خانه > عباس معروفی > این سو و آن سوی متن > تراژدی ایرانی | |||
تراژدی ایرانیبرای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید. در تراژدی ایرانی، وقتی رستم به نبرد سهراب میرود، در روز نخست شکست میخورد، اما سهراب، این یل پیروز، ناجوانمردی نکرده و رستم را نمیکشد. چه اینکه به قدرت خود اعتماد دارد و میداند که در مصاف بعدی باز هم موفق میشود بر رستم پيروز شود. رستم، پهلوان ایران که در تمام عمر انسانی «به اندازه» بوده، در برابر سهراب که از دید او یلی گمنام است، ناچار به کسب قدرتی خارج از اندازه خود میشود. آن که حیله و نیرنگ در کار میکند و دروغ میگوید، و برای غلبه یافتن در «آنی» از اندازه خارج میشود، گوهرش ناهماهنگ است. انسان همواره تلاش کرده قدرت را از بیاندازه شدن باز دارد. انسان در طول تاریخ با این «بیاندازگی» مبارزه کرده است. قدرت را باید همیشه مشروط ساخت، و اینهمه تلاش انسان است در برابر بیقوارگی قدرتها. و تا زمانی که قدرتهای بیقواره وجود دارند، مبارزه هم وجود دارد. رستم از سهراب شکست میخورد، و حتا میبیند که سهراب ناجوانمردی نکرده و او را نکشته، بااینحال به نزد خدا میرود و میگوید: «من در آغاز قدرتی بیاندازه داشتم، این "بیحدی" در زور و قدرت مرا از حرکت باز میداشت، پایم از توانی خارقالعاده برخوردار بود که در سنگ و خاک فرو میرفت. ای خدا، آن زمان از تو خواستم که نیروی مرا بهاندازه کنی. اینک برای مبارزه با این یل جوان گمنام از تو میخواهم قدرت مرا در این نبرد "بیاندازه" کنی تا من بتوانم او را شکست دهم. شنیدم که رستم از آغاز کار
در یک نزاع، دو انسان خوب بنا به دلایلی برابر هم قرار میگیرند، دو انسان که بد نیستند در یک وضعیت دچار اختلاف میشوند، شرایط اقلیمی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی یا بیاندازه شدن یکی از آن دو، او را صاحب زور بیحد (بی اندازهگی) میکند که دیگری را شکست دهد. شکستی که فاجعهبار است. اگر از خوب و بد پنداشتن آن دو انسان یا آن دو نیرو بپرهیزیم، اثر ادبیمان را از ملودرام به تراژدی ارتقا دادهایم. در تراژدی ایرانی، رستم پهلوان ایران، در مصاف با سهراب میخواهد از اندازه خارج شود، میخواهد در یک لحظه بیاندازه شود تا بتواند بر سهراب خود چیره شود. او سهراب را دشمن میانگارد، و در همین "آن" که بیاندازه میشود، هم درک و بینش خود را از دست میدهد که نمیتواند پسرش را بشناسد، و هم مهر خود را از کف میدهد، و هم ناجوانمرد میشود و گوهر هماهنگ ایرانیاش را به باد میدهد. سهرابش را میکشد و داغش را تا ابد بر دل میکشد. تراژدی دو انسان نیکگوهر در تراژدی یونانی حق انسانی به مصاف زور بیاندازه شدهای میرود، که تصادف و تقدير در آن نقش دارد، و حاصلش درد اسطورهای است. مانند تراژدی آنتیگونه که برای جسد برادر کشتهشدهاش گوری نمییابد، و رودرروی کروئون میایستد تا اجازه دهد جسد برادرش را به خاک سپارد. در تعزیههای ایرانی اولیا در برابر اشقیا قرار میگیرند، اما در تراژدی ایرانی، به ویژه در تراژدی رستم و سهراب، دو پهلوان، دو موجود خوب به مصاف هم میروند که جای قضاوت نمیگذارند تا کسی بتواند یکی از آن دو نیرو را حق، و دیگری را باطل بخواند. تنها دردی میماند و جراحتی که جای زخم آن در دل تاریخ خواهد ماند، و آن چیزی جز بیاندازه شدن و "بی اندازه خواهی" نیست. دوستان عزیز رادیو زمانه، * در اين برنامه از همراهی و راهنمايی دوستم منوچهر جمالی استفاده کردم، ممنونم.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
چه صواب چه ناصواب مقايسه اي بوده كمي دور از ذهن.
-- سودابه رادفرد ، Mar 29, 2007از همون ابتدا رد پاي استاد جمالي رو ميشد ديد. من در اغاز تصور كردم استاد جمالي متن رو نوشتن. واقعا كتابهاي جالبي درباره متون كهن نوشته اند. از شما هم براي اين بينش نو سپاسگزارم
-- عباسي ، Apr 17, 2007