خانه > خارج از سیاست > جنسیت و جامعه > ریشههای سکس در ماقبل تاریخ | |||
ریشههای سکس در ماقبل تاریخونداد زمانیv.zamaani@gmail.comکریستوفر رایان، دکتر روانشناس، به همراه همسرش دکتر سیسیل جِتا، در جدیدترین کتاب خود، با انرژی و شوری فراوان پایههای بنیانیترین باورهای انسان معاصر از ازدواج را زیر سئوال میبرند. این دو محقق، در کتاب «ریشههای سکس در ماقبل تاریخ» با بیپروایی منحصر بهفرد، ضمن بررسی انگیزههای جنسی انسانهای اولیه، به این نتیجه قطعی میرسند که مشکل و بحران اصلی در روابط زناشویی انسان معاصر در انکار این حقیقت نهفته است که بشر، در طول تکامل بیولوژیک خود هرگز قرار نبوده است که به شیوه تکهمسری زندگی کند. آنها در مقدمه کتاب خود یادآوری میکنند: «این گفته را فراموش کنید که نیاکان بشر بهنوعی با میمونها مرتبط بودهاند چون حقیقت علمی این است که خود ما میمون هستیم. انسان اولیه به همراه شامپانزه، بابون، گوریل و اورانگوتان، آخرین گروه موجوداتی هستند که از رسته میمونها باقی ماندهاند. به بیان دقیقتر، از ۵ میلیون سال پیش که در مقایسه با مدت طولانی تکامل جانداران، چیزی بیشتر از دو روز قبل نبوده است، اجداد بشر قابلیتهای حیوانی خود را مستقیماً از شامپانزه و بابونها به ارث بردهاند. اغلب دانشمندانی که درباره پستانداران نخستین تحقیق میکنند، معتقدند بعد از آن تاریخ، همه تفاوتهای ایجاد شده بعدی با میمونها، کاملاً مصنوعی و دستساز انسانها بوده است.»
نویسندگان کتاب برای پاسخگویی به بهت ناشی از ادعای علمی خود، با خونسردی تمام مروری دارند به باورهای اجتماعی/ فرهنگی انسان معاصر، و از دیدگاههای محافظهکارانه و ایدهآلیستی پرده برمیدارند، دیدگاههایی که از یک سو انسان را تافته جدابافته میدانند و از سوی دیگر با تناقضی آشکار، ناهنجاریهای ناشی از ارزشبخشی کاذب و غیرعلمی به انسانها را نهتنها نادیده میگیرند بلکه از آن وسیلهای میسازند که در طول تاریخ برایشان قدرت و سودآوری را به ارمغان میآورد. نگاهی دقیقتر به صنعت عظیم «پورنوگرافی»، که محافظهکاران مذهبی در امریکا آن را عامل اصلی طلاق در نیمی از ازدواجهای آمریکای شمالی میدانند، نشان میدهد که مثلاً جنرالموتورز، حامی همیشگی جمهوریخواهان، دهها میلیون ویدئوی سکسی بیشتر از کمپانی «پلی بوی» به بازار عرضه میکند و میفروشد. بیش از ٨ میلیون امریکایی با وصل شدن به شبکه تلویزیون ماهوارهای «دایرکت تی وی» که به کمپانی جنرالموتورز تعلق دارد، سالانه بیش از ٢٠٠ میلیون دلار برای فیلمهای سکسی پول میپردازند. از آنها مومنتر و محافظهکارتر، کمپانی «فاکس نیوز» آقای روپرت ماردوخ است که درآمد حاصل از فیلمهای سکسی کمپانی ایشان، بیشتر از تمامی شبکههای خصوصی از جمله «پلی بوی» است. کمی آن طرفتر، میتوان رد پای کمپانی معروف «ای تی اند تی» را که در دفاع از ارزشهای خانه و خانواده ید طولانی دارد، دید. این کمپانی تدارک فیلمهای شرمآور سکسی برای یک میلیون اتاق در هتلهای امریکای شمالی را به عهده دارد.
تناقض بین ادعای اخلاقی، حرمت گذاشتن به ارزشهای خانواده و دفاع از تکهمسری، فقط محدود به جهان غرب و پشتوانه مسیحی آن نمیشود. در گزارشهای ثبتشده درباره میزان استفاده از سایتهای پورنوگرافی در کشورهای مسلماننشین، کشور بسیار محافظهکار پاکستان با وجود سانسور شدید دولتی، دارای بالاترین کاربر سکس اینترنتی در جهان است. طبق آمار گوگل، از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ پاکستان بالاترین جستجوی اینترنتی درباره انواع غیرعادی سکس نظیر سکس با اسب، الاغ، کودک، و سکس از طریق تجاوز را به خود اختصاص داده است. نویسندگان کتاب «ریشههای سکس در ماقبل تاریخ» برای آنکه بهت ناشی از دیدگاههای غیرمتعارف خود را در بستر ذهنی آرامتری قرار دهند و خوانندگان خود را با واقعیتهای طبیعی سکس انسان آشنا کنند، بیش از هر چیز قرار خود را بر آن گذاشتند تا نقاب کلیشههای ثبتشده در ذهن بشر را بردارند. این دو نویسنده عنوان میکنند که بشر، همسان با بابونها و شمپانزهها، بیش از سایر جانوران فعالیت جنسی دارد. استنادی که در نگاه اول افراطی به نظر میرسد ولی حقیقتی است که میبایست مدتها قبل به یک باور عمومی تبدیل میشد تا بشر ناچار نباشد طبق عقیدهای ساختگی، به دروغ قسم بخورد که فقط مرگ، زندگی زناشویی را از هم خواهد گسست. دروغی که بالاخره در دنیای معاصر بعد از فرو ریختن قرار و مدارهای مذهبی، در عمل و به سرعت در حال برملا شدن است. نگاهی به مشکلات وسیع ناشی از سکوت و کتمان هزارانساله واقعیت فیزیکی انسان، باعث شده است تا در دنیای معاصر، انبوه رشتههای درمانی دست به دست هم دهند تا بر غریزه جنسی بشر سرپوش بگذارند و آن را بیماری لقب دهند، آن هم برای بشری که به هر دری میزند و هر نوع خطری را به جان میخرد تا به نیازهای طبیعیاش پاسخ گوید.
