خانه > انديشه زمانه > مقالات > مبارزه با فساد، و مردم سالاری سکولاریزه | |||
مبارزه با فساد، و مردم سالاری سکولاریزهاکبر گنجی۱۰- انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴: انتخابات نهمین دورهی ریاست جمهوری با چندین کاندیدای اصلاح طلب، هاشمی رفسنجانی، و چند کاندیدای محافظه کار آغاز شد. علی خامنهای در ابتدا به مسئولیت مهم رهبری اشاره کرد و گفت: «مسؤولیت رهبری در نظام جمهوری اسلامی این است که مراقب باشد نگذارد جهتگیری نظام اسلامی تغییر کند و از سمت هدفها منحرف شود. دستاندرکاران اجرایی کشور در بخشهای مختلف، هر کدام وظایفی دارند. ما باید نگذاریم نظام جمهوری اسلامی از این جهتگیری زاویه پیدا کند و منحرف شود32.» بدینترتیب او به دنبال آن بود که جهتگیری نظام را به راه صحیح هدایت کند. مطابق معمول در سخنرانی ابتدای سال در مشهد، پروژهی خود را کلید زد. او بر روی مبارزهی با فساد تأکید کرد: «در آغاز برنامهی [چهارم]، یک مدیریت کارآمد، با کفایت و پُرنشاط باید سر کار باشد تا بتواند سازههاى این برنامه را مستحکم و استوار کند و پایههاى این برنامه را به طور عمیق و محکم پى ریزى کند... یک انسان قوى، با کفایت، داراى نشاط و شادابى و شوق به کار و احساس مسؤولیت خواهد توانست حرکت بیست ساله به سمت چشمانداز را - که امسال این شروع انجام مىگیرد - با قوت و قدرت آغاز کند...با فساد به معناى واقعى کلمه مبارزه کنند. اگر ما ملت ایران این توفیق را پیدا کنیم که رخنههاى فساد را در این مجموعهى عظیم ببندیم، آن وقت معلوم خواهد شد که دستاوردهاى انقلاب براى این مردم چقدر شیرین و گواراست و چگونه میتواند پاسخگوى نیازهاى مردم باشد33.» بدینترتیب بود که محافظه کاران- خصوصاً احمدی نژاد و همکارانش- زیر بیرق مبارزهی با فساد، حمله به هاشمی رفسنجانی را آغاز کردند. نکتهی دیگری هم در سخنان اول سال خامنهای قابل توجه بود. به مسألهی نزاع هستهای ایران و غرب اشاره کرد و گفت: «انرژى هستهاى یک فناورى با ارزش و محصول یک دانش پیشرفته است و براى زندگى مردم لازم است. بسیارى از نیروگاههاى دنیا در کشورهاى پیشرفته، نیروگاههاى هسته یى است. تولید برق، یکى از کارهاى دانش و فناورى هستهاى است و براى یک کشور امتیاز است... آنچه امروز در تبلیغات غربىها - بخصوص امریکایىها - در مورد انرژى هستهاى گفته مىشود، هدفش این است که ملت ایران را از یک پیشرفت علمى و فناورى محروم کند. این حق ماست؛ چرا محروم شویم؟ کسانىکه در گوشه و کنار نق مىزنند و مىگویند چرا به انرژى هستهاى چسبیدهاید، غافلانه به نفع دشمنان ملت حرف مىزنند؛ آنها هم بدانند امروز مسألهى انرژى هستهاى بهانه ى تهدیدهاى امریکاست34.» یکماه بعد، او دوباره در این خصوص سخن گفت: «امروز ما احتیاج داریم که در کشورمان تلاش و پیشرفت و رشد علمى و فناورى، همراه با عدالت اجتماعى و مبارزهى با فساد باشد... رئیس جمهورى که اعماق کشور و روستاهاى دورافتاده براى او با تهران تفاوتى نداشته باشد؛ حق مردم شهرهاى بزرگ و کوچک در نظر او یکسان باشد؛ بتواند براى رفع تبعیض و پُر کردن شکاف میان ثروتمندان و فقرا تلاش و کار کند... بنده دنبال