تاریخ انتشار: ۱۵ فروردین ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

دختران باکره و مردان بیوه

محمدرضا اسکندری
mreskandari@gmail.com

هوای گرم بالای ۳۵ درجه و باد داغ تابستانی همراه با گرد و خاک نتوانسته بود مرا در آن سن کودکی مجبور کند در خانه بمانم‌. با دوستانم به سایه دیوارهای گلی باغ‌های روستا پناه برده بودیم تا بازی کنیم.

آن روز منزل همسایه ما شلوغ بود و برخلاف هر روز ظهر که سکوت مدحشی بر آن حکم فرما بود و همگان غیر از بچه‌ها در خواب خوش بعد از ناهار بودند، افراد فامیلی در آن روز گرم تابستان می‌آمدند و می‌رفتند. برای ما بچه‌ها در این وقت روز این همه رفت و آمد زیاد عادی نبود.

در عین حال که سخت مشغول بازی بودیم متوجه غیبت کژال، دختر همسایه که یکی از هم‌بازی‌های ما بود شدیم. همگی از همدیگر پرسیدیم راستی چرا کژال امروز نیامده است. پس از ساعت‌ها جر و بحث با صدای بلند همه افراد فامیل راهی خانه‌های خود شدند.

وقتی خورشید کم کم رو به سرخی نهاد و از گرمی باد کاسته شد، سایه دیوارها نیز دراز‌تر می‌شد. همسایه یک قالی روی زمین پهن کرد و پس از مدت کوتاهی یکی یکی پیرمردان ده به خانه آن‌ها آمدند. حس کنجکاوی من بیشتر شده بود. از خود پرسیدم دلیل آن همه رفت و آمد ظهر و مراجعه پیرمردان چه می‌تواند باشد.

دل به دریا زدم و راهی خانه همسایه شدم. وقتی به در خانه آن‌ها رسیدم زن همسایه به من گفت کژال امروز برای بازی نمی‌آید. به خانه برگشتم. جریان رفت و آمدهای زیاد افراد فامیل همسایه و مراجعه بزرگان و پیرمردهای ده به خانه همسایه را برای مادرم تعریف کردم.

از او پرسیدم مادر چه خبر است؟ مادرم از جواب دادن به من طفره می‌رفت و می‌خواست مرا با چیزهای دیگری مشغول کند. ولی من سمج‌تر از آن بودم. چندین بار از او سوال کردم و علت را پرسیدم. در نهایت مادرم که ۱۶ سال از من بزرگ‌تر بود و بیشتر همانند یک دوست برایم بود تا مادر، لب به سخن گشود.

پسرم دختر همسایه، کژال در هنگام بازی و پرش کردن کاری کرده است که بر سرنوشت و آینده او تأثیر‌گذار است. به همین خاطر این افراد پیر و معتمد آمده‌اند تا آینده او را روشن و تعیین کنند. مگر مادر جان پرش کردن و ورزش بد است؟

من که هر روز این کار را انجام می‌دهم پس چرا برای من این کار را نمی‌کنید تا آینده من هم خوب شود؟ مادرم نمی‌خواست ادامه دهد. اما من به سوالات کودکا‌نه‌ام ادامه می‌‌دادم. در نهایت مادرم‌، گفت پسرم دخترها چند کار را نباید انجام بدهند و باید از پرده بکارت خود نگه‌داری کنند.

پرده بکارت دیگر چیست؟ دختر دارای یک چیزی است که تا وقتی شوهر می‌کنند باید از آن نگه‌داری کنند. این همان چیزی است که ما به آن پرده بکارت می‌گوییم. مگر یادت نیست وقتی برای تبریک گفتن به خانه فلانی رفتیم یک پارچه سفید خونی را آویزان کرده بودند. آن پارچه و خون روی آن همان خون بکارت است. پس دختران برای این‌که از بکارت خود حفاظت کنند دو کار را باید خوب انجام بدهند.

اولاً نباید پیاز زیاد بخورند. دوماً نباید ورزش سنگین بکنند. چون اولی باعث می‌شود که پرده بکارت کم کم از بین برود و خون کمتری در شب زفاف روی پارچه سفید بیاید و ورزش باعث پاره شدن پرده بکارت می‌شود و آن خون به جای ریختن روی پارچه سفید به هدر می‌رود. این خون و پاره شدن فقط باید در شب اول عروسی اتفاق بیافتد.

کژال در اثر پرش، پرده بکارت خود را از دست داده است حال این پیرمردان ده آمده‌اند که به صورت جمعی صورت جلسه‌ای نمایند و با نخ اندازه پای او را بگیرند و آن نخ که با گره اندازه پا گال است را به آن نامه وصل کند و به پدر و مادر دختر بدهند تا در آینده اگر ازدواج کرد و خونی در شب زفاف نیامد مردم برای او حرفی درست نکند و بگویند آن دختر خراب کار بوده است.

از آن سال بیش از ۴۰ سال می‌گذرد. با این مقدمه وارد مطلب اصلی می‌شوم. قبل از هر چیز می‌خواهم تعریفی از واژه بکارت بکنم. در فرهنگ لغت ایرانی، بکارت به معنای دست نخورده‌ و در فرهنگ عامه به شخصی که آمیزش جنسی نداشته گفته می‌شود.

