نقد


آسیب‌شناسی قرائت رمانتیک در ادبیات معاصر
در مرگ‌های بیژن‌های الهی

سیامک مهاجری: بیژن الهی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین سردمداران «شعر دیگر» در حالی در طول یک دهه به فعالیت ادبی پرداخت، که بی‌شک محصول یک گردش زیبایی شناسیک بود که با نیما شروع شد و در «شعر دیگر» به نتیجه رسید. از همین روست که شعرهای الهی و حلقه‌ی شاعران «شعر دیگر» ادامه‌ی حقیقی و اصیل شعر نیماست که کمتر به آن اشاره شده است. اسماعیل خویی چند ساعت بعد از مرگ الهی به این نکته اشاره می‌کند: «با رفتن الهی دفتر یک گونه از شعر نیمایی بسته می‌شود.»



بوسه بر دستانِ دون کورلئونه

امیر معقولی: با شنیدن واژه‌ی مافیا چه چیزی به ذهن‌مان می‌رسد؟ دست‌هایی نامرئی که همه‌جا حضور دارند؟ دست‌هایی که دیگران را همچون یک عروسکِ خیمه‌شب‌بازی به بازی می‌گیرند؟ دست‌هایی که...حرکاتِ دستِ دون کورلئونه را دیده‌اید؟ این مرد با یک حرکتِ ساده‌ی دستانش یک دنیا حرف برای گفتن دارد. یک حرکتش بی‌حوصلگی را نشان می‌دهد و دیگری عصبانیت‌اش را. عجیب نیست؟ او شاگرد نیچه است.



تهران، خیابان انقلاب

منیره برادران: فخری همیشه حاضر است که برای انقلاب جان‌فشانی کند. گاه با چماق و گاه با دیگ آش. وقتی دانشجویان خط امام «لانه جاسوسی» را اشغال می‌کنند، او با دیگ آش آنها را حمایت می‌کند. جمعیتی که در روزهای سرد دسته دسته برای همبستگی با دانشجویان می‌آیند، با آش متبرک فخری رزمشان رنگ بزم می‌گیرد. کاسه‌های آش دست به دست می‌چرخند و بوی پیاز داغ خیابان‌ها را پر می‌کند. آش فخری می‌شود بخش جدائی‌ناپذیر آن مبارزه‌ی ضدامپریالیستی. او با دیگ آش مشت محکم بر دهان امپریالیسم می‌کوبد.



بخش دوم و پایانی
فروبستگی و گشودگی در نقد ادبی معاصر-۲

علی نگهبان: اندیشه‌ی انتقادی در ما شکل نگرفته است، از آن رو که فردیت فرد ایرانی همواره سرکوب شده است. کسی که امکان پرورش فردیت خود را نیافته باشد حتا با ورود به جامعه‌ی آزاد هم آزاد نمی‌شود، فردیت نمی‌یابد. در نقد ادبی، این ویژگی به شکلی همه سویه باید باشد: در نویسنده، در اثر و در منتقد.در نقد ادبی ایرانی اما چنین نیست.شاید یک پاسخ به وضعیت سانسورزده‌ی ادبیات معاصر ایران نگاه کلی‌نگرانه باشد.



فروبستگی‌ها و گشودگی‌ها در نقد ادبی معاصر

علی نگهبان: انقلاب فرهنگی مأمور شد تا علم و فرهنگ را به جايگاه و مفهوم خاصی ارجاع دهد و معنی‌ها و تعريف‌های انحرافی را از آن باز گیرد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، حوزه‌ی هنری سازمان تبليغات اسلامی و چندين بنياد دیگر مأمور شدند تا فرهنگ و هنر را معنی‌‌دار كنند. پس واژه‌هايی كه سركش شده بودند و از معنی‌‌های آموخته‌شده‌ی پيش از انقلاب آزادی يافته بودند، اکنون با تمهيدها و شگردهای زبان به دستگاه معنايی ويژه‌ای تن در داد.



