‌بخش شجاعت اجداد اولیه ما شد تا از قبیله‌های بسیار کوچک فامیل خود جدا شوند و در پی یافتن شریک جنسی جدید، به قبیله و خانواده جدید بپیوندد. این تنوع جنسی به افزایش قابلیت ژن در نسل‌های بعدی انجامید و به خودی خود همچون پرتاب سنگی در مرداب حیوانی اولیه، که مادر با پسرش می‌خوابید و پدر با دختر و خواهران با برادران‌شان، باعث به وجود آمدن موج سالم‌تری از انسان به معنای دقیق کلمه شده است. به تعبیر علمی، این اخلاقی‌ترین تحولی بود که ما را از سایر جانوران متمایز کرد.

حتی اگر ما به شکل طبیعی در فعالیت جنسی تنوع‌طلبی داریم، این سوال پیش می‌آید که چون موجودی عااقل و دارای وجدان هستیم، چه اشکالی دارد که در طول زندگی به یک شریک جنسی وفادار باشیم؟

هیچ اشکالی در این انتخاب نیست، البته اگر به این نکته واقف باشید که تصمیم و رفتار شما با مسیر تحول تکاملی‌تان همخوانی ندارد. برای مثال، شاید با رضایت کامل به درخواست یک شغل شب‌کار جواب مثبت بدهید، ولی باید متوجه باشید که سیستم خواب و بیداری شما کاملاً به هم می‌ریزد و خطر بیماری‌هایی نظیر نارسایی‌های قلبی، بیماری‌های گوارشی و حتی سرطان، در شما افزایش می‌یابد. شما می‌توانید تصمیم بگیرید که کفش تنگ بپوشید، و هر روز در رژیم غذایی‌تان ساندویچ‌های چرب و بستنی وجود داشته باشد. ما حتی می‌توانیم در تمام عمرمان باکره بمانیم و یا تمام زندگی‌مان را با یک نفر به سر ببریم، به شرطی که از تاثیرات انتخاب خود و تعارض و تناقض آن با نحوه وجودی‌مان آگاه باشیم.


چرا مردان میانسال تن به هر دردسری می‌دهند تا به زنان خیلی جوان‌تر برسند؟

این نگرانی و جستجو، رابطه مستقیم با نقش هورمون جنسی (تستسترون) در مردان میانسال دارد. اوج برخورداری از هورمون جنسی در مردان در 20 سالگی است و از آن پس، همراه با کم شدن آرام و مداوم هورمون فوق، میل زندگی و انرژی، آرزوها و شادابی مردان نیز فروکش می‌کند. پایین آمدن تستسترون در مردان، رابطه دقیقی با افزایش یأس و افسردگی، حمله قلبی و بی‌خوابی‌ دارد.

یکی از مهم‌ترین شگردها برای بالا بردن میزان هورمون جنسی در بدن مردان، آشنایی با یک زن جدید است. یک محقق در تحقیقاتش ثبت کرده است که یک گفت‌و‌گوی کوتاه با یک زن جذاب غریبه، در ظرف چند دقیقه حدود 14 درصد بر مقدار هورمون جنسی مرد می‌افزاید. ما در کتاب خود نشان می‌دهیم که چرا مردان میانسال و حتی پیر، بعد از آشنایی و تمدید رابطه با زنی جوان، احساسات ناشی از افزایش هورمون خود را با عشق اشتباه می‌گیرند و تن به انتخاب جدیدی می‌دهند که عواقب ناگواری برای زندگی زناشویی و عزیزان‌شان خواهد داشت.

اگر تک‌همسری طبیعی نیست، پس چرا ازدواج یک نهاد زناشویی جهانی است؟

همه جامعه‌شناسان و مردم‌شناسان که ازدواج را امری فراگیر در اجتماعات بشری می‌دانند، در مورد تعریف دقیق ازدواج مشکل دارند. در کتاب «ریشه‌های سکس در ماقبل تاریخ» تلاش می‌کنیم توضیح دهیم که جوامعی هم هستند که زوج ازدواج‌کرده توقعی برای مقید بودن به رابطه منحصر‌به‌فرد جنسی، تبادل و اشتراک دارایی، همکاری با همدیگر، مشکل اخلاقی برای پایان دادن به یک ازدواج و حتی وظایف بچه‌داری ندارند ولی با این حال، مردم‌شناسان از کلمه ازدواج برای نام بردن این نهاد اجتماعی استفاده می‌کنند.