در سراسر ایران، برای زنان وجود پرده بکارت را نشانه باکرگی می‌دانند. تنها در آفریقا برای مردان هم مسأله‌ای به نام باکرگی وجود دارد‌. بنابر سنت آفریقا‌یی، سفتی پوست ختنه‌گاه و توانایی ادرار از بالای طنابی در یک متری زمین را نشانه باکرگی مردان می‌دانند. پس در آسیا و آفریقا هنوز هم برای داشتن و نداشتن بکارت خیلی چیزها در فرهنگ لغات و کتاب‌ها نوشته می‌شود.


اگر چه در رابطه با باکره بودن پسران حرف زیادی به میان نمی‌آید ولی باکر‌گی دختر در زمان ازدواج یکی از سنت‌های جامعه ماست. حتی این امر تا آنجا در تار و پود فرهنگی جامعه ما جا گرفته است که در خیلی از جاها به عنوان شرط ازدواج آن را به زبان نمی‌آورند و‌لی به عنوان یک قانون نانوشته است که باید رعایت شود.

در هیچ سند حقوقی نیز به آن اشاره نشده است. ولی این قانون نانوشته اجتماعی در فرهنگ ما جاری است و فجایع بی‌شماری بر زنان و دختران تحمیل می‌کند. این در حالی است که پسر در زمان خواستگاری و شب زفاف مورد بازخواست قرار نمی‌گیرد و حتی در شرایط کنونی خیلی از مراجع دینی برای این‌که پسران صیغه کنند آن‌ها را تشویق می‌کنند.

پس رابطه جنسی قبل از ازدواج برای پسران نه تنها اشکالی ندارد بلکه لازم هم هست. در مقابل این دختران هستند که اولین تجربه جنسی را در شب زفاف کسب می‌کنند. این مسأله فرهنگی باعث شده است که دختران از خیلی از کارها و ورزش‌ها محروم شوند.

مسأله باکرگی و حق لذت بردن جنسی برابر برای دختران کماکان در جامعه ما تابویی است که هنوز نه زنان برابری‌طلب در رابطه با آن حرفی می‌زند و نه سایر نیروهای اجتماعی و سیاسی در ایران. در جامعه بشری زمانی که مردان توانستند قدرت مطلق اقتصادی و دولت‌ها را در دست داشته باشند کم کم و به صورت حساب شده تلاش کردند که همه چیز را در اختیار خود داشته باشند که یکی از این مسایل تسلط کامل بر زنان بوده است.

متأسفانه در این رابطه فرهنگ، مذهب و سنت‌های گذشته هم در خیلی از جاها به کمک مردان آمده است تا هر چه بیشتر به استثمار حنسی خود در رابطه با زنان ادامه دهند. یکی از مسایلی که در تمام مذاهب کم و بیش به آن اشاره شده است و دستور عمل‌هایی برای آن صادر شده است نفی ارتباط قبل از ازدواج دختران و تبلیغ باکر‌‌گی برای زنان به عنوان یکی از شرط‌های ازدواج است.

برخلاف نظر خیلی از ایرانیان که فکر می‌کنند باکرگی با تسخیر ایران توسط مسلمان وارد ایران شده است و این سنت مخصوص مسلمانان عرب بوده است‌، این سنت در یونانیان قدیم هم وجود داشته است و در شب زفاف پس از انجام مراسم خاص به رقص و پای‌کوبی در پشت در عروس و داماد آن‌قدر ادامه می‌دادند تا داماد فاتح بیرون آید و نتیجه را گزارش دهد. [1]

این مراسم که در یونان انجام می‌گرفت صد در صد مثل رسوم مردم کرد در کردستان است. راستی مردم یونان از کردها این سنت را یاد گرفته‌اند و یا کردها از یونانیان‌. در کردستان تا زمانی که من در ایران بودم این رسوم و سنت وجود داشت.

شب عروسی، مردم ده و فامیل عروس و داماد به خانه نمی‌روند تا داماد نزد عروس برود. اگر پس از مدتی داماد از نزد عروس برگشت و چند گلوله شلیک کرد همه خوشحال می‌شوند. این کار به معنی این است که عروس پرده بکارت داشته است‌.

پس از این کار یک ران گوشت کوسفند را داما‌د که قبلاً آماده کرده است بر‌می‌دارد و به عنوان کادو برای خانواده عروس می‌برد و دست پدر و مادر و براداران عروس را به نشانه قدر‌دانی که دخترشان باکره بوده است می‌بوسد.

در خیلی از مواقع هستند بعضی از دامادها که هیچ تجربه‌‌ای از سکس نداشتند و نمی‌توانستند رابطه جنسی برقرار نمایند، آن‌ها را به حمام می‌برند و هزار دستور عمل به آن‌ها می‌دادند چون برای خانواده دختر مهم بود که تیر شلیک شود و دهان مردم بسته شود.