از انقلاب به ادبیات، از ادبیات به انقلاب

پرهام شهرجردی: «موریس بلانشو، نویسنده و منتقد، زنده‌گی‌اش به تمامی وقف ادبیات و سکوتی‌ شده که مخصوص اوست.» بلانشو که با چاپ عکس و تصویرش یکسره مخالف بود و از گفت‌وگو با مطبوعات خودداری می‌کرد، تصویری که از خود به دست داده اینگونه‌ است: نویسنده‌ای مرموز، دور افتاده، خلوت نشین و عزلت گزیده.متن زیر برای آشنایی خواننده‌ی فارسی زبان با اندیشه‌ی انقلابی بلانشو ارائه می‌شود.



ريخت‌‌شناسی داستان‏‌های مينی‌‏ماليستی - بخش دوم
وقتی که شمعدانی‌ها بوی غم می‌دهند

جواد جزینی در بخش نخست مقاله‌اش زیباشناسی این نوع ادبی را مشخص کرد. اکنون در بخش دوم این مقاله به بهترین نمونه‌های داستان‌های مینی‌مالیستی در ادبیات معاصر ایران و جهان اشاره می‌کند و تفاوت این نوع داستان‌ها را با لطیفه و طرح نشان می‌دهد. داستان کوتاه «شمعدانی‌های غمگین» نوشته‌ی ولفگانگ بوروشرت، داستان کوتاهی از ماکس فریش و همچنین نخستین داستان مینی‌مالیستی ایران را به گزینش و ترجمه‌ی جواد جزینی می‌خوانیم.



بخش نخست
ريخت‌شناسی داستان‏های مينی‏ماليستی

جواد جزينی: مينی‏ماليست‏ها را می‏بايد فرزند خلف جنبش فرماليست‏ها به حساب آورد. فرماليست تجلی روح «صورت» در ساخت اثر هنری بود که در حوزه‏های مختلف هنر از جمله موسيقی، نقاشی، شعر، داستان و ... نفوذ کرد. مينی‏ماليسم تجلی و بروز تلاش فرماليست‏ها در ايجاد «شکل»های جديد بود. تلاشی در جهت تجربه‏های نو در پديد آوردن شيوه‏های تازه که شعار اصلی فرماليست‏ها بود.



گشتی در جهان داستانی به آذین

حسن میرعابدینی: تلاش می‌کند با بازخوانی مختصر آثار داستانی به آذین، به یک داوری عادلانه درباره‌ی چند و چون آثار داستانی او به‌عنوان نویسنده، مترجم و یک شخصیت سیاسی و از اعضای کانون نویسندگان ایران به‌دست دهد. محمود اعتماد زاده (به آذین) در تیر ماه ۱۳۷۰ چند ماهی پس از آزادی از زندان جمهوری اسلامی خاطرات خود را هم روی کاغذ آورد.نظر حسن میرعابدینی (منتقد و پژوهشگر ادبیات داستانی) را درباره‌ی آثار داستانی به‌آذین می‌خوانیم.



مانیفست برلین

اوژن یونسکو، محمد ربوبی:من تآتر نمی‌نویسم که داستانی نقل کنم. تآتر نمی‌تواند روایی باشد، چون دراماتیک است. برای من، تآتر فقط توصیف واقعه نیست: چون دراین حالت، رمان یا فیلم خواهد شد. یک قطعه تآتر، ساختاری است از چندین موقعیت و وضعیت شعور انسان که دربرگیرنده‌ی همه‌ی آن‌هاست، اهمیت‌شان بیشترمی‌شود، به هم گره می‌خورند و سرانجام، یا گره‌ها ازهم بازمی‌شوند و یا با پیچیدگی غیرقابل تحملی پایان می‌گیرند.



