Mar 2010


گفت‌وگو با امیر حسین یزدان بد
در برابر فاجعه چه می‌کنیم؟

«پرتره‌ی مرد ناتمام»، نوشته‌ی امیر حسین یزدان‌بد، به عنوان نخستین کار یک نویسنده‌ی جوان اثر قابل‌تأملی به شمار می‌آید. درباره‌ی این کتاب در آغاز کار دفتر «خاک» با آقای یزدان‌بد گفت‌وگو کرده‌ایم. اما به زودی صحبت‌های ساده درباره‌ی یک کتاب به گفت‌وگو میان دو نسل از داستان‌نویسان ایرانی بدل شد با داوری‌ها و پیش‌داوری‌هایی که رد و نشانش را در پرسش و پاسخ‌هایی که می‌خوانید می‌توانید ببینید.



بهار با مهمان نوروزی دفتر «خاک»؛ دکتر شکوفه تقی
زندگی، ای مقدس‌ترین کلمه...

هفته‌ای است که سال نو شده است. قدیم‌ها، ایرانی‌ها دو نوع نوروز قائل بودند: نوروز سلطانی یا نوروز عامه که روز اول فروردین بود و نوروز خاصه یا نوروز بزرگ که روز ششم فروردین برگزار می‌شد. ما در نوروز بزرگ از خانم دکتر شکوفه تقی، دعوت کردیم که به ما بگوید سال را، در سوئد در چه حال و هوایی نو کرد. نوشته‌ی خانم شکوفه تقی در واقع نامه‌ای است به تو که در هوای بهاری پنجره را باز کرده‌ای و از آن سو صدای ما را امروز می‌شنوی.



دومین داستان از مجموعه داستان‌های اروتیک در دفتر «خاک»
نگو خداحافظ اگه دوسم داری

«نگو خداحافظ، اگه دوستم داری» به ترجمه‌ی رضا صفدریان بخشی از داستان بلندی از جان آپدایک، نویسنده‌ی شهیر و فقید آمریکایی و دومین داستان از مجموعه داستان‌های اروتیک است که ازین پس هر چند گاه یک بار در دفتر خاک خواهید خواند. «خیانت»، «عشق» و «سکس» از مضامین محوری داستان‌های آپدایک است. جان آپدایک از مهم‌ترین رمان‌نویسان آمریکا بود.



مردی که سرش یخ زده بود

فرزانه آقایی‌پور: تا آمدن بچه‌ها رفت که پیشانی‌بند و روسری را از دست مرد خارج کند، اما منصرف شد. باید بچه‌ها آن‌چه را پیش آمده ببینند. بعد هم چهار نفری بنشینند و صفاتی را ردیف کنند که در این جور مواقع پشت سر از دست رفتگان می‌گویند: «خدابیامرز آزارش به مورچه هم نمی‌رسید. آرام، مهربان، نیکوکار، روشنفکر، طرفدار آزادی، برادری و برابری! خدابیامرز ...» و هیچ هم نگویند که سرش یخ زده بود.



بررسی کلی چهار دفتر جنگ زمان در گفت و شنود با منصور کوشان
حجمی از اندیشگی انسان ایرانی در تبعید

حسین نوش‌آذر:در یک تحلیل کلی «جنگ زمان» موفق شده در خارج از ایران در طی یک سال حلقه‌ی همکاران و مخاطبان خود را شکل بدهد. این امر با توجه به پراکندگی ایرانیان، وب‌نگاری نویسندگان، هزینه‌های چاپ و پست کتاب و نبود زیرساخت‌های فرهنگی برای تولیدات فرهنگی فارسی مهم‌ترین گام در تدوام یک نشریه‌ی فرهنگی جدی است که کمال مطلوب خود را در سامان بخشیدن به نابه‌سامانی‌ها تعریف کرده است.



آئین نوروز در نزد ایرانیان
نوروز سلطانی و نوروز بزرگ

حسین نوش‌آذر: جشن نوروز از آغاز در سر سال تقویم اوستایی یعنی روز اول فروردین گرفته می‌شد. در دوره‌ی ساسانیان تقویم دیگری که پیش از آن در ایران معمول بود منسوخ شد و تقویم اوستایی را رسمی کردند. در تقویم اوستایی سال را ۳۶۵ روز حساب می‌کردند و چند ساعت اضافه را به حساب نمی‌آوردند. برای همین به تدریج نوروز از اول فروردین به وسط‌های تابستان افتاده بود. موضوع برنامه ی رادیویی این هفته‌ی خاک آئین نوروز است.