خیانت، دروغ، خانوادههای از هم پاشیده، سردرگمی و شرم، دیگر اتفاقات استثنایی نیست بلکه مجموعه بینهایت گستردهایی است که ضمیر خودآگاه جمعی بشر را مورد ملامت قرار دادهاست. به نظر میرسد بیش از این برای بشر مقدور نیست لذت جنسی را که همواره در ذات طبیعیاش جا داشته است، به خاطر پایداری خانواده، محبت و رفاقت دوستانه سرکوب نماید. در زبان اسپانیایی ریشه اصلی کلمه شریک زندگی (esposas)، هم به معنی «همسر» است و هم «دستبند»ی که به زندانیان میزنند. در زبان محاوره، از ازدواج به عنوان « زنجیری در پا» یاد میکنند. در بسیاری از نقاط دنیا، داشتن همسر برای مردان پایان زندگی جنسی مرد نیز تعبیر میشود. در این باور عمومی غیر محترمانه، زنان نیز مورد توهین قرار میگیرند. چرا زنان باید این احساس کمابیش جهانی را بر دوش بکشند که شریک زندگیشان مدام بر این باور است که به دام او افتاده؟ زنان چرا باید به این بیحرمتی تن بدهند که وجودشان برابر با محدودیت دیگران است؟ و به کدام دلیل منطقی و انسانی، زنان باید این حس ناخوشایند را در تمام زندگی تحمل کنند؟ سازمان خدمات پزشکی امریکا رسماً اعلام کردهاست که ۴۲ درصد از زنان کشور از اختلالات جنسی رنج میبرند در حالی که فروش «وایگرا» بدون کمترین تزلزلی، مدتهاست که رکورد فروش سالانه را میشکند. در تمام جهان، صنعت «پورنوگرافی» بین ۵۷ تا ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد ایجاد میکند و در ایالات متحده امریکا، سهم درآمد اقتصادی ناشی از این سرگرمی، بالاتر از مجموعه مبادلات مالی است که تمام شبکهها و رسانههای عمومی و خصوصی و باشگاههای غولآسای ورزشی تولید میکنند. در همین کشور، کلوپهایی که زنان برهنه در آن میرقصند درآمدشان از همه فعالیتهای نمایشی، باله، موسیقی کلاسیک و جاز بالاتر است. بشر موجودیست بسیار سکسی، و انکار این واقعیت بیش از این فایدهای ندارد. ازدواج سنتی نیز دیگر قادر به سیر کردن نیاز غریزی بشر نیست، و پایه و اساس این نهاد سنتی برای جبران نیازهای جنسی بشر با سرعت تمام در حال فروپاشی است. رهبران سیاسی جوامع بشری نیز یکی پس از دیگری، بعد از کنار رفتن نقاب دروغینِ سمبل خانواده و تعهد، قدرت تحمیق و مرعوب جنسی قرار دادن اجتماع را از دست دادهاند. هر روز برملا شدن فضاحتهای جنسی کشیشان کاتولیک در سراسر جهان نیز بازگوکننده این حقیقت است که نمیتوان به ارزشهای سنتی آنها برای کنترل فشار جنسی که تاکنون بر بشر رو داشته شده است امیدوار بود، و سکس با همه معذورات و محدودیتها اگر از راه درست و سالم تامین نشود، به اشکال آزاردهندهای از جای دیگر سر باز خواهد کرد. Christopher Ryan, Ph.D. & Cacilda Jethá, M.D., Sex at Dawn: The Prehistoric Origins of Modern Sexuality.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
affarin .. in haghighat ast.
-- sima ، Jul 23, 2010معرفی که از کتاب کردید هیچ توضیحی از ریشه ها و راهکار های ممکن نمی دهد.در هر صورت سپاس از پرداختن به این موضوع بسیار مهم.
-- بدون نام ، Jul 23, 2010جانا سخن از زبان ما میگویی!
-- بابک ، Jul 23, 2010این شخص خود را میمون سخنگو میداند , بنابراین انچه میگوید بدرد ما نمیخورد.