آقای مرتضی راوندی در تاریخ اجتماعی ایران جلد سوم می‌نویسد: «در چین قدیم دخترانی که تصور می‌کردند باکرگی خود را از دست داده‌اند دست به خودکشی می‌زده‌اند در حالی که جامعه چین در همان زمان نیاز جنسی را همچون هوا و غذا برای مردان خود لازم می‌دانسته و فاحشه‌خانه‌های رسمی برای رفع نیازهای جنسی مردان جوان زیر نظارت دولت وجود داشته است. در میان یهودیان نیز اگر دختر در شب ازدواج باکره نبود تا حد مرگ سنگسار می‌شد. در دربار ساسانیان نیز تنها دختر باکره می‌توانست مقام پاشازن یعنی عالی‌ترین منصب حرمسرای پادشاهان را به دست آورد.»

پس با توجه به نوشته‌های آقای مرتضی راوندی مسأله باکرگی در همه ادیان و فرهنگ‌ها مطرح بوده و همیشه به عنوان یک حربه در دست مردان بوده است. در اروپا و آمریکا هم تا نیمه‌های قرن بیستم مسأله باکرگی به قوت خود باقی بوده است.

کم نبودند زنان و دخترانی که به خاطر نا‌آگاهی مردان در شب زفاف به خاطر نداشتن خون به خانه‌های پدرانشان فرستاده شدند. آن‌ها یا دیگر ازدواج نکردند و یا توسط افراد خانواده به قتل رسیدند. طبق بعضی آمار چیزی حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد از خانم‌ها طی اولین نزدیكی خود متوجه خون‌ریزی ناشی از پاره شدن پرده بكارت نمی‌شوند (‌در پنج درصد موارد خون‌ریزی آن‌قدر شدید یا طولانی مدت است كه ممكن است نیاز به بستری فرد وجود داشته باشد).

بدین ترتیب مفهوم بكارت (به معنای دست نخوردگی) ارتباط مستقلی از پرده بكارت پیدا می‌كند. به عبارت دیگر عدم مشاهده خون‌ریزی هنگام نزدیكی لزوماً به معنای وجود ارتباط جنسی نمی‌تواند باشد. در این نوشتار نمی‌خواهم به این مسأله بپردازم که از لحاظ علمی می‌توان ثابت کرد که همه دختران و زنان دارای یک نوع پرده بکارت نیستند و در خیلی از موارد دختران مادر‌زادی پرده بکارتی که خون داشته باشد ندارند.

می‌خواهم در این نوشتار به این مسأله از دید دیگر بپردازم. بکارت چگونه وارد فرهنگ ما شده است؟ چه کسانی بیشتر دنبال دختران باکره هستند؟ آیا کسانی که می‌خواهند با دختران باکره ازدواج کنند خود باکره هستند؟

وقتی با یک جراحی می‌توان پرده بکارت عالی و با کیفیت درست کرد آیا این شیوه جدید فرهنگی می‌تواند زنان و مردان متأهل آینده را خوشبخت نماید؟ بکارت چگونه وارد فرهنگ ما شده است؟ تا آنجا که به دست‌نوشته‌های تاریخی بر‌می‌گردد در رابطه با پرده بكارت و مهم بودن آن حتی در اسطوره‌های رومی و یونانی نیز مباحثی وجود دارد.

خیلی از مورخین معتقد هستند که توجه به بکارت در زنان به قبل از اسلام بر‌می‌گردد. در مذاهب ابراهیمی به خصوص در معتقدین به یهودیت و مسیحیت هم این مسأله که دختران و زنان قبل از ازدواج نباید رابطه جنسی داشته باشند، هنوز هم به قوت خود باقی است.

هنوز هم در مسیحیت مسأله عفت و اهمیت بکارت یکی از مسایلی است که برای آن حتی دولت‌هایی که پشتیبانی نیروهای مذهبی را نیاز دارند بودجه تعیین می‌کنند. در سال ۱۹۹۶، کنگره آمریکا بودجه‌ای بالغ بر نیم میلیارد دلار برای تشویق دانش‌آموزان مدارس دولتی به پرهیز از فعالیت‌های جنسی اختصاص داد و در حال حاضر، تقریباًً در همه ایالات‌ها کلاس‌هایی در مدارس دولتی به تبلیغ خویشتنداری جنسی اختصاص یافته است.

در انجلیل آمده است که با عفت و پارسایی زندگی کنید و هرگونه ارتباط جنسی پیش از ازدواج و زنای محصنه را حرام می‌داند و در محکومیت افرادی که چنین گناهانی مرتکب شوند، هیچ اغماضی روا نمی‌دارد. پس در اینجا می‌توان نتیجه گرفت که مسأله بکارت ربطی به اسلام ندارد و اسلام هم این سنت را که در جامعه عربستان قبل از اسلام بوده است وارد فرهنگ مذهبی خود کرده است.

چه کسانی بیشتر دنبال دختران باکره هستند؟ آیا کسانی که می‌خواهند با دختران باکره ازدواج کنند، خود باکره هستند؟ با توجه تحقیقی که در ایران انجام گرفته است‌. اكثریت مردان ایرانی همچنان از بكارت به عنوان یكی از معیارهای مهم انتخاب همسرشان یاد كرده‌‌اند.