پس در این میان عشق چه نقشی دارد؟

اغلب مردم با هم ازدواج می‌کنند چون می‌گویند عاشق همدیگر شده‌اند که صد البته حقیقتی موقت بیش نیست. ما به جای آنکه از احساس زیبایِ عشق لذت ببریم، آن را در نهاد زناشویی به قراردادی ابدی تبدیل می‌کنیم. به گفته گوته، شاعر آلمانی: «عشق یک ایده‌آل است و ازدواج یک واقعیت، مغلطه بین ایده و واقعیت چیزی جز عذاب در بر نخواهد داشت.»


قابلیت عشق‌ورزی شاید مهم‌ترین مشخصه انسانی ما باشد. در حقیقت، اغلب انسان‌شناسان به رابطه مشترک و درازمدت بین یک جفت حتی در بی‌بند و بارترین جوامع انسانی نیز شهادت می‌دهند. اما کتاب ما بر روی تکامل جنسی بشر تمرکز دارد و به تحولات احساسی بشر نمی‌پردازد. باز هم تکرار می‌کنیم؛ گرایشی که همواره در تلاش است عشق را با سکس یکی بداند، فرجام تلخ و و پر دردسری خواهد داشت.

اگر نظریه اصلی شما درست است پس چرا حتی اکثر جوامع صنعتی (حداقل به شکل رسمی)، فعالیت‌های جنسی خارج از ازدواج را منع می‌کنند.

تقریباً غیرممکن است که بتوانیم تفاوت عظیم بین دنیای ماقبل کشاورزی و جامعه معاصر را درک کنیم. انسان‌شناسان معتقدند که جوامع بیابانگرد و شکارچی انسانی بر اساس ضرورت زندگی‌شان در یک حالت «مساوات‌جویانه» زندگی می‌کردند.

اصلاً برای عده‌ای کوچ‌نشین با تولید بخور و نمیر، امکان تملک شخصی میسر نبود. به همین خاطر، همه ارزش‌های اخلاقی و حتی مذاهب بدوی‌شان با اصرار فراوان آنها را تشویق به همکاری، مشارکت در تهیه مصرف غذا، دفاع و تدارک پناهگاه جمعی و نگه‌داری از بچه ها می‌کردند.

با رشد و تکامل بهره‌وری از گیاهان و تولید کشاورزی، از ده هزار سال پیش به این‌سو، مالکیت شخصی به امری مهم و حیاتی تبدیل شد.

خانواده‌‌ها، زمین‌ها را به تسخیر خود درآوردند و همه، همت خود را معطوف آن کردند تا ثروت و دارایی اضافی را در درون خانواده خود نگه دارند. از آن به بعد، نقش ارث و بالطبع ضرورت کنترل فعالیت‌های جنسی همسر و یا همسران به درون ارزش‌های اخلاقی راه یافت. مردان برای ضمانت و پایداری درآمد انباشته‌شده و انتقال آن به فرزندان، هر لحظه قوانین سخت‌تری را برای زنان اعمال کردند تا مطمئن شوند که اموال‌شان به فرزندان حقیقی‌شان می‌رسد. نشانه‌های مخوف از تنبیه مرگبار زنان هنوز در بعضی از مذاهب به چشم می‌خورد.

بنابراین، شما پیشنهاد می‌کنید همه باید در یک رابطه آزاد جنسی به سر ببرند و اصلاً در دام ازدواج نیفتند؟

بدون شک نه، ما هیچ پیشنهادی جز دانش و دانستن نداریم. ما حتی نمی‌دانیم این دانسته‌های مستند چه کاربردی در زندگی شخصی خودمان خواهد داشت. ما امیدواریم نوشتن کتابِ «ریشه‌های سکس در ماقبل تاریخ»، دامنه بحث درباره موقعیت جنسی بشر را کمی گسترش دهد تا مردم به واقعیت‌های علمی «بشر بودن» توجه و دقت بیشتری داشته باشند. امید و انگیزه اصلی ما این است که بتوانیم به مردم نشان دهیم می‌توانند تکیه کمتری به اسطوره‌ها و داستان‌های مذهبی و فرهنگی داشته باشند.