-- Ahmad ، Jul 23, 2010پس این وسط چه بر سر عشق می آید؟ اصلا عشق چیست؟ آیا این هم ساجته و پرداخته ای مصنوعی است
-- بدون نام ، Jul 23, 2010هر چه در جامعه ایی ایی محبت و عشق و صمیمیت بیشتر از بین برود جایش را خیانت دروغ و بی مسئولیتی پر میکند.سکس نیاز بشر هست ولی بشر موجودی است که نیزهای روحی خیلی بیشتری نسبت به حیوانات دارد.مثل امنیت و آرامش روحی.و آن هم در گرو پایبندی افراد به ارزشهای اخلاقیست.بشر در سیر تکاملیش به این نتیجه رسید که برای مثل در مورد غرایز جنسی،آن لذتی که در عشق و نزدیکی روحی و وفاداری هست هرگز در لذت جسمی تنها نیست.پس شاید رویکرد انسان به ساختن جامعه ایی با ارزشهای اخلاقی ،هم میتواند با نیزهای طبیعی و غریزی بشر سازگاری داشته باشد.اگر نیازهای روحی بیشتر از نیزهای جنسی نبود ما روزانه شاهد خودکشی یا نابودی زندگی افرادی نبودیم که در عشق ناکم شدند یا مورد خیانت قرار گرفته اند.
به نظر من نهاد خانواده ،باید حفظ شود ولی با تغییرات و نیازهای زمان مدرن وقف داده شود .
-- بدون نام ، Jul 23, 2010به فرض که همه اینها درست ولی داشتن دیسیلین هم بد چیزی نیست. در هر کاری افراط فقط باعث بیماری و ناهنجاری است. نمی دانم کدام کمپانی خرج این زن و شوهر را میدهد ولی حالا 5 میلیون سال پیش اجدادما خیلی ولنگ وار بودن دلیل نیست که الگوی ما باشند. کسی مجبور نیست دکتر شود وقتی پدرش دکتر بوده! هر کسی باید خودش بداند چکار می کند.
-- بدون نام ، Jul 23, 2010نمیشه که الگوی زندگی انسان 5 میلیون سال پیش الگوی زندگی انسان مدرن هم باشه. پس تکلیف تکامل فیزیکی و ذهنی بشر چی میشه؟ این وسط جایگاه عشق چیه؟ اینها برای من سواله
-- حدیث ، Jul 23, 2010بعله وجود پدیدۀ صیغه در فقه شیعه و اصولا چند زنی در اسلام عزیز دلیلی است بر مدعای این دو دانشمند گرامی! خانمها هم که مشغول نماز و روزه و آشپزی و بچه چرانی هستند، دیگر وقت توجه به آیات سکسی را ندارند.
-- بدون نام ، Jul 23, 2010من نمیفهمم چرا همه فقط از غریزه جنسی مردان حرف میزنند , گویی زنان غریزه جنسی ندارند.
-- نگار ، Jul 23, 2010من هم با ازدواج با یک مرد سرد مزاج تمام غرایز جنسیم سرکوب شده و زجر میکشم , آنقدر که برای فرو نشاندن عطشم ناچار به خود ارضایی هستم. پس لطفا اینقدر از محدودیت جنسی مردان با ازدواج دم نزنید. به شخصه زنان زیادی دیده ام که از زندگی جنسی خود با شوهرانشان گله دارند. به نظر من تعداد زیادی از مرد های ایرانی خوش سکس نیستند یا اصلا ناتوان هستند فقط حرص میزنند.
تمام روابط بین یک انسان با دنیای خارج از او بر اساس قرارداد انجام میشود. و این قراردادها الزاماً دائمی نمیباشند. به عنوان مثال در تمام جوامع دزدی امری است که طبق قراداد جریمه دارد(حتا اگر در اثر گرسنگی نانی دزدیده شود). یعنی انسان برای بر قراری رابطه با دنیای خارج از خود و یا ارتباط دنیای خارج با او باید قراردادها رعایت شوند روابط جنسی هم باید از قراردادهای خود طبق قوانین هر جامعه که آن قراردادها را پذیرفتند انجام شوند.
-- ferey ، Jul 23, 2010ممنون. من فکر می کنم مشکل این است که زندگی بشر تحت تاثیر مذاهب که عموما با ریشه های وحیانی خودشان فاصله هنگفتی دارند آنگونه که گویا بیشتر دست ساز خودمان باشند، پر شده است از نسخه های واجب الاجرای متعدد. من به درونم که مراجعه می کنم دو نوع حس مختلف کشف می کنم. یکی تمایل به سکس و دیگری تمایل به صمیمیت با یک دختر. این دو همپوشانی دارند ولی یکی نیستند (یعنی غیر همپوشانی هم دارند!) حالا باید با این غیر هم پوشانی چکار کرد؟ آمدیم و قسمت مشترک طالب کنترل قسمت غیر مشترک شد، نباید انتخاب کرد؟ یعنی همه اش قصه است؟ پس اصلا چرا ما از گل خوشمان می آید؟ مگر ما زنبوریم!؟
-- ممدآقا ، Jul 23, 2010ایده آل این است که تعهد، تقوا و پاکدامنی چه از منظر اخلاقی و چه از دید مذهبی در جامعه ارزش محسوب شده و عشق و ازدواج تا زمان مرگ باوری ریشه دار در اعماق وجود انسان و جامعه انسانی باشد ولی واقعیت در جامعه امروز چیز دیگری است، با خواندن این چند سطر نمی توان در مورد کل کتاب قضاوت کرد ولی آنچه بدیهی است این است که مشکلات امروز جوامع از جمله ایران کتمان ناپذیر است. مطالعه علمی باید تمایل زنان امروزی به تنوع طلبی در روابط جنسی را توجیه کند، این پدیده در مورد آقایان بسی پر سابقه است و حتی ادیانی مانند اسلام با چند همسری حلالش کرده اند ولی این مسأله به شکل بسیار غریبی در میان زنان در حال رشد است. لطفا بیایید کبک نباشیم.
-- آناهیتا ، Jul 23, 2010زنده باد ایدئولژی فاحشگی هم مردانه و هم زنانه.