چند تکه از رمان منتشر نشده پسران عشق

قاضی ربیحاوی: صدای نزدیک شدن آژیر ماشین‌های آتش نشانی در هوا پراکنده بود اما هیچ ماشینی نمی‌رسید، فقط صدا بود. ما بالای سردر خانه‌ها را نگاه می‌کردیم و به دنبال نمره‌ی خانه‌ی مهین می‌گشتیم. پیرزنی از خانه‌ای بیرون زد، ترسیده با موهای آشفته و پاهای لخت به ما گفت: «بالاخره برگشتی عباس؟ بالاخره برگشتی.» آمد با آغوش بازش به‌سوی ناجی ولی ناجی ترسیده پس کشید و فرار کرد و من به دنبال او رفتم.



گفت‌وگو با قاضی ربیحاوی پیرامون سانسور و خودسانسوری
جست‌وجوی خدا در هیاهو

قاضی ربیحاوی در گفت‌وگو با دفتر «خاک» می‌گوید:«سانسور در حکومت اسلامی از همان نخستین بهار آزادی شروع شد و در فصل‌های بعدی هم که رشد کرد و گُنده شد، منتها در سال اول و دوم روزنامه‌های کشور مورد هدف بودند و حکومت هنوز حواسش به هنر و ادبیات نبود، اصلا هنوز چیزی در هنر و ادبیات خلق نشده بود که سانسورشدنی باشد، در آن شلوغی ایام اگر هم ادبیاتی نوشته می‌شد درباره‌ی اوضاع و احوال رژیم گذشته بود.»



نگاهی به شعرهای آرش نصرت اللهی
تنظیم دریا روی موج‌ها

نصرت اللهی شعر خوب نمی‌گوید، بلکه نشان می‌دهد. دوران جنگ را به یاد می‌آورد و به یاد می‌آورد که در آن زمان که عده‌ای در جبهه‌ها قربانی می‌شدند، عده‌ای دیگر به فانوسقه‌ها و قمقمه‌ها و پوتین‌های قربانیان چوب حراج می‌زدند. اصولاْ یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های شعر نصرت اللهی، چگونگی ارتباطش با واقعیت است. شعر نصرت اللهی تجربه‌ی اوست به اضافه‌ی واقعیت. از این نظر او گاه شاعری مضمون گراست با حفظ تشخص زبانی‌اش.



آئین چهارشنبه‌سوری

حسین نوش‌آذر: زنان ایرانی اعتقاد داشتند که اگر شب چهارشنبه‌سوری با چادر سیاه بیرون بیایند، نحوست و نکبت دارد. سعی می‌کردند با چادر نماز به خیابان بیایند. شب‌چهارشنبه سوری زنان روی تکه کاغذهایی چیزهایی می‌نوشتند و در کوزه‌ی کوچکی می‌انداختند. بعد آنهایی که حاجت داشتند، نیت می‌کردند و دست در کوزه می‌بردند، و کاغذی را بیرون می‌آوردند و از آنچه که روی کاغذ نوشته شده بود، به سرنوشت خودشان پی می‌بردند.



پاره‌ای از رمان «تهران، خیابان انقلاب»
«تهران، خیابان انقلاب»

امیر حسن چهل‌تن: میدان امین‌السلطان؛ یک کوچه تنگ، یک قهوه‌خانه! این نقطه‌ی شوم زندگی فخری بود و از همان نقطه بود که یک فنر ناغافل به وسط معرکه‌ی زندگی پرتابش کرد. آنها میدان امین‌السلطان می‌نشستند، سر کوچه‌شان یک قهوه‌خانه بود، قهوه‌خانه‌ی باصفایی که هم شُر شُرِ آب جوب داشت و هم چهچهه‌ی قناری‌ی قفس، آدم دلش می‌خواست دِلِی،دِلِی آواز بخواند و اگر پا داد عاشق شود.



