تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گزارشی از حضور دانشجویان افغان در ایران

سرزمین مادری و هویت گم شده ما

صنم صالحی

تبادل دانشجو بین دانشگاه‌ها امروزه یکی از برنامه‌های ثابت دانشگاه‌هاست. دانشجویان با فرهنگ و زمینه‌های اجتماعی مختلف و زبان‌های متفاوت با دانشجویان بومی آن کشورآشنا می‌شوند و در بین مردم زندگی می‌کنند و زبان آن کشور را می‌آموزند.

آن‌ها بعد از اتمام تحصیلات‌شان سوغاتی از فرهنگ و آداب ورسوم کشور میزبان را با خود به همراه می‌برند و تبدیل به سفیر فرهنگی کشور میزبان می شوند. آیا دانشجویان افغان مشغول به تحصیل در ایران هم، شامل این گروه می‌شوند؟

دانشجویان افغان در ایران کمی متفاوت‌ترند و حتی در برخورد با هم، با ویژگی‌ها و دیدگاه‌های متفاوتی روبرو می‌شوند. برخی از آن‌ها برای اولین بار از افغانستان خارج شده‌اند و با خود فرهنگ و آداب و رسوم افغانی آورده‌اند، آن‌ها خود در بطن زندگی واقعی که در افغانستان جریان داشته، بوده‌اند و جنگ و تحولات اخیر افغانستان را تجربه کرده‌اند.

برخی در ایران متولد شده و رشد یافته اند وتقریبا چیزی در مورد کشورشان نمی‌دانند و یا تصورات غلطی از افغانستان دارند، اما در دانشگاه به عنوان دانشجوی خارجی شناخته می‌شوند، در صورتی که تمام عمرشان را در ایران گذرانده‌اند.

برخی علی‌رغم رشد در ایران، سفرهای متعددی به افغانستان داشته‌اند. این گروه نگاهی توریستی به سرزمین مادری‌شان دارند.

نسرین ۲۷ ساله و دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی در یکی از دانشگاه‌های تهران است. او می‌گوید تمام چیزی که من در مورد افغانستان می‌دانم به زمان قبل از تولد من بر می‌گردد که پدر و مادرم در کابل زندگی می‌کردند و برای من تعریف کرده‌اند.

اغلب اوقات که دوستان ایرانی‌ام راجع به افغانستان سوال می‌کنند، جز شنیده‌های کلی از پدر و مادرم چیز دیگری برای بازگو کردن ندارم. او فقط برای چند روز، یک سفر به هرات – شهر مرزی ایران و افغانستان - داشته است. نسرين در مورد تجربه‌اش می‌گوید:

سفر خیلی خوبی بود. اما فکر می‌کنم افغانستان واقعی در هرات نیست. چرا که این شهر با توجه به هم مرز بودن با ایران، دارای فرهنگی شبیه به ایران است. او می‌گوید فکر می‌کنم اگر به شهرهای دیگری چون کابل، قندهارو یا مزار شریف می‌رفتم حتما تجربه‌های متفاوتی کسب مي‌کردم.

نسرين در مورد بازگشت به افغانستان می‌گوید: خانواده‌ام حاضر به برگشتن به افغانستان نیستند و به هیچ‌وجه به من اجازه تنها سفر کردن به افغانستان را نمی‌دهند و می‌گویند اول باید ازدواج کنم و بعد هر جا که بخواهم می‌توانم بروم.

او در مورد زندگی در ایران می‌گوید که این‌جا متولد و بزرگ شده است، اما هیچ‌وقت نمی‌تواند سرزمین مادریش را فراموش کند، حتی اگر چیز زیادی در مورد آن نداند. نسرين در آخر می‌گوید: دوست دارم یک روز حتی برای دیدن هم شده به افغانستان برگردم.


سمیع ۲۶ ساله و دانشجوی علوم سیاسی در دانشگاه تهران است. او تقریبا تمام عمرش را در افغانستان زندگی کرده و برای اولین بار به ایران و برای تحصیل آمده است. برای او همه چیز در تهران تازه و نو است.

رفتار و فرهنگ و حتی غذاهای ایرانی برایش تازه است. او افغان‌هایی را که در ایران رشد یافته‌اند، بیشتر ایرانی می‌داند تا افغان. سميع می‌گوید داشجویان افغان که در ایران هستند تصویر واقعی از افغانستان ندارند.

آن‌ها حتی نمی‌توانند تصور کنند که چه چیزهایی بر ما گذشته است. آن‌ها چیزی راجع به جنگ، درگیری‌های قومی و زبانی و زد وبندهای سیاسی و طالبان که دوباره به صحنه سیاسی افغانستان بازگشته‌اند نمی‌دانند.

اما برای سارا ۲۵ ساله و دانشجوی هنر در دانشگاه تهران، سرزمین مادری تعریف دیگری دارد. او می‌گوید: قبل از رفتن به افغانستان همیشه حس گمشدگی داشتم و به خاطر این که در ایران متولد شده‌ام، خود را بیشتر ایرانی می‌دانستم تا افغان.

وقتی برای اولین بار به افغانستان رفتم تا چند روز اول از حجم ویرانی، جنگ و فرهنگ متفاوت مردم شوکه بودم. نمی‌توانستم تصور کنم که پدر ومادرم هم از این مردم بوده‌اند. با این که فقط لهجه من با آن‌ها متفاوت بود، آن‌ها فکر می‌کردند که من خارجی هستم. خیلی نسبت به زبان، لهجه و طرز لباس پوشیدن متعصب هستند.

با وجود سطح اقتصادی پایینی که در افغانستان وجود دارد، آن‌ها با من خیلی صمیمی و میهمان‌نواز بودند. برای اولین بار در عمرم دایی و خاله‌ام را دیدم و برای چند ماه با آن‌ها زندگی کردم و روز آخر که داشتم به ایران برمی گشتم خیلی گریه کردم.

دوست دارم هر چه زودتر تحصیلم تمام شود وبه افغانستان برگردم. آن‌جا وطن من است. دوست دارم آن‌جا زندگی و کار کنم. ایده‌های زیادی دارم که می‌خواهم بعد از برگشتن به افغانستان آن‌ها را عملی کنم.

گروهی از این دانشجویان که در ایران رشد یافته‌اند نمی‌خواهند که به افغانستان برگردند و گروهی که به افغانستان بر می‌گردند نمی‌دانند که چه آینده‌ای در انتظارشان هست.

آیا آن‌ها می‌توانند جایی برای خود در جامعه فعلی افغانستان و به عنوان یک افغان داشته باشند و یا همیشه به عنوان یک بیگانه به آن‌ها نگریسته خواهد شد؟

Share/Save/Bookmark

از همین نویسنده:
مدارسی در اتاق‌های تنگ و تاریک

نظرهای خوانندگان

ما هم از بازگشت افغان ها به کشورشان استقبال میکنیم. به امید روزی که افغانستان شاد و آباد باشد و ما هیچ افغانی در ایران خود نبینیم.

-- بدون نام ، Oct 5, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)