تاریخ انتشار: ۷ شهریور ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

وحشت از پایان کودکی

نادر افراسیابی

Enter the void

این فیلم به کارگردانی گاسپار نوئه، کارگردان بحث‌برانگیز، بی‌تردید مهم‌ترین و هنری‌ترین فیلمی است که این روزها در غرب اکران شده است. اسکار ( اولین بازی ناتانیل براون) معتاد به کرک است. این اعتیاد تمام زندگی او را نابود کرده. اسکار برای تأمین مخارج اعتیادش، مواد مخدر هم می‌فروشد.

داستان فیلم در توکیو اتفاق می‌افتد و فضا به گونه‌ای است که انگار همه چیز در یک بازی ویدیویی در جایی بین واقعیت و کابوس اتفاق می‌افتد. اسکار خواهری هم دارد به نام لیندا که در یکی از بارهای توکیو استریپ‌تیز می‌کند. اسکار و لیندا در کودکی پدر و مادرشان را در یک سانحه‌ی رانندگی از دست می‌دهند و از آن زمان با هم عهد می‌بندند که هرگز پشت هم را خالی نکنند. آنها جدا و دو از هم بزرگ می‌شوند. اسکار به توکیو می‌رود و از خواهرش می‌خواهد که به او بپیوندد. اما کار لیندا در توکیو به فحشا می‌کشد و اسکار هم به قاچاق مواد مخدر روی می‌آورد.


اسکار و ناتالیا، خواهر و برادری که بعد از یک فاجعه خانوادگی با هم عهد می بندند هیچوقت پشت هم را خالی نکنند. این عهد حتی بعد از مرگ اسکار هم پابرجاست

روایت فیلم خطی نیست و این اطلاعات به تدریج، با تصاویری که به پلاکاردهای تبلیغاتی شباهت دارد به تماشاگر منتقل می‌شود.

نقطه‌ی عطف داستان هنگامی شکل می‌گیرد که مأموران مبارزه با مواد مخدر اسکار را تعقیب می‌کنند. او به یک توالت پناه می‌آورد و در را از پشت می‌بندد تا بتواند مواد مخدر را در چاهک توالت خالی کند. اما مأموران او را به گلوله می‌بندند. در لحظه‌ای که روح از تن اسکار جدا می‌شود زاویه‌ی دوربین هم تغییر می کند.

ما دیگر وقایع را از دریچه‌ی چشم اسکار نمی‌بینیم. مثل این است که اسکار از جسمش جدا شده و دارد مردن خودش را از بیرون تماشا می‌کند. باقی فیلم شرح رویدادهای حیرت‌انگیزی است که در نهایت در صحنه‌ی همأغوشی لیندا با یک مرد غریبه در فاحشه‌خانه‌ای در توکیو و لحظه‌ی انزال مرد به پایان می‌رسد.

این دومین فیلم گاسپار نوئه کارگردان بحث‌برانگیز و جنجالی فرانسوی – برزیلی است. درام، فرانسه، ۲۰۰۹

The Expendables

سیلوستر استلونه، فیلم‌نامه‌نویس، کارگردان و بازیگر شناخته‌شده‌ی هالیوود گروهی از سرشناس‌ترین بازیگران فیلم‌های اکشن سینمای هالیوود را گرد آورده و با استفاده از این چهره‌ها یک فیلم اکشن ساخته است. این بازیگران در نقش سربازان مزدوری که قرار است یک حکومت دیکتاتوری در آمریکای جنوبی را سرنگون کنند ایفای نقش می‌کنند. این بازیگران عبارتند از: جیسن استاتهام، دولف لودگرن، تری کروز و جت لی. میکی رورک و بورس ویلس هم دو نقش فرعی در این فیلم به عهده دارند.


سیلوستر استلونه در نقش بارنی راس همراه با رفیق چاقوکش اش، لی کریسمس (با بازی جیسن استاتهام(

استلونه در نقش رهبر این گروه (سربازی به نام بارنی راس) بازی می‌کند، و هر یک از رفقایش در یک کار تخصص دارد. لی کریسمس (جیسن استاتهام) چاقوکش قهاری است و می‌تواند از چاقو به عنوان یک اسلحه‌ی مرگبار استفاده کند. یین یانگ (جت لی) استادِ کاراته است. هیل سیزار ( تری کروز) در به کار گرفتن اسلحه‌ی گرم مهارت دارد و گانر جنسن (دولف لودگرن) که مشکلات روحی دارد تک‌تیرانداز ماهری است.