گفت‌وگو دفتر «خاک» با امیر حسن چهل‌تن
ما از پاره‌های ابر زاده شده‌ایم

رمان «اخلاق مردم خیابان انقلاب» نوشته‌ی امیر حسن چهل‌تن تحت عنوان: «تهران، خیابان انقلاب» با ترجمه‌ی سوزان باغستانی در آلمان منتشر شد و با اقبال گسترده‌ی منتقدان آلمانی‌زبان مواجه گشت. نویسنده به بهانه‌ی یک داستان عاشقانه به زندگی روزانه آدم‌های داستانش راه می‌یابد و موفق می‌شود که تهران امروز را در اثرش بازآفریند. به مناسبت انتشار این کتاب، دفتر «خاک» با امیر حسن چهل‌تن گفت‌وگویی انجام داده است.



نخستین داستان از مجموعه داستان‌های اروتیک در دفتر «خاک»
کشیش و شاگردش

«کشیش و شاگردش» به ترجمه‌ی حمید پرنیان نخستین داستان از مجموعه داستان‌های اروتیک است که پس از نظرخواهی از خوانندگان برای انتشار در دفتر «خاک» آماده کرده‌ایم. «کشیش و شاگردش» با این جملات به پایان می‌رسد: «و هرکس به این سنگ‌بنا یورش آورد درهم شکسته خواهد شد: اما سنگ‌بنا بر هر کسی که فروریزد، آن را خُرد خواهد ساخت.» توجه شما را به این داستان خواندنی جلب می‌کنیم.



برنامه‌ی رادیویی خاک و دومین بخش از چهره‌نگاری‌های دفتر «خاک»، این بار ویژه‌ی سهند آقایی
این چراغ هم که نمی‌سوزد برای ما

حسین نوش آذر: در شعر سهند آقایی عاشق به پای معشوق نمی‌افتد و برای دست یافتن به عشق یا به تن او، خودش را خوار و خفیف جلوه نمی‌دهد. مثل این است که نسل جوان به شکل دیگری به عشق و تن‌کامی‌های عاشقانه فکر می‌کند. برنامه رادیویی امروز دفتر خاک به شعرخوانی و چهره‌نگاری سهند آقایی اختصاص دارد. شعرخوانی او، خود به تنهایی یک نمایش شنیدنی است. از دست ندهید.



نقد ترانه «سوزان» اثر لئونارد کوهن
هم‌رویی سوزان مشنگ با عیسا مسیح

فرشته مولوی: لئونارد کوهن را سرآمد «تروبادور»های کانادا می‌دانند، چرا که در سنجش با همتایانی چون نیل یانگ و جونی میچل آواز و آوازه‌اش از مرز امریکای شمالی فراتر رفته و جهانی شده است. او را ملک ‌الشعرای زن و شراب و ترانه هم خوانده‌اند، اما روزگار گویا حالا زن و شراب را از او دریغ داشته و تنها ترانه را برجا گذاشته است. همین است شاید که در «برج ترانه»اش چنین می‌خواند، «آه، من فقط هر روز کرایه‌ام را در برج ترانه می‌پردازم.»



گفت‌وگو با دکتر مسعود عطایی به مناسبت انتشار مجموعه شعر «صد و یک احساس»
«مفهوم عشق در طول زمان تغییر می‌کند»

دکتر مسعود عطایی سال‌های دراز است که در سه رشته‌ی داستان‌نویسی، شعر و آهنگ‌سازی فعالیت می‌کند. او در ۲۰ سال گذشته سه مجموعه داستان به زبان آلمانی، سه مجموعه داستان به زبان فارسی، و چهار آلبوم موسیقی منتشر کرده است. نشریه‌ی شهروند در کانادا در کریسمس ۲۰۰۹ گزیده‌ای از سروده‌های مسعود عطایی را با نام «صد و یک احساس» منتشر کرد. به این مناسبت دفتر خاک با دکتر عطایی گفت‌وگویی انتقادی کرده است.



زبان مادری و حقوق مدنی انسان‌ها

حسين نوش‌آذر: مجمع جهانی یونسکو به درخواست بنگلادش در نوامبر ۱۹۹۹، ۲۱ فوریه را روز جهانی زبان مادری خواند. با این حال در ۱۰ سال گذشته متأسفانه ازین روز چندان استقبال نکرده‌اند و رسانه‌ها در اغلب مواقع در حاشیه به موضوع زبان مادری در این روز پرداخته‌اند. موضوع برنامه‌ی رادیویی خاک به مناسبت روز جهانی زبان مادری که هفته‌ی پیش در خاموشی برگزار شد، «زبان مادری» و اهمیت آن در ایران است.