-- بدون نام ، Jul 23, 2010علی رها
ن آ ک...
به نظر من فقر از ذهن بشر آغاز میشود و و نیازمندیهایش. و تمام این بازیها کار ذهن انسان است همان ذهنی که حتی اکنون در این متن دارد مطلب مینویسد. ذهن بشر بسیار زیرک است و البته بسیار فقیر و برای اینکه لو نرود همه این بازی را سناریو میکند و بازی میکند.
-- بدون نام ، Jul 23, 2010به نظر من انسان وقتی ثرتمند است که رها شده از نیازها است و این بدان معنا نیست که دیگر غذا نمیخواهد سکس نمیخواهد آب نمیخواهد و... نه میخواهد ولی دیگر حریص نیست، دیگر اثباتی برای بودن یا سرپوشی چیزی نیست. و این به شرطی است که وارد همه آن نیاز ها بشود و با تمام وجود عبور کند.
و درنهایت منظور ایسنت تا انسان (با ذهن) طمع کار و حریص وارد عرصه نشود و نیازهایش را برآورده نکند از این مهلکه عبور نخواهد کرد. انسان نیاز دارد حتی سکس بخواهد و ساعتها سکس کند به شرطی که انزال نشود که انزال جز رخوتی خواسته ذهن نیست و در کوتاه مدتی عبور خود را از حرص و طمع و خواستن بی حد و حسرش آزاد میبیند و هستنِ هست را تجربه میکند بی هیچ معنایی که ذهن سازنده مدام آنست.
آرامش مقوله ای نیست که در بیرون از ما اتفاق بیافتد که اینهمه داشتیم (اموال یا شرایطی که قبلا خواستار آن بودیم) و مثلا قرار بود با داشتنشان در آرامش می بودیم ولی باز نگران هم بوده ایم و هستیم و ارامشی در کار نبوده است نگران فردا و دیگر خواسته هایمان.
و این همان نکته است که ذهن برای زنده بودن خود دائما در بازی است و چیزی جدید طراحی میکند و ما را سرگرم تا بدان برسیم اگر رسیدیم طراحی بعدی با اسمی جدید و روشی دیگر،اکر نرسیدیم اسمش را کار و مشغولیات میکذارد و هر چیز دیگر که ما همچنان شتابان به سمت آن و بدون ذره تامل.
و اینگونه است که ذهن بخوبی از نیازهای ما استفاده میکند و مارا سرگرم و نامتعادل. و تکرار میکنم مگر با تمام وجود در آنها غرق شویم و بیرون بیاییم.
و عشق نمایان خواهد شد و نه اینست که ما میگیوییم که همه اینها نیز تعاریف ذهن و تجربیات و است و کلام که از ذهن جاری است قاصر به توصیف دمی از آن.
دوستتان دارم به عشق با هر عقیده ای که دارید و ندارید.
گیرم طبیعت انسان به میمون برگردد و میمون چند همسری را بر تک همسری ترجیح می داده، اما تفاوت اصلی انسان با دیگر موجودات زنده این است که چیزی توی کله اش دارد به نام عقل. و عقل انسان می گوید خانواده ای که بر اساس تک همسری و به شکلی سالم گردانده شود بهترین محل برای رشد بچه هاست.
-- امید ، Jul 23, 2010حالا اگر ما عقلمان را بندازیم دور و بخاطر بخشی از طبیعتمان رفتار کنیم با هزاران فرزند بی سرپرستی که از مشکلات شدید کمبود محبت و تربیت و عاطفه رنج می برند مواجه خواهیم شد
دمت گرم......
-- بدون نام ، Jul 23, 2010ببینید این موضوع سکسی چقدر کامنت دارد! خودش دلیلی بر توجه مفرط آدمی به سکس است.بنابر این برخی از دوستان وعظ و تکرار طوطیانه ی حرف های عصر سلطان محمود غزنوی را لطفا کنار بگذارند. امروزه دوران عقلانیت و علم است و وزن هر حرف در ترازوی دانش سنجیده می شود نه در کلی بافی های پر از گرد و غبار قرون. استشهاد به اسلام را هم بهتر است کنار بگذاریم که دریافت های لا زمانش مال چهارده قرن پیش است. درست این است که در هر دو نیمکره ی مغز ما عقل حاکم باشد. نه این که بخشی از عقلانیت جهان مدرن را پذیرا شویم و بخشی را دور بیندازیم. چنین چیزی ممکن نیست. به این کتاب هم باید با دید علمی و نقد علمی نگریست.
-- فرهنگ دلدار ، Jul 24, 2010توجیه ندین دست این آخوندا!
-- گورزاد ، Jul 24, 2010خب اين مي تونه ترويج فاحشگي باشه چون در اين زمانه كسي نيست كه ندونه خطر و عواقب داشتن شركاي جنسي متعدد مي تونه باعث چه بيماريهاي خطرناك و غير قابل درماني بشه و در ضمن اين افكار مي تونه دنباله رو قوانين هولناكي مانند ازدواج همجنس بازها باشه. در ضمن اين مسائل كجا و چگونه و از چه منبعي دريافت شده و آيا در جامعه علمي به اثبات رسيده و اگر رسيده پس ايدز و هربيس و هپاتيت و غيره و ذالك از كجا در اومده؟ آيا تا به حال همش زائيده ذهن بشر بوده؟
-- بي نام ، Jul 24, 2010و داشتن روابط متعدد براي مردها فقط حكم حرص بيش از حد رو داره چون به قول دوستمون خيلي از آقايون به جاي برطرف كردن مشكل جنسي و خرج كردن براي درمان ناتواني خودشون بيشتر هزينه مي كنند تا با روسپي ها رابطه داشته باشند
البته من به شخصه تعداد انگشت شماري از آقايون رو مي بينم كه به زندگي زناشويي پايبند هستند و من به همشون افتخار مي كنم چون بين همه بديها خيلي شفاف مي درخشند
به نظر میرسه که همچنان در ایدئولوژیکترین دوران تاریخ بشر به سر میبریم. کافی ست نگاهی به کامنتهای قبل از این کامنت بیاندازید.
