خاک


برنامه‌ی رادیویی خاک با تأملات و شوریدگی‌های شکوفه تقی در دو قطعه‌ی ادبی
چه فرقی‌ست میان رازپوشی و کشف اسرار؟

حسین نوش‌آذر: ما آن‌قدر گرفتاری‌هامان زیاد است که شاید فرصت نمی‌کنیم به دیده‌ها و شنیده‌هامان فکر کنیم و آن اندیشه‌ها را در متنی ادبی بازتاب دهیم. در فضای تبعیدی، «تنهایی» و «گم‌شدگی» مهم‌ترین درونمایه‌ی چنین تأملاتی است. برنامه‌ی رادیویی این هفته‌ی خاک اختصاص دارد به دو داستان‌واره، یا قطعه‌ی ادبی از شکوفه تقی، نویسنده، شاعر و مردم‌شناس مقیم سوئد که پیش از این نیز آثاری از او در دفتر خاک منتشر شده است.



بخش دوم گفت و گوی مریم رییس‌دانا با هاشم خسرو شاهی پیرامون ادبیات ترکیه و ترجمه ادبیات فارسی به ترکی
ترجمه‌ی شعر کار ساده‌ای نیست

هاشم خسروشاهی: [در گفت و گو با مریم رییس‌دانا] ترجمه‌ی شعر کار ساده‌ای نیست. من حدود یک سال مدام به شعر فروغ با صدای خودش گوش دادم. بعد از آنکه صدای فروغ و موسیقی شعرش در مغز و روحم خوب جا کرد شروع کردم به ترجمه. ترجمه شاملو هم همین‌طور بود، خطاب به پروانه‌های براهنی هم همین‌طور. من پیش از چاپ خطاب به پروانه‌ها چند بار ترجمه‌ها را برای براهنی خوانده بودم. موسیقی شعر در ترجمه اهمیت خاصی دارد. اگر شما در اجرای زبان به زبان میزبان نتوانید موسیقی کلی شعر را اجرا کنید بهتر است از ترجمه‌ی شعر صرف‌ نظر کنید.



بخش نخست گفت و گوی مریم رییس‌دانا با هاشم خسروشاهی پیرامون ادبیات ترکیه و ترجمه ادبیات فارسی به ترکی
«بعد از انقلاب فرانسه ادبیات ترکیه متحول شد»

هاشم خسروشاهی: (در گفت و گو با مریم رییس‌دانا) بعد از انقلاب فرانسه، ادبیات ترکیه (عثمانی در آن زمان) دچار تحول عمیقی شد. چه از نظر فرم و چه از نظر ژانر و محتوا. اگر کارهائی هم‌چون لطائف روایات احمد مدحاد، مجموعه داستان چیزهای کوچولوی شمس‌الدین صامی را به کناری بگذاریم شاید بتوانیم نبی‌زاده ناظم را پدر قصه‌نویسی و رمان‌نویسی ترک بخوانیم. اولین مجموعه شعرش سال ۱۸۸۵، کتاب قصه‌اش سال ۱۸۹۱ و اولین رمان وی به نام کارا بی‌بیک در همان‌سال منتشر شد.



گفت و گو دفتر خاک با حسین ایمانیان به مناسبت انتشار چهارمین شماره‌ی نشریه‌ی ادبی دستور
تولید ادبی و انتقادی در نشریه‌ی دستور

حسین ایمانیان: (در گفت و گو با دفتر خاک) «دستور» در مرز مجله‌های کاغذی و مجله‌های اینترنتی ایستاده است؛ با انتشار الکترونیک بخشی از فرایند تولید مجله را به عهده‌ی خواننده گذاشته و به این ترتیب سانسور و نظارت‌های دولتی و نیز هزینه‌های چاپ و صحافی را دور زده است. در همین چهار شماره پرونده‌هایی را منتشر کرده‌ایم که هرگز در قالب رسمیت امکان انتشار نداشتند. دستور سردبیر ندارد و به شکلی جمعی منتشر می‌شود و وجه تمایزش با دیگر نشریات، تولیدی‌بودن آن است.