این مسأله فقط شامل مردان ایرانی در ایران نمی‌شود. اکثر ایرانیان در خارج کشور پس از استقرار در خارج کشور خیلی سریع یک دوست دختر پیدا می‌کنند. یا حتی زنان خود را طلاق می‌دهند تا از نو زندگی عاشقانه را شروع نمایند. معمولاً این افراد پس از این‌که همه کارهای خود را انجام دادند و بار خویش را به سرمنزل مقصود رساندند فیلشان یاد هندوستان می‌کند.

آن‌ها چنان از فرهنگ ایرانی حرف می‌زنند که آدم شاخ در‌می‌آورد. آن‌ها از اختلاف فرهنگی خود و دوست دخترانشان و مشکلاتی که با دوست دختر خود داشته‌اند حرف می‌زنند و هر کدام یک مثنوی صد من را می‌توانند بنویسند.

بعد از مدتی همان آقایان را می‌بینید که دختری که فاصله سنی زیاد با آن‌ها دارد از دورافتاده‌ترین روستاهای ایران آورده‌اند. چه جالب این آقایان فرنگ آمده با یک دختر روستایی ساده که زیاد از مسایل اجتماعی و برابری حقوق انسانی نمی‌داند از لحاظ فرهنگی هیچ اختلافی ندارند ولی زندگی با کسی که هم مشکلات درسی، معیشتی و جنسی آن‌ها را داشته و تا گرفتن مدرک و شغل با آن‌ها بوده، مشکل‌آفرین شده است؟!

این مشکل فرهنگی هموطنانم برای من سوال بزرگی بود. تا یک روز با یکی از این آقایان که ادعای روشنفکری هم داشت و سال‌ها هم زندانی سیاسی بوده است برخورد نمودم. وی بیش از پنج سال با دوست دخترهای مختلفی زندگی کرده بود و تازه رفته بود خواستگاری یک دختر ایرانی در کشور دیگری غیر از کشور محل سکونت خود.

از او پرسیدم چرا این دختر؟ وی در جواب من گفت، چون تحقیق کرده‌ام که این دختر سواد زیادی ندارد و تازه هم از ایران آمده است و هنوز به داشتن دوست پسر اعتقاد ندارد و خانواده‌اش هم از او خوب مواظبت می‌کند که با پسری رابطه نداشته باشد. در نهایت طبق تحقیق من او با کسی نبوده است و باکره است.

این حرف او مثل پتک بر سرم فرود آمد. به او گفتم تو که از سیاه، سفید و زرد و هرچه که به ذهن آدم بیاید نگذشته‌اید و تازه ادعای روشنفکری هم دارید و سال‌ها به قول خودت برای نجات مردم به زندان رفته‌اید‌، تو دیگر چرا در اروپا دنبال باکره می‌گردی. مگر خودت باکره هستی. وی در جواب گفت من که مرد هستم.

وقتی فردی از لحاظ فرهنگی تغییر نکند در هر کجای دنیا باشد همان فردی است که بوده است‌. در واقع همان مردان و پسران بیوه که خود بویی از باکرگی نبرده‌اند حتی در اروپا دنبال دختران باکره‌ی ایرانی در خارج و داخل ایران هستند.

اینجا در اروپا نه حکومت اسلامی وجود دارد و نه حاکم شرع و شرع اسلامی پس چرا آنان باز هم دنبال باکره می‌گردند. در واقع همان کسانی که خود بالاترین رابطه جنسی آزاد را داشته‌اند بیشتر دنبال دختر باکره هستند تا آن‌هایی که رابطه کمتری داشته‌اند.

برای آنان باکرگی زنانشان فقط برای این است که بگویند که من مالک اول این زن بوده‌ام. وقتی با یک جراحی می‌توان پرده بکارت عالی و با کیفیت درست کرد آیا این شیوه جدید فرهنگی می‌تواند زنان و مردان متأهل آینده را خوشبخت نمود؟

اگر‌چه باز کردن موضوع بکارت و سکس قبل از ازدواج هنوز خط قرمز رسانه‌ای جمهوری اسلامی است و کمتر روزنامه‌نگاری در سی سال گذشته این جرأت را به خود داده که در این باره قلم بزند. چرا روزنت‌ها و سایت‌ها و وبلاگ‌ها سکوت کرده‌اند. آیا زمان آن نرسیده است که جوانان و زنان و مردان ما هم دیگر نیازی به برگه بکارت از پزشک نداشته باشند.

ایا زمان آن نرسیده است که ما هم مانند دیگر جوامع جهانی فقط از زمانی که با هم ازدواج می‌کنیم و به هم بله می‌گوییم به هم دیگر تعهد بدهیم و در رابطه با گذشته همدیگر قضاوت نکنیم. این حرکت مدنی فقط زمانی به نتیجه می‌رسد که همانند سایر ملل ما هم با سنتی که از گذشته به ما رسیده است فاصله بگیریم.

نمی‌دانم چند قطره خونی که مرد در اولین ارتباط جنسی خود می‌بیند چه مشکلی را از آن‌ها حل می‌کند. اگر ارتباط جنسی خوب است پس برای زن و مرد هر دو باید باشد و اگر بد است پس باید برای هر دو بد باشد.