-- میم الف ، Jul 24, 2010از پوزیتیویست افراطی تا بنیادگرای فوق افراطی دینی ...
بهترین قسمت مقاله آنجاست که واقعیت تاسفآور زندگی زنان را تشریح می کند.
-- بدون نام ، Jul 24, 2010مقاله های شما بسیار جالب است. منتظر خواندن بقیه مطلب هستم
ما یک بحث علمی داریم یک بحث اخلاقی این دو باید به موازات هم حرکت کنند نه نظریه بالا دلیل بر حکم اخلاقی میشه و نه احکام قبل بر طبق نظریات علمی بنا شده منتها اگر بشر فعلی میخواهد طبق شریعت یا فلسفه اخلاقی خاصی زندگی کند که بر اساس مطالعات علمی بنا شده به دو چالش گرفتار میشود
-- بدون نام ، Jul 24, 20101 ایمان به آنچه انسان خود بنا کرده که منوط به ماوراء تصور نمودن و بی نقص پنداشتن آن است و در خود پارادوکس وجودی دارد
2 گریز از اعتقاد و ایمان و در نتیجه گرفتاری در دام دور تسلسل عدم قطعیت و شکل گیری هرج و مرج اجتماعی و سقوط ارزشهای نگهدارنده و در نتیجه پارادوکس تجربه و شکست اعتقادی
پس با این مقدمه اگر بحث فوق را در حیطه اخلاقیات داخل کنیم به هرج و مرج اخلاقی و اعتقادی که نتیجه هر دو حالت فوق است گرفتار شدیم و دامن زدیم ولی اگر بحث علمی فوق را سوای نظریات اخلاقی و فقط یک دیدگاه علمی بدانیم که قابل بحث و حتی قابل رد است از مشکلات طرح آن فاصله گرفتیم
این بحث که ابتدا انسان را از نوع میمون قلمداد کنیم و بعد در مورد ژنتیک تمایلات جنسی اش صحبت کنیم در شروع آن میتواند مورد اختلاف نظریه پردازان فرضیه تکامل باشد چه که گروهی بر این باورند که انسان ممکن است از لحاظ بدنی مشابه نوع حیوانی میمون باشد ولی اختلافات ژنتیکی خاصی در انسان است که این فرضیه را به چالش میکشد و چون بیش فرض اول بحث فوق روی نظریه مورد بحث تکامل نوع بنا شده پس در ادامه نیز با همان پارادایم پیش رفته و دیدگاه مورد نظر نظریه تکامل نوع را دچار چالش جدی خواهد کرد زیرا طبق فرضیه انتخاب اصلح در سیستم هرج و مرج جنسی نوع نمیتواند به حفظ نسل اقدام کند پس قاعده این است که انسان های اولیه اگر حتی چند زنی هم بوده اند بر طبق مذهب خاصی و قانون اعتقادی زمان خود به نگهداری همسران اقدام میکردند و گر نه نوعشان از بین میرفت و باز در نگرش فوق وضعیت فعلی بشر در زمینه نگهداری فرزند مورد نظر باید قرار گیرد
فقط ببینید چقدر این موضوع برای مردم ما جذاب است که این همه comment گذاشته اند .
-- مهدی ، Jul 24, 2010کاشکی تعداد بازدید از صفحات مشخص بود .
این ارگاسم چند ثانیه ای در مرد و چند دقیقه ای در زن ، چه داستانها، جنگها، شعرها، صلح ها، ثروتها، فقارت ها،آشتی ها، جدایی ها،دیوانگی ها، انگیزه ها،ایده ها،مذهب ها،اختراع ها،اکتشافها و ........که نیافریده ! عجبا !
-- ایراندوست ، Jul 24, 2010با سلام به شما خوانندگان عزیز
با تشکر از دقت و توجه شما به مطلبی که نه تنها برای ما ایرانی ها مهم و جالب است بلکه بی شک تعلق خاطر و حساسیت به اینگونه مباحث در تمام اجتماعات بشری نیز همیشه یکسان خواهد بود.
مطمئن هستم که موضوعاتی که به صمیمی ترین و حتی زیباترین احساسات و تمایلات خصوصی بشری می پردازد ضرورتا به نسبت تنوع و تفاوت فرهنگی و اجتماعی تک تک انسانها سرشار است از تفاوت ها و سلیقه های بیکران بشری.
بدیهی تر آنکه، این گونه مباحث به هیچ وجهه نمی خواهد و نمی تواند قراری برای اثبات یک نظریه خاص را با خود یدک بکشد.
تاکید اصلی این گونه کنکاش ها در برانگیختن سئوالهایی است که بررسی و پرداختن به آن، امکان تغییر تعلقات و باورهای به عادت و سنت تبدیل شده را فراهم می کند.
تغییراتی که به نسبت سرعت تحولات شگرف دنیای بسیار پر تلاطم معاصر امری است اجتناب ناپذیر.