برنامه‌ی رادیویی خاک، ویژه‌ی شعرخوانی بابک مینا
میان ویرانی و رستگاری پلی نیست

حسین نوش‌آذر: در این عصر قلم‌آشوب هستند شاعران نخبه‌ای که هنوز کتابی از اشعارشان فراهم نکرده‌اند و با وجود آن‌که مجموعه‌ای در دست ندارند، اما شعر آنان بی‌نظیر است. بابک مینا در دنیای اشعارش با زبان‌آوری‌های نخبه‌پسند و با آوردن تعابیر دشوار و نامفهوم خواننده را مغلوب نمی‌کند. او به سادگی و با تصاویری بسیار واضح نگاهش به جهان را مقابل دیدگان ما قرار می‌دهد. نگاهی داریم به دنیای شعری بابک مینا و گزیده‌شعرهایی از او را با صدای شاعر می‌شنویم.



شیکاگا، شیکاگا

مریم رییس‌دانا: شیکاگو، که به زبان محلی مردم این شهر شیکاگا گفته می‌شود بعد از نیویورک دومین شهر بلند ایالات متحده آمریکاست. بلندی البته نه ازنظر داشتن پستی و بلندی‌های شهر مانند رشته‌ کوه‌های البرز به دور تهران یا کو‌‌ه‌های سان گابریل به دور لس‌آنجلس، بلکه بلند است به‌دلیل ساختمان‌های به آسمان کشیده‌اش. ماده‌ی اصلی این ساختمان‌‌ها سنگ است و آهن و شیشه. طرح‌های حجمی از دایره، مکعب، لوزی و ... که سایه به سایه هم در مرکز شهر یکی از زیباترین معماری‌های مدرن را به نمایش می‌گذارند.



آسیب‌شناسی قرائت رمانتیک در ادبیات معاصر
در مرگ‌های بیژن‌های الهی

سیامک مهاجری: بیژن الهی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین سردمداران «شعر دیگر» در حالی در طول یک دهه به فعالیت ادبی پرداخت، که بی‌شک محصول یک گردش زیبایی شناسیک بود که با نیما شروع شد و در «شعر دیگر» به نتیجه رسید. از همین روست که شعرهای الهی و حلقه‌ی شاعران «شعر دیگر» ادامه‌ی حقیقی و اصیل شعر نیماست که کمتر به آن اشاره شده است. اسماعیل خویی چند ساعت بعد از مرگ الهی به این نکته اشاره می‌کند: «با رفتن الهی دفتر یک گونه از شعر نیمایی بسته می‌شود.»



گفت‌وگوی کیان راد با موسی بندری
آیا باید متفاوت بود؟

کیان راد: موسی بندری متولد استان هرمزگان، از شاعران مطرح شعر دهه‌ی ۷۰ است. حاصل تلاش او تا امروز انتشار چندین مجموعه شعر و داستان، همچنین انتشار نقدهای متعدد در مطبوعات ادبی است. او یكی از مروجان اصلی شعر مدرن در استان هرمزگان به‌شمار می‌آید. رویکرد نوپردازانه‌اش به شعر همراه با شاخک‌های عاطفی قوی در شعرش، اشعارش را مورد توجه پاره‌ای از شعردوستان قرار داده است. از سوی دفتر خاک درباره‌ی متفاوت‌نویسی و مشخصات آن در شعر امروز ایران با آقای بندری گفت و گو کرده‌ام.



اروتیسم ایرانی

حسین نوش‌آذر: مسجد جامع نوشته‌ی سعید طباطبایی یک داستان تمام‌عیار اروتیک ایرانی است؛ رفلکسیون‌های ذهنی مردی‌ست که پس از هم‌آغوش شدن با یارش، ذهنش از تن معشوق، کم کم می‌رود پی طبیعت جسم زن و از آنجا به‌‌آرامی به رواق‌های مسجد اصفهان می‌رسد که در پایان ما را برساند به پیرمردی که به تنهایی در صحن مسجد قدم می‌زند. در نخستین داستان‌خوانی برنامه‌ی رادیویی خاک، به داستان کوتاه «مسجد جامع» با صدای سعید طباطبایی گوش می‌دهیم.



