تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
ادبيات مقاومت

«تفنگت را زمین بگذار»

به ندرت می‌توان در تاریخ و فرهنگ ملتی ادبیات مقاومت و موسیقی توأمان را با زبان صلح و دوستی و مهر و محبت یافت.

Download it Here!

گاه می‌شنویم که به هنگام حمله‌ی اعراب به ایران مردم منطقه‌ای تلفات کمتری دادند تا زبان و فرهنگ خود را بر مهاجمان بقبولانند. آن هم در مقابله با مهاجمانی که به قصد غلبه‌ی فرهنگی و سیاسی و دینی و اقتصادی پا به سرزمین ایران نهاده بودند.

مبارزه‌ای به درازای تاریخی هفتصد ساله که سرانجام دین اسلام و زبان عربی در این سرزمین نرم شد و خوی ایرانی و انسانی گرفت. به گونه‌ای که دین و فرهنگ‌شان گاه به شمایل فرهنگ ایران درآمد، گاه گشت و گاه در جامعه چرخید و عاقبت برگشت.

تفنگت را زمین بگذار
تفنگت را زمین بگذار

که من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجار
تفنگت دست تو یعنی سلام آتش و آهن

و می‌شنویم و می‌خوانیم که هنگامه‌ی حمله مغول¬ها به ایران مردم شهر یا منطقه‌ای تلفات جانی نداشته‌اند و با مغول‌ها همان کردند که با اعراب کرده بودند. چه اگر عرب‌ها و مغول‌ها و ترک‌ها در تهاجم‌های‌شان بر ملت ایران غلبه‌ی کامل فرهنگی می‌یافتند امروز چیزی به اسم زبان فارسی یا فرهنگ ایرانی وجود نمی‌داشت.

گویی ملتی چکش به دست کنار سندان ایستاده بودند و شمشیر آخته‌ی مهاجمان را نرم می‌کردند.

زبان آتش و آهن
زبان خشم وخونریزی است

زبان قهر چنگیزی است
بیا بنشین، بگو بشنو

بگو، بشنو، سخن شاید
فروغ آدمیت را در قلب تو بگشاید

مبارزه تمامی ندارد و باز می‌بینیم که در سی سال گذشته گروهی به قصد غلبه‌ی فرهنگی و سیاسی و ایدئولوژیک، فرهنگ و زبان و خاک و ادبیات ایرانیان را نشانه گرفته‌اند تا برای مقاصد اقتصادی و سیاسی و ایدئولوژیک خود، آن چه را که سد راه‌شان است را از میان بردارند. آنچه را نمی‌پسندند پاک کنند و باز می‌بینیم بوی کتاب‌سوزی و تخم‌ریزی فساد فرهنگی می‌آید.

ادبیات و فرهنگ در این میان به زبان‌های گوناگون قد می‌افرازد تا از آفت‌های گوناگون خود را مبرا کند. به سیاه چاله‌ها و تاریکی‌ها نور بتاباند. پدیده‌های شوم ضد بشری را افشاء و رسوا کند و شعر و قصه‌ی خود را هم بگوید.

تفنگت را زمین بگذار
تفنگت را زمین بگذار

تا از جسم تو
این دیو انسان‌کش

برون آید، برون آید

بار دیگر شهرزاد در کالبد نویسندگان و شاعران جان گرفته که هم قصه بگوید و هم بلا از دختران شهر بگرداند. ادبیات مقاومت با شهرزاد آغاز می‌شود. با این هسته‌ی اصلی هزار و یک شب که وقتی شاه‌زمان هر شب دختری را به بستر می‌برد و صبح او را می‌کشت. شهرزاد که دختر بزرگتر وزیر بود، به پدر گفت:

پدر مرا بر َملِک کابین کن. یا من خود نیز کشته شوم یا بلا از دختران شهر بگردانم. از آن شب قصه‌های تو در توی خود را آغاز کرد. هر شب قصه‌ای نا تمام برایش گفت و چشم جنایت شاه را بست. از آن زمان ما دارای ادبیات مقاومت شدیم.

تو از آیین انسانی چه می‌دانی ، چه می‌دانی
اگر جان را خدا داده است

چرا باید تو بستانی
چرا باید، چرا باید

که با یک لحظه‌ی غفلت
که با یک لحظه‌ی غفلت این برادر را

به خاک و خون بغلطانی
به خاک و خون بغلطانی

برادر را به خاک و خون بغلطانی

و همین دیروز و امروز بود که شاعر شهر ما، زنده یاد فریدون مشیری شعر تفنگش را سرود. «تفنگت را زمین بگذار». و دیگر به چه زبانی می‌توان با حاکمان سخن گفت. تفنگت را زمین بگذار که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار. اتفاق مهم، اجرای موسیقی و هماهنگی توأمان شعر و موسیقی است.

اجرای موسیقی، زبان و دستگاهی که استاد محمدرضا شجریان برگزیده، با استفاده از دانش موسیقی تعزیه و موسیقی سنتی همانی است که در یاد ملت ایران هماره خواهد ماند.

گرفتم در همه احوال
حق‌گویی یا حق‌جویی

و حق با توست
ولی حق را برادر جان

به زور این زبان نافهم آتشبار
نباید جست

نباید جست

اگر باز شد وجدان خواب آلوده‌ات بیدار
اگر این بار باز شد وجدان خواب آلوده‌ات بیدار

تفنگت را زمین بگذار
تفنگت را زمین بگذار

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

http://hesamfiroozi.blogfa.com/post-68.aspx
مطلبی خواندنی در همین زمینه از دکتر حسام فیروزی

-- احمد ایمانی ، Sep 11, 2009

"فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید" درست است. لطفا تصحیح نمایید.

-- بدون نام ، Sep 12, 2009

سطر هايي که براي تنظيم ريتم ترانه ،دو بار - وياحتي سه بار - تکرار وخوانده مي شود،در نسخه اصلي شعر وجود ندارد وحق اين بود که منتقد محترم به اين موضوع توجه مي کرد.

-- بدون نام ، Sep 12, 2009

سلام و خسته نباشید
متأسفانه فایل صوتی برای من قابل دانلود نیست، مشکلی وجود داره؟

-- صبا ، Sep 12, 2009

داستان واقعا تبدیل به یاسین خواندن شده و انگار خیلی ها هنوز باور ندارند که حاکمان ما بدل بی نظیر طالبان هستند. آنهاوحشیانه ملت را به بندو خاک و خون و تجاوزکشیده اند و شما با شعر و موسیقی و هنرو پلاکاردهای سبز رنگ و شعارهای صلح به جنگشان می روید؟؟!! نمی دانم به نظر من یک کمی مسخره س.

-- N ، Sep 13, 2009

ممنونم از شما استاد .

دل تنگ شما
بامهر

mohamad.persianblog.ir

-- سیدمحمد مرکبیان ، Sep 25, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)