آخر این قانونگزار که یک طرفه حکم می‌کند از قانون کدام خدا حکم صادر می‌کند. آیا این دلیل منطقی است چون برای مردان باکرگی مهم نیست و نمی‌توان تشخیص داد که رابطه جنسی پیش از ازدواج داشته است اشکالی ندارد ولی دختران به خاطر پرده بکارت حق ندارند که دست از پا خطا نمایند.

به جای دروغ گفتن به هم راه درست را در پیش بگیریم و مسأله زندگی مشترکمان را فقط بر مبنای چند قطره خون قرار ندهیم بلکه بر مبنای برابری و دوستی قرار دهیم. خیلی از مردانی که هنوز هم به دنیای بکارت دل خوش کرده‌اند فکر می‌کنند در عهد عتیق زندگی می‌کنند.

آنان شاید از پدران خود شنیده باشند که اگر در گذشته دختری پرده بکارت نداشت با کمک مادرش هزاران ریسک را می‌کردند تا شب زفاف با ترس و لرز و با شگردی که داماد نفهمد پارچه سفید را در شب اول خونی نمایند. آخر آن‌ها نمی‌دانند که امروزه درست کردن پرده بکارت کاری ساده و پیش پا افتاده است. با پرداخت چند صد هزار تومان این مشکل را به راحتی می توان حل کرد.

آیا مردان و داماد‌های آینده نمی‌دانند که جدیداً خیلی از روسپی‌های شرقی برای این‌که پول بیشتری از مشتری خود دریافت کنند هر شب باکره با مشتریان خود می‌خوابند. اگر چه دنیای غرب سال‌هاست که با این مسأله فرهنگی مبارزه کرده است ولی در نهایت مردم‌، کلیسا را مجبور کرده‌اند که به آزادی انسان احترام بگذارد که هر کسی خودش باید تشخیص بدهد که چگونه با بدن خویش برخورد نماید و چه شیوه‌ای را برای زندگی مشترک انتخاب می‌کند.

خلیی از مردم اروپا که مذهبی هم هستند به رابطه جنسی قبل از ازدوج معتقد هستند ولی عده‌ای از مردم مذهبی اروپا که تعداد آن‌ها زیاد هم نیست به رابطه جنسی قبل از ازدوج معتقد نیستند و معتقد هستند که تا شب زفاف باید باکره باقی بمانند.

در نهایت این زنان و مردان هستند که باید انتخاب نمایند. در حال حاضر سه نوع رابطه در اروپا وجود دارد. رابطه دوست دختر و دوست پسر، رابطه زندگی مشترک و ازدواج دائم. برای یک دختر و پسر، زن و مرد اروپایی مسأله باکرگی مطرح نیست‌. مسأله اصلی برای آنان رابطه دوستی و دوست داشتن مهم است. این‌که در گذشته با چه کسی بوده‌اند، به زندگی کنونی آن‌ها ربطی ندارد.

آیا همان‌طور که مردم اروپا و جهان مسیحت توانستند با یک حرکت اصولی مسأله ارتباط زنان و مردان و از همه مهم‌تر رابطه جوانان را با هم حل کنند آیا زمان آن نرسیده است که ما و مسلمانان نیز این حرکت را آغاز کنیم.

در این شکی نیست که حکومت جمهوری اسلامی و خیلی از مردان بیوه که با پول و قدرت ده‌ها باکره را به روز سیاه نشانده‌اند مخالف این حرکت هستند ولی نقش مردم، جوانان و فعالان مدنی در این‌جا چیست.

وقتی این سنت فرهنگی از دورانی که بشر هنوز آگاهی کامل نداشته است به ما به ارث رسیده است، آیا زمان فاصله گرفتند از این سنت غیر‌انسانی و تحقیر‌آمیز که ربطی به اسلام ندارد، نرسیده است. آیا زمان آن نرسیده است که نسل جوان ما، روشنفکران و زنان برابری‌طلب در این رابطه لب به سخن بگشایند.

البته در حالی این کلمات را می‌نوشتم یاد این خاطره افتادم که در سال ۵۸ در خیابان ۱۶ آذر تهران جلوی ستاد سازمان فدائیان اتفاق افتاد. چند نفر از حزب‌اللهی‌ها دم در ستاد فدائیان آمده بودند، چند نفر از دختران فدائی را گرفته بودند و به آن‌ها می‌گفتند شما که طرفدار کارگر هستی پس بیاید با ما که کارگر هستیم باشید‌.

آخر آن بیچاره‌ها فکر می‌کردند هر کس طرفدار کارگر هست حتماً باید مسأله زیر شکم آن‌ها را هم حل کند. آن‌ها از طرفداران کارگر بودند و آزاد بودند زنان این را فهمیده بودند که تمام زنان و دختران فدائی مرزی در این رابطه ندارند.

منظورم از این گفته این بود که نسل جوان چه دختر و چه پسر باید بداند که ارتباط آزاد جنسی به معنی تجاوز و تعدی به همدیگر نیست. حل مسأله باکر‌گی نیاز به کار فرهنگی زیادی دارد و نسل جوان باید از تجربه‌های دنیای غرب استفاده کنند.

