Apr 2009


هفتاد ثانيه با چهره‌ها
ايران يعنی همه چيز

مهرانگيز کار، حقوقدان برجسته ما در پاسخ به پرسش ناگهانی من که «ايران برای تو يعنی چی؟» می گويد: «...خیلی تعجب می‌کنم که گاهی کسانی از من می‌پرسند که چرا ایران را دوست داری؟
یعنی وقتی که می‌فهمند دلم می‌خواهد به ایران بروم دایماً این را از من می‌پرسند و من جوابی برای آن ندارم. فکر می‌کنم که چرا خودشان جواب آن را نمی‌دانند؟»



اين‌سو و آن‌سوی متن
عناصر تهديدکننده رمان، پايان‌بندی

پایان فیلم و رمان آنجایی است که خواننده یا بیننده در ذهن خود می‌سپارد و با آن به خانه‌اش برمی‌گردد.
اگر نویسنده یا کارگردانی به بن‌‌بست رسید، بهتر است آنقدر ذهنش را درگیر کند که به نقطه مرگ و زندگی برسد؛ برسر دوراهی مرگ و زندگی همیشه راه سوم پدیدار می‌شود. باید به نقطه‌ای برسد که خواب آدم‌های رمانش را ببیند، کابوس ببیند، کامش تلخ شود، عیبی ندارد. اما آدم باهوش معمولاً بر سر دوراهی قرار نمی‌گیرد چون همیشه بیش از هفت راه در برابرش گشوده و مهیاست.



اين‌سو و آن‌سوی متن
بدقوارگی رمان

اگر نویسنده اثر خود را به مثابه‌ی پیکری ببیند که از سنگ یکپارچه‌ای تراشیده شده با منطق حذف تیشه برمی‌دارد و اثر هنری‌اش را می‌تراشد و در تراش‌ها و ریز تراش‌هاست که اثر او جاودانه می‌شود.
نگاه دیگر، نگاه باد کردن یک موضوع یا بادکنک است، شبیه بتونه‌کاری. تجربه به من آموخته است که هر چیزی که با بتونه‌کاری زیبا شده باشد در اثر گذر زمان از ریخت می‌افتد. بتونه کردن کار را در نگاه اول بی‌عیب می‌کند...