امیدوارم بخش دوم مقاله به بخشی از توهمات ایجاد شده پاسخگو باشد.
به امید بهترین ها برای سیاره کوچک ما
-- ونداد زمانی ، Jul 24, 2010چه قدر ترسناک...ناخودآگاه به یاد تعدد زوجات و صیغه افتادم...در نوشته نیامده ولی مشخص است که بشر در متن فوق یعنی مردان!
-- کتایون ، Jul 25, 2010البته در قسمت ازدواج و زندان بان فرض کردن زن منظور ننوشته نوشته شد!!! یعنی زنان باید هر چند وقتی خودشان را در معرض شهوت یک مرد قرار بدهند و مرد که ازشان سیر شد ولشان کند و برود سراغ بعدی ؟
البته اگر زنان هم می توانستند مانند مردان تا هشتاد سالگی به این روند ادامه بدهند شاید از نظر سکسی بد نبود ولی همه می دانیم زن ها در فرهنگ مردسالار که در تمام کره ی زمین به نحوی وجود دارد "تاریخ مصرف" دارند! و خیلی که بخواهند از زندگی سکسی شان لذت ببرند و آن را ادامه بدهند تا چهل و چند سالگی...بنا بر این تن دادن به چنین نظریه هایی یعنی تن دادن به "ابزار جنسی" بودن زن در ماجراجویی های پایین تنه ای مردانه! من که به شخصه ترجیح می دهم بدون مرد باشم تا یک وسیله ی جنسی! به خصوص که زنان غیر از آلت تناسلی چیزی هم دارند به نام احساسات...اصلن تکلیف عشق و علاقه چه می شود؟!
تکلیف آن بچه هایی که قرار است از هر کدام از این رخت خواب ها به وجود بیایند چه می شود؟
احساس مسئولیت چه می شود؟
همه این ها فدای شهوترانی های مردان؟!
یعنی چون بشر ،که البته معلوم است منظور مردان هستند، برای سکس حرص می زند باید کاری کرد که هی حریص تر و حریص تر و بی بندوبار تر شود ؟ یعنی دایما سکس سکس سکس ...همه چیز فدای سکس...هی بیشتر ...هی حریص تر...هی سکس...بی خود نیست از فرهنگ امریکایی سکس چکه می کند! زن بودن را هم همین هالیوود نشان مان می دهد که چیست؟! زن لاغر بلندبالای سکسی و البته جوان...بقیه هم بروند سرشان را بگذارند و بمیرند! در فرهنگ یونان بود که زنان روسپی را که به پنجاه می رسیند سر می بریدند؟! حالا فرهنگ امریکایی-هالیوودی نوع دیگر همان را دارد ترویج می کند...نظریه پردازهای شان هم به این منوال! بی خود فکر کردیم در دوران جدید قرار است وضع زنان بهتر شود.دقت که می کنم همه چیز دارد به شکل و ظاهری دیگر تکرار می شود...
در ضمن اگر قرار است در تعدد زوجات از انسان های اولیه و اجداد میمونی مان تبعیت کنیم چرا از آدم خواری و توحش آن ها الگو بر نداریم؟! کلن بی خیال همه رشد و تکامل های بشری در طول میلیون ها سال. توحش را عشق است!
-- کتایون ، Jul 25, 2010راستی این دو تا نویسنده چرا همسرند؟! با نظریه ای که دادند در تعارض است:)
اگر ذات بشر این بود پس با چند همسری باید به آرامش میرسید اما مبینیم که این طور نیست!!!!!!!
-- شادی ، Jul 25, 2010وجه بارز رویکرد کریستوفر رایان و همسرش درافتادن با ایدئولوژی رسمی است. پیامد آزادسازی میل جنسی و فراخوان به بازگشتی ورا-اخلاقی به انسان طبیعی ( با فرض پذیرش مفهوم انسان طبیعی ) به فروپاشی کامل و بلادرنگ نظم موجود دیکته شده از سوی نظام سرمایهداری میانجامد. سترون کردن دستگاه پیچیده کاپیتالیسم برای به انقیاد درآوردن سکسوالیته (این هم از همان مفاهیم فوکویی ست) و فرم بهرهمندی از میل و اندام جنسی توسط افراد گونه انسانی که تحت فرمان نظم کاپیتالیستی ( به شکل فوکویی آن ) و مبتنی بر کنش مبادله به حرکت در میآیند، نهایتا به دیسفانکشن کردن خود ساختار ایدئولوژیک حاکم خواهد انجامید و با این کار تمام دستاورد ایدئولوژی رسمی در دست کم صد سال اخیر حول موضوع سکسوالیته را منهدم خواهد کرد.