بنابراین، واکنش افراد یا زوج‌ها به اطلاعاتی که ما گردآوری‌ کرده‌ایم، کاملاً به خودشان بستگی دارد.

منابع:

Christopher Ryan, Ph.D. & Cacilda Jethá, M.D., Sex at Dawn: The Prehistoric Origins of Modern Sexuality
http://www.sexatdawn.com/page1/page15/page15.html
http://bookclubs.barnesandnoble.com/t5/Unabashedly-Bookish-The-BN/Sex-at-Dawn-Is-Monogamy-a-Lie-Against-Human-Nature/ba-p/553980
http://www.sexatdawn.com/

Share/Save/Bookmark

بخش نخست:
ریشه‌های سکس در ماقبل تاریخ
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

یک گفت‌و‌گوی کوتاه با یک زن جذاب غریبه، در ظرف چند دقیقه حدود 14 درصد بر مقدار هورمون جنسی مرد می‌افزاید.
ها ها ها... ببینین چقدر ما توی زندگی و سلامت .ج.و تان نقش داریم و بعد هی به ما اجحاف کنید

-- بدون نام ، Jul 26, 2010

گوشه چشمی به سئوال ها نشان داد ولی هیچی بهتر از خوندن تمام کتاب نیست

-- احمد ، Jul 26, 2010

آهای خوانندگان، « روشنگری » سکسی را از پژوهش های جنسی یک سادیست جنسی از دست ندهید! تا دیر نشده از منبع لایزالم بهره مند شوید، تا معنای تجاوزات جنسی را خوب دریابید! بدانید و آگاه باشید که بدون حضور بی وقفه بیمار و بیماری، پزشکی و جستجوی درمان بی معناست!
دیگر چطور جار بزنم که متوجه شوید؟!!


-- بدون نام ، Jul 26, 2010

کاش این زن و شوهر محقق به آمار کشتن زنان و کودکان خانواده به خاطر تعصب و غیرت مردان را هم در غرب و هم در جهان سوم اشار می کردند. از آن وحشیانه تر همین جنایت بیخ گوش ما سنگسار کردن را ببینید که کشتن توام با شکنجه زنانی است که فقط می خواستند به نیاز جنسی خود پاسخ دهند. من حقیقتا بدون چاپلوسی و اداهای مد روز گاهی از مرد بودن خود هم وحشت می کنم و هم شرمسار می شوم. آخر چطور می توانیم میلیونها بیت و غزل در وصف زیبایی زنان بسراییم و از آنطرف قوانینن چندش آور و ضد انسانی برای تنبیه و کنترل خواهران و مادران و همسران وطن درست کنیم.

-- بهزاد ، Jul 26, 2010

میل جنسی هم مثل سایر امیال انسان سیری ناپذیرند وباید جایی کنترل شوند

-- بدون نام ، Jul 27, 2010

شما به طور غیر مستقیم عنوان می کنید که انسان با یک شریک جنسی سیر نمی شود. این تفکر در جامعه امروزی ایران نیز رواج یافته است. بنده به عنوان کسی که سالها هم در ایران با دانشجویان سر و کار داشته هم در استرالیا ، احساس می کنم که جوانان در استرالیا نسبت به جوانان ایرانی تمایل بیشتری به تداوم ارتباط خود تنها با یک جنس مخالف نشان می دهند. از این رو اانتخاب این مطلب را توسط خانم ونداد زمانی مغرضانه می دانم.