نگاهی به مجموعه شعر «پس از این اگر از هراس خالی بمانم» نوشته‌ی رباب محب، نشر لاجورد، تهران 1384
اگر از هراس خالی بمانم

سهراب رحیمی: بی‌شک رباب محب یکی از فعال‌ترین چهره‌های شعر مهاجرت است که پس از چاپ چندین و چند مجموعه شعر در سوئد، این بار کتابش را در ایران به ناشر سپرده است. در این کتاب با دو مرحله از شاعری روبرو هستیم، یا شاید دوگونه نوشتن. نوع اول که نوشتن با زبانی کلاسیک و مرسوم، و نوع دیگر که نوشتن با زبانی روان و راحت که آمیخته است با بازیگوشی‌های زبانی و خطر کردن در عرصه‌های نو.



تکنولوژی ژن، تکنولوژی اطلاعات و ادبیــات
استعاره‌ای برای عصرما

در مقاله‌‌ای که در واقع متن سخنرانی یان شرشتاد در دانشگاه پکن است و اکنون به ترجمه‌ی محمد ربوبی می‌خوانید، شرشتاد از ساحت ادبیات داستانی در برابر میکوبیولوژی به عنوان یک نظام مستبد که به انسان کامل نظر دارد و تکنولوژی اطلاعات به عنوان یک نظام آنارشیست که اطلاعات را به طور انبوه در اختیار انسان قرار می‌دهد دفاع می‌کند و در پایان پیش‌بینی می‌کند که ادبیات داستانی ناگزیر به سوی واقع‌گرایی و طبقه‌بندی دقیق‌تر اطلاعات پیش خواهد رفت.



در دهمین سال درگذشت احمد شاملو
آن یقین ماندن

منصور کوشان: شاملو یکی از نادر شاعران ایران است که آگاهانه جسارت فراتر رفتن از تجربه‌ی پیشین را همیشه داشته است و از هیچ تجربه‌ی زبانی و به خدمت گرفتن مضمون‌های اکنونی واهمه نداشته. اندیشه‌ی انسان‌گرایانه‌ی او، اگر چه در بسیاری از متن‌هایش اندیشه‌ای سایه‌دار است و به ناگزیر آثار او را از شرایط همه زمانی و همه مکانی یا جاودانه شدن باز می‌دارد، اما کم هم نیستند متن‌هایی از او که اندیشه‌ی در آن‌ها فراتر از موقعیت دوران خود می‌رود، بی‌سایه می‌شود.



تأملی کوتاه بر شعرهای گراناز موسوی
نیمی را باد می‌برد

سهراب رحیمی: برای نوشتن نقدی بر آثار گراناز موسوی، سه کتاب او مورد بررسی قرار گرفته است: «خط خطی روی شب»، «پابرهنه تا صبح» و «آوازهای زن بی‌اجازه». دراین متون، گاه گراناز موسوی، متن شعر است و شعرش در امتداد متن به چند صدایی و چندمعنایی می‌رسد و گاه صدایی‌ست به قامت نگاه شتابزده‌ی شاعر به زبان و جهان پیرامون. زبان عادی بر بنیاد «معنای سرراست» یا دلالت و نشانگری‌ست؛ اما زبان ادبی بر بسترِ « معنای نهفته» جاری‌ست.



نگاهی به جهان متن مجموعه داستان « دیوار گذر » نوشته « مارسل امه » با ترجمه اصغر نوری
دویدن هیچ فایده‌ای ندارد ...

مهم‌ترین درونمایه‌ی آثار مارسل امه رویارویی روستائیان با شهرنشینان است. او با تصاویری شگفت و با طنزی گزنده داستان‌های واقع‌گرایانه‌ی شگفت‌انگیزی آفریده است. مهم‌ترین رمان او «کره اسب سبز» نام دارد. میدانی را که او در آن سکونت داشت به نام او کردند و مجسمه‌ای از برنز هم ساختند که امه را در حال گذر از یک دیوار نشان می‌دهد. این مجسمه نشانگر رمان «دیوار گذر» است که اکنون آقای جواد عاطفه ترجمه‌ی فارسی آن را نقد می‌کند.