این هستم که شخصى سر کار بیاید و قوهى مجریه را اداره کند که خود را خدمتگزار مردم بداند و توانایى داشته باشد و به آرمانهاى امام و نظام اسلامى معتقد و پایبند باشد و حقیقتاً عدالت و مبارزهى با فساد براى او حائز اهمیت باشد... اگر خداى متعال توفیق دهد که رئیسجمهورِ کارآمدِ باکفایتِ پُرنشاطِ شادابى که علاقهى به مردم و علاقهى به عدالت و علاقهى به رفع فساد و تبعیض براى او در درجه ى اولِ برنامهها قرار داشته باشد، سر کار بیاید، من به شما عرض بکنم که بسیارى از مشکلات اساسى این کشور - چه مسائل داخلى و چه مسائل خارجى - حل خواهد شد... سخنگویان استکبارى اعلام مىکنند که ما منتظریم انتخابات ایران برگزار شود، آنگاه راجع به مسألهى انرژى هستهاى صلحآمیز در ایران تصمیم گیرى کنیم! انتخابات ایران چه ربطى به شما دارد؟! انتخابات، متعلق به ملت ایران است. هر کس به وسیله ى این انتخابات سر کار بیاید و رئیسجمهور مردم شود، نه مىخواهد و نه این ملت اجازه مىدهند که برخلاف منافع آنها قدمى بردارد35.» در سخنرانی بعدی به اصلاح طلبان، به عنوان افرادی که سخنان پوچ و بی محتوا را مطرح کردهاند، تاخت، و به مردم بم گفت به فردی رأی دهید که با فساد مبارزه کند: «مدتی ما را به مسائل سیاسی و جناحی و خطی و حرفهای پوچ و بی محتوا - که در زندگی واقعی مردم هیچ نقشی ندارد - سرگرم کردند. آنچه کشور ما احتیاج دارد، کار و تولید و توسعه ی مادی و معنوی، همراه با عدالت و بدون تبعیض و فساد و افزونخواهیهای غیرقانونی - و به قول آقایان، رانتخواری – است36.» در سخنرانی دیگری ضمن حملهی دوباره به اصلاح طلبان متوهم، از مردم خواست که به کاندیدای اصلح رأی دهند: «اصلح یعنی چه کسی؟ یعنی کسی که برای ریشه کنی فقر و فساد عزم جدی داشته باشد؛ یعنی کسی که به حال قشرهای محروم و مستضعف دل بسوزاند. اصلح کسی است که هم به ترقی و پیشرفت کشور و توسعهی اقتصادی و غیراقتصادی بیندیشد؛ هم زیر توهمات مربوط به توسعه، آنچنان محو و مات نشود که از یاد قشرهای مظلوم و ضعیف غافل بماند37.» هر چه زمان به انتخابات نزدیکتر میشد، خامنهای بیشتر به اصلاح طلبان حمله میکرد. نظریهی حاکمیت دوگانهی سعید حجاریان را، برساختهی دشمن، به منظور ایجاد اختلاف در سطح بالای نظام جمهوری اسلامی، معرفی میکرد. مجلس ششم را هم دوباره مورد حمله قرار داد: «هدف دشمن فقط دامن زدن به اختلافات سیاسى در بین جناحهاى سیاسى نیست؛ ایجاد اختلاف و دوگانگى در رأس حاکمیت نظام و ایجاد شکاف هم هدف مهم اوست. یعنى در رأس نظام و در تصمیمگیرى نظام، دو فکر متعارض وجود داشته باشد که سر هیچ مسالهیى نتوانند با هم کنار بیایند. روى این پروژه کار کردهاند؛ یک عده هم در داخل فشار آوردند که همین کار بشود. روى آقاى خاتمى هم خیلى فشار آوردند، اما ایشان تدین و عقل به خرج داد و زیر بار نرفت. اینها مىخواستند کارى کنند که در رأس نظام، بین رهبرى، رئیس جمهور و دیگر مسؤولان دعوا و اختلاف باشد؛ دائم این تصمیم بگیرد، آن نقض کند. صریحاً هم گفتند حاکمیت دوگانه، و در خیلى از جاها این را اعمال کردند. چند سال قبل بنده مسألهى مبارزه با فساد را مطرح کردم و آن نامهى