-- حسین ، Jul 27, 2010

ارسطو مهمترین ویژگی انسان را قوه نطق او می دانست و این دانشمندان سکس و آیا میشود منکر وجود پیشفرضهای فرهنگی و فکری، زمانی، مکانی پشت این نظریات شد؟ آنچه در این نظریه واقعا آزار دهنده است ادعای دانش محض! بودن آن است که بعد از نظریات جدید در حوزه فلسفه علم ادعای مضحکی به نظر می رسد! خاصه در این مسائل...کسی منکر مشکلات زندگی تک همسری و نهاد ازدواج و امثال آن که مورد استناد نویسندگان است نیست اما آیا مدل پیشنهادی آنان خود مستلزم مشکلات دوچندانی نیست؟ در سنجش مزایا و معایب یک نظریه آیا اینکه رسم زندگی بشر در دوران مابعد بابون ها بر این سبک قرار گرفته نشان از به صرفه تر بودن آن نیست؟

-- مریم ، Jul 27, 2010

چه برخورد علمی تمیزی: "ما هیچ پیشنهادی جز دانش و دانستن نداریم". آفرین، ما باید یاد بگیریم که نه سعی کنیم رهبر بقیه شویم نه تمایل داشته باشیم دنبال کسی راه بیفتیم. ولی به گمان من لحن نویسنده هم باید از این قاعده پیروی کند و ضمن پرهیز از مطلق انگاری دریافت های علمی، مدام عدم قطعیت و مسولیت شخصی افراد نسبت به رفتار خودشان را گوشزد کند، چه بر اساس مذهب باشد یا فرهنگ بومی یا علم.

-- ممدآقا ، Jul 27, 2010

برای صحت یابی این فرضیه کافی است هر کسی مخصوصا آقایان به درون خود مراجعه کنند و ببینند آیا تمایلاتی سرچشمه گرفته از این دیدگاه دارند و یا نه اگر داشتند دیگر اینکه نویسنده غرض دارد یا نه را پاسخ خواهند داد و دنبال دلیل اضافی برای رد آن نباشند.

-- بدون نام ، Jul 27, 2010

ما هیچ ادعایی غیر از دانش و دانستن نداریم یعنی ما فقط الگو ارائه میدهیم و عمل اش را آنکه باید، انجام میدهد.
یافتن تِم هم همین دلیل را دنبال میکند. به تشخیص ما عشق همان سکس است، چه واقعی باشد و چه مجازی!
حال کافی است به گفته و نوشته های همین یکسال و اندی مان و آنچه در ایران گذشت نگاه کنید و اثر کار ما را ببینید! البته در برخی موارد طول هم می کشد. مثلأ احمدی نژاد تازه دو روز قبل اسم آرش کمانگیر را بر زبان آورد، اما از کورش مدتهاست که میگوید. هر مقوله ای باید آنقدر تکرار شود تا شیرفهم شود.
حالا دانستید چرا بهرجهت کَنه وار در سایت زمانه و سایر جاها مطالب خود را عنوان می کنیم؟

تا کور شود هر آنکه ..

ن آ ک...

-- بدون نام ، Jul 27, 2010

من که هی میگم که قرآن یکی ار بهترین کتاب های علمی است مردم باور نمی کنند. بفرمائید قرآن 1400 سال به این پدیده سکس پرداخته اند که دانشمندان غرب الان بهش رسیده اند.

-- ع.دهقانی ، Jul 27, 2010

بابت انتشار این مقاله و سایت وافعا متشکرم از شما.