تفکرِ «بامداد»یِ غول زیبا

منصور کوشان: در آستانه‌ی دهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو و در ادامه‌ی مقالاتی که به این مناسبت در رادیو زمانه انتشار می‌یابد، امروز، در دفتر خاک، «تفکر بامدادی غول زیبا» نوشته‌ی منصور کوشان را می‌خوانیم. کوشان در این جستار ما را با جهان گسترده‌ی شعری شاملو آشنا می‌کند. او در بندی از جستار حاضر می‌نویسد: «انگشت‌شمارند چهره‌هايی که "تک‌خو" و منفعل انديشه‌ای ايستا نشده باشند.»



سوررئالیسم و سوئد

سهراب رحیمی: در این مقاله که در واقع یک گردآوری و ترجمه؛ یا تاملی کوتاه در تاریخ سوررئالیسم در سوئد یا از طریق سوئد به جهان است؛ از همه‌ی شاعرانی استفاده کرده‌ام که به نحوی به سوررئالیسم و سوئد ربط پیدا می‌کنند. مثلا تریستان تزارا با یک سوئدی ازدواج کرده و زمانی هم در سوئد زندگی می‌کرده، یا گرتا کنوتسونِ سوئدی از نقاشان معروف زمان خود بوده و هرچند بیشتر به فرانسه و آلمانی می‌نوشته ولی همه‌ی آثارش پس از مرگش به سوئدی ترجمه شده است.



نگاهی زیباشناختی به رمان دلقک و هیولا
رمانتیسم، جنایت و نظریه ادبی

رمان «دلقک و هیولا» نوشته‌ی پیتر اکروید، نخستین اثری‌ است که از این نویسنده‌ی انگلیسی به ترجمه‌ی سعید سبزیان و انیسه لرستانی توسط نشر افراز منتشر شده است. شرح مفصلی از زندگی و آثار نویسنده به این کتاب ضمیمه شده، و همچنین تفسیری بینامتنی هم در پایان آن آمده است. سعید سبزیان، مترجم و نظریه‌پرداز ادبی بر «دلقک و هیاهو» نقدی نوشته و این رمان را از نظر رابطه‌ی پنهانی که میان رمانتیسم و قتل وجود دارد، بررسی کرده است.



یادداشتی درباره مجموعه داستان کوتاه دُزد نوشته شاهرخ تندرو صالح
از تهران مخوف

قاضی ربیحاوی: تندرو صالح در سطور اولیه‌ی کتابش «دزد» از جزیره‌ای سخن می‌گوید که ظاهری زیبا و حتی فریبنده دارد، اما حالا نویسنده که خود یکی از آدم‌های اعماق این جزیره است این پوسته را خواه یا ناخواه بالا می‌زند تا نشانم بدهد که چه می‌گذرد آن زیر، و ذره ذره درمی‌یابم که اعماق این جزیره‌ی سرگردان شباهت بسیاری به پایتخت کشورم دارد متاسفانه، به تهران که زمانی شهری زیبا بود و لااقل سروسامانی داشت.



وضعیت ادبیات داستانی در آلمان
دمکراسی به ادبیـات نیازمند است

کارل رودولف کورته، محمد ربوبی: ادبیات می‌تواند به سرعت پیر شود و درعین حال روشن‌بین بماند. ازاین‌روی، کاربُرد درست و به جای ادبیات گاهی از داوری‌های نادرست و وقایع غافل‌گیرکننده جلوگیری می‌کند. نویسندگان به مثابه‌ی پاسداران ناظر بر روح زمان، با آثارشان پیش‌روان تفاهم نوین اجتماعی محسوب می‌شوند و ادبیات می‌تواند با هدف مشخصی به کارگرفته شود، اما حتماٌ نباید چنین باشد. ادبیات پیوسته تمایل دارد توجه را از «ما» به «من» معطوف کند.