-- میم الف ، Jul 25, 2010اینکه افراد به شکل تخطیهای روزمره فردی گاه و بیگاه در پرده و دور از چشم نظم موجود ( دیگری بزرگ ) دل مشغول برآوردن امیال جنسی و وررفتن با لیبیدوی تحقق نیافته شان (انرژی سرکوبشده روانی به زعم فروید و لکان و یا شکل پیشا تاریخی - زیستی آن چنان که کریستوفر رایان و همسرش سعی در بازنمایی آن دارند) هستند ، همان شگردی ست که اتفاقا میخواهد سکسوالیته را نیز در نظم موجود ادغام کند و آن را وارد چرخه مبادله نماید. تمام مثالهایی که در همین توضیح کوتاه محتوای اثر ( SEX At DAWN) آورده شده و ظاهرا متن اصلی با ارجاع به همین فاکتها سعی در حل و فصل تقابل موجود میان " انسان در مقام حیوان شهوانی / انسان به انقیاد در آمده در ایدئولوژی " دارد ، نمونههایی هستند که به درستی نشانههای جهان هار سرمایهداری را باز نمایی میکنند ، آمار هولناک مربوط درآمدهای ناشی از پورنوگرافی ، انفجار لگامگسیخته دادههای پورنو در سایتهای اینترنتی ، شبکههای ویدئویی و تلویزیونی و ... و اضافه کنید حجم انبوهی از آن دست مسائل استثنایی که به دلیل قرار گرفتن در آنسوی خطوط قرمز ایدئولوژیک اصلا قرار است هرگز فاش نشود ، مانند سوء استفادههای جنسی از کودکان دختر یا پسر و ...
یکم پاراگرافهای وسط از اصل مطلب حاشیه رفته که متاسفانه ارزش کتاب رو کم میکنه و خوب بیان نشده. گفته های کتاب مشخصا گفته هایی خردمندانه هست که به این زودی قابل درک مخصوصا از طرف توده ی عوام نیست. یکی از بیشترین طرفداران متعصب ازدواجهای سنتی خود بانوانی هستند که علیرغم تحصیلات عالیه شان متوجه نیستند که کلاه گشادی بر سر اونها گذاشته میشه!! بشر همواره با رشد سطح شعور و تمدنش نیازمند ابزارها و قوانین جدید هست ولی ازدواج هنوز برای عصر کشاورزی خوب هست!!
-- رایان ، Jul 25, 2010تا زمانیکه طبیعی بودن سکس با تمام قلب پذیرفته نشود، هیچکس نمی تواند کسی را دوست بدارد.میخواهم به شما بگویم که سکس الهی است.انرژی سکس الهی است، انرژی خدایی است.برای همین است که این انرژی می تواند زندگی جدید بیافریند.جنسیت بزرگترین و اسرارآمیزترین نیرو است.تمام این ضدیت با سکس را دور بیندازید.اگر می خواهید عشق در زندگیتان ببارد، از این ستیز با سکس دست بکشید.سکس را با سرور بپذیرید.قداست آنرا تحسین کنید.
-- قاصدک ، Jul 26, 2010اینهایی که گفتم سخنان فی البداهه اوشو برای دوستان در شهر بمبئی می باشد که بعدها به صورت کتاب درآمد با عنوان « از سکس تا فراآگاهی ».این کتابی نیست که با سکس موافق باشد، بلکه تنها کتابی است که با سکس مخالف است، ولی عجیب است... این کتاب می گوید که راهی برای رفتن به فراسوی سکس وجود دارد، می توانید به ورای سکس بروید.سکس نباید چیزی قبیح باشد، نباید سرکوب شود، بلکه باید حرمتی عظیم داشته باشد، زیرا ما از آن زاده شده ایم.سکس خود منبع حیات ما است.
در پشت اشتیاق برای سکس، یک تجربة مذهبی، یک تجربه روحانی وجود دارد.اگر بتوانیم از آن تجربه آگاه شویم، می توانیم به ورای سکس برویم.اگر نه، در سکس زندگی خواهیم کرد و در سکس خواهیم مرد.
در جایی دیگر از سخنش می گوید: امروزه شرافت انسان پست تر و پست تر شده طوریکه به قهقرا می رود.برخی از مردم نابودی معیارهای اخلاقی را سبب آن می دانند.در حالیکه برخی دیگر آن را به تاثیرات کالی یوگا(عصر تاریکی) نسبت می دهند.ولی تمام اینها بی معنی است.تنها تفاوت در یک چیز است: کیفیت سکس سقوط کرده است.سکس قداست خود را از دست داده است، سکس به یک چیز تحمیلی مضمحل تبدیل شده است.سکس تقریبا مرتبه ای خشن یافته و دیگر عملی عاشقانه نیست.تا زمانیکه ادراکی عمیق و یک هماهنگی را وارد عمل آمیزش جنسی نکنیم، تا وقتی آن را دری بسوی فراآگاهی نسازیم، انسانیت بهتر نمی تواند بوجود آید.
این کتاب ارزش یکبار خواندن را دارد.من که از خوندنش بسیار لذت بردم.به شما هم توصیه می کنم اگه اون رو نخوندید، بخونید.
ضمنا اون عکس آخریتون مبهم و گنگه.سر یه عروسک و یک بدن لخت از یک زن چاق و فربه!
در تحقيقى كه در سال 1989 توسط مجله امريكائى" روانشناسى و سكس انسانى" بعمل آمد از دختران دانشجو در خوابگاه دانشگاه ميخواهند كه هنگام شب بيرون بروند، مردى را كه نميشناسند انتخاب كنند و بعد از كمى تعريف از سر و قيافه اش او را براى سكس به خانه خود دعوت نمايند. نتيجه آنكه 80 درصد از مردان دعوت زنان ناشناس را پذيرفته و حاضر مى شدند با آنان بخوابند.فكر ميكنيد كه اگر همين اقدام در مورد زنان انجام ميگرفت چند درصد آنان دعوت مردان ناشناس را براى خوابيدن با آنان مى پذيرفتند؟ 5 يا 10 درصد؟ و يا اصلا هيچ زنى حاضر به خوابيدن با مردى كه نميشناخت در همان لحظة دعوت نميشد؟ هر درصدى را كه حدس بزنيد شكی نيست كه در اين مورد تفاوت فاحشی بين زن و مرد وجود دارد.چرا؟ زيرا از نظر زنان خوابيدن با يك مرد يعنی خود را در اختيار او قراردادن و بعبارت ديگر به رايگان دادن كالاي سكس خود به او ، و البته کمتر کسی و به ندرت كالايش را در ازاء هيچ ، به چوب حراج نمى بندد.