-- سوده ، Jul 27, 2010

اگر قضاوت در محتوای کتاب و اندیشه راهنمای آنرا از طریق این مصاحبه انجام دهم، باید بگویم که این تحقیق از فرض گرفتن چند نظریه رنج می برد:
- ایشان توجه ندارند که نظریه داروین، یک تئوری علمی می باشد و نه از بدیهیات علم. به بیان دیگر می تواند درست باشد و یا غلط و یک دانشمند حق ندارد که نگاه انتقادی به یک فرضیه علمی نداشته باشد. بنا بر این ایشان در اینجا عالمانه عمل نکرده اند. دقت کنیم که در اینجا باور یا عدم باور به نظریه تکامل نیست، بلکه انتقاد در متدولوژی این دو نویسنده میباشد
- دیگر مسئله ای که این دو محقق به آن دقت نکرده اند اینست که از نظر تاریخی، در جوامع بسیاری و در قرون متوالی ازدواج کردن در انحصار اشراف و دیگر طبقات متمول بوده است و اکثریت مردم از ایجاد چنین رابطه ای محروم بوده اند. در حال حاضر نیز، برای مثال در انگلستان، در میان اقشاری که در دراز مدت بیکار هستند، در صد ازدواج بسیار کمتر از طبقات متوسط است
- این دو نویسنده دیدگاهی شکل گرفته از فرهنگ مسحیت، در مورد سکس دارند. اصطلاح " جنون سکسی" نشاندهنده ارتباط پیچیده ای می باشد که جوامع مسیحی با سکس داشته اند. تو ضیح کوتاه اینکه، در مسیحیت، سکس و لذت آن، گناه و عملی شیطانی به شمار می آمده است. سنت آگوستین، انتقال گناه اولیه به نسلهای بعدی را از طریق عمل جنسی، که ذاتا گناه آلود بوده، می دانسته است و سنت ترتولین زن را از آنجایی که شهوت ذاتی او پنداشته می شده است، دری به سوی جهنم می دانسته است. در نتیجه تحولات عظیم فکری در غرب، تدریجا، سکس، بعنوان مظهر مرگ تبدیل شد به مظهر زندگی، ولی هنوز از نظر روانی و فرهنگی، این تغییر در بطن اذهان و باورهای جامعه جایگزین نشده است، برای همین است که این نویسندگان، میل طبیعی انسان به سکس را، جنون جنسی می خوانند. منظور اینکه تفسیر نویسندگان از نیاز جنسی هنوز تاثیر گرفته از اندیشه مسیحی می باشد
- تمایل جنسی در انسان، در بعد بیولوژیک و فیزیولوژیک، حد و مرز نمی شناسد، و در اینمورد این دو نویسنده حق دارند. ولی این میل، در کانتکست انسان بودن و سیستم ارزشی و باورها و نرمهای فرهنگی است که شکل می یابد و معنی و تفسیر می شود. اگر این میل را از بعد انسانی خود - که گریزی از آن نداریم- تهی کنیم، آنگاه می شود در مورد پیشنهاد این نویسندگان به بحث و گفتگو نشست
- دیگر اینکه این دو نویسنده دقت نمی کنند که ازدواج و سکس، وقتی به داشتن فرزند منجر می شود، آنگاه انسانها وظیفه مند می شوند که نگهداری و رشد و حمایت از فرزند را بر نیازها و وسوسه های خود تر جیح بدهند. تجربه جوامع معاصر خصوص جوامع غرب به ما می گوید، که خود خواهی یکی از والدین یا هر دو زخمها و در بسیاری از مواقع، بیماری های روانی را به فرزندان تحمیل می کند. تجربه single parenting یا تک مادری/پدری اصلا تجربه خوبی نمی باشد. برای مثال، در صد زندانی هایی که از چنین خانواده هایی می آیند، بسیار بالاتر از خانواده های معمولی می باشد
- نگاهی که نویسندگان به عشق دارند، نگاهی محدود و تعریف نشده است، در حالیکه پیچیده ترین احساسات انسانی که خود را در کلمه عشق عرضه کرده. از خودخواهانه ترین احساسات تا فداکارانه ترین آنها. به معنی دیگر احساسات متضاد خود را در غالب یک کلمه ابراز کرده اند، و تفکیک قائل نشدن بین انواع و اقسام احساسات، ابهام در تعریف ایجاد کرده است.
- تفکیک قائل شدن بین عشق و سکس، ناشی از دهنیتی می باشد که بر ثنویت استوار شده. این به این معنی نیست که سکس بدون عشق و یا عکس آن امکان پدیر نیست، ولی این دو را نمی شود از روابط انسانی ایزوله کرد. مطالعات من در انگلستان، من را باین نتیجه رسانده که در عین حالیکه می شود رابطه جنسی بدون عشق - در بسیاری از موارد شروع عمل با مصرف الکل برای ضعیف کردن منعها انجام می شود- ایجاد کرد، ولی این رابطه ها بسیار کوتاه مدت هستند و حتی با موافقت کردن، که مثلا ما فقط از یکدیگر لذت تن طلب می کنیم و نه چیز دیگر، با این وجود زود به پایان می رسند و بیشتر علت به پایان رسیدن آن این است که یک طرف خواهان رابطه عاشقانه می شود و دیگری نمی پذیرد. الیته مواردی وجود دارند که چنین رابطه ای به رابطه ای پایدار و عاشقانه تبدیل می شود، ولی بسیار نادر.
نقد و اشکال بسیار است، ولی متاسفانه فرصت محدود است.

