خانه > عباس معروفی > این سو و آن سوی متن > فضای تنگ، و گریز از چنگال سانسور | |||
فضای تنگ، و گریز از چنگال سانسورمحمدعلی سپانلو، شاعر نامدار معاصر سالها پیش در گفتگویی اعلام کرده بود گاهی سانسور محرک خلاقیت میشود.
مارکس میگوید هرت وفانی با خودش گل میآورد. شاید بتوان به استناد این حرف مارکس پذیرفت که به موازات خلاقیتها و آثار ادبی ماندنی، همواره موجی از آثار متوسط و زیر متوسط راهی بازار میشود. این روزها وقتی به سایتها و نشریات مراجعه میکنیم با موجی از گلهگذاری و نک و نال نسبت به ادبیات خلاقهی سالهای اخير مواجه میشویم. این در حالی بود که مسئولان رده بالای رژیم جمهوری اسلامی از تهاجم فرهنگی غرب فریادشان به آسمان رفته بود و با اینکه میبایست لااقل برای مقابله با این تهاجم فرهنگی و هجوم ماهوارهها، و بر اساس عقل سلیم دست به دامن تولیدکنندگان ادبیات خلاقه وطنی شوند، رسماً و علنا ًبه سرکوب آنها دست آلودند، و حتا برخی از این تولیدکنندگان را به شکلهای فجیع و توهینآمیز به قتل رساندند. نوع قتلها تنها میتوانست ایجاد رعب و وحشت را به شدت و حدت ابلاغ کند وگرنه یک شاعر یا نویسنده به ضرب یک گلوله، به سادگی از پا درمیآید. من برخلاف گفتهی دوستم محمدعلی سپانلو معتقدم که سانسور و محدودیت هرگز موجب خلاقیت نمیشود. بنابراین طی حوادث سنگینی مثل انقلاب و جنگ و زلزله و پسلرزههای ناشی از انقلاب و جنگ که در سالهایی بر ایران مستولی بود، و آنهمه سرکوب و اعدام و کشتار و بگیر و ببند و ترس و وحشت نشسته بر جامعه، و آنهمه اتفاق ریز و درشت، و از اینسو تشنگی و تلاش و تقلای نویسندگان و شاعران و روزنامهنگاران و دستاندرکاران عرصه نشر، آثاری پدید آورد که سرکوب شد اما موجی متوسط از تأثیرات ماجرا برخاست که نتوانست خود را نشان دهد. با اینهمه این بحث در اصل، طرح موضوعی است که نمیتوان عنوان حکم به آن اطلاق کرد، و این معنا را القا نمیکند که هرچه در نیمهی نخست این سالها منتشر شده آثار درجه یک بوده و هر چه در نیمه دوم منتشر شده متوسط بوده. طبیعی است که در هر دو دوره آثار قوی و ضعیف وجود داشته اما برداشت و خواندههای من از مجموع این دو دوره چنین بوده است که گفتم. آنچه میبینم و میخوانم و میشنوم بر این باورم که باز و بار دیگر سیر صعودی خواهیم داشت. ادبیات متوسط، خبرها و نظرها، و مطالب وبلاگها زود گذر است و جامعه را اقنا نمیکند. جامعه در جستوجوی کیفت است. رویکرد انسان به کیفیت، نویسندگان ما را نیز وادار میکند که با مروری بر کارنامهی ناپایدار این متوسطها رو به سوی قدرت ادبی،دقت در کار، و کیفیت خلاق بگردانند. این اتفاق افتاده و خواهد افتاد. ادبیات خلاقهی ما بار دیگر خود را نشان خواهد داد و این بار با طول عمری درازتر و آثاری ماندنیتر. دوستان عزیز رادیو زمانه برنامهی "اینسو و آنسوی متن" را با مروری بر علتهای متوسط ماندن ادبیات در این سالها ادامه میدهم.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
آقاي معروفي
-- علي علوي ، Dec 30, 2008كار برجسته تاب مستوري ندارد. سانسور علني تر ار آن است كه منكرش شد. اصلن مگر در رژيم شاه ساواك حتا كلمات ممنوعه را ليست نكرده بودند؟ ولي آن اثار درخشان در شعر و داستان خلق گرديد.
شما ميفرمائيد اگر سانسور نبود ما تا حال يكي از صادرات غير نفتي مان ادبيات بود. آخر اين استعداد ها بالاخره به صورتي بايد تا حال خود را نمايانده باشند.
دوره دوره متوسط ها است و معركه گير ها و رونوشت هاي نا برابر با اصل.
آقای معروفی عزیز، تحلیل و نظریه شما را بسیار درست یافتم. سانسور دودمان برانداز، و کیفیت و دقت نیز اجتنابناپذیر است.
-- رحمان جوانمردی ، Dec 30, 2008