دفتر خاک
«آهای فرزاد»

آناهیتا حسینی: وقتی داشتند کشان کشان می‌بردندم زیر هشت هم همراهم آمد، خودش هم کتک خورد، نه به قاعده‌ی من، اما خورد، خورد و آخ هم نگفت! شوان و حاتم هم آمدند. در همه‌ی اتاق‌ها را بستند، قفل کردند ...همه‌ نرده‌ها را تکان تکان می‌دادند ... همه‌ی تنم می لرزید ... همینطور می‌لرزید ... اما نه اینکه فکر کنی همینطور وایستادم و مثل امیر های های گریه کردم و کتک خوردم ها! نه! محمدی را زدم، با کف‌گرگی زدم توی صورتش، ها ها ها، خیلی بد زدمش ها! خیلی بد زدم!



بوسه بر دستانِ دون کورلئونه

امیر معقولی: با شنیدن واژه‌ی مافیا چه چیزی به ذهن‌مان می‌رسد؟ دست‌هایی نامرئی که همه‌جا حضور دارند؟ دست‌هایی که دیگران را همچون یک عروسکِ خیمه‌شب‌بازی به بازی می‌گیرند؟ دست‌هایی که...حرکاتِ دستِ دون کورلئونه را دیده‌اید؟ این مرد با یک حرکتِ ساده‌ی دستانش یک دنیا حرف برای گفتن دارد. یک حرکتش بی‌حوصلگی را نشان می‌دهد و دیگری عصبانیت‌اش را. عجیب نیست؟ او شاگرد نیچه است.



یادنامه‌ی بیژن الهی در دفتر «خاک»، رادیو زمانه
شادی من، مردنم را کافی‌ست

دفتر خاک: وقتی نام بیژن الهی را می‌شنویم، به شعر سکوت و به جریانی در شعر فارسی که به موج نو شهرت دارد و همچنین به شعر حجم فکر می‌کنیم. بیش از همه‌ی اینها اما بیژن الهی شاعر سکوت بود؛ شاعری دست‌نیافتنی که در سکوت زندگی کرد و در سکوت درگذشت. در یادنامه‌ی بیژن الهی در دفتر خاک با او آشنا می‌شویم و شعری از او به نام «شقاقلوس» را می‌خوانیم.



گفت‌و‌گو کیان راد با رضا حیرانی، شاعر و منتقد
شارلاتانیسم فرهنگی و انسان‌های هزارقاب

رضا حیرانی در گفت‌وگو با کیان راد: معتقدم شارلاتانیسم به فرهنگ ما دوخته شده - مثل ترس، محافظه‌کاری، نقاب روی نقاب، نه یکی بلکه هزاران نقاب شخصیتی. چه توقعی از ما انسان‌های هزارقابی است؟ نه تنها سکوت کردن بلکه بسیاری از اوقات اعتراض‌های ما هم از روی فریب‌کاری و نقاب گذاشتن است. اگر بتوانیم از پس کابوس‌هامان بربیاییم، شاهکار کرده‌ایم. جامعه‌ی ما مدت‌هاست که به بسیاری از چیزها اعتمادش را از دست داده. ادبیات هم جزئی از همین فضاست.



برنامه‌ی رادیویی خاک به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد درگذشت غلام‌حسین ساعدی
آیا غلام‌حسین ساعدی به‌هدر رفت؟

حسین نوش‌آذر: در زمانه‌ای که غلام‌حسین ساعدی زندگی می‌کرد، هنوز گروه قابل تأملی از نویسندگان ایران به خودخواهی و فرهنگ آپارتمانی مبتلا نشده بودند. این درست است که در جامعه‌ی اختناق‌زده‌ی آن زمان نگاه ایدئولوژیک غالب بود، اما هنوز مبانی قابل اتکایی وجود داشت. برای مثال کسی در مفهوم عدالت اجتماعی تردید نداشت، مرز بین خوب و بد هنوز کاملاً مخدوش نشده بود و زبان فارسی چارچوب‌های مشخص داشت.



درختان ایستاده می‌میرند

یونس تراکمه: از انقلاب مشروطه به ‌بعد نسلی نبوده است که در امان باشد از این دو همراه همیشگی «شور» و «یأس». وقتی‌که در یکی از همین روزهای تاریخی در میدان توپخانه به ‌دوست شاعر و فیلمسازم رسیدم، او با نوک پای راست زمین زیر پایش را نشان داد و گفت: «مدرنیته‌ی ایرانی از همین جا شروع شد». اشاره‌اش به «شوری» بود که انقلاب مشروطه در دهخدا و همرزمان و هم‌نسلانش ایجاد کرده بود؛ و من با سر و نگاه به‌ جایی دورتر، به ‌میدان بهارستان، اشاره کردم و گفتم: «یأس تاریخی و لعنتی آن‌ها و ما هم از آن‌جا شروع شد.»



