خانه > حقوق انسانی ما > رسانه و آزادی بيان > وضعیت اسفناک روزنامهنگاران ایران | |||
وضعیت اسفناک روزنامهنگاران ایراننیکآهنگ کوثرnikahang@radiozamaneh.com۱۷ مرداد در ایران، روز خبرنگار است. ۱۰ سال پیش در چنین روزی، محمود صارمی، خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) در افغانستان به دست نيروهای طالبان کشته شد. روزنامهنگاری ایران در ۱۰ سال گذشته با فراز و نشیبهای فراوانی روبهرو بوده است. در همين رابطه با رضا معيني، مسوول بخش ايران گزارشگران بدون مرز گفت و گو کردم:
واقعیت این است که در طی سالهای اخیر، یک تحول گستردهای در روزنامهنگاری ایران بهوجود آمده است. این تحول را اگر بخواهیم در روز خبرنگار بررسی کنیم و فقط منفی نگاه نکنیم، میتوانیم بگوییم که در عین حال که پیشرفت گستردهای در عرصهی مطبوعات داشته، این پیشرفت گسترده حضور تعداد بسیار زیاد روزنامهنگاران بوده که اگر با با کشورهای همسایه و منطقه بخواهیم مقایسه کنیم، تقریباً هم از نظر کمیت و تاکید میکنم هم از نظر کیفیت شرایط بهتری داریم. در کنار آن میتوانیم بگوییم بهطور مستمر وضعیت سانسور، نبود آزادی بیان برای همگان و تیغ سانسور همواره بر سر روزنامهنگاران و مدافعان آزادی بیان در ایران بوده است. به شکل کلی بهویژه در سالهای اخیر، وضعیت اسفباری است. یعنی اگر تحول شگرف در روزنامهنگاری، حضور پررنگ و اشتیاق و شوری را که روزنامهنگاران داشتند، با محدودیتها و ایجاد تضییعاتی که برای آنها اعمال میشود، مقایسه کنیم؛ میتوانم بگویم وضعیت اسفباری است. اتفاقی که در طول چند سال گذشته افتاده و دارد زیاد میشود، مهاجرت روزنامهنگاران به خارج از کشور است. فکر میکنید این اتفاق تشدید خواهد شد یا نه، در نقطهای متوقف میشود؟ ما به عنوان سازمان گزارشگران بدون مرز، به هیچوجه آرزو نداریم که خبرنگاران دچار معضلاتی بشوند که از کشورشان خارج بشوند. خیلی خوشحال میشویم که خبرنگاران برای ادامهی تحصیل، فراگیری بیشتر علم ارتباطات و اینطور چیزها بیایند.
اما آنچه برای ما نگرانکننده است، همین موج عزیمت روزنامهنگاران از ایران و کشورهای مثل ایران است. اگر من بخواهم یک آمار مشخصی به شما بدهم باید بگویم ایران و اریتره، دو کشوری هستند که بیشترین تعداد روزنامهنگاران را داریم. با آنکه در عراق، جنگ داخلی است، با آنکه فشارها، خطر ترور و مرگ باعث شده که هر حرکتی به معنای مواجهه با مرگ باشد؛ اما با این حال تعداد مهاجرت از عراق نسبت به ایران خیلی کمتر است. من فکر میکنم مهاجرت خبرنگار، به نوعی خروج بخشی از سرمایهی این کشور است که مجبور شده فرار کند. این یک واقعیتی است و متاسفانه باید بگویم که آمار مهاجرت خبرنگاران، روبه افزایش است.. همانطور که میدانید مجمع عمومی انجمن صنفی روزنامه نگاران باز به حد نصاب نرسید و در حقیقت تنها مجموعهی صنفی روزنامهنگاری مستقل در ایران، از نظر وزارت کار و دولت ایران دچار این مشکل هویت و یا مشروعیت است. نهایتاً فکر میکنید که این مسیر به کجا خواهد انجامید؟ من فکر میکنم که تلاش دولت آقای احمدینژاد برای اعمال فشار بر مجموعهی نهادهای صنفی مشخص بوده است. تعداد لغو امتیاز نشریان، تعداد ممنوع کردن انجمنها و نهادهایی مدنی شکی نمیگذارد که دولت میخواهد نهادهای صنفی را تخطئه کند. بنابراین یک حرکت آگاهانهای برای حذف انجمن صنفی که همانطور که شما میگویید تنها نهاد روزنامهنگاران در ایران است، شکل گرفته است. در عین حال نوع برخوردی که با انجمن میکنند، برای من جای سوال است. یعنی در عین حالی که میگویند انجمن باید منحل بشود، به گفتهی مسوولین انجمن وارد مذاکره میشوند که شما یک تعدادی را وارد انجمن کنید؛ حتی اسم میبرند از بخشی از روزنامهنگارانی که حالا با طیف اصولگرا کار میکنند. اما نگاه به این تشکل و برخوردی را که با این تشکل میکنند، به نظر من از زاویه دیگر هم باید دید. من فکر میکنم در سوال شما دو نکته تاکید شده بود، مشروعیت و محدودیت و هویت آن. من امروز فکر میکنم که روزنامهنگاران ایران باید در کنار انجمنشان بمانند. این بایدی تاریخی است. باید از آن دفاع کنند و به هیچ قیمتی حاضر نشوند که انجمن از بین برود. به نظر من مشروعیت یک تشکل در رابطه با وظایفی است که انجام میدهد و این اعضای و مجموعهی شهروندان یک کشور هستند که میتوانند این هویت و مشروعیت را بدهند و نه دولتها. من فکر میکنم باید ماند و مقاومت کرد. من شخصاً اگر در ایران بودم حتماً عضو این انجمن میشدم و امروز حتماً در انتخابات شرکت میکردم. در این رابطه: • احمد زیدآبادی: اساسنامه انجمن، دور باطل پدید آورده است • شمسالواعظین: دولت به انجمن صنفی حمله کرده است • انتخابات انجمن صنفی به دور دوم کشید |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|