تاریخ انتشار: ۵ مرداد ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
نگاه

شمس و مرثيه‌های عاشقانه

مروری بر کتاب تازه‌‌‌ی شمس لنگرودی با نام «بیست و دو مرثیه در تیرماه» که درباره‌ی حوادث اخیر در ایران سروده و منتشر شده است.

Download it Here!

سنجاقک‌ها را نکشید آقایان
مرگ مرگ می‌آورد

من یک سنجاقکم

هلیکوپترهای شما سنجاقک نیستند

من یک ماهی‌ام

وقتی که سرخ شده

به تمنا نگاه می‌کند

من یک ماهی سرخم

به پرنده‌ها شلیک نکنید آقایان

مرگ مرگ می‌آورد

حالا که فقط از سوراخ تور نصحیت‌تان می‌کنیم

می‌دانیم در تابه‌‌تان سرخ می‌شویم

اما شما که طیرابابیل را دیده‌اید

ما جز همین پر کوچک‌مان چیزی نداریم

اما سنگ‌هایی که در کف‌مان جا می‌گیرند

چندان بزرگ‌تر از سرتان نیستند

مرگ مرگ می‌آورد آقایان

به ما شلیک نکنید

که شما هم می‌میرید.

اخیراً کتابی الکترونیکی منتشر شده است با عنوان «بیست و دو مرثیه در تیرماه» از شمس لنگرودی. کتاب با حجمی کوچک و الکترونیکی فریادی ماندگار از روزگار تلخ و سیاه کودتاست که روزهای ما را تصویر می‌کند. شاعری در میان مردم در کوچه و خیابان، عاصی و دربه‌در به دنبال جسد بچه‌هاش آواره شده است. نه شب دارد نه روز. نه روز را به شب می‌رساند، و نه می‌داند با شبش چه کند، با خیالش، با رؤیاهاش، با غصه‌هاش و تنها با کلمات گریسته است.
کتاب «بیست و دو مرثیه در تیرماه» از لحاظ احساسی و قدرت شعری شاید ادامه‌ی «پنجاه و سه شعر عاشقانه»‌ی شمس لنگرودی باشد. شعرهای کتاب همه با شماره نام گذاری شده و شعر شماره‌ی یک آن چنین آغاز می‌شود:



برای دخترم ندا آقا سلطان!

دخترم سنت‌شان بود زنده‌ به گورت کنند
تو کشته شدی،

ملتی زنده به گور می‌شود

ببین که چه آرام سر بر بالش می‌گذارد

او که پول مرگ تو را گرفته

شام حلال می‌خورد!

تو فقط ایستاده بودی و خوش‌دلانه نگاه می‌کردی
که به خانه‌ات برگردی

اما دیگر اتاق کوچک خود را

نخواهی دید دخترم

و خیل خیال‌های خوش آینده

در در و دیوارش پر پر می‌زند

تو مثل مرغ حلالی

به دام افتادی

مرغی حیران

که مضطربانه چهره‌ی صیادش را

جست‌وجو می‌کند

تو به دام افتادی

همچون خوشه‌ی انگوری که لگدکوب شد

و بدل به شراب حرام می‌شود.

کیانند اینان پنهان بر پنجره‌ها، بام‌ها

کیانند اینان در تاریکی

که با صدای پرنده‌ی خانگی پارس می‌کنند؟

بلبلانند میلیون‌ها تن که گرد گلی نشسته
و نام تو را می‌خوانند

یعنی ممکن است صداشان را

که برای تو آواز می‌خوانند نشنوی؟

یعنی پنجره‌ات را بستند

که صدای پیروزی خود را هم نشنوی؟

ببین که چه آرام سر بر بالش می‌گذارد

او که صید حلال می‌خورد.

این که شجریان دو بار نسبت به پخش برنامه‌هایش از رسانه‌های دولتی اعتراض تند نشان داد و حتا از آنان شکایت کرده، فرهاد فخرالدینی از ارکستر ملی رفت، فرامرز اصلانی برای همه‌ی نداهای ایران می‌خواند، آوازهای شهرام ناظری، شعر زیبای سیمین بهبهانی و کارهای بسیاری از هنرمندان ایرانی در سراسر جهان به زبان ساده می‌گوید که تقریباً تمامی هنرمندان ایران نسبت به کودتای دولت علیه مردم ایران واکنش نشان دادند.
فارغ از مسایل سیاسی، این خشونت و رفتار غیرانسانی، این تیرهای شلیک شده در صف مردمی که مسالمت‌آمیزترین روش را برای اعتراض‌شان برگزیده بودند، نه تنها هنرمندان حساس که تمامی آحاد جامعه را غمگین و عصبانی کرده است. گاهی به نظر می‌رسد فشار آن قدر سنگین است و پشت دیوارهای سیمانی چنان گرفتار می‌آیی و دستت و صدایت به جایی نمی‌رسد که شمس لنگرودی در کتاب تازه‌اش می‌سراید:

پس این فرشتگان به چه کاری مشغولند
که مثل پرندگان

راست راست می‌چرخند در هوا

سر ماه حقوق‌شان را می‌گیرند

پس این فرشتگان به چه کاری مشغولند

که مرگ تو را ندیدند

کاش پر و بال‌شان

درآتش آفتاب تیر بسوزد

ما با ذغال‌شان شعار خیابانی بنویسیم

پس این فرشتگان پیرشده جز جاسوسی ما

به چه کار بد دیگری مشغولند

که فریاد ما به گوش کسی نمی‌رسد.

این روزها خبرهای بد از در و دیوار می‌ریزد. یک دانشجوی فوق‌لیسانس تئاتر هم جزو کشتگان ماست، یعقوب بروایه که محمد رحمانیان نویسنده‌ی سرشناس درباره‌ی او سوگ‌نامه‌ای نوشته است با عنوان «تو در پرولوگ مرده‌ای». یعقوب هم یکی دیگر از شهدای روزهای سیاه اخیر است. یاد تاریخ بماند مردمانی با شاخه گلی در دست برای آزادی به راه افتادند و با گلوله به خاک و خون کشیده شدند.
یعقوب شاگرد شمس‌ لنگرودی بوده و او در کتاب تازه‌اش برایش یک شعر سروده است. شعر شماره‌ی شش و این گونه آغاز می‌شود:



یعقوب بروایه دانشجوی من بود!

با ردا و عصا
به سوی تو بال می‌زند مرگ

بگریز یعقوب بروايه، بگریز

تلألو شادی در چشمت نمی‌گذارد

چهره‌ی مرگ را ببینی

بگریز یعقوب بروايه، بگریز

تو در ستایش زندگی به خیابان رفته بودی

مرگ به تو هدیه کردند، بگریز

یعقوب بروایه بگریز.


Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)