پیرامون خیزش‌های شعری و پست‌مدرنیسم و مرجعیت‌گریزی نسل نوآمده‌ای از شاعران؛ گفت‌و‌گو با علی قنبری شاعر و مترجم
اضلاع همخوان شعر در عصر رسانه‌ها

علی قنبری: نخبه‌گرایی مسأله‌ای کاملاً نسبی است و حد و معیاری ندارد. هر آدمی به هر حال دارای معرفتی است و معرفت به منزله‌ی کسب درجات سلسله مراتبی نیست که هر کسی برای نایل شدن به آن خط سیر مشخصی را طی کند. زبان ذاتاً دچار سوء‌تفاهم است و نمی‌توان به سویه‌های یکه‌ای رسید. اما از طرفی به‌قول لیندا هاچن مرزها وجود دارند و تا موقعی که مرزها وجود دارند این نخبه‌گرایی نیز وجود دارد.



تهران، خیابان انقلاب

منیره برادران: فخری همیشه حاضر است که برای انقلاب جان‌فشانی کند. گاه با چماق و گاه با دیگ آش. وقتی دانشجویان خط امام «لانه جاسوسی» را اشغال می‌کنند، او با دیگ آش آنها را حمایت می‌کند. جمعیتی که در روزهای سرد دسته دسته برای همبستگی با دانشجویان می‌آیند، با آش متبرک فخری رزمشان رنگ بزم می‌گیرد. کاسه‌های آش دست به دست می‌چرخند و بوی پیاز داغ خیابان‌ها را پر می‌کند. آش فخری می‌شود بخش جدائی‌ناپذیر آن مبارزه‌ی ضدامپریالیستی. او با دیگ آش مشت محکم بر دهان امپریالیسم می‌کوبد.



برنامه رادیویی خاک به مناسبت صدمین سالگرد درگذشت لئو تولستوی
آخرین دانای کل در ادبیات جهان

حسین نوش‌آذر: روس‌ها اعتقاد دارند که تولستوی بزرگ‌ترین نویسنده‌ی روسیه است و در همان حال از پوشکین، داستایوفسکی و گوگول هم به‌عنوان بزرگ‌ترین نویسندگان روسیه یاد می‌کنند. تردیدی نیست که این یکی از ویژگی‌های دنیای ادبیات و هنر است که «بزرگی» مفهومی تعریف‌ناپذیر و سخت شکننده دارد. در عصر پیشامدرن از یک حدی به بعد هر کس می‌توانست بزرگ‌ترین نویسنده‌ی کشورش باشد. تولستوی اما آن‌قدر زندگی کرد که آغاز مدرنیته و سیادت رسانه‌ها در عصر مدرن را به چشم ببیند.



سفر به ارمنستان - ۲

سهیلا بسکی: در ایروان تابلوهای مغازه‌ها و مراکز کار به پیاده‌روها تجاوز نکرده‌اند و مغازه‌دارها هم کالاهایشان را به پیاده‌روها نیاورده‌اند. فقط در خیابانی نزدیک ایستگاه راه‌آهن که ساختمانی فوق‌العاده زیبا و باشکوه دارد، به منظرۀ آشنای مغازه‌های دراز شده در پیاده‌رو برمی‌خوریم که معلوم می‌شود ایرانی‌اند. اما مسئله مهم این است که چرا شهرداری مانع این کار نشده. شاید حریف حاج آقای اسلامی نشده‌اند.



سفر به ارمنستان

سهیلا بسکی: کارخانه‌های متروکه که بعد از فروپاشی شوروی از کارافتاده‌اند و همین‌طور نبود بقالی و خرده‌فروشی جلب نظر می‌کند. به جای آنها در کنار جاده کیوسک‌های کوچکی زده شده که در اغلب آنها زنان کم و بیش چاق و چشم‌آشنای ارمنی که البته حجاب ندارند و بعضی‌ها هم پوتین پوشیده‌اند کار می‌کنند. در همین جا ناگهان به این فکر می‌افتم که تا همین الان هیچ تصوری از کشوری به نام ارمنستان نداشته‌ام.