داستان‌های اروتیک


داستان‌های اروتیک دفتر «خاک»
بوسه در راه ِ کمپ

اکنون بیش از ده سالی هست که وحید گل‌بهاری با قلمی محکم و عاطفی داستان‌های کوتاهی می‌نویسد و در این داستان‌ها با بهره‌گیری از فضای کمپ‌های پناهندگی در هلند به تن‌کامی می‌پردازد. تن‌کامی در داستان‌های این نویسنده با داستان‌های اروتیک غربی کاملاً متفاوت است. در داستان‌های گل‌بهاری مثل این است که تن‌کامی تنها راه تحمل بار هستی برای انسانی است که وطن‌اش را از دست داده است. «بوسه در راه کمپ»، نوشته‌ی وحید گل‌بهاری را می‌خوانیم.



دومین داستان از مجموعه داستان‌های اروتیک در دفتر «خاک»
نگو خداحافظ اگه دوسم داری

«نگو خداحافظ، اگه دوستم داری» به ترجمه‌ی رضا صفدریان بخشی از داستان بلندی از جان آپدایک، نویسنده‌ی شهیر و فقید آمریکایی و دومین داستان از مجموعه داستان‌های اروتیک است که ازین پس هر چند گاه یک بار در دفتر خاک خواهید خواند. «خیانت»، «عشق» و «سکس» از مضامین محوری داستان‌های آپدایک است. جان آپدایک از مهم‌ترین رمان‌نویسان آمریکا بود.



نخستین داستان از مجموعه داستان‌های اروتیک در دفتر «خاک»
کشیش و شاگردش

«کشیش و شاگردش» به ترجمه‌ی حمید پرنیان نخستین داستان از مجموعه داستان‌های اروتیک است که پس از نظرخواهی از خوانندگان برای انتشار در دفتر «خاک» آماده کرده‌ایم. «کشیش و شاگردش» با این جملات به پایان می‌رسد: «و هرکس به این سنگ‌بنا یورش آورد درهم شکسته خواهد شد: اما سنگ‌بنا بر هر کسی که فروریزد، آن را خُرد خواهد ساخت.» توجه شما را به این داستان خواندنی جلب می‌کنیم.