-- محمود دلخواسته ، Jul 28, 2010

متاسفانه ما مردمی هستیم که خوب یک مطلب را نمیخوانیم.خوب گوش نمیکنیم، دلیلش این است که از سرزمین استبداد زده میاییم.و هر کدام از ما این استبداد را با خود حمل میکنیم.به جز چند نفر که مطلب را فهیمده بودند،بقیه...آدمک

-- houshang ، Jul 28, 2010

یکی از جملات زیبای متن: "ما هیچ پیشنهادی جز دانش و دانستن نداریم. ما حتی نمی‌دانیم این دانسته‌های مستند چه کاربردی در زندگی شخصی خودمان خواهد داشت." از نظریات دوستان معلومە کە خیلی بە این کم توجھی شدە.
انتخاب موضوع عالی
تشکر فراوان

-- HastyaR ، Jul 28, 2010

واقعا چقدر زیباست سکس دو انسان
صحنه عشق بازی دو موجود با هوش بالا
منو به یاد گردباد های کوچولوی دوست داشتنی میندازه
که اکه بخواهیم لطیفتر نگاهشون کنیم اون هم صحنه عشق بازی بادهای گرم و سرد (نر و ماده) هست
چه رقص زیبایی داره بدن انسان در هنگام سکس...
بگذریم...
مدتها بود این فکر ذهنم رو مشغول کرده بود که چرا دو نفر باید با هم ازدواج کنن
یا چرا دو نفر که ازدواج میکنن واسه شون آرزو میکنن که "به پای هم پیر بشن"
من فکر میکنم اگه هنوز مردم نسبت به جدایی "اینرسی" دارن، یا اگه فرزندان تک والدینی رو یکی از دوستان؛ فرزندانی در آینده مشکل دار پیش بینی کرده، ناشی از نقص علمی و عملی جوامع در تامین حقوق شهروندی در شناخت و برآورده کردن نیازهای افرادش هستش
چون به هیچ روی پذیرفته نیست زن یا مرد به خاطر نگرانی از نحوه آموزش و بالندگی فرزندانشون، ناگزیر به هم خانگی باشن
هرچند که "بچه ها" یه موضوعی هست که با چند خط نوشتن اصلا نمیشه توضیحش داد
""تا نوشتار دیگر بچه دار نشوید...""
چ

-- Dr j ، Jul 29, 2010

شاید از این زاویه هم بشود به قضیه نگاه کرد که در طول عمر بشر بسیاری از هنجارها، رفتارها و ارزشها اصلاح شده اند و رو به بهبودی بوده اند. شاید چند همسری هم یکی از همین رفتارهای اجتماعی بوده باشد. رفتاری که اگر چه در ذات بشر بوده و یک خوی دیرینه، ولی به مرور اصلاح شده است و به آنچه امروز داریم رسیده است. خیلی رفتارها و ارزشهای نخستین جوامع انسانی اکنون آداب بربریت هستند. البته این فقط یک فرضیه است و می تواند لزوما درست نباشد

-- کاوه ، Jul 29, 2010

چنین مفاهیمی را دیر و دوریست که می شنویم.

نکته ی بسیار تألم و تامل برانگیز ،دلیل انتخاب چنین مقاله ای آن هم برای ایرانیان است.

-- نول ، Jul 31, 2010

ببخشید این برنامه تان فایل صوتی نداره؟

-- بدون نام ، Aug 9, 2010

aya ketab tarjome shode?merci

-- kamal ، Aug 30, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)