هشت مادهاى را نوشتم؛ اما از داخل مجلس شوراى اسلامى - که باید مرکز مبارزهى با فساد باشد - فریاد اعتراض به این شعار بلند شد؛ با این بهانه که مبارزهى با فساد، سرمایهها را از کشور فرارى مى دهد! در حالى که قضیه بعکس است. بنده همان وقت هم گفتم که اتفاقاً مبارزهى با فساد، سرمایهگذار سالم را که قصد فسادانگیزى و سوءاستفاده ندارد، به کار تشویق مى کند. اخیراً گزارشى از یک سازمان معتبر بینالمللى خواندم که دربارهى همین مسائل کار مىکند. این سازمان اعلام کرده که یکى از موانع اصلى سرمایه گذارى در بعضى از کشورها عبارت است از فساد اقتصادى. اینها مى گفتند مبارزهى با فساد جزو موانع سرمایه گذارى است؛ ببینید چقدر فاصله است! مبارزهى با فساد مطرح مى شود؛ به جاى اینکه عناصر دستاندرکار استقبال کنند و در حد وظایفِ خود ایفاى نقش کنند، بعکس عمل مىکنند. این، یکى از گوشههاى کوچک حاکمیت دوگانه است که اینها دنبال مى کردند. الان هم نظام را متهم مى کنند که مىخواهد دستگاه را یکدست کند... اگر یکدست کردنى که آنها دستگاه را متهم مى کنند، معنایش حاکمیت یکپارچه و اجازه ندادن به شکاف در حاکمیت و در اصول است، این لازم است...مگر در دنیاى دمکراسى اجازه مى دهند که کسانى که با اصول و مبانى یک نظام مخالفند، بیایند داخل حاکمیت آن نظام شوند؟ هیچ جاى دنیا چنین اجازهاى نمىدهند. البته معلوم است که ما هم اجازه نمى دهیم. کسانى که قانون اساسى را قبول ندارند، کسانى که اصل نظام جمهورى اسلامى را قبول ندارند، اینها بیایند در رأس نظام جمهورى اسلامى قرار بگیرند؟! اسم این اصلاح طلبى است؟... آنها معتقدند که مردم سالارى، مردمسالارىِ سکولاریزه شده است؛ باید حتماً از دین جدا شود تا اسمش را مردم سالارى بگذارند38.» در همین سخنرانی از خاتمی هم به دلیل بیان برخی نظراتش انتقاد به عمل آورد: «این را هم که بعضى بگویند ما در نیمه ى راه دمکراسى هستیم، بنده قبول ندارم. براى میل دل غربىها نباید حرف زد؛ مخصوصاً مسؤولان. مى گویند ما یک کشور استبدادزده هستیم، ما در نیمه ى راه دمکراسى هستیم، این حرفها غلط است. چرا متهم مى کنند؟ ملتى که در طول کمتر از صد سال، سه مرتبه مبارزات وسیع ضداستبدادى و ضداستعمارى به راه انداخته، چرا او را مورد اهانت قرار مىدهند؟ براى اینکه غربىها و اروپایىها خوششان بیاید؟ خوششان نیاید39.» در سخنرانی دیگری هدف خود از انتخابات را بیان داشت: «در هیچ نقطهاى از کشور فقر نباشد - عدالت برقرار باشد - فساد نباشد و افراد مفسد از دستگاههاى تصمیم گیر طرد شوند و امکان دخالت پیدا نکنند؛ اینها چیزهایى است که ما باید مورد توجه قرار دهیم40.» خامنهای که با انتخابات مجلس هفتم پروژه ی توسعه ی سیاسی را به محاق رانده بود، به دنبال آن بود که با این انتخابات کار را یکسره کند و قوه ی مجریه را هم به کسی بسپارد که اهداف وی را محقق سازد. دو روز قبل از انتخابات گفت: «در کشور باید فساد ریشه کن شود؛ تبعیض نباشد؛ به طبقه ى مستضعف و محروم - بخصوص مستضعفینِ بى دست و پا – به طور ویژه توجه شود؛ اینها وظایف اسلامى ماست؛ وظایفى است که قانون اساسى بر دوش همهى مسئولان کشور گذاشته است؛ هیچکس نمىتواند خود را از این کارها برکنار بدارد. دعواهاى لفظى، شعارهاى لفاظى گونه، اسم از مفاهیم مبهم و بى سروته آوردن، مشکل مردم را حل نمى کند؛ مردم احتیاج دارند به اینکه در میدان عمل و کار، با لجنهایى که نمى گذارد این دریاچه ى مصفا طراوت لازم را داشته باشد، مبارزه شود. کسى که سر کار مى آید - هر کس باشد، هر شعارى داده باشد، هر حرفى در مقام ادعا به مردم زده باشد - اولین وظیفهاش این است که براى گرهگشایى مشکلات مردم آستین همت بالا بزند41.» هاشمی رفسنجانی که شاهد حمله ی سازمان یافته به خود بود، در روز های نزدیک به انتخابات چندین بار اعلام کرد، اگر رئیس جمهور شود،اعضای کابینه ی خود را با نظر رهبری انتخاب خواهد کرد، از روابط بی نظیر خود با سلطان سخن گفت، و از اینکه اگر او و خامنهای همواره دوست باشند، انقلاب و نظام برای همیشه حفظ خواهد شد. به عنوان نمونه، وی در گفت و گو با روزنامه ی جمهوری اسلامی در این خصوص گفت: «آدمهای صالح، امتحان داده و کاری را که اعتماد داشته باشم و رهبری هم قبول داشته باشند، انتخاب میکنم. چون بدون نظر رهبری نمیتوانم در مسئله ای به این مهمی عمل کنم. در گذشته هم درباره ی اعضای کابینه با ایشان توافق می کردم...[روابط من با رهبری] بسیار صمیمی است. شاید خالص ترین دوستی، بین من و ایشان است. گاهی دور از هم تصمیم میگیریم و وقتی به هم می رسیم، می بینیم یکسان فکر کردیم و افکار ما خیلی بهم نزدیک است و نمیتوانیم از هم جدا شویم. یک روز خدمت امام بودم. حال ایشان وخیم شده بود. کنار تختشان ایستادم و دستم را روی دست ایشان گذاشتم. حالت خاصی بود و ایشان انگشت مرا گرفت و سه مطلب گفتند : یکی بازنگری قانون اساسی بود که تا زنده هستم، انجام شود و دوم اینکه تا شما متحد باشید، انقلاب پیش می رود و سوم اینکه نگاهی به من کردند و گفتند مخصوصا شما و آقای خامنهای. این حرف آن موقع روشن نبود الان می بینم که ایشان کجا را می دیدند. در ملاقاتی دیگر گفتند آن موقع که قطعنامه را پذیرفتم، برایم تلخ بود، ولی الان که می بینم بعد از مرگم این مشکل را از جلوی شما برداشته ام، شیرین شده و راضی هستم42.» هاشمی رفسنجانی در همان زمان طی یک گفت و گو با خبرگزاری فرانسه دوباره بر روابط ویژه اش با خامنهای تأکید کرد: «من و مقام معظم رهبری در ایران، از 45 سال پیش نزدیک ترین فرد به هم هستیم؛ در اکثر مسائل نظر مشترک داریم. در مورد نامزدی هم اگر ایشان موافق نبودند، مطمئناً نامزد نمی شدم. این تفاسیر که می شود، خیالی است. ما خیلی با هم صریح هستیم43.» این سخنان هیچ تأثیری در خامنهای و مریدان اش نداشت، اما بسیاری از مخالفان را از هاشمی می راند. در هر حال، انتخابات به دور دوم کشیده شد. در دور دوم، رقابت میان هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی نژاد بود. کلیه ی محافظه کاران با بلند کردن بیرق مبارزه ی با فساد، به جنگ هاشمی رفتند. میلیونها شبنامه و فیلم علیه او توزیع شد تا نشان دهند که وی نماد فساد و اشرافیگری است. آقای خامنهای به بسیج نیروهای نظامی- انتظامی- امنیتی- اطلاعاتی،خصوصاً بسیج، و تقلب، احمدی نزاد را به ریاست جمهوری