تاریخ انتشار: ۹ اردیبهشت ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
هفتاد ثانيه با چهره‌ها

ايران يعنی همه چيز

مهرانگیز کار حقوقدان، روزنامه‌نگار و فعال اجتماعی در زمینه‌ی حقوق بشر در سال ۱۳۲۳ در اهواز متولد شده و در رشته‌ی حقوق سیاسی دانشگاه تهران تحصیل کرده و به عنوان یک وکیل و حقوقدان خود را در اجتماع شناسانده است.

Download it Here!

مهرانگیز در فروردین سال ۱۳۷۹ برای شرکت در کنفرانس برلین همراه عده‌ای دیگر به دعوت بنیاد هاینریش بل به برلین آمد.

این کنفرانس توسط مخالفان جمهوری اسلامی بهم خورد و تبدیل به یک رسوایی عظیم شد و از آن‌سو تمامی شرکت‌کنندگان در این کنفرانس به هنگام بازگشت در ایران دستگیر و محاکمه شدند.
مهرانگیز دو ماه در زندان بود تا اینکه در محاکمه‌ی دادگاه انقلاب اسلامی به ۴ سال زندان محکوم شد. اما توانست از ایران خارج شود.

او از سال ۱۳۸۱ در آمریکا به سر می‌برد و با دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌های معتبر جهان از جمله دانشگاه هاروارد و دانشگاه کلمبیا در زمینه‌ی حقوق بشر همکاری می‌کند.
او چند کتاب نوشته است از جمله «شورش» که روایتی‌ست زنانه از انقلاب ايران. و نيز «گردنبند مقدس» ، «مشارکت سیاسی زنان ایران» ، «موانع حقوق توسعه سیاسی در ایران» ، «خشونت علیه زنان در ایران» ، «ساختار حقوقی نظام خانواده در ایران» ، « زنان در بازار کار ایران» و کتاب‌های بسیار دیگر.

مهرانگیز یکی از چهره‌های فعال و بی‌آرام کشور ماست. من او را از سال‌ها پیش در همکاری‌های اجتماعی و فرهنگی شناخته‌ام.

همیشه از آن سال‌ها در ذهنم زنی بوده سرزنده، مرتب، شیک و به هنگام حرف زدن بسیار دقیق.
این سال‌ها هر وقت به برلین آمده سری هم به من زده یا من به دیدارش رفته‌‌ام.

در تازه‌ترین سفرش به برلین در فوریه‌ی ۲۰۰۹ باز هم با هم دیدارهایی داشتیم و او با خوشحالی به من خبر داد که مشغول نوشتن یک رمان است.


در حین صحبت از او پرسیدم

خانم مهرانگیز کار، ایران برای شما یعنی چه؟

ایران برای من یعنی همه چیز، و اصلاً برای من اهمیتی ندارد که چه کسی در آن حکومت می‌کند و چه شرایط سیاسی دارد.


مهرانگيز کار، حقوقدان

به همن دلیل هم من در ایران مانده بودم و خیلی تعجب می‌کنم که گاهی کسانی از من می‌پرسند که چرا ایران را دوست داری؟

یعنی وقتی که می‌فهمند دلم می‌خواهد به ایران بروم دایماً این را از من می‌پرسند و من جوابی برای آن ندارم.

فکر می‌کنم که چرا خودشان جواب آن را نمی‌دانند؟ و من متوجه شده‌ام که خیلی هم صحیح نیست که بگوییم همه‌ی ایرانی‌هایی که خارج از کشور هستند دوست دارند بروند ایران زندگی کنند. ممکن است که یک توهم باشد. ولی کم نیستند کسانی که از من می‌پرسند که چرا ایران را دوست داری؟ من واقعاً‌ همه چیز ایران را دوست دارم.
فقط به شرطی که در زندان نباشم.

قشنگ‌ترین تجربه‌ای که در زندگی‌تان داشته‌اید چی بوده؟

قشنگ‌ترین تجربه؟ من خیلی تجربه‌های قشنگ داشته‌م. در زندگی اجتماعی مد نظرت است یا خصوصی؟

مثلاً‌ یک تجربه‌ای که وقتی به یادش می‌افتی همیشه لبخند به لبت می‌آورد و شادت می‌کند و با خودت می‌گویی چه تجربه‌ی خوبی کردم.

حالا ممکن است که یک تجربه و یک لحظه نباشد که من آن لحظه یادم بیاید. ولی من فکر می‌کنم ورودم به فعالیت اجتماعی که حالا بعد تعبیر شد به سیاسی (چون همه چیز تعبیر می‌شود به سیاسی) همیشه خاطره‌اش من را خوشحال می‌کند. حتا خاطره‌ی زندان رفتنش هم من را خوشحال می‌کند. نسبت به آن هیچ احساس بدی ندارم، و آن چیزی که همیشه من را غمگین می‌کند خاطره‌ی دور شدن من از ایران است.

می‌توانیم اینجوری بگیریم که بدترین تجربه‌ی شما دور شدن از ایران است؟

بله بدترین تجربه‌ی من دور شدن از ایران است.


Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

درود به خانم مهرانگیز کار و تعریف صمیمانه ایشان از واژه کشور عزیزمان ایران. ایران یعنی همه چیز.

-- کیان ، Apr 29, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)