Oct 2010


داستانی از موحد تاری مرادی
حرف اضافه

موحد تاری مرادی: شاید خیلی دیر شده باشد، اما می‌نویسم تا بفهمی حرف اضافه چیزی بیشتر از آن است که توی مدرسه یادت داده‌اند چیزی بیشتر از: بر، به، از، با، در و ... می‌نویسم تا یادت بماند حرف اضافه چطور می‌تواند برای یک آدم معمولی دردسرساز شود. می‌نویسم توی چندبرگ کاغذ که به قیمت دو بسته وینستون قرمز برایم تمام شده و باید بدون اینکه چیزی را خط بزنم بنویسم، چون دیگر نه وقتی هست و نه بسته‌ی سیگاری.



گفت‌وگو با رضا تیموریان، قهرمان پرورش اندام
ورزش، آزادی و جنبش سبز

رضا تیموریان قهرمان پرورش اندام که در مسابقات اوپن بدن‌سازی و فیتنس جهانی در کشور نروژ در اسلو مقام چهارم را کسب کرده و روز ۲۶ سپتامبر در سالن با بازوبند سبز به میدان رفته، حالا در شهر برلین است. رضا تیموریان که در سال ۱۳۷۷ دانشجوی رشته‌ی کامپیوتر دانشگاه تهران بوده، همزمان با جنبش دانشجویی در ۱۸ تیرماه از دانشگاه اخراج شده و قهرمان مسابقات پرورش اندام تهران و ایران بوده و عضو تیم ملی هم هست.



«راست‌نمایی و راست‌گویی»

مسیح علی‌نژاد، ژورنالیست را در فضای مطبوعات و رسانه‌ها می‌شناختم؛ روزنامه‌نگار جوانی که به جانبداری از انصاف و عدالت و انسان‌دوستی و وطن‌پرستی برخاست و در خیل روزنامه‌نگارانی که جامعه‌ی ملتهب و منتظر دهه‌ی هفتاد شمسی ساخته و عرضه کرده بود، اعتماد برانگیخت. دروغ نمی‌گفت؛ حتی اگر اشتباه می‌کرد. از جایی سرمشق و فرمان نمی‌گرفت. دلش را می‌نوشت. احساسش را بیان می‌کرد.



تپه ماهور

رضا تقوی: معلوم نبود آخرش چی می‌شود. با ماشین خودم تو خیابان در حال حرکت بودم. گرچه همه جا به‌هم ریخته بود، اما از میون کوچه پسکوچه‌های خلوت حرکت می‌کردم. شهر خلوت می‌شد، شلوغ می‌شد. هیچ چیزی مشخص نبود. داشتم می‌رفتم پیش‌اش. مدتی بود ازش خبر نداشتم. هرچی بهش تلفن زدم، جواب نداد. سن و سال زیادی ازش نگذشته بود، اما گوش‌های نسبتاً سنگینی داشت.