اين متاسفانه طرز تفكرى است كه اكثر زنان با آن بار آمده اند و نام آنرا نجابت گذارده اند. نتيجه اينكه اگر زنى قواعد اين معامله را رعايت نكند و تنش را در ازاء هيچ و تنها بخاطر دوست داشتن در اختيار كسى بگذارد متهم به بى عفتى يا حداقل به بى بند و بارى ميشود.چون قواعد معامله را زير پا گذارده است.چيزى كه دقيقا در مورد او ميگويند اين است كه براى خودش ارزشى قائل نيست كه البته منظور براى تنش ميباشد. و البته بنابر قواعد بازي درست هم ميگويند. چون او به نتش بعنوان يك كالا، يعنى چيزى كه لازمة مصرف آن توسط ديگرى در ازاء پرداخت پول يا چيزى معادل آن ميباشد نگاه نمی کند.آيا اين در مورد كشورهاى مدرن و سرمايه دارى مثل آمريكا صادق نيست؟ و زنان و دختران در اين كشورها صرفا بخاطر ميل و علاقه شخصى است كه با كسى ميخوابند؟ به آمار زير توجه كنيد:
بنا به گزارش وحشتناك "سازمان پزشگى امريكا " درتحقيقى كه از پسران و دختران 12 تا 15 ساله بعمل آمده 63 در صد از پسران و
46 درصد از دختران مورد سئوال در اين تحقيق گفته اند سكس با زور اگر پسر "پول زيادى براى دختر خرج كرده باشد" قابل قبول است.
بايد توجه داشت كه دختران و پسران عقايدشان را از هنگام تولدشان با خود نمى آورند ، بلكه آنها را از محيط اطراف خود يعنى از
خانواده ، مدرسه و رسانه هاى گروهى ميگيرند.
هميشه اين زن است كه تنش را در اختيار مرد
ميگذارد. هيچوقت نميگوئيم مرد تنش را در اختيار زن گذاشت . چرا؟
چون زن هميشه در اختيار گذارنده و دهنده است و مرد گيرنده و استفاده كننده و نتيجتا ، چنين رابطه اى اگر پولى شود، در آن زن فروشنده و مرد خريدار ميشود.
به عبارت ديگر، چون در واقعيت چنين چيزى وجود دارد از اينرو بيان آن در زبان نيز چنين است و اين خود دليل ديگرى بر اينست
كه در جامعة مردسالار متاسفانه زنان در رابطه اشان با مردان بدرجات متفاوت دهنده يا فروشنده سكس و مردان خريداران آنند .
نكته جالب ديگر اينكه از آنجا كه زبان ، روابط اجتماعى را در خود منعكس ميكند ، در جوامعى كه زنان از حقوق بيشترى برخور دار
اند، در زبان رايجِ آنها، كاربرد چنين عباراتى كمتر معمول است.مثلا در زبان انگليسى در اين مورد بيشتر از كلمه خوابيدن و نه در اختيار او گذاردن استفاده مى شود.
-- بهزاد ، Jul 26, 2010با این اشاره کوتاه و ناقص در مورد این کتاب نمی شود در مورد آن نظر داد و قضاوت کرد.کل کتاب باید خوانده شود تا بتوان چکیده ای از آن را به عنوان نتیجه گیری و یا برداشت از آن ارائه داد.
-- سیامک ، Jul 26, 2010من میتونم فقط بگم کسانیکه اظهار می دارند سکس یک عمل قبیح و ناپسند است و فقط برای تولید نسل است، بواقع دارن از امیال طبیعی درون خودشون فرار می کنند و به نوعی تظاهر می کنند.
khailiiiiii aaaalllllllllliiiiii bood . in ketab harfe dele douro zamane ma ro mi zanand
-- \Parviz ، Jul 26, 2010مدت مدیدی بود ذهنم درگیر همچین موضوعی بود و فکر نمیکردم روی اون کار علمی هم صورت گرفته باشه . من خودم پزشک هستم و معتقدم برای درک بسیاری از مشکلات و مسائل رو به افزایش بشر امروزی بهترین روش نگرش مبتنی بر میمون وارگی انسان است . تا وقتی انسان خودش رو یک سطح بالاتر از هم نوع های دیگه اش میدونه خیلی از مفاهیم هم غیر قابل حل میشه
-- عابر پیاده ، Jul 28, 2010"مثلاً جنرالموتورز، حامی همیشگی جمهوریخواهان،"????!!
-- babak ، Aug 1, 2010It is interesting how this article never miss a chance to embarrass Republicans by lying!
GE has majority stake in MSNBC a very far liberal news outlet.! I hope all other information in this article are indeed factual and not to mislead people to push his point by means like lying
پس نتیجه گرفته میشه که سکس اونقدر مهمه که این همه واسش کامنت گذاشته میشه
-- بدون نام ، Aug 26, 2010خدا همه چیو واسه انسان آفریده
اینم نه از بین بردنش درسته نه افراط
که تو جامعه ما از بس تحریم کردنش جواب معکوس میده و فکر جوونا فقط به سکس کار می کنه نه چیز دیگه