داشتن چند نوع زندگی مشترک مختلف به ضرر جامعه نیست. آیا بهتر نیست که آقایان به جای تبلیغ صیغه که فقط در خدمت مردان پول‌دار است به این نوع رابطه دوستی که در غرب جا افتاده است و در عمل هم نشان داده است که به جوهر انسانی بیشتر نزدیک است، ترغیب نمایند و یا حداقل به جای دستگیر کردن دختران و پسرانی که هم را دوست دارند و یا دستگیری دختر خانمی در پارک همدان و بردن به زندان به جرم دوست داشتند و سپس دادن جنازه او به خانواده‌اش حداقل دست از دستگیری جوانان بردارند و بگذارند مردم کم کم راه خود را انتخاب نمایند.

اگر این مسأله حل شود ما دیگر هر سال به بهانه این‌که فلان زن و دختر بکارت نداشته است و به نام دفاع از ناموس شاهد قتل صدها زن در کشورمان نخواهیم بود‌. در ضمن همانند اروپا هر دختر و پسری که دوست دارد باکره باشد و با باگرگی ازدواج کند، این حق را داشته باشد و دیگر نیازی نباشد که دختران به جراح مراجعه نمایند و برای همیشه هم به خود و هم به شوهر آینده خود دروغ بگویند.

زندگی که بر مبنای دروغ بنا شود معلوم است که چه آینده‌ای دارد. امید است که مردم ما و نسل جوان هم به نقطه‌ای برسد که دیگر نیازی به دروغ گفتن نداشته باشند.

پانوشت:

۱. تاریخ اجتماعی ایران جلد سوم مرتضی راوندی ص ۲۹۵

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

سلام آقای اسکندری مطلب بسیار جالبی نوشته اید. ولی همان طور که خودتان هم تلویحا" و تصریحا" گفته اید موضوع بکارت واقعا" ربطی به اسلام ندارد. آیا آن آقای دوستتان که ذکر نه چندان خیرش را در این مطلب کرده اید مسلمان و پایبند به تعالیم دین اسلام است؟ یا هزاران نمونه ریز ودرشت دیگر که همگان از دور و تزدیک شاهد آن بوده ایم . واقعیت این است که شما هرچه موشکافانه تمام منابع اسلامی از کتاب و سنت و حدیث و ... را جست و جو کنید هیچ توصیه یا دستورالعمل یا حکم یا مشابه آن را در مورد وجوب حفظ بکارت قبل از ازدواج یا لزوم ازدواج با دختران باکره را پیدا نمی کنید. حتی اگر دختری اذن پدر( نه برادر یاعمو یاجدپدری) را داشته باشد می تواند به طور موقت با کسی رابطه جنسی صیغه ای داشته باشد. در واقع شکلی سازمان یافته تر و مدون تر از همان دوستی ها که امروز در جوامع آزاد وجود دارد.اما این جاست که چالش اصلی با سنت ها پیش می اید و هیچ پدر به اصطلاح با غیرتی دختر خود را با دست خود به چاه نمی اندازد حتی اگر خود قائل به این سنت حسنه!! حفظ بکارت نباشد نمی تواند تضمین کند که دامادی با همین ایده دخترش را به همسری بگیرد. پس حساب سنت ها و نیز حساب جمهوری اسلامی از اسلام به کلی جداست. باز هم از شما به خاطر نگاشتن این مطلب تحلیلی و بدیع تشکر می کنم. نسرین - حقوقدان

-- نسرین - حقوقدان ، Apr 4, 2009

به موضوع بسیار مهمی پرداختید و سعی کردید از همه نظر آنرا بررسی کنید که قابل تقدیر هست. این موضوع جا برای تحقیق بیشتر دارد. پیشنهاد میدهم اگر میتونید با چند نفری که با این قضیه مشکل داشتند مصاحبه کنین. در کل مقاله خوبی بود و خسته نباشین.

-- تارا ، Apr 4, 2009

مشکل بزرگ حکومت نیست
مشکل..جامعه و طرز فکر مردم ایران است. اون چیزی که باید تغییر کنه طرز فکر مردمه.
حکومت تنها نقش یه تبلیغ کننده رو ایفا میکنه
اما این خوانواده ها و مردم هستند که فرد رو با این افکار پوسیده بزرگ می کنند
با خودمون روراست باشیم
اگر بکارت هنوز مهمه چون مردم فکر می کنند که مهمه

-- علی از تهران ، Apr 4, 2009

خانوم حقوق دان چنان از قوانین اسلامی حمایت می کند که اگر ما خودمان مسلمان نبودیم به این پندار می افتادیم که اسلام عجب دین باز و آزادیست که تنه به تنه قوانین حقوق بشر مدرن می زند.
ظاهرا فراموش کردند اگر در این دین مدون تر از مدون کسی خارج از ازدواج رابطه جنسی داشته باشد کمی شلاق می خورد.
ما کی می خواهیم قبول کنیم بعضی چیزها تاریخ مصرف دارند و این شامل قوانین و نگاه اسلام به قوانین جنسی هم می شود خدا می داند.در ضمن صیغه کردن هم توسط اکثر مسلمان ها مجاز شمرده نمی شود.حساب اسلام را هم با عرض شرمندگی نمی توان از سنت اسلامی جدا کرد .طبق همین سنت است که ما در تشیع صیغه را مجاز می شماریم.

