خانه > عباس معروفی > همین گفتگوی ساده > امنيت بدون سلاح اتمی | |||
امنيت بدون سلاح اتمیپروفسور محسن مسرت، اندیشمند و پژوهشگر صلح ایرانی از سال 1962 تا 1967 در برلین به تحصیل مهندسی معدن پرداخت. و از 1967 تحصیلاتش را در رشته علوم اقتصاد سیاسی پی گرفت. در سال 1974 موفق به اخذ دکترا در رشته روابط اقتصاد بینالملل از دانشگاه ازنابروک و از 1982 با عنوان پروفسور در علوم سیاسی به کار استادی و پژوهش مشغول است. پروفسور محسن مسرت، سرپرستی بسیاری از پروژههای پژوهشی را به عهده داشته که برخی از آنها عبارتند از: جهان سوم، محیط زیست و توسعه در سنات آلمان – ما و دنیای سوم، موازنه و چشماندازهای علم و عمل در ازنا بروک – کنگره بینالمللی صلح اروپا و مجمع بیلانهای پس از کنفرانس در ژوهانسبورگ و ریودوژانیرو – چشماندازهای محیط زیست و توسعه در ازنا بروک. محسن مسرت از سال 2002 هماهنگکننده همکاریهای ایران و آلمان در زمینه حفاظت از محیط زیست، سیاست انرژی و توسعه پایدار است. ابتکاری که با پشتیبانی موسسه هاینریش بل و با همکاری موسسه بوپرتال برای انرژی و محیط زیست صورت گرفته است. او یکی از بنیانگذاران جمعیت ابتکار صلح در ازنابروک است که در دهه هشتاد از بزرگترین جمعیتهای صلح منطقهای در آلمان محسوب میشد. محسن مسرت از بانیان و مبتکران جنبش صلح آلمان است. در کنفرانس تامین انرژی و تغییرات آب و هوا که در دانشگاه تئو برلین برگزار شد، محسن مسرت یکی از سخنرانان بود. با او در زمینه انرژی برای رادیو زمانه گفتگویی کردهام که میشنوید.
آنطور که امروز من پای سخنرانی شما بودم، شما به مساله کنفرانس کیوتو 2 شدیداً تاختید و فلسفه آن را زیر سوال بردید. ارزیابی شما در مورد امکان موفقیت کنفرانسهای جهانی مثل کیوتو 2 برای پیشبرد سیاست کاهش گازهای گلخانهای تا چه حد است؟ چون یک چیزی را به هرحال برای مردم باید روشن بکنیم. بحث بر سر CO2 و دی اکسید کربن است که روشنفکران جهان و متخصصین دارند این را کاهش میدهند و شما هم همیشه نگاه منتقدانهای داشتید، و از روشنفکران و استادانی بودید که هر چیز تعیین شدهای را نپذیرفتید. همیشه به عنوان شخصیتی که جامعه را نقدپذیر میکند. در همین زمینه دلم میخواهد امروز بحثهایی که کردید برای مردم ایران کمی توضیح بدهید. متاسفانه تناقض در سیاستهای انرژی فقط مربوط به ایران نمیشود بلکه در سطح جهان خیلی بدتر از ایران است. در ایالات متحده راهبردهایی انتخاب شده که نمیتواند به هیچوجه الگو باشد برای جهان؛ ایالات متحده هم تا به حال از سیاستی دنبالهروی کرده که از حداکثر مصرف انرژی طرفداری بکند، و تا به حال نیز در این زمینه اقدامات کمی کرده که مصرف انرژی را پایین بیاورد و بازده انرژی را بالا ببرد. ما یک مشکل وسیع در سطح جهان داریم و آن اینست: اصولاً همه کشورها و کارشناسان به این نتیجه رسیدند که مشکل اتمسفر زمین و مشکل بالا رفتن گرمای زمین، یک مساله خیلی جدی برای همه کشورها است و این را همه کشورها احساس میکنند. هم آمریکا و هم کشورهای اروپایی و هم آسیایی و به خصوص کشورهای پرجمعیت دنیای سوم با تغییرات اتمسفری که در تغییر آب و هوا بوجود آمده و خطراتی که برای بسیاری از ساحل نشینان تا به حال بوجود آمده، همه میدانند و کارشناسان هواشناس هم دقیقاً اثبات کرده اند که باید جامعه بشری کلیه کوشش خود را به کار ببرد تا حرارت سطح زمین، حرارت متوسط، در این قرن بیش از دو درجه بالا نرود. برای اینکه