خانه > عباس معروفی > Oct 2009 | |
Oct 2009کارگاه داستان - ۴ همانند داستانهای دانیل خارمسبندرت پیش میآید که کسی این گونه نوشتههای کابوسوار و رؤیاگونه را چاپ و منتشر کند. هوشنگ صناعیها که خود آرشیتکت و نقاش است، گاهی از این گونه یادداشتها مینویسد. من به علت حضورم در فرانکفورت وقتی داستانش را شنیدم، شباهت نوشتهاش با کارهای دانیل خارمس مرا برآن داشت که در برنامهی «کارگاه داستان» این هفته آن را در اختیارعلاقمندان و شنوندگان رادیو زمانه قرار دهم. ادبیات مقاومت برای روزگارانی دیگرمردم مغلوب هرجا فرصتی بهدست آوردهاند، از روزگار رفته حکایت کردهاند و رفتهاند. به خط نوشتههایی بر دیوارهای شهر یا یادداشتهایی که لابهلای تیترهای درشت فرمانروایان به چشم نمیآید. روزنوشتها در ادبیات مقاومت نجیبانهترین دست و پا زدن ملتی است که از سر ناگزیری معمولاً در دفترچههای اهل قلم باقی میماند. یکی از این روزنوشتها نوشتهی محمد یعقوبی نمایشنامهنویس مطرح معاصر است ادبيات مقاومت در انتظار وقت مناسبهنرمندان برجسته و مشهور از حضور در جشنوارهی تئاتر فجر نیز سر باز میزنند. راستش دولت کودتا هر طرفش را که نگاه کنی، برای هنرمند مردمی، جز بدنامی و ننگ به ارمغان نخواهد داشت. دیگر برای هنرمندان ذکر دلیل لزومی ندارد. همین یک جمله که «من در جشنوارهی شما شرکت نمیکنم» یا «نمایشهای خود را به وقت مناسبی موکول خواهم کرد»، کفایت میکند. ادبيات مقاومت انتشار رمان ذوبشدهرمان «ذوبشده» خيالها و خاطرههای من از فضايی است که در آن نفس کشيده و زيستهام، داستان نويسندهای که زير بازجويی و شکنجه ناچار به قصهپردازی شده، آنگاه در قصههای خودش گم میشود. حاصل کار و تلاش داستانی من در سالهای جوانی است که میبايستی در همان زمان، يعنی ۲۶ سال پيش انتشار میيافته، نقد میشده، و بر کار و راه ادبیام تأثير میگذاشته. اما ما آدمهايی هستيم که زمان و مکانمان بههم ريخته، نمیدانيم کِی چرا کجاييم! کارگاه داستان ۳ چشم در چشم این راویداستان کوتاه «دوئل» گفتوگوی دست و ذهن یک نویسنده جوان است که دارد دوئل بزرگی را تمرین و تجربه میکند. دوئلی که همواره بین نوشتن و نویسنده برقرار است. و پرارین حاجیزاده به این دوئل نور تابانده تا چنین فضایی بسازد. اما هر دو سوی این دوئل کمرنگ است... او نشان میدهد که عوامل بیرونی همیشه نویسنده را شاخ میزنند... کارگاه داستان ۲ داستانهای دولايهرامین سلیمانی نویسندهی جوانی است که در دوسال گذشته بیش از نوشتن مشغول خواندن بوده. خواندن متون کلاسیک و ادبیات جدید جهان به طور توأمان و موازی. او تلاش میکند که از خود یک نویسنده بسازد، و من شاهدم که به طور جدی برای این کار وقت میگذارد و تلاش میکند. امیدوارم که بداند نویسنده بودن کافی نیست، نویسنده شدن هنر است. ادبيات مقاومت در آستانهی نورشعرهای ناظم حکمت، درواقع شعرهای تغزلی او، عاشقانه هایی است که بیشتر آنها را در زندان یا تبعید برای همسرش سروده است. او هشت سال تمام از این سوی آب به آن سوی آب نگاه میکرد و برای همسرش نامه مینوشت. شعرهایی در قالب نامه یا نامههایی در قالب شعر. که هیچ ردی از زنجموره و ناله در آن وجود ندارد. عاشقانه هایی سراسر امید و نوید. عاشقانه هایی که بخشی از شعر مقاومت ترکیه و جهان به حساب میآید. ادبيات مقاومت موهای خاکسترشدهی شولام«فوگ مرگ» پاول سلان همانقدر شهرت دارد که «گرنیکا»ی پابلو پیکاسو در بین مردم شناخته شده است. این چندصدایی مرگ دقیقاً همان فوگ مرگ است. چنانکه فوگ در موسیقی به ساختاری اطلاق میشود که از مجموعهی صداها تشکیل شده، در حالی که همه یک تم را تکرار میکنند؛ همه برای کشتن ما به صدا درآمدهاند. برای ما که همه مثل هم هستیم و مجموعهی من و تو و او میشویم ما که جایی زندگی میکنیم. این حضور و چهرهی ما است که از زمین محو میشود. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|