رسان د. هاشمی که می دانست چه کسی مسئول این اقدامات است، اعلام کرد که نهاد بی طرفی برای رسیدگی به این موضوع وجود ندارد، به همین دلیل او این مسأله را به خداوند واگذار خواهد کرد. خامنهای که حساب او را رسیده بود، طی سخنانی در دیدار با مسئولان قوه ی قضائیه اعلام کرد: «در خلال این انتخابات، تخریبهایى صورت گرفت. بعضى از تخریبها البته از روى بىتوجهى بود؛ لیکن بعضى از این تخریبها از روى غفلت نبود. تعدادى از نامزدهاى انتخابات ریاست جمهورى مورد تخریب قرار گرفتند؛ تخریبهاى غیر منصفانه و ناجوانمردانه؛ حتّى شخصیت موجهى مثل آقاى هاشمى رفسنجانى که شخصیت محترم و باسابقهاى است، از دم این تخریبها در امان نماند... بعضى اظهارات، متأسفانه عزیزترین قشرهاى این کشور، جوانانِ مؤمن و بسیجى، را زیر سؤال برد! اینجور نیست، بلکه دستهاى دشمن است که در کار است براى فتنهانگیزى و براى ایجاد فساد44.» بدینترتیب با دفاع از بسیجیان، افشاگری های علیه هاشمی رفسنجانی را به گردن دشمن انداخت و کار را فیصله داد. با انتخاب محمود احمدی نژاد، خامنهای نشان داد که دیگر به هیچ وجه اجاز نخواهد داد که سه نهاد نسبتاً انتخابی، به دست کسانی بیفتد که صد در صد مطیع او نیستند. او خواهان مجلس سلطانی و رئیس جمهور سلطانی بود. پاورقیها: ۳۲- سخنرانی مورخ، ۱۷/ ۲/ ۱۳۸۴. ۳۳- سخنرانی مشهد، ۱/ ۱/ ۱۳۸۴. ۳۴- سخنرانی مشهد، ۱/ ۱/ ۱۳۸۴. ۳۵- سخنرانی درجمع مردم کرمان، ۱۱/۲ / ۱۳۸۴. ۳۶- سخنرانی در جمع مردم بم، ۱۳/ ۲/ ۱۳۸۴. ۳۷- سخنرانی در جمع مردم جیرفت، ۱۷/ ۲/ ۱۳۸۴. ۳۸- سخنرانی در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه های استان کرمان، ۱۹/ ۲/ ۱۳۸۴. ۳۹- سخنرانی در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه های استان کرمان، ۱۹/ ۲/ ۱۳۸۴. ۴۰- سخنرانی در جمع خانواده شهدا، ۳/۳/ ۱۳۸۴. ۴۱- سخنرانی ۲۵/ ۳/ ۱۳۸۴. ۴۲- روزنامه ی جمهوری اسلامی، ۱۸ خرداد ۱۳۸۴. ۴۳- رجوع شود به اینجا. ۴۴- سخنرانی در دیدار با مسئولان قوه ی قضائیه، ۷/ ۴/ ۱۳۸۴. بخشهای پیشین • برساختن رهبری در تعارض با وصیتنامهی خمینی • گام اول: تبدیل تنفیذ به انتصاب • چپهای فتنهگر و علفهای هرزه • خطای محاسباتی: بازگشت چپهای اصلاحطلبشده • شکست مجدد، حذف گردنکلفتهای مجلس ششم |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
آقاي گنجي عزيز
به شدت در حال لذت بردن هستيم. خدا كند زود تمامش نكنيد.
-- مصطفي ، Nov 23, 2009من یک حساب سرانگشتی انجام داده ام به این شرح که اگر ما در سال صد میلیارد دلار درامد داشته باشیم و یک پنجم این پول دزدیده شود.در ماه از هر ایرانی 23 هزار تومان دزدیده میشود.که مبلغ ناچیزی است.مشکل اصلی مملکت ما دزدی نیست بلکه مشکل این است که ما درامد نداریم .که عمده ان نتیجه حاکمیت بنیاد گرا و خرد گریز است.بدبختانه عوام عدم تولید ثروت را میبخشند اما دزدی را نمیبخشند.اما در واقع کسی که مانع تولید ثروت میشود خطرناکتر از فردی است که دزدی میکند.چون فرد دزد هم بالاخره ان پول را سرمایه گذاری میکند اما وقتی ثروتی تولید نشد چیزی برای دزدی و سرمایه گذاری وجود ندارد.
-- شهرام ، Nov 24, 2009