چنین بشود باید مصرف انرژیهای فسیلی در سطح جهانی تا سال 2050 هشتاد درصد نسبت به مصرف انرژیهای فسیلی در سال 1990 کمتر بشود. با توجه به این چالش برنامههایی که در سطح بینالمللی مورد بحث است از جمله در کیوتو و ابزاری را که پروسه کیوتو تا به حال پیشنهاد کرده؛ این ابزار هیچ کدام قادر به پایین آوردن مصرف انرژی در کشورهای صنعتی نیستند. کشورهای صنعتی همانطور که میدانید هشتاد درصد مصرف انرژیهای فسیلی و تولید گازهای گلخانهای را دارند. ولی نسبت به مسئولیتی که این کشورها دارند، تا به حال حاضر نشده اند دنبال ابزاری بروند که این ابزار واقعاً جلو مصرف بیحد را بگیرد و مصرف را پایین بياورد. انتقاد من در حقیقت به این است. بحثی را که در اینجا و جاهای دیگر من مطرح میکنم در این زمینه است که اگر واقعا بشریت با یک چالش وسیع و جدی مقابله میکند؛ باید راههایی را هم انتخاب بکند که جواب به این چالش بدهد. یکی از راههایی که به عقیده من موثر خواهد بود، راه الگوی همکاریهای بین تولیدکنندگان انرژی و مصرف کنندگان انرژی است. الگویی است که در این الگو نسبت به تولید انرژیهای فسیل تعمق میشود و کشورهای تولید کننده با ضمانتهایی که از نظر اقتصادی به این کشورها داده میشود، در چارچوب پروسه کیوتو 2 از سال 2012 به بعد، مسئولیت به عهده میگیرند برای پایین آوردن تولید انرژی فسیل، و این راهی است که در حقیقت اجباری است نه از نظر اتمسفر زمین بلکه با توجه به منابع اکثر کشورهای تولیدکننده نفت و گاز سیر نزولی خودش را پیدا میکند. این راه، راه برنامهریزی شده پایین بردن سطح تولید و در یک پروسه همکاری مشترک در سطح جهانی این امکان وجود دارد که با راهبردهای برد – برد که هم به نفع کشورهای تولید کننده است و هم به نفع کشورهای مصرف کننده، تولید به مرور در 50 سال آینده به سطح بیست درجه تولید انرژیهای امروز میرسد. بدون اینکه کشورهای تولیدکننده ضرر شامل حالشان بشود. چون در این دوران قیمتهای انرژی فسیل هم به سرعت رشد پیدا خواهد کرد و سیر صعودی خواهد داشت، در حدود 200 تا 300 دلار برای هر بشکه قیمتها بالا خواهد رفت. در آخرین تحلیل این مساله هم از نظر اقتصادی به نفع کشورهای تولید کننده است و هم از نظر زیست محیطی سبب میشود که تولید انرژی فسیلی پایین بیاید و گازهای گلخانهای به حداقل برسد، و هم اینکه شرایط بازار جهانی به ترتیبی خواهد بود که انرژیهای تجدیدپذیر قادر هستند رقابت بکنند. انرژیهای تجدیدپذیر در هرصورت آینده بشریت را تامین میکنند، و این نوع فنآوری تبدیل میشود به یک نوع فنآوری خلاق و در رقابت جدی قرار میگیرد با انرژیهای فسیل و در نتیجه من فکر میکنم هم همه شرکتکنندگان در بازار از این الگو برنده میشوند. منتها شرط آن اینست که توافق بکنند روی یک چنین برنامهای که این توافق متاسفانه تا به حال انجام نشده چون کشورهای مصرفکننده هم آنطوری که لازم هست جدی دنبال پیاده کردن الگوهای موثر نبوده اند. تفاوت عمده بین نگاه روشنفکران وجود دارد. یعنی یک درهی عمیقی وجود دارد. من مثلا پای حرف شما که مینشینم به یک نقطهای میرسم، بعد وقتی مثلاً تلویزیون جمهوری اسلامی را باز میکنید یک باره با یک جملاتی مواجه میشوید که "انرژی هستهای حق مسلم ماست" و این را ریخته اند توی دهن مردم. یعنی با هرکسی صحبت میکنی، مثلاً فرض کنید یک معلم، یک کارگر کارخانه؛ تا با او صحبت میکنی یک باره میگوید آقا چرا پاکستان دارد ما نداشته باشیم. چرا اسراییل دارد، ما نداشته باشیم. من البته بارها به این فکر کرده ام که من نویسنده هستم و با هر نوع ابزار خطرساز برای بشر مخالفم. یعنی طرفدار خلع سلاح در کل جهان هستم. یعنی همیشه سوال کرده ام چرا اسراییل 300 کلاهک هستهای دارد؟ چرا ما تلاش نمیکنیم تا او را خلع سلاح کنیم و بجای آن میگوییم ما هم میخواهیم داشته باشیم؟ شما به عنوان یک متخصص در این زمینه، هم در زمینه سیاست و هم در زمینه انرژی؛ با جملاتی از این دست که "انرژی هستهای حق مسلم ماست"، چه واکنشی نشان میدهید؟ این که حق از نظر قوانین بینالمللی برای یک کشوری وجود دارد، بهخصوص برای کشورهای دنیای سوم و ایران که از این منبع انرژی استفاده بکند، این یک حقی است که مورد بحث نیست. حقی است که واقعاً وجود دارد. منتها استفاده از هر حقی آن وقت مطرح است که آیا به نفع مردم کشور هست یا نه؟ من یادم میآید موقعی که تصدیق رانندگی میگرفتم، معلم رانندگی به من گفت شما همیشه باید هنگام چراغ سبز، گرچه حق با شماست که رد بشوید، با وجود این نگاه بکنید که آیا از دست راست خطری میآید یا نه. اگر فقط به حقتان توجه بکنید و شما رد بشوید و نگاه به دست راست نکنید، ممکن است یک ماشین بیاید و بزند و بعداً شما فوت میکنید و سر قبر شما مینویسند که ایشان حق داشت. این مثال بسیار خوبی است. ما ممکن است که واقعا حق داشته باشیم ولی این حق ما ممکن است تبدیل به این بشود که جامعه ما ويران بشود و از بین برود. از این حق نباید استفاده بکنیم. باید ببینیم آیا استفاده از این حق سبب میشود که خطر جنگ بوجود بیاید، در این صورت باید ببینیم که محتوای حق چیست. محتوای حق اگر مساله انرژی است باید برویم و راههای دیگر را پیدا کنیم. اگر محتوای حق مساله امنیتی است که ایران هم حق این را دارد، چون اسراییل و پاکستان سلاح اتمی دارد پس بنابراین ما هم داشته باشیم، ببینیم برای چه. آیا سلاح اتمی امنیت بیشتری برای ایران و برای منطقه وارد میکند یا نه. راجع به این بحث بکنیم. یک موقع است که به این نتیجه میرسیم که نه، سلاح اتمی هیچ نوع امنیتی برای مردم منطقه و حتی برای اسراییل و برای ایران هم نخواهد داشت. چون اگر قرار باشد که همه در منطقه سلاح اتمی داشته باشند، رقابت تسلیحات اتمی بوجود میآید و همه این کشورها مجبور میشوند بخشی از منابع طبیعی خودشان را بگذارند در اختیار تولید سلاحهای اتمی. همانطوری که دیدید شوروی درست در این رقابت جهانی شکست خورد و پایههای اقتصادیاش از هم پاشید. پس بنابراین این راه راهی نیست که هم از نظر اقتصادی معقول باشد و هم اینکه امنیت بوجود بیاورد. و خطر جنگ تسلیحات اتمی هم وجود دارد. و اگر خدای ناکرده در این زمینه یک کشوری سیاست گستاخانهای داشته باشد و اختلافات منطقهای به آن حد برسد که یکی از کشورها دست به استفاده از تسلیحات اتمی بزند، کل منطقه موجودیتش در خطر است. پس بنابراین باید راجع به این هم فکر کرد که آیا میشود امنیت را در منطقه بدون سلاح اتمی بدست آورد؟ به عقیده من این راه هم راه معقولی است و امکان آن هم هست. باید بحث بشود راجع به آن. پس بنابراین سوال شما که سوالی است کاملاً منطقی، کلیه دیدهای ما را مربوط میکند به اینکه هدف اصلیمان چیست؟ هدف اصلی ما آن امنیت است و استفاده از انرژی باید ببینیم بهترین راهش کدام است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
آقا اینقده پروفسور پروفسور نکنین. معادل فارسیش میشه استاد.
-- Ali ، Jun 12, 2008