استلونه دو سال پیش، برای چهارمین بار در نقش جان رمبو بازی کرد و همزمان کارگردانی این فیلم را هم به عهده داشت. رمبو در بین فیلم‌های اکشن از نظر رویکرد به خشونت جایگاه ویژه‌ای دارد. اکشن، آمریکا، ۲۰۱۰

Me and Orson Welles

ریچارد لینک‌لیتر کارگردان این فیلم، زندگی بازیگر سرشناس تاریخ سینما، اورسون ولز را به تصویر کشیده است. ولز در سال‌های دهه‌ی ۳۰ در نیویورک، تئاتر مرکوری را تأسیس می‌کند و نمایش ژولیوس سزار ِ شگسپیر را روی صحنه می‌آورد.


اورسون ولز، کارگردان سختگیری که ژولیس سزار را به روی صحنه می برد

فیلم، روایت ِ طنزآمیز درگیری‌های اورسون ولز با بازیگرانش است. روزی یکی از بازیگرانش، سونیا که ولز خاطر او را می‌خواهد، عاشق مرد دیگری می‌شود. انگلستان، درام، ۲۰۰۸

Defamation

کارگردان اسرائیلی، یوآو شامیر در این مستند به سراسر جهان سفر می‌کند و در مصاحبه‌هایی که با یهودیان و اشخاصی که با یهودیان ضدیت دارند انجام می‌دهد در پی یافتن پاسخی برای این پرسش است: دو نسل پس از فاجعه‌ی هولوکاست، ضدیت با یهودیت به چه شکل‌هایی در جهان وجود دارد؟ مستند، اسرائیل و آمریکا، ۲۰۰۹


گروهی از جوانان اسرائیلی هنگام بازدید از آشویتش

Le Petit Nicolas

لور تیرا، کارگردان فرانسوی از روی یکی از مشهورترین و برای اروپایی‌ها خاطره‌انگیزترین کتاب‌های کودک «نیک کوچولو» را ساخته است. فضا از هر نظر سال‌های پایانی دهه‌ی پنجاه را به یاد می‌آورد و با واقعیت‌های امروز زندگی در فرانسه کاملاً بیگانه است. اتفاقاً منتقدان یکی از جذابیت‌های این فیلم را هم در فضاسازی نوستالژیک و از بعضی جهات پاستوریزه‌ی آن دانسته‌اند.

داستان ساده و کودکانه اما بامزه است: مادر نیک حامله می‌شود و هم‌کلاسی‌های نیک در مدرسه به او می‌گویند که پدر و مادرش بعد از به دنیا آمدن خواهر یا برادرش، او را در جنگل رها خواهند کرد. از ان لحظه نیک تصمیم می‌گیرد کاری کند که پدر و مادرش به این نتیجه برسند که هیچکس نمی‌تواند جایگزین او بشود.


نیک کوچولو با پدر و مادرش

خانواده‌ی نیک یک خانواده‌ی کاملاً سنتی فرانسوی را به نمایش می‌گذارد. مثل این است که زمان در سال‌های دهه‌ی پنجاه متوقف مانده. زن به کارهای خانه می‌رسد و از شوهرش انتظار دارد که از رئیسش بخواهد سال آینده حقوقش را حتماً اضافه کند و گاه گاهی هم مجلات مد را ورق می‌زند.

این بهشت گمشده‌ی انسان اروپایی با وحشت اودیپال نیک از رانده شدن از بهشت کودکی درمی‌آمیزد. پیام فیلم این است: چاره‌ای نیست. همانطور که زمانه دگرگون می‌شود و سادگی دنیای پاستوریزه‌ی دهه‌ی پنجاه جای خود را به پیچیدگی‌ها و ناامنی‌های دوران گلوبالیزم می‌دهد، کودکی نیک هم روزی به پایان می رسد.

>

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)