-- بو جعفر ، Apr 4, 2009

اولش فکر کردم نویسنده خانم هستن! اما این اصلا مهم نیست...
مهم اینه که حرفات درستن...
اما یه فکر شخصی از خود من:
گمونم برای بعضی مردها فقط دیدن چند قطره خون مساله نیست... در حقیقت مساله اینه که میترسن رابطه قبل ازدواج همسرشون به زندگی مشترک تسری پیدا کنه و مشکل ساز بشه و به همین خاطر میخوان این مساله از بیخ نباشه! این دلیل من برای حمایت نیستا! میخوام برای ریشه یابی یه کمکی کرده باشم. نظر شخصی من که اینه! اگه اون روابط به زندگی مشترک من پا نذارن و اثری از خودشون تو زندگی مشترک من با خانمم دیده نشه مشکلی ندارم.

-- علی ، Apr 4, 2009

تبریک بابت این نوشته روشن فکرانه.امید به آنروز که شخصیت و ذهنیت یک زن دارای اهمیتی بسیار فراتر از پرده بکارت او باشد. چنین نوشته هایی گامی بزرگ جهت روشنی ذهن افراد است.

-- بهار ، Apr 5, 2009

با ایدۀ برابری خواهانه این نوشتار موافقم و از تلاش نویسنده محترم در ارتقای سطح فرهنگی و آموزش مفاهیم عقلانی تشکر می کنم. امیدوارم «عقلانیت، انسانیت و آزادی»، گفتمان مسلط در جامعه ما شود.

-- شهرام ن ، Apr 5, 2009

به مطلب جالبی اشاره کردید . اما چند نکته هست که متاسفانه در بحث مربوط به بکارت با یکدیگر مخلوط می شود و نویسنده محترم نیز نتوانسته است آنها را از هم جدا کرد.

نیاز جنسی برای انسان یک نیاز صرفا جسمانی نیست و مانند همه جنبه های وجودی انسان با صدها عامل روحی و روانی پیوند می خورد . اینکه یک زن و یا مرد قبل از ازدواج رابطه جنسی داشته باشد و یا خیر در رتبه دوم اهمیت است ولی اینکه رابطه ای عاطفی خاص با همسر خود برقرار کند از اهمیت خاصی برخوردار است. اکثر انسانها در رابطه عاطفی بین دو زوج به دنبال تامین نیازهائی هستند که کمترین و کوچکترین آن نیاز جنسی است. نیاز به محبت و نیاز به احترام و نیاز به تحسین شدن و نیاز به امنیت عاطفی.

دختران و پسرانی که توانائی کف نفس و کنترل احساسات خود را در دوران نوجوانی بدست نیاورده باشند معمولا قادر نخواهند بود احساسات مورد نیاز طرف مقابل را آنچنانکه در بالا ذکر کردم تامین نمایند و لذا همسران مناسبی نیستند. تجربه اجتماعی جوامع گوناگون نیز نشان داده است که این پرده بکارت در زنان می تواند نشانه خوبی برای این کف نفس باشد
هرچند مانند هر اصل دیگری در جامعه انسانی می توان استثناهائی هم برای این مطلب پیدا کرد . ولی این مطالبی که نویسنده محترم نوشته اند استثناء هست و حقیقتی که هزاران سال در تاریخ بشر جریان داشته چیز دیگریست.

-- پویان ، Apr 5, 2009

مطلب جالب و در خور تعمقی نوشته اید. ای کاش از لحاظ نگارش و لحن بیان مطلب قوی تر بود.
در ضمن - چطور می گویید که بکارت به اسلام ربطی ندارد؟ اینکه در یونان هم این قضیه وجود داشته به این معنی نیست که قبل از اسلام هم در ایران وجود داشته. البته من درست نمی دانم- ولی طبق قوانین شریعت ، روابط جنسی نا مشروع حرام است. براین مبنا کسی که بعد از ازدواج زیر سوال است دختر است. چون در مورد آقایان ثابت کردن این روابط نا مشروع امکان ندارد!! پس اسلام هم در این فرهنگ غلط و عقب مانده و فسیل شده دخیل است. مثل خیلی از مسایل دیگر! در ضمن - آقای پویان - این کتاب روانشناسی شما برای دختران نوجوان نوشته شده است؟‌تکلیف کسانی که بالای سن ٣٠ سال ازدواج می کنند چیست؟‌شما از سرکوب کردن میل جنسی چیزی شنیده اید؟؟‌هیچ می دانید که عمده مسایل فرهنگی در ایران بابت همین توهمات و ساخته های ذهنی بوجود آمده اند؟؟‌ در حال حاضر بسیاری از جوانان ایران به این فرهنگ پایبند نیستند و سکس آزاد به قول مسلمانان نا مشروع دارند- اما مسلما آنها هم دچارترس و وحشت از برملا شدن روابط خود هستند. فشار روحی و ناراحتی های ناشی از سرکوب میل جنسی اثران مخرب روی فرد و جامعه می گذارد. مشابه همین هایی که در ایران شاهدش هستیم. یا شاید شما معتقدید همه باید در سن ١٦ سالگی ازدواج کنند؟؟؟؟؟‌بد نیست کمی مطالعه کنیم و بعد نظر بدهیم.

-- N ، Apr 6, 2009

آقای علی- فکر می کنم که دلبستگی عاطفی همیشه با پرده بکارت در ارتباط نیست!!!! اگر هم باشد - آیا فقط در مورد خانم ها صدق می کند؟؟‌یعنی آقایان آزادند که قبل از ازدواج مطابق میل خودشان با هر کسی رابطه جنسی داشته باشند- ولی خانم ها نمی توانند؟‌چون در زندگی آینده شان اثر می گذارد؟؟؟؟؟؟؟‌عجب!!!!

-- N ، Apr 6, 2009

آقای اسکندری- از کامنت های دوستان می توانید به عمق فاجعه ای که راجع به آن نوشته اید پی ببرید. می توان حدس زدکسانی که سایت رادیو زمانه را می خوانند افراد تحصیل کرده- بیشتر ساکن خارج از ایران -علاقمند به اخبار روز و سیاست و هنر و ادبیات هستند. وقتی که این افراد این کامنت ها را می گذارند شما از یک روستایی بی سواد ساکن بشاگرد یا علی آباد چه انتظاری دارید؟؟‌؟؟؟!!!

-- N ، Apr 6, 2009

واقعا متن زیبایی بود خیلی خوشحالم از اینکه کسانی هم عقیده خودم وجود دارن جدا دخترانی که تو اینجامعه نمی تونن حق انتخاب داشته باشن تا کی باید نیروی جنسی خود را مهار کنن اینقدر این موضوع تلخه که بارها از مونث بودن
خودم در عذاب بودم
امیدوارم یه روزی همه چیز تغییر کنه این عقاید سخت و خشن مردم ما دارن خودشون رو گول می زنن به همین سادگی...خیلی متاسفم
موفق باشید

-- مریم ، Apr 9, 2009

هرگاه مردی از زنی بپرسد که ایا تو امیزش جنسی با دیگری داشته ای یا نه همین جا کار دوست داشتن پایان یافته و شرط گذاری اغاز شده .چون این پرسش ابلهانه وضد ازادی وبرابری حقوق زن ومرداست درنتیجه پاسخ ان/ بتو مربوط نیست/خواهدبود. این امتیازی قبیله ای ومانده از دوران مرد سالاری وضعیفه خواندن زنان است که مردان برای خود درست ایجاد کرده اند.زنان مالک تن و جان خود هستندوبرهمین اساس هیچ قانون وسنتی در این باره نمیتواند ارزشی داشته باشد.

-- بهنام ، Apr 20, 2009

سلام
مقاله خوبی بود ولی چیزی که مهمه اینه که دختری که باهاش ازدواج میکنی بعد ازدواج واسه خودت بمونه مسئله بکارت کم کم داره جا می افته الان خیانت داره مد میشه بکارت قدیمی شده.

-- حسین ، May 7, 2009

خوب میدونیم که داشتن پرده بکارت توی دنیای امروز نمیتونه دلیل خوبی باشه براینکه این دختر قبلا با شخص دیگه ای رابطه نداشته.همه مرداهای ما هم اینو خیلی خوب میدونند و میدونن که همه اینو میدونن.ولی ما ایرانیها فقط داشتن مدرک برامون مهمه توی همه کارا و همه جنبه های زندگیمون.وخیلی ازیشرفتهامون رو هم مدیون همین مدرکا هستیم(جدی نگیرید)!!!وآقایون ما هم میخوان پرده بکارت رو به عنوان یه مدرک که این خانم قبل ازمن با هیچ کس دیگه ای نبوده و همه چیزش که همون بکارت هست رو به من داده به دیگران شاید برا بستن دهنه اونا نشون بدن. وبرای داشتن یه برگ برنده

-- somaye ، May 10, 2009

مطالب شما جالب بود .متشكرم. هميشه روشنگري عمومي است كه موجب تغيير قوانين فرهنگي، اجتماعي،حكومتي و حتي ديني ميشود. من يك سوال داشتم: آيا اسلام(بخصوص قران) در مورد پرده بكارت و اينكه بودن آن نشانه باكرگي است يا نه بحث كرده است يا نه؟

-- فرهاد احمدي ، Sep 9, 2009

مطالب شما جالب بود .متشكرم. هميشه روشنگري عمومي است كه موجب تغيير قوانين فرهنگي، اجتماعي،حكومتي و حتي ديني ميشود. من يك سوال داشتم: آيا اسلام(بخصوص قران) در مورد پرده بكارت و اينكه بودن آن نشانه باكرگي است يا نه بحث كرده است يا نه؟

-- فرهاد احمدي ، Sep 9, 2009

vaghean ali bud,motashakeraam,

-- Sina Ebrahimi ، Nov 13, 2009

سلام خدمت همه :
مطالب جالب بود ولی شریعت محمدی در ان گنجانیده نشده بود امید وارم این موضوع را در اولویت قرار بدهید .

-- سید